کوچصفهان
لغت نامه دهخدا
کوچصفهان. [ چ ِ ف َ ] ( اِخ ) مرکز بخش کوچصفهان تابع رشت و در 15هزارگزی مشرق رشت و 26هزارگزی غرب لاهیجان ، سر راه شوسه رشت به شهسوار واقع است. طول جغرافیایی آن 49 درجه و 46 دقیقه و 30 ثانیه و عرض جغرافیایی 37 درجه و 15 دقیقه و 25 ثانیه است. سکنه آن با روستاهای رودکل ، پیرموسی ، جان اکبر، جوبجارکل در حدود 5هزار تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
کوچـِصْـفَهان ( نام اصلی و گیلکی: کۊجسبان ) یکی از شهرهای استان گیلان در شمال ایران است. این شهر با جمعیت ۹٬۴۵۰ نفر ( برآورد ۱۳۹۰خ ) در بخش کوچصفهان شهرستان رشت قرار دارد. این شهر بین رشت و آستانه اشرفیه قرار دارد.
بر اساس منابع تاریخی احداث این شهر به دوره ساسانی بازمی گردد.
گفته شده تیره هایی از کوچ و بلوچ به دلایلی از جنوب شرقی ایران ( اصفهان ) کوچانیده و در سایر مناطق ایران اسکان داده شده اند، می توان احتمال داد که بعضی نیروهای کوچ و بلوچ در کوچصفهان ساکن شده و در قرن های بعد نام خود را به قرارگاه هایشان داده باشند. بر اساس این نظریه کوچصفهان را باید کوچ اسبان یا کوچی اسبان بدانیم. [ ۲] [ ۳]
سید ظهیرالدین مرعشی مؤلف کتاب «تاریخ گیلان و دیلمستان» نوشته شده در سال ۸۸۲ هجری قمری دربارهٔ وجه تسمیهٔ کوچصفهان می نویسد: «… و این کوچصفهان ولایت معمور پرنعمت و شهری به نزاهت و طراوت معروف است و از آن سبب او را کوچه اصفاهان می گفتند که یعنی کوچک اصفاهان که به لفظ مردم «بیه پس» کوچک محمد یا کوچک علی نام باشد. ایشان را به اصطلاح کوچه علی و کوچه محمد و مثل هذا گویند و اکنون از کثرت استعمال کوچصفهان می نامند»
زنده یاد جهانگیر سرتیپ پور درکتاب نام ها و نام دارها دربارهٔ وجه تسمیهٔ کوچصفهان نوشته است: ظاهراً نام حقیقی کوچصفهان باید کوچسبان بوده باشد که حرف ب آن مبدل به ف شده آن چنان که پادوسبان که مأخذ از پاذگسبان عهد ساسانی بوده، در زمان های بعد «پادوسفان، بادوسفان» خوانده و ثبت شده است. خواجه اصیل الدین محمد زوزنی ( ۶۵۰ هـ. ق ) گوید: «ولایت کوچسفان در شمال کوتم برکنار دریا افتاده است و حاکمش ساسان بن همام است… آنچه قابل توجه است این که جزء اول نام کوچسبان با کوچستان با نام قبیله «کوچ» به ضم اول و سکون ثانی و ثالث مشابه است که در برخی یادداشت ها با نام «قفص» ( به ضم اول و سکون ثانی و ثالث ) ثبت شده است. این قوم و قوم بلوچ به عبارت دیگر قبایل «کوچ و بلوچ» در عهد عضد الدوله دیلمی ( حوالی سال های ۳۶۴ و ۳۶۸ هـ. ق ) در جنوب شرقی ایران منشأی حوادثی بوده اند و ناامنی هایی در مسیر کاروانیان به وجود می آوردند که شاهنشاه عضدالدوله فرمان قلع و قمع آنان را صادر کرد و تیره هایی از کوچ و بلوچ را از جنوب شرقی ایران کوچانید و به فارس و سایر مناطق ایران فرستاد و امر به اسکان داد»
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر اساس منابع تاریخی احداث این شهر به دوره ساسانی بازمی گردد.
