[ویکی فقه] بحرانی، یوسف بن احمد بن ابراهیم درازی بحرانی، فقیه و محدّث اخباری معتدل و متتبّع پر اثرِ قرن دوازدهم است.
در ۱۱۰۷ در قریه ماحوز (واقع در یک فرسخی جنوب غربی منامه، مرکز بحرین) به دنیا آمد، ولی وطن اصلی او قریه دراز بوده است (به فاصله دو فرسخ و نیمی در جنوب منامه)؛ و این قریه غیر از جزیره دراز یا قشم است.
پدر بحرانی مردی دانشمند
پدر بحرانی مردی دانشمند بوده و به منظور شاگردی نزد شیخ سلیمان ماحوزی (معروف به محقق بحرانی؛ بحرانی، سلیمان) مدّتی در این قریه اقامت داشته است. بنابر گزارشِ شیخ یوسف در لؤلؤة البحرین، وی دوران کودکی را زیر نظر جدّش، ابراهیم، که به تجارت مروارید اشتغال داشته است، گذرانده و آموزگاری در خانه به او قرآن و خط را تعلیم می داده است. سپس پدرش تربیت علمی او را برعهده گرفته و تا پایان عمر در تکمیل و تقویت مقام علمی و ادبی او می کوشیده است.
← عقاید پدر شیخ یوسف
دوران زندگی شیخ یوسف بحرانی با حوادث مهمی همراه بوده که موجب می شده است از شهری به شهر دیگر روانه شود. با اینهمه، وی تلاش و کوشش علمی را رها نکرد و هرگز از آموزش و تحقیق جدا نشد. در آغاز کودکی، شاهد جنگهای قبیله ای بین دو قبیله الهوله و اَلْعَتوب بوده است. سپس، چنانچه یاد شد، براثر هجوم پی درپی سلطان عمان به بحرین، خانواده اش به قطیف مهاجرت کرد و تنها او، که بزرگترین پسر خانواده بود، برای حفظ اموال در بحرین ماند. ولی بعد از سلطه کامل مهاجمان و شکست قوای ایرانی و به آتش کشیده شدن خانه پدری، به خانواده خود ملحق شد و با مرگ پدر در همان اوان، سرپرستی خانواده را برعهده گرفت. دو سال در قطیف ماند و نزد شیخ حسین ماحوزی، فقیه مجتهد و مخالف علنی مسلک اخباری (متوفی ۱۱۸۱) شاگردی کرد، همچنانکه چند سال پس از آن نیز بار دیگر نزد او تلمذ کرد و از وی اجازه حدیث گرفت. پس از مصالحه دولت ایران و سلطان عمان و آزادی بحرین، به وطن بازگشت و چند سال نزد عالمان آن جا درس خواند و سرانجام، بعد از بازگشت از سفر حج و توقف در قطیف برای فراگیری حدیث از ماحوزی، به علّت فشارهای مالی و آشفتگی اوضاع داخلی بحرین در اثر سقوط حکومت صفوی به سال ۱۱۳۵ و همچنین قتل سلطان حسین صفوی به سال ۱۱۴۰، ناگزیر راهی ایران شد.
← هجرت شیخ یوسف به ایران
...
در ۱۱۰۷ در قریه ماحوز (واقع در یک فرسخی جنوب غربی منامه، مرکز بحرین) به دنیا آمد، ولی وطن اصلی او قریه دراز بوده است (به فاصله دو فرسخ و نیمی در جنوب منامه)؛ و این قریه غیر از جزیره دراز یا قشم است.
پدر بحرانی مردی دانشمند
پدر بحرانی مردی دانشمند بوده و به منظور شاگردی نزد شیخ سلیمان ماحوزی (معروف به محقق بحرانی؛ بحرانی، سلیمان) مدّتی در این قریه اقامت داشته است. بنابر گزارشِ شیخ یوسف در لؤلؤة البحرین، وی دوران کودکی را زیر نظر جدّش، ابراهیم، که به تجارت مروارید اشتغال داشته است، گذرانده و آموزگاری در خانه به او قرآن و خط را تعلیم می داده است. سپس پدرش تربیت علمی او را برعهده گرفته و تا پایان عمر در تکمیل و تقویت مقام علمی و ادبی او می کوشیده است.
← عقاید پدر شیخ یوسف
دوران زندگی شیخ یوسف بحرانی با حوادث مهمی همراه بوده که موجب می شده است از شهری به شهر دیگر روانه شود. با اینهمه، وی تلاش و کوشش علمی را رها نکرد و هرگز از آموزش و تحقیق جدا نشد. در آغاز کودکی، شاهد جنگهای قبیله ای بین دو قبیله الهوله و اَلْعَتوب بوده است. سپس، چنانچه یاد شد، براثر هجوم پی درپی سلطان عمان به بحرین، خانواده اش به قطیف مهاجرت کرد و تنها او، که بزرگترین پسر خانواده بود، برای حفظ اموال در بحرین ماند. ولی بعد از سلطه کامل مهاجمان و شکست قوای ایرانی و به آتش کشیده شدن خانه پدری، به خانواده خود ملحق شد و با مرگ پدر در همان اوان، سرپرستی خانواده را برعهده گرفت. دو سال در قطیف ماند و نزد شیخ حسین ماحوزی، فقیه مجتهد و مخالف علنی مسلک اخباری (متوفی ۱۱۸۱) شاگردی کرد، همچنانکه چند سال پس از آن نیز بار دیگر نزد او تلمذ کرد و از وی اجازه حدیث گرفت. پس از مصالحه دولت ایران و سلطان عمان و آزادی بحرین، به وطن بازگشت و چند سال نزد عالمان آن جا درس خواند و سرانجام، بعد از بازگشت از سفر حج و توقف در قطیف برای فراگیری حدیث از ماحوزی، به علّت فشارهای مالی و آشفتگی اوضاع داخلی بحرین در اثر سقوط حکومت صفوی به سال ۱۱۳۵ و همچنین قتل سلطان حسین صفوی به سال ۱۱۴۰، ناگزیر راهی ایران شد.
← هجرت شیخ یوسف به ایران
...
wikifeqh: یوسف_بن_ابراهیم_بحرانی