کورش


معنی انگلیسی:
cyrus

فرهنگ اسم ها

اسم: کورش (پسر) (فارسی)
معنی: کوروش، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی

دانشنامه عمومی

کورش (داغستان). کورش ( به لاتین: Korsh ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در داغستان واقع شده است. [ ۱] [ ۲]
عکس کورش (داغستان)عکس کورش (داغستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:کوروش

پیشنهاد کاربران

ن فک میکنم معنی نام کوروش از دو کلمه کو به معنای کوه و روش به معنای روشن که هنوز در بختیاری به همین شکل تلفظ میشوندباشد در بختیاری آتش و کوه از جایگاه ویژه ای برخوردارند و البته فرزندی که شجاع باشد و لایق
...
[مشاهده متن کامل]
را تش مال یعنی روشن نگه دارنده آتش خاندان که باز با نیایشگاه های زرتشتی در هم آمیخته می باشد این فرهنگ از آنجا که اکثر نیایشگاه ها هم بر بلندای کوه ساخته می شدند اینجام هم از همین منطق نشات گرفته

Byron starts canto XVI of his famous Don Juan with an allusion to the old Persian manner of bringing up their children. He refers to the Persians who teach their children how to draw a bow, ride on horseback and, in accordance with the principles of Zoroastrianism, to be truthful ( Byron probably borrowed this piece of information from Herodotus's Histories ) :
...
[مشاهده متن کامل]

The antique Persians taught three useful things,
To draw the bow, to ride, and speak the truth.
This was the mode of Cyrus, best of kingsA mode adopted since by modern youth.
Bows have they, generally with two strings;
Horses they ride without remorse or ruth;
At speaking truth perhaps they are less clever,
But draw the long bow better now than ever ( Stanza 1 ) .

کوروش یا کوروس اگر این تلفظ درست باشد معنی میشه چهار گوشه نگاه کنید به رودخانه کور فارس درست شده از چهار رود کور همان چور . چار. چهار و س سو یا سوک به معنی گوشه ، نگاه کنید به هندی کوروس برابر با صلیب
...
[مشاهده متن کامل]
مالایلام کورش برابر صلیب نگاهی به واژه صلیب فارسی چلیپا یا چری پا چری همان چهار است و پاد یا پا شعاع ۳۶۰ درجه به نظر میرسه کوروش به معنی چهار گوشه دنیا باشه

بسیار عالی بزرگترین اسم در دنیا کوروش بزرگ مرد تاریخ جهان کوروش
Kyros یونانی هست
Cyrus لاتین هست
Kurush ( کوروش ) هم پارسی
به عنوان معنا برای نام کورش، هم ( خورشید ) را گفته اند، هم ( تحقیرکننده: منظور کسیکه دشمنان را بدجور تحقیر میکنه ) ، هم ( جوان )
کوروش، کر یک در زبان لری و کردی یعنی پسر، برای مفهوم این کلمه باید به گذشته برگشت ، یادم می آید که در بین فامیل آشنایان زمانی فردی نام او کوروش بود او را کرهوش صدا می زندن ( لرها ) یا داریوش را چنین صدا
...
[مشاهده متن کامل]
می زدند ، دارهوش، آنچه به نظر می آید این است که نام کوروش یعنی پسر باهوش و داریوش یعنی دانا و یا توانای باهوش، اگر به 2500برگردیم ، وبه منشور کوروش نظری افکنیم ، در آن دوران آنچه که در منشور مشاهده کنیم به واج هوش استعداد این فرد پی خواهیم برد ، داریوش هم چنین ، در زمان او راه و چاپارخانه و ضرب سکه رواج یافت ،

توجیهات خانم/آقای فی فی برای نامهای اسحاق، ابراهیم و . . . فقط یک ریشه کاوی عامیانه و متعصبانه، و بدون پشتوانه ی اصول ریشه شناسی است.
کوروش_ زردشت - سهراب - قباد
در همه جای دنیا از نام طبیعت، فلزات، حیوانات، پرندگان ، گلها برای نامیدن نوزادان استفاده می کردند درایران باستان نیز همینگونه بود، نام کوروش در اصل کورَوُهوش است به معنی رودخانه پر برکت می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

یا نام زردشت در اصل، زَرت اُشتُرَ یا زرد اُشتر به معنی شتر زرین است
همانطور که معنی سُهراب یعنی طلای مذاب، زَرناب.
قُباد در اصل گُواتَه بوده به معنی نسیم است
رضاصَحاکی راحت مدرس و دبیر تاریخ

کورش اصلا ریشه نامش ایرانی یا هندواروپایی نیست بلکه ریشه نامش به عیلامی و بابلی برمیگرده
لطفا به مقاله جناب باغ بیدی مراجعه کنید
نام کوروش به احتمال قوی دارای یک تلفظ و معنای دیگری هم به شکل زیر می باشد : کو رَوِش به معنای ؛ که او راه و روش است.
- تلفظ و معنای نام آستیاگ پدر بزرگ کوروش در اصل و ریشه بصورت زیر بوده است : آشتی اَک به معنای آشتی یا صلح کوچک.
...
[مشاهده متن کامل]