گفته شده تیره هایی از کوچ و بلوچ به دلایلی از جنوب شرقی ایران ( اصفهان ) کوچانیده و در سایر مناطق ایران اسکان داده شده اند، می توان احتمال داد که بعضی نیروهای کوچ و بلوچ در کوچصفهان ساکن شده و در قرن های بعد نام خود را به قرارگاه هایشان داده باشند. بر اساس این نظریه کوچصفهان را باید کوچ اسبان یا کوچی اسبان بدانیم. [ ۲] [ ۳]
سید ظهیرالدین مرعشی مؤلف کتاب «تاریخ گیلان و دیلمستان» نوشته شده در سال ۸۸۲ هجری قمری دربارهٔ وجه تسمیهٔ کوچصفهان می نویسد: «… و این کوچصفهان ولایت معمور پرنعمت و شهری به نزاهت و طراوت معروف است و از آن سبب او را کوچه اصفاهان می گفتند که یعنی کوچک اصفاهان که به لفظ مردم «بیه پس» کوچک محمد یا کوچک علی نام باشد. ایشان را به اصطلاح کوچه علی و کوچه محمد و مثل هذا گویند و اکنون از کثرت استعمال کوچصفهان می نامند»
زنده یاد جهانگیر سرتیپ پور درکتاب نام ها و نام دارها دربارهٔ وجه تسمیهٔ کوچصفهان نوشته است: ظاهراً نام حقیقی کوچصفهان باید کوچسبان بوده باشد که حرف ب آن مبدل به ف شده آن چنان که پادوسبان که مأخذ از پاذگسبان عهد ساسانی بوده، در زمان های بعد «پادوسفان، بادوسفان» خوانده و ثبت شده است. خواجه اصیل الدین محمد زوزنی ( ۶۵۰ هـ. ق ) گوید: «ولایت کوچسفان در شمال کوتم برکنار دریا افتاده است و حاکمش ساسان بن همام است… آنچه قابل توجه است این که جزء اول نام کوچسبان با کوچستان با نام قبیله «کوچ» به ضم اول و سکون ثانی و ثالث مشابه است که در برخی یادداشت ها با نام «قفص» ( به ضم اول و سکون ثانی و ثالث ) ثبت شده است. این قوم و قوم بلوچ به عبارت دیگر قبایل «کوچ و بلوچ» در عهد عضد الدوله دیلمی ( حوالی سال های ۳۶۴ و ۳۶۸ هـ. ق ) در جنوب شرقی ایران منشأی حوادثی بوده اند و ناامنی هایی در مسیر کاروانیان به وجود می آوردند که شاهنشاه عضدالدوله فرمان قلع و قمع آنان را صادر کرد و تیره هایی از کوچ و بلوچ را از جنوب شرقی ایران کوچانید و به فارس و سایر مناطق ایران فرستاد و امر به اسکان داد»
wiki: کوچصفهان
دانشنامه آزاد فارسی
کوچِصفَهان
شهری در استان گیلان، شهرستان رشت، و مرکز اداری بخش کوچِصفَهان. با ارتفاعی حدود دَه متر پایین تر از سطح دریاهای آزاد، در جلگه ای ساحلی، در ۱۶ کیلومتری شرق رشت، سر راه رشت به آستانۀ اشرفیه و لاهیجان قرار دارد. اقلیم این شهر معتدل مایل به گرم و مرطوب و جمعیت آن۸,۴۰۲ نفر است (۱۳۸۵).
شهری در استان گیلان، شهرستان رشت، و مرکز اداری بخش کوچِصفَهان. با ارتفاعی حدود دَه متر پایین تر از سطح دریاهای آزاد، در جلگه ای ساحلی، در ۱۶ کیلومتری شرق رشت، سر راه رشت به آستانۀ اشرفیه و لاهیجان قرار دارد. اقلیم این شهر معتدل مایل به گرم و مرطوب و جمعیت آن۸,۴۰۲ نفر است (۱۳۸۵).
wikijoo: کوچصفهان
پیشنهاد کاربران
آخیجهان ( آخیج هان ) روستایی در توفارقان آذربایجانشرقی،
هان= خان مثل ایلهان ( خان ایل ) و آیهان ( خان ماه )
ایسفهان ( اصفهان ) بهبهان، فراهان، دانسفهان، کوچسفهان، ووهان، یوهان. . . . اینها اسم مکان هایی هستند. که آخرشان هان دارد.
هان= خان مثل ایلهان ( خان ایل ) و آیهان ( خان ماه )
ایسفهان ( اصفهان ) بهبهان، فراهان، دانسفهان، کوچسفهان، ووهان، یوهان. . . . اینها اسم مکان هایی هستند. که آخرشان هان دارد.
کوچ اَسوآراآن ( کوچ اَسواران )
کوچ یعنی کوچ کرده و ترک وطن نموده
اَسواران یعنی اسب سواران
درکل به معنی گروهی از اسب سواران یا سواره نظام ایل رخشانی است که پس از خشکسالی در جلگه رخشان و ارتفاعات کوهستان رخشان با هماهنگی پادشاه ایران، و با دریافت قطعه زمینی در اطراف رشت ( کوچصفهان ) از منطقه سیستان و بلوچستان به این منطقه کوچ کرده اند و از آنجا که پیشه اصلی ایل رخشانی پرورش اسب خاصی به نام ( اسب رخشانی ) بوده در این منطقه نیز به این امر اشتغال داشته اند و از این طریق و اعزام نیروی سوار کار و رزمنده این ایل به سپاه شاهنشاه ساسانی در نگهداری و پاسداری از مرزهای ایران اشتغال داشته و بدان افتخار می کرده اند. آرش رخشانی
... [مشاهده متن کامل]
کوچ یعنی کوچ کرده و ترک وطن نموده
اَسواران یعنی اسب سواران
درکل به معنی گروهی از اسب سواران یا سواره نظام ایل رخشانی است که پس از خشکسالی در جلگه رخشان و ارتفاعات کوهستان رخشان با هماهنگی پادشاه ایران، و با دریافت قطعه زمینی در اطراف رشت ( کوچصفهان ) از منطقه سیستان و بلوچستان به این منطقه کوچ کرده اند و از آنجا که پیشه اصلی ایل رخشانی پرورش اسب خاصی به نام ( اسب رخشانی ) بوده در این منطقه نیز به این امر اشتغال داشته اند و از این طریق و اعزام نیروی سوار کار و رزمنده این ایل به سپاه شاهنشاه ساسانی در نگهداری و پاسداری از مرزهای ایران اشتغال داشته و بدان افتخار می کرده اند. آرش رخشانی
... [مشاهده متن کامل]
کوچ اَسوآراآن ( کوچ اَسواران )
کوچ یعنی کوچ کرده و ترک وطن نموده
اَسواران یعنی اسب سواران
درکل به معنی گروهی از اسب سواران یا سواره نظام ایل رخشانی است که پس از خشکسالی در جلگه رخشان و ارتفاعات کوهستان رخشان با هماهنگی پادشاه ایران، و با دریافت قطعه زمینی در اطراف رشت ( کوچصفهان ) از منطقه سیستان و بلوچستان به این منطقه کوچ کرده اند و از آنجا که پیشه اصلی ایل رخشانی پرورش اسب خاصی به نام ( اسب رخشانی ) بوده در این منطقه نیز به این امر اشتغال داشته اند و از این طریق و اعزام نیروی سوار کار و رزمنده این ایل به سپاه شاهنشاه ساسانی در نگهداری و پاسداری از مرزهای ایران اشتغال داشته و بدان افتخار می کرده اند.
... [مشاهده متن کامل]
کوچ یعنی کوچ کرده و ترک وطن نموده
اَسواران یعنی اسب سواران
درکل به معنی گروهی از اسب سواران یا سواره نظام ایل رخشانی است که پس از خشکسالی در جلگه رخشان و ارتفاعات کوهستان رخشان با هماهنگی پادشاه ایران، و با دریافت قطعه زمینی در اطراف رشت ( کوچصفهان ) از منطقه سیستان و بلوچستان به این منطقه کوچ کرده اند و از آنجا که پیشه اصلی ایل رخشانی پرورش اسب خاصی به نام ( اسب رخشانی ) بوده در این منطقه نیز به این امر اشتغال داشته اند و از این طریق و اعزام نیروی سوار کار و رزمنده این ایل به سپاه شاهنشاه ساسانی در نگهداری و پاسداری از مرزهای ایران اشتغال داشته و بدان افتخار می کرده اند.
... [مشاهده متن کامل]
کوچصفهان نام یک محله در گیلان به معنای اسب های کوچک.
کوچصفهان درگذر زمان از کوچِ اسبان به کوچصفهان تبدیل شده است و کوچ اسبان به معنای اسبهای کوچک است. . این شهر و آبادی های اطراف آن در قدیم محل پرورش اسب بوده است. .
کوچصفهان دگرگون شده " کوی سپاهان " یا " کوچ اسپهان " به معنای محله سپاهیان و لشگریان است .
نام شهر اصفهان نیز در نگارش پارسی به گونه " سپاهان " و اسپهان" می باشد، یعنی جای نیروی سپاه، پادگان سپاه .
نام شهر اصفهان نیز در نگارش پارسی به گونه " سپاهان " و اسپهان" می باشد، یعنی جای نیروی سپاه، پادگان سپاه .
در زبان لری بختیاری به معنی
کوچ از اصفهان
. کوچ گروه های از طوایف لر بختیاری از اصفهان به شمال کشور
مانند
طایفه هارون کلا . رینه. خلیلی. کاله. کلاردشت و حسن کیف -
لیموچی *لیمونچی. لیموچه *. اسفندیاری. توپایی . آلیکایی
... [مشاهده متن کامل]
****
تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
در هارون کلا و روستای رینه کوه بخش آب ماهیک لالی و دهستان جهانگیری شمالی و جنوبی مسجدسلیمان
طایفه کاله ایل بهداروند*بختیاروند *
*علی کاله. آلی کاله ایی*
تیره کلار طایفه حسنکی ایل بهداروند
طایفه لیموچی منجزی بهداروند
تیره توپایی *تپایی*طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی
تیره صالح حاجی *صالح پسر حاجی اسفندیار خان *طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
کوچ از اصفهان
. کوچ گروه های از طوایف لر بختیاری از اصفهان به شمال کشور
مانند
طایفه هارون کلا . رینه. خلیلی. کاله. کلاردشت و حسن کیف -
لیموچی *لیمونچی. لیموچه *. اسفندیاری. توپایی . آلیکایی
... [مشاهده متن کامل]
****
تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
در هارون کلا و روستای رینه کوه بخش آب ماهیک لالی و دهستان جهانگیری شمالی و جنوبی مسجدسلیمان
طایفه کاله ایل بهداروند*بختیاروند *
*علی کاله. آلی کاله ایی*
تیره کلار طایفه حسنکی ایل بهداروند
طایفه لیموچی منجزی بهداروند
تیره توپایی *تپایی*طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی
تیره صالح حاجی *صالح پسر حاجی اسفندیار خان *طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