لغت نامه دهخدا
کپک. [ ک َ ] ( اِ ) کف دست را گویند. ( اوبهی ).
کپک. [ ک ُ پ َ ] ( اِ ) مسکوک خرد معمول در روسیه. پشیز روسیان.
کپک. [ ک ُ پ َ ] ( ترکی ، اِ ) سگ باشد به زبان ترکی. ( یادداشت مؤلف ).
کپک. [ ک ُپ ْ پ َ ] ( اِ ) در تداول مردم گناباد خراسان گوسپندی است که چهار دست و پای کوتاه دارد.
کپک. [ ک َ پ َ ]( اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز. سکنه 188 تن. آب از چشمه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) مسکوک خرد معمول در روسیه ( دور. تزاری و شوروی )
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز
فرهنگ معین
(کَ پِ ) [ روس . ] (اِ. ) مسکوک خرد معمول در روسیه (دورة تزاری و شوروی ).
فرهنگ عمید
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
کَپَک، کفک، کفره یا کپره نامی است همگانی برای همهٔ گونه های قارچ های ذره بینی که به ریخت رشته های چندسلولی ( که هایف نامیده می شود ) رشد می کنند. برخی از کپک ها برای انسان مفید هستند و در صنعت داروسازی مورد استفاده قرار می گیرند. در گذشته از کپک ها برای درمان بیماری ها نیز بهره می بردند. برخی کپک ها از سردهٔ پنی سیلیوم ماده ای به نام پنی سیلین که نوعی آنتی بیوتیک است پدیدمی آورند. [ ۱]
از نمونه های کپک می توان کپک سفید را برشمرد که بر روی خمیر و نان نم دار، کلافه ای سفید مانند پنبه درست می کند. از دیگر نمونه های کپک، پرنسپوره ها هستند که انگل رستنی های گوناگون می شوند و کشاورزان می کوشند از رویش آن جلوگیری کنند. قارچ کلم که برگ کلم را می گنداند و قارچ مو که برگ های مو را می آلاید و انگور را اندک اندک از میان می برد. [ ۲]
کپک ها می توانند در یخچال نیز برویند. برخی کپک های زیان آور، سمومی به نام مایکوتوکسین از خود تراوش می کنند که می تواند به سرطان های گوناگون و زاده شدن نوزادان نارس و بی اندام بینجامد. از آنجایی که این سم به ژرفای خوراک رخنه می کند و آن را می آلاید، نمی توان گفت که بخش کپک زدهٔ خوراک را جدا کرده و بخش دیگر آن را بخورید. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاز نمونه های کپک می توان کپک سفید را برشمرد که بر روی خمیر و نان نم دار، کلافه ای سفید مانند پنبه درست می کند. از دیگر نمونه های کپک، پرنسپوره ها هستند که انگل رستنی های گوناگون می شوند و کشاورزان می کوشند از رویش آن جلوگیری کنند. قارچ کلم که برگ کلم را می گنداند و قارچ مو که برگ های مو را می آلاید و انگور را اندک اندک از میان می برد. [ ۲]
کپک ها می توانند در یخچال نیز برویند. برخی کپک های زیان آور، سمومی به نام مایکوتوکسین از خود تراوش می کنند که می تواند به سرطان های گوناگون و زاده شدن نوزادان نارس و بی اندام بینجامد. از آنجایی که این سم به ژرفای خوراک رخنه می کند و آن را می آلاید، نمی توان گفت که بخش کپک زدهٔ خوراک را جدا کرده و بخش دیگر آن را بخورید. [ ۳]
wiki: کپک
دانشنامه آزاد فارسی
کَپَک (mould)
کَپَک
کَپَک
کَپَک
ساختار خزمانندی که بر اثر رویش هر یک از گروه های قارچ ها (← قارچ۱) روی مواد غذایی و مواد آلی دیگر ایجاد می شود. برخی از کپک ها انگل گیاهان، جانوران یا سایر کپک هایند. بسیاری از کپک ها کاربردهایی در پزشکی و صنعت دارند. مثلاً، آنتی بیوتیک پنی سیلین از نوعی کپک به دست می آید.
fungus
کَپَک
کَپَک
کَپَک
ساختار خزمانندی که بر اثر رویش هر یک از گروه های قارچ ها (← قارچ۱) روی مواد غذایی و مواد آلی دیگر ایجاد می شود. برخی از کپک ها انگل گیاهان، جانوران یا سایر کپک هایند. بسیاری از کپک ها کاربردهایی در پزشکی و صنعت دارند. مثلاً، آنتی بیوتیک پنی سیلین از نوعی کپک به دست می آید.