- ماندانا : پیشوند مان به معنای مال ما و این نام از دیدگاه والدین به معنای " این نوزاد، خردمند و یا دانای ما ست " بوده است.
- کمبوجیه: به شکل کام بو جیه از دیدگاه والدین به معنای جای بوی او در کام ماست و یا بصورت کَم بو جیه به معنای جای یا قنداق این نوزاد کم بو می باشد و منظور اینکه قنداق وی بد بو نمی باشد.
- داریوش : در اصل و ریشه به شکل های داری وَش و دری وَش بوده است ؛ اولی به معنای همانند درخت و دومی به معنای درویش درگاه ایزد دانا و توانا.
- خشایار : Xerxes با تلفظ خَیر خیز به معنای منشاء خیر و برکت . حرف x در زبان یونانی خ تلف می شود مثل نام اسکندر یا الکساندر Alxanderu با تلفظ اصلی و ریشه ای ال خاندرو به معنای خنده رو. پیشوند ال همان حرف تعریف و تعیُن در زبان عربی و هم ارز the در زبان انگلیسی ست. نام پدر وی فیلی پوس به معنای سفت یا ضخیم پوست مانند فیل.
- آگرا به زبان سانسکریت به معنای کشاورز بوده است و جمع آن آگرادات به معنای کشاورزان و نام یک شهر یا یک ایالت است در نزدیکی دهلی پایتخت هندوستان.
- تلفظ و نوشتار واژه سانسکریت در اصل و ریشه به شکل " زان سِکریت " بوده است به معنای دانش سری یا رمزی و یا محرمانه و هسته مرکزی آن عبارت بوده است از جاودانه بودن زندگی بطور منقطع و پیاپی از طریق چرخه تولد و مرگ و نه بصورت خطی و پیوسته.
- اما کاشفان اصلی و اولیه پدیده جاودانه بودن زندگی خردمندان گم نام ایرانی و آفرینندگان اولیه رسم چیدن سفره هفت سین بوده اند. به احتمال قوی و قریب به یقین در اعصار دور دست تاریخ یعنی دوران غار نشینی و امرار معاش از طریق شکار و قبل از پیدایش کشاورزی و دامداری و قبل از پیدایش خطوط سه گانه میخی و خط هیروگلیف مصریان و قبل از پیدایش نوآه ( نوح ) یعنی در عصر میترائیان اولیه ( و نه ثانویه ) . از دیدگاه آن خردمندان گم نام حرف س حرف اول هفت سبزی یا شئ و یا چیز نبوده است بلکه حرف اول کلمه سامان به معنای نظم و زندگی. به این معنا که این کیهان تنها دارای یک سامان یا نظم کلی نبوده و نمی باشد بلکه هفت تا و انسان هم تنها دارای یک زندگی و عشق نمی باشد بلکه هفت تا. از آنجاییکه آن خردمندان به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان علم و آگاهی نداشته اند، لذا سامان های هفتگانه کیهانی را بصورت طبقه بر طبقه و یا به شکل محیط و محاط بر همدیگر تصور نموده اند که انسان بطور همزمان در هرکدام از طبقات دارای یک نوع زندگی و عشق دیگری می باشد. گردونه مهر میترائیان هم به معنای چرخه خورشید نبوده است بلکه حرکت دایره وار عشق و زندگی که هر بار پس از یک دور کامل ، حرکت خودرا در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین از نو آغاز می کند. خطوط هفتگانه دایره ای شکل روی سطوح بیرونی و درونی جام جهان نمای جم هم در اصل و ریشه اشاره به مدارات سیارات منظومه شمسی نداشته اند بلکه سامان ها یا نظم های هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی. شاید به همین دلیل یعنی این راز بزرگ ( پیام هفت سین ) و نهفته در پشت عدد هفت، بر پایی جشن مهرگان را هر ساله در ماه هفتم بر گزار می نموده اند. در این زمینه :
دل حافظ سال ها طلب جام جم ز وی میکرده / وآنچه خود داشته تمنای آن ز بیگانه میکرده/.
خردمندان هندو هم به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و بر اثر آن، وقوع قیامت ها یا مه بانگ های متوالی علم و آگاهی نداشته اند، لذا جاودانه بودن زندگی در طول زنجیره تولد و مرگ را از طریق گردش حلول روان یا تناسخ شرح و توضیح داده و آنرا توجیه و تبیین نموده اند که باطل می باشد. از دیدگاه امروز و بر اساس شناخت اصلی و محوری و مرکزی تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان، ظهورات و پیدایش های متوالی سامان های هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی از دیدگاه ایرانیان و زنجیره تولد و مرگ هندوان فقط در چارچوب زنجیره علت و معلول هوشمند مادی - روانی - روحی یعنی در بطن و بستر و در طول تسلسل تولد و مرگ محتوای کیهان ( و نه محیط آن ) و از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه، امکان پذیر و مقدور و میّسر می باشند و می توانند حقیقت علمی داشته باشند و نه از راه یا طریقی دیگر.
- شاهنامه در اصل و ریشه یعنی از دیدگاه خود حکیم فردوسی ( بهشتی ) به معنای نامه شاهان نبوده است بلکه به معنای نامه شاهانه یا بسیار بلند در مقایسه با خدای نامک ها یا نامه های کوتاه خدایان.
- اوستا در اصل و ریشه به شکل هو ستا و دارای دو معنا بوده است ؛ یکی خبری به معنای ستاینده هو و دیگری خطاب به شنونده به معنای هو را ستایش کن.
- اهو را مَزِدا به معنای هو آغازین یا ازلی و ابدی را فراموش نکن بلکه اورا به یاد داشته باش . هو نام خدای پدر در فرهنگ قوم فارسی زبان ایلامی ( Elam : با تلفظ اِل یا ایل عام ) و مقر فرمانروایی زمینی وی در پانتئون ها یا مجامع خدایان در شهر های باستانی شوش ( خوزستان ) و اِشان ( استان فارس ) و نگهبان آن مجامع یک موجود خیالی به نام هو بان ( huban ) بوده است. لقب پیشوایان دینی قوم ایلام ( عیلام ) بصورت جمع، مُخان کل گرا بوده است که بعدا در زبان اقوام ماد و پارس به مُغان و بصورت مفرد به شