گاوان

/gAvAn/

لغت نامه دهخدا

گاوان. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد، واقع در 24 هزارگزی شمال خاوری آغ کند و 17 هزارگزی شوسه هروآباد به میانه. کوهستانی ، گرمسیر مالاریائی ، دارای 167 تن سکنه. آب آن از دو رشته چشمه ، محصول آنجا زارعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی است. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی از هرو آباد

دانشنامه عمومی

گاوان ( نام علمی: Bovidae ) خانواده ای از پستانداران جفت سم سانان و نشخوارکننده هستند که شامل نزدیک به ۱۴۰ گونه ی موجود و حدود ۳۰۰ گونه منقرض شده ثبت شده هستند. از ویژگی های این گروه از جانوران وجود شاخ ساخته شده از کراتین بر روی سر نرها است.
اعضای خانواده گاوان در بیشتر مناطق زمین یافت می شوند. آن ها بومی آسیا، آفریقا، اروپا، و آمریکای شمالی هستند و شامل جانورانی چون گاومیش آمریکایی، گاومیش آفریقایی، گاومیش، آهو، گوسفند، بز، و گاو اهلی می شوند.
عکس گاوان

گاوان (خلخال). گاوان یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان خورش رستم شمالی واقع شده است. [ ۱] براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، گاوان ۴۹ نفر جمعیت دارد. [ ۲]
عکس گاوان (خلخال)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

kine (اسم)
گاوان

پیشنهاد کاربران

گاوان یا گاوبان بر وزن شوان یاشبان یعنی کسیکه گاوها را به چرا میبره مانند چوپان که گوسفندان را به چرا می برد

بپرس