fungus
wikijoo: کپک
مترادف ها
بادزدگی، زنگ گیاهی، کپک، پرمک
قالب، کالبد، کپک، کپک قارچی، الگو، کپرک، قارچ انگلی گیاهان
کالبد، کپک، کپک قارچی، کپرک، قارچ انگلی گیاهان
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که بعد ها کَپَر ( نوعی چادر کوچ نشینان ) آنرا داریم
... [مشاهده متن کامل]
در کَپَک =کفک = کَپ کوچک
کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
توضیح اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چمِ برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که بعد ها کَپَر ( نوعی چادر کوچ نشینان ) آنرا داریم
در کپک = کپ کوچک
در کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
روشن اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چم برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
چیزی که پیداست اینه بر وزن مادر؛ برادر ؛ خواهر، پدر؛پسر؛دختر و . . . . . گبر یا گپر از گپ ِر یا کپ ِر آمده ( صفت فاعلی ساز در دوران قدیم که بعد ها به گر امروزی تبدیل شد ) حال اگر از گپ آمده باشد میشود حرف و فاصله ( gap = سخن یا فاصله ( توضیح اینکه حرف در عربی یعنی فاصله و تحریف یعنی فاصله اندازی و دور ساختن از اصل هر چیزی ) ) و گپر میشود کسی که تحریف میکند یا فاصله می اندازد ( همانی که نوشتید کافر ) اگر از کپ آمده باشد که بعدها کف و کفر از ان ساخته شد میشود پوشاننده؛
مورد دیگر واژه جبر است که گویا با تبدیل گ به ج و پ به ب از گپر ساخته شده و به ظالم و جابر امروزی شناخته میشود و به گمان میرسد نامسلمانان را به این عناوین نسبت دادند؛ پس گویا ظالم، جابر، کافر و مخفی کنندگی از نامسلمانی را به آنان نسبت داده بودند.
... [مشاهده متن کامل]
در کَپَک =کفک = کَپ کوچک
کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
توضیح اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چمِ برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که بعد ها کَپَر ( نوعی چادر کوچ نشینان ) آنرا داریم
در کپک = کپ کوچک
در کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
روشن اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چم برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
چیزی که پیداست اینه بر وزن مادر؛ برادر ؛ خواهر، پدر؛پسر؛دختر و . . . . . گبر یا گپر از گپ ِر یا کپ ِر آمده ( صفت فاعلی ساز در دوران قدیم که بعد ها به گر امروزی تبدیل شد ) حال اگر از گپ آمده باشد میشود حرف و فاصله ( gap = سخن یا فاصله ( توضیح اینکه حرف در عربی یعنی فاصله و تحریف یعنی فاصله اندازی و دور ساختن از اصل هر چیزی ) ) و گپر میشود کسی که تحریف میکند یا فاصله می اندازد ( همانی که نوشتید کافر ) اگر از کپ آمده باشد که بعدها کف و کفر از ان ساخته شد میشود پوشاننده؛
مورد دیگر واژه جبر است که گویا با تبدیل گ به ج و پ به ب از گپر ساخته شده و به ظالم و جابر امروزی شناخته میشود و به گمان میرسد نامسلمانان را به این عناوین نسبت دادند؛ پس گویا ظالم، جابر، کافر و مخفی کنندگی از نامسلمانی را به آنان نسبت داده بودند.
کپک از زبانهای هندواروپایی وارد زبان ترکی شده است و اصلأ و ابدا ریشه ترکی ندارد
در زبان اوستایی و سکایی واژه سپَک را داریم و همچنین در زبان روسی واژه سبَک که در ترکی کپک تلفظ شده است
در زبان اوستایی و سکایی واژه سپَک را داریم و همچنین در زبان روسی واژه سبَک که در ترکی کپک تلفظ شده است
آقا چرا دعوا میکنید من تورک لار هستم ما میگیم کپک یعنی همون سگ و قشقایی ها میگن ایت البته اکثر مواقع اینطوریه و درکل کلمه تورکی هست چه ربطی ب فارسی داره، فارسی هم یک زبان شیرین هست، ایقد سر این موارد دعوا نکنید، و اون عقده ایی ک تو سایت ها از فارس تعریف می کنه لطفا دقت کن باتشکر
شروین تو درست میگی گرامر ترکی از آلانی و فارسی برگرفته شده. همه کلماتش هم از فارسیه از اصلا خود کلمه ترک هم فارسیه وهمه ی عالم فارسه . بدون منبع لطفاً یاوه گویی نکنید
واژه ( کپک ) از واژه ایرونی - آلانیِ куыдз به چمِ ( سگ ) گرفته شده است. زبانِ ایرونی - آلانی یک زبان سکایی و از زبانهای باستانی ایرانی است؛ در زبانِ روسی نیز واژه یِ Собака را داریم؛ که ( اَک ) پایانی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
در واژگانِ ( سپَکَ، کوتکَ، کپک ) نشانه یِ کوچکی است. حتی دستورزبانِ ترکی از دستورزبانِ ایرونی - آلانی برگرفته شده است.
کلمه kopek قطعاً ترکیه و ریشه در Proto turkic نیای ترکی دارد زبانشان زیادی هم سعی کردن نیا ترکی را بازسازی کنند که در منبعی هم که گفتم سرگی استاروستین و انا دیبو ا Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak,
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
Oleg ( 2003 ) , “*k�pek”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill. و در هیچ منبعی هم ندیم که چیزی در باره ارتباط spaka در اوستایی و k�pek ترکی نوشته باشند . در منبع شما چیزی در مورد ربط این دو کلمه گفته نشده
( کته ) و ( کوتک ) که با یک جستجو مشخص است که هندواروپایی است.
