گیوی

لغت نامه دهخدا

گیوی. [ گی ] ( اِخ ) نام ناحیه و دهستانی است به مشرق آذربایجان از توابع شهرستان هروآباد. || نام قصبه مرکز دهستان و ناحیه مذکور. و نیز رجوع به کیوی در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود.

فرهنگ فارسی

- ناحیه و دهستانی است از توابع شهرستان هرو آباد ( آذربایجان ) . ۲ - قصبه مرکز دهستانی گیوی .
نام ناحیه و دهستانی است بمشرق آذربایجان از توابع شهرستان هرو آباد ٠

دانشنامه عمومی

گیوی یکی از شهر های استان اردبیل در کشور ایران است .
شهر گیوی شامل دو منطقه بنام های گیوی علیا و گیوی سفلی می باشد. اهالی شهر "کیوی" و روستاهای اطراف، این شهر را «کویو - Küyü» تلفظ می کنند اما در اسناد رسمی پنجاه سال گذشته به صورت های کیوی - گیوی - سنجبد - کوثر ثبت شده است که اسم کوثر هیچ گونه پیشینه ی تاریخی ندارد. اسم این شهر در برخی کتب تاریخی از جمله «نزهه القلوب» حمدالله مستوفی به صورت «کوی» ذکر شده است.
زبان اهالی ترکی آذربایجانی و جمعیت گیوی در سال ۱۳۹۹ خورشیدی برابر با ۱۵، ۳۳۲ نفر بوده است. مردم شهرستان کوثر با مرکزیت شهر گیوی پیرو دین اسلام و دارای مذهب شیعه ( دوازده امامی ) و صرفاً در دو روستا سنی هستند. طبیعت بی نظیر این منطقه مخصوصاً در فصل بهار و تابستان سبب ورود گردشگران زیادی به این منطقه شده است. از جاذبه های تاریخی این منطقه می توان به حمام سنگی شهر گیوی، آبگرم گیوی و ژئوپارک دربندمشکول ( شهرستان کوثر ) اشاره کرد. [ ۳]
عکس گیویعکس گیوی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: سنگبد؛ سنگ آباد؛ سَنگوَر؛ سنگ آور) شهری در استان اردبیل، و مرکز اداری شهرستان کوثر. با ارتفاع ۱,۴۵۰ متر، در منطقه ای کوهستانی در ۳۵۰کیلومتری شمال غربی تهران و ۶۲کیلومتری جنوب اردبیل، سر راه اردبیل به خلخال و کنار گیوی چای (یا آرپاچای)، قرار دارد. اقلیم این شهر معتدل و نیمه مرطوب و جمعیت آن ۷,۲۶۱ نفر است (۱۳۸۵ش).

پیشنهاد کاربران

گیو ؛ حرف ( گ ) در کلمه ی گیو در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات برای موقعیت های کاربردی مختلف قابل تبدیل به حرف ( ق ک ) می باشد.
مفهومی که از مصدر و بن واژه ی این کلمه به بیرون صادر می شود قوی و قُوَّت می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

از کلمه ی گیو و گیوی به عنوان اسم و فامیل برای انسانهای قوی و پهلوان و انسان های پُر همت و با اراده که دارای قُوای فکری و فیزیکی بالایی می باشند در فرهنگ ایرانی ها استفاده می شود.
مدل ساختمان این کلمه از قانون مُصَوّت ها ایجاد گردیده است.
یعنی اگر بخواهیم مثالی مشابه از کلمات دیگر با این مدل ساختمان بیاوریم کلمه ی قیل و قال می باشد.
مفهوم کلمه ی قیل اشاره به گفتن و صحبت کردن با حجم صدای کم را دارد و مفهوم کلمه ی قال اشاره به صحبت کردن با صدای بلند را دارد. یا کلمات دیگر مثل زیگ زاگ و. . .
بر همین مبنا کلمه ی گیو و گاو با مفهوم مشترک قوی و قُوَّت و مُقَوّی در حجم و مقدار کم و زیاد در هر دو کلمه وجود دارد.
در قدیم الایام به کفش های چرمی و بادوام بالا و استحکام زیاد گیوه گفته می شد.
کلمه ی گاو نیز که پیشوند بسیاری از کلمات برای حیوانات حلال گوشت مثل خود گاو ، گاومیش ، گوساله ، گوزن ، گوسفند می باشد برای مبنای قوی بودن و قُوَّتی بوده که انسان ها از آنها برای کار کشیدن و خوردن گوشتشان استفاده می کرده اند.
گاو ؛ گاوی ، قاوی ، قَوی ، پُر قُوَّت.
کی کاووس ؛ کی بعلاوه کاووس
کی ؛ کوی ، کیان ، سرزمین
کاووس ؛ قاووس ، بسیار قوی
کلمه ی کی کاووس نیز به معنی شخص قوی و مقتدر که صاحب کیان و سرزمینی باشد می باشد.
همچنین قدرتی که باعث ایجاد ترس بر دشمنان خود شود کابوس نام دارد.
کابوی ؛ ریخت اصلی تر این کلمه در زبان فارسی، کلمه ی گاووی به معنی گاوچران می باشد.
کلمه ی کابوی به لحاظ معنا و مفهوم مستتر در ساختمان این کلمه در قانون و قواعد ایجاد کلمات با کلماتی از قبیل ؛ ( کابوس و کاووس و گاو و گیو و گیوه و. . . ) مشترک می باشد.
گیو ؛ حرف ( گ ) در کلمه ی گیو در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات برای موقعیت های کاربردی مختلف قابل تبدیل به حرف ( ق ک ) می باشد.
مفهومی که از مصدر و بن واژه ی این کلمه به بیرون صادر می شود قوی و قُوَّت می باشد.
از کلمه ی گیو و گیوی به عنوان اسم و فامیل برای انسانهای قوی و پهلوان و انسان های پُر همت و با اراده که دارای قُوای فکری و فیزیکی بالایی می باشند در فرهنگ ایرانی ها استفاده می شود.
مدل ساختمان این کلمه از قانون مُصَوّت ها ایجاد گردیده است.
یعنی اگر بخواهیم مثالی مشابه از کلمات دیگر با این مدل ساختمان بیاوریم کلمه ی قیل و قال می باشد.
مفهوم کلمه ی قیل اشاره به گفتن و صحبت کردن با حجم صدای کم را دارد و مفهوم کلمه ی قال اشاره به صحبت کردن با صدای بلند را دارد. یا کلمات دیگر مثل زیگ زاگ و. . .
بر همین مبنا کلمه ی گیو و گاو با مفهوم مشترک قوی و قُوَّت و مُقَوّی در حجم و مقدار کم و زیاد در هر دو کلمه وجود دارد.
در قدیم الایام به کفش های چرمی و بادوام بالا و استحکام زیاد گیوه گفته می شد.
گاو ؛ گاوی ، قاوی ، قَوی ، پُر قُوَّت.
کلمه ی گاو نیز که پیشوند بسیاری از کلمات برای حیوانات حلال گوشت مثل خود گاو ، گاومیش ، گوساله ، گوزن ، گوسفند می باشد برای مبنای قوی بودن و قُوَّتی بوده که انسان ها از آنها برای کار کشیدن و خوردن گوشتشان استفاده می کرده اند.
از کلمه ی گیو با ریخت کیو برای میوه ی کیوی نیز استفاده شده است.
همچنین به کاغذهای مستحکم تر و قوی تر مُقَوّا گفته می شود.
کلمه ی قاووت نیز که نام سوغاتی از دیار کرمانی های عزیز ما می باشد در حال حاضر در حال استفاده می باشد.
گیوه ؛ در فرهنگ تات های خراسان شمالی با نام دیگر کِلوش و در کرمانشاه با نام کِلاش در قدیم الایام معروف بوده است.
مفهوم کلمه ی کِلوش و کِلاش اشاره به پاپوشی دارای حجم و فضای خالی یا کالی که بشود پا را در آن کَوَله یا محفظه حفظ کرد می باشد. ولی مفهوم کلمه ی گیوه اشاره به قوی بودن و استحکام پاپوش ها در نامگذاری دارد.
کلمات مرتبط دیگر با مفهوم مشترک قوی کلمه ی کابو و کابوس و کاووس می باشد.
کلمه ی کی کاووس نیز به معنی شخص قوی و مقتدر که صاحب کیان و سرزمینی باشد می باشد.
گواهی نامه ؛ قواهی نامه ، نامه ی قوی و معتبر