سپید کرده به کافور سوده و به گلاب
بکار برده در او یشم ترکی و مرمر.
فرخی.
به دشت شاه بهار آمد [ مسعود ] با تکلفی سخت عظیم از پیلان و خیلستان چنانکه سی اسب با شاخهای مرصع به جواهر و پیروزه و یشم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 282 ). انگشتری یشم داشت بیرون کشید و گفت این انگشتری خداوند سلطان است. ( تاریخ بیهقی ص 573 ).مزاج و طبع هوا گرم ونرم شد نشگفت
اگر بزاید از یشم و مرمر آتش و آب.
سنایی.
لب کاریز پرطلق است و روی حوض پرنقره شکم چون رود پریشم است و پشت کوه پرمرمر.
عثمان مختاری.
در مجلس گاه اوانی و... یشم مرصع به لاَّلی نهاده.( تاریخ جهانگشای جوینی ).هر کجا گوشی بد از وی چشم گشت
هر کجا سنگی بد از وی یشم گشت.
مولوی.
چیست هستی بند چشم از دید چشم تا نماید سنگ گوهر پشم یشم.
مولوی.
و رجوع به الجماهر ص 198 و 199 شود.- یشم سفید ؛ یکی از گونه های یشم که سفیدرنگ است و به نام حجراخاطیس نیز موسوم است.بیشتر بخوانید ...