گُردان
گُردها
پهلوانان و دلیران
گَردان
از مصدر گشتن/گرد
چرخنده
هیچ ربطی هم به ترکی ندارند
گرگ هم در فارسی باستان وهرگ بوده فکر کنم ( درست یاد ندارم )
جنابی که به قورت ترکی مرتبط کردیش
... [مشاهده متن کامل]
ریشه شناسی جسارتا کشک نیست
باید تلفظ قدیمی و تاریخی و بعضا زمینه های فرهنگی و دینی رو بررسی کنن تا به ریشه واقعی برسن
همینجوری گفته از قورت ترکی اومده
منم میتونم برای واژگان اصیل ترکی ریشه کاملا منطقی فارسی از خودم در آرم!
ولی چون وفادار به دانش و دانشمندان این حوزه هستم اینکارو نمیکنم
ولی مثل اینکه پانترکا هیچ علمی رو قبول ندارن!!!
درود
در پاسخ به آقای مصیب مسکنی
ببینید بحث من فقط در مورد تجزیه طلب هاست و نه اقوام شریف ایران
طرف میاد با نام های تجزیه طلبانه و مانند های تجزیه طلبانه سعی میکنه که همه چی و تاریخ ایران رو صاحب بشه !!! اونم نه برای ایران ، بلکه برای دشمنان ایران .
... [مشاهده متن کامل]
طرف میاد میگه واژه گُرد ، کردی و یا ترکی است ، پس ما صاحب اون تمدن هستیم که این واژه در مورد اون اومده ، بعد یه عده هم که سواد تاریخی ندارند، میگن به به ، بله درست میگید شما ، و شروع میکنند به ایران بد و بیراه گفتن
بدرود
زنده باد ایران و ایرانی
با سلام وو درود بر تمام یاران صاحبدل خصوصا جناب داریوش هخامنشی فرهنگستان کوشا وزیبای آبادیس معلوم هست فرهنگ چه زبانی است این شلوم شوربا ها چیست که در این آشپزخانه طبخ میشود تعصبات قومیت مایه ننگ است چون
... [مشاهده متن کامل] از دری که تعصب وارد شود منطق و عقل از درب دیگر فرار میکند لذا یک رشته علمی الهیات یا عقول و معقول منطق است منطق یعنی ناطقه یا زبان و یا لسان با گویش رسمی و حداکثری منطقه سخن بگوید البته کردی بلوچی لری ووووو تمام گپ و گفت که همان گپ است معرب شده و عرب هم پلید نیست چون این قوم شتر دار که بخاطر شغلشان بیابان نشین وصحرا گرد بودندچون اکثرا ترابری امپراطوری ایران با اعراب بود به همان خاطر در بنادر و ساحل شهر نشین بودند و دانشمند و وزیر اعظم ساسانی بخاطر تسلط بر گردانها ورفع تفرقه در میان نظامیان هر لشکری زبان خاص داشت و چون اعراب این فن آوری را نداشت امام محمد غزالی که از خلیفه عباسی دل پردرد داشترچون کتاب هایش را بدریا رخته بود به عطاملک گفت کاری کن خلیفه خودش حقوق محافظانش را بدهد و بیکی تشویقی زیادو بدیگری تنبیهی کم بدهد و اعلام هم کند تا ارتش همه ناراضی شوند بعداز چند ماه از اجرای این قانون ریشه عرب را از ایران میزنم و همانگونه هم شد تا عطاملک به هلاکو خان مغول گفت وقت حمله به بعداد است با اولین حمله خلافت چهارص ساله عباسی برچیده شد
درود
در پاسخ به کاربر جدیری
آخه واژه گُرد و قورد چه ربطی بهم دارند ؟؟؟ بسه اینهمه جعل و ساخته بازی .
تو یک بن مایه ارزشمند و نامدار ( منبع معتبر و معروف )
از دانشمندان و نویسندگان نامدار برای من بیار ( نه از پیج های اینستاگرام ) که بگه ، واژه گُرد در زبان پارسی ، که به چم ( معنی ) مبارز ، پهلوان ، قهرمان و. . . . است ، در واقع همان واژه قورد به چم ( معنی ) گرگ در زبان ترکی است .
... [مشاهده متن کامل]
شگفتی اونجایی هست که
پانترک ها میگن واژه گُرد ( پارسی ) ، در ترکی قورد هست
و پانکرد ها هم میگن واژه گُرد ( پارسی ) ، منظور همان قوم کرد است . 😂😂
خوب برای همین سختانتان بن مایه ( منبع ) بیارید .
�����
در زبان پارسی و فرهنگ ایرانی واژه کهنی داشته ایم، تحت عنوان � گــُـرد � ؛ از آنجا که در خط قدیمی فارسی سرکش � گ � را نمی گذاشتند، پانکردها این واژه را در شاهنامه � کُرد � می دانند ! و از طرفی بخاطر شباهت تلفظ گُرد به قورد، پانترک ها این واژه را بمعنای گرگ می دانند ! اما ریشه یابی اتیمولوژیک این واژه نه ربطی به واژه کُرد دارد و نه ربطی به واژه قورد دارد
♦️ گُرد : بمعنای مبارز و دلاور و شجاع است که بارها در ادبیات پارسی بویژه شاهنامه بکار رفته است. این واژه از پهلوی ساسانی gurt و از ایرانی باستان varta بمعنای محافظت کردن، مقاومت کردن، پاییدن آمده ؛ خود این واژه در ایرانی باستان، از ریشه var بمعنای پوشاندن و محافظت کردن آمده که در واژگان � دیوار ( آنچه از دژ محافظت می کند ) و شلوار ( آنچه از ران محافظت می کند ) � نیز دیده می شود. همه اینها از ریشه پیشا هندواروپایی � wer � بمعنای مراقبت کردن، محافظت کردن ریشه گرفته اند. واژه guard انگلیسی و wart آلمانی نیز با این واژگان ایرانی هم ریشه اند.
گرد= پهلوان کسیکه با فنون پهلوانی باسرعت مثل رقص پای محمدعلی کلی دور تا دور اورا میگردد و چرخ میزند و مرتب ضربات جبران ناپذیر به او وارد میکند وقانون رزم آوران آفندگر چنان بود که پهلوان مبارزطلب می بایست
... [مشاهده متن کامل] خود را معرفی کندتا گردی و دلاوری در وزن خودش به میدان برودترکان وحشی در طوفان زرد درنیمه اول قرن هفتم از تاتارستان یا ترکستان که در تاریخ به طوفان زرد مشهور است به آسیای غربی هجوم آوردندودر اندک زمانی امپراطوری روم و اروپارا هم گرفتندبعداین ایرانیان که نام امام محمد غزالی و عطاملک جوینی میدرخشد چون توانستند هلاکوخان مغول و دیگر ایلخانیان را مسلمان کند ترکی که سگ و گربه و شغال میخورد وبقتی به غذای حلال اسلامی رسیدذوق اسلام گرفت و مسجدگوهرشاد مشهد وهرات یادگار آنزما است چیه آسمان بر ریسمان پیوندزده اید که ثابت کنید ترکی است ترک از قرن هفتم واردغرب آسیا و شرق اروپا شده است این واژگان در قرن سوم هجری توسط عنصری رودکی فردوسی واردشعر پارسی شده است نه ترکیه ترک بوده و نه آذر بایجان البته نصف دنیا را طوفان زرد ترک نمود ولی استاد شهریار میفرماید من اگر پارسی گو نبودم غزلسرا نبودم و شعر من در حد همان شعر بی محتوی ترکی که از مجبوری با کوه. سخن میگویم برادران ترک زبان شما زبانتان ترکی است و قبل از نظردادن کمی تاریخ ادبیات بخوانید
گرگ ( قورت ) در ادبیات تورکی
مقدمه
گرگ در ادبیات و فرهنگ تورکی نماد مهمی از نیروی الهی و قدرت، اسارت ناپذیری و استقلال، و فرزانگی و رهبری است. تورک ها از دیرباز به این حیوان توجه ویژه ای داشته اند و در بسیاری از افسانه ها و حماسه های تورکی، گرگ به عنوان موجودی مقدس و راهنما ظاهر می شود. این موجود در دو اسطورۀ برجسته، یعنی داستان های ارگنه قون و اوغوز خاقان نقش حیاتی داشته و همچنین در ادبیات فارسی نیز به نوعی بازتاب یافته است. این مقاله به بررسی جنبه های مختلف این نماد مهم در ادبیات تورکی و فارسی می پردازد.