واما واژه سپک در زبان اوستایی:
در صفحه 1463 از کتاب فرهنگ واژه های اوستا
واما واژه سپک در زبان اوستایی:
در صفحه 1463 از کتاب فرهنگ واژه های اوستا
آقای شروین منبع شما چیه ؟ . kopek قطعا ترکیه این هم منبع Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*k�pek”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
کُپَک از کلمه ( کُتَک ) به معنای سگ در زبانهای هندواروپایی یا از کلمه ( سپَکَ ) به معنای سگ در زبان اوستایی که در زبانهایی مثل تاتی همچنان برجی مانده است گرفته شده.
1 - واژگانِ ( کَفَک ( کَپَک ) ) :
واژه یِ ( کَپَک یا کَفَک ) از کارواژه یِ ( کفتَنkaftan ) و واژه یِ ( کف ) به همراهِ پسوندِ ( اَک یا اَگ ) گرفته شده است.
چنانکه در رویه یِ 48 از نبیگِ ( فرهنگنامه یِ کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
واژه یِ ( کَپَک یا کَفَک ) از کارواژه یِ ( کفتَنkaftan ) و واژه یِ ( کف ) به همراهِ پسوندِ ( اَک یا اَگ ) گرفته شده است.
چنانکه در رویه یِ 48 از نبیگِ ( فرهنگنامه یِ کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
ایت در زبان ترکی معنی" بر و گم شو " و " دور شو " هم معنی می دهد. چون مردم از اینکه سگ از نظر شرع حیوان نجسی هست و نباید به انسان نزدیک شود با اسم ایت هم آن را مورد خطاب قرار می دهند ایت در اصل به معنی حیوانی هست که نباید به انسان نزدیک شود.
این لغتkopek کاملا ترکی هستش و به معنی سگ است.
سگ به ترکی
ایت هم سگ است ولی فرق دارند
ایت هم سگ است ولی فرق دارند
ریشه ی واژه های #کپک در فارسی و kir در ترکی ( اکثر لهجه های ترکی ) و همچنین kifir در ترکی آذربایجانی ✅
تقریبا تمام ترک ها به صورت kir استفاده میکنند و kifir در آذربایجان استفاده میشود.
بن این واژه از kif است و فعل نزدیک به آن به صورت kifsəmək به معنی گندیدن ، فاسد شدن و به معنی کپک زدن هم هست به صورت کیفلنمک هم به معنی کپک زدن بکار میرود. ♦️
... [مشاهده متن کامل]
اصل بن ریشه ی این واژه کوپمک - k�pmək به معنی باد کردن ، نفخ کردن است و برای ترشیدن خمیر هم استفاده میشود
خب مسلما کیف اسم از آن است و اشاره گر به فاسد شد آن است و از تفسیر تورم باد کردن به معنی گندیدن و کپک زدن ( مربوط به رشد قارچ و باکتری ) آمده است.
کیف به صورت کپک وارد فارسی شده است.
طریقه ی حذف ف یا و در kir چنین آمده است.
kivir - kiğir - kir ( حذف *و* و حذف بلندی در ادای آن و کوتاه شدن به صورت کیر )
#kifsəmək
تقریبا تمام ترک ها به صورت kir استفاده میکنند و kifir در آذربایجان استفاده میشود.
بن این واژه از kif است و فعل نزدیک به آن به صورت kifsəmək به معنی گندیدن ، فاسد شدن و به معنی کپک زدن هم هست به صورت کیفلنمک هم به معنی کپک زدن بکار میرود. ♦️
... [مشاهده متن کامل]
اصل بن ریشه ی این واژه کوپمک - k�pmək به معنی باد کردن ، نفخ کردن است و برای ترشیدن خمیر هم استفاده میشود
خب مسلما کیف اسم از آن است و اشاره گر به فاسد شد آن است و از تفسیر تورم باد کردن به معنی گندیدن و کپک زدن ( مربوط به رشد قارچ و باکتری ) آمده است.
کیف به صورت کپک وارد فارسی شده است.
طریقه ی حذف ف یا و در kir چنین آمده است.
kivir - kiğir - kir ( حذف *و* و حذف بلندی در ادای آن و کوتاه شدن به صورت کیر )
#kifsəmək
کپک در ترکی به سگ نر گفته میشود .
سلام
کسی می دونه ‹کپک› و ‹ایت› که هر دو به معنی سگ هستن آیا تفاوت کاربردی ای با هم دارن یا خیر؟
کسی می دونه ‹کپک› و ‹ایت› که هر دو به معنی سگ هستن آیا تفاوت کاربردی ای با هم دارن یا خیر؟
کُپَک در زبان ترکی یک نو ع گیاه است خار دار که گل آن به شکل توپ بوده و در ظاهر زیبا ولی در باطن زیر گل ها ی آن خارهای تیزی وجود دارد . اسم سگ هم از اسم این گیاه گرفته شده به خاطر گزنده بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)