... [مشاهده متن کامل]
گرگ در داستان های حماسی تورک
داستان ارگنه قوْن
داستان ارگنه قوْن یکی از برجسته ترین حماسه های تورکی است که نقش گرگ در آن بسیار کلیدی است. تورک ها، پس از شکست سختی که در نبردها متحمل شدند، مجبور به سکونت در کوهستانی به نام ارگنه قوْن شدند و سال ها در این منطقه به سر بردند. در روزگاری که نیاز به خروج از این محل داشتند، یک گرگ خاکستری ( بوْزقورت ) به آنها ظاهر شد و راهی به بیرون نشان داد. این گرگ به عنوان راهنمایی الهی، تورک ها را از این مکان محصور به سرزمین های جدید و به سوی آینده ای روشن هدایت کرد. این داستان نماد راهبری و رهایی از سختی ها است و گرگ به عنوان مظهر نجات و هدایت مطرح می شود.
داستان اوْغوز خاقان
در حماسۀ اوْغوز خاقان، یکی دیگر از اسطوره های مهم تورک ها، گرگ به عنوان نمادی الهی ظاهر می شود. اوْغوز خاقان، یکی از بزرگ ترین رهبران افسانه ای تورک، در جستجوی فتوحات جدید و گسترش قلمرو خود، توسط یک گرگ خاکستری هدایت می شود. این گرگ او را به سمت موفقیت های نظامی و پیروزی های بی پایان راهنمایی می کند. حضور گرگ به عنوان راهنمای اوْغوز خاقان نشان دهندۀ ارتباط الهی او با این حیوان است و تأکید بر اهمیت فرزانگی و قدرت گرگ دارد.
گرگ به عنوان نماد قدرت الهی
در هر دو داستان ارگنه قوْن و اوْغوز خاقان، گرگ به عنوان نماد قدرت الهی شناخته می شود. این موجود در مواقع حساس و زمانی که مردم تورک در خطر یا در جستجوی راهی برای رهایی هستند، ظاهر می شود و به آن ها کمک می کند تا بر مشکلات فائق آیند. گرگ در این نقش نه تنها یک حیوان وحشی نیست، بلکه نشانه ای از ارادۀ الهی است که تورک ها را هدایت می کند. این حیوان در باورهای تورک ها نماینده ای از نیروهای آسمانی است که آن ها را در مسیر صحیح رهبری می کند.
گرگ به عنوان نماد فرزانگی
یکی از جنبه های مهم نقش گرگ در افسانه های تورکی، فرزانگی و خرد او است. همان طور که در داستان های حماسی دیده می شود، گرگ به عنوان یک راهنما ظاهر می شود و قهرمانان یا مردم تورک را در شرایط دشوار هدایت می کند. گرگ در افسانه ها، از روی آگاهی و شناختی عمیق از طبیعت و محیط پیرامون خود، مسیرهای نجات بخش و موفقیت آمیز را نشان می دهد. این ویژگی نماد فرزانگی و بصیرتی است که تورک ها از گرگ به عنوان راهنمای خود به ارث برده اند.
گرگ به عنوان نماد اسارت ناپذیری و استقلال
یکی دیگر از ویژگی های برجسته گرگ در ادبیات تورکی، نماد بودن او برای اسارت ناپذیری و استقلال است. گرگ هرگز در برابر اسارت تسلیم نمی شود و همیشه به دنبال حفظ استقلال و حاکمیت خود است. این ویژگی در فرهنگ تورک ها به عنوان بخشی از هویت ملی آن ها جایگاهی ویژه دارد. گرگ، به عنوان موجودی که از سرزمین و مردم خود محافظت می کند، در برابر هرگونه تهدید خارجی می ایستد و نماد مبارزه برای استقلال است.
گرگ در ادبیات فارسی
واژه ی� �قورت� وارد زبان فارسی نیز گردیده و در ادبیات فارسی، از جمله در شاهنامۀ فردوسی، به شکل �گُرد� به معنای قهرمان، جمع آن �گردان� و در ترکیب �گردگیر� به کار رفته است. به عنوان مثال، ز �گردان� دو صد با درفشی چو باد / همیدون به گرگین میلاد داد؛ چنین گفت کاین مرد جنگی به تیر / سوار کمند افکن و �گردگیر�؛ دلیر است و اسب افکن و �گردگیر� / عقاب اندر آرد ز گردون به تیر. همچنین، اصطلاحات نظامی فارسی مانند �گردان� و �سرگرد� / �باش قورت� نیز اشاره ای به نماد گرد یا قورت دارند که تأثیر عمیق فرهنگ تورکی بر زبان و ساختار نظامی فارسی را نشان می دهد.
نتیجه گیری
گرگ در فرهنگ و ادبیات تورکی نماد عمیقی از قدرت الهی، رهبری، فرزانگی، اسارت ناپذیری و استقلال است. این حیوان هم در اساطیر و هم در باورهای فرهنگی ملت تورک نقش مهمی ایفا کرده و به عنوان راهنمایی مقدس شناخته می شود. حضور گرگ در ادبیات فارسی نیز نشان دهندۀ ریشه دار بودن این نماد کهن تورک و ارتباطات فرهنگی بین تورک ها و فارس ها است. امروزه، همچنان این نماد در فرهنگ و هویت ملی تورک زنده است و جایگاهی ماندگار دارد.
#اسطوره های_تورک
#فرهنگ_تورک
#بوزقورت
#گرگ_خاکستری
@qazvinturklari
محیط شدن در محوطه دشمن انحطاط عربی و گردان بر وزن گرداب را معنی کردم ولی اگر گردان با ضمه که از تقسیمات نظامی است به معنی دلیران نام آوران ما وقتی این واژگانکه یادگاران کهن کشوری سوخته که حتی هرکس یک برگه
... [مشاهده متن کامل] نوشتهداشت خودش از بیم وحشیانه عرب از بین برد و ما غیر از لوحه منشور کوروش کبیر و سنگ نبشته های بیستون چیزی دیگر نداریم و از این دوواژه گِرد و گُرد درک میشود که همه چیز عرب از ما سرقت شده است
گردان:چند گروه
گورد گرگ
گوردان گرگان
سارگورد ( سارماک : پوشاندن )
پوشش ، رویه ، بالایی ، برتر
کوهسار : پوشیده از کوه
نگونسار : بدبختی فراگرفته پوشانده
گردان
سرگرد
" الپتگین ترکی خردمند بود و ممیز. او را ( اسکافی دبیر ) عزیز کرد و دیوان رسالت بدو تفویض ( واگذار ) فرمود و کار او گردان شد.
حکایت اول از مقاله دبیری چهارمقاله نظامی عروضی سمرقندی
اینجا منظور از گردان رونق گرفتن است.
گُردان: کلمه ی آشنایی که یک واحد نظامی محسوب می شود و معمولاَ ۳ تا ۵ گروهان با هم یک گردان و ۳ تا ۵ گردان با هم یک هنگ می سازند و عنوان نظامی برای فرماندهٔ یک گردان سرگرد است اما در اصل به معنای پهلوانان است ( گرد ان جمع=گردان )
گُرد: پهلوان
گُردی: پهلوانی
چرخان ، گردنده
واحد نظامی که شامل سه گروهان ایت.
لشگر - روان
یگان نظامی که معمولا شامل سه گروهان است.
گرد بودن چیزی ، بسیار بسیار گرد ، میز گرد
گردان = جاری ، روان
گردان: ( با فتح گ ) گردنده. چرخنده. دوار.
دکتر کزازی در مورد واژه ی گردان می نویسد : ( ( در پهلوی ورتان vartān بوده است ، صفت فاعلی از گردیدن ، در پهلوی ورتیتن vartitanدر واژه ی " وَرْدنه" که گردانَک یا غلطکی است که کلوچه پزان و نانوایان با آن خمیر را می گسترند و هموار می گردانند ، ریخت پهلوی واژه هنوز به گونه ای باز مانده است . ) ) امروزه در میان ترک ها بخصوص روستاهای زنجان به آن وَرْدَنه گفته می شود . ( نگارنده )
... [مشاهده متن کامل]
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ی ماه و ناهید و مهر
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 171 )
جمعی از نیرو های نظامی
لشگر. یک عالمه آدم
لشگر
اداره کننده
بسیار بسیار گرد
سیاره
سیاره، کره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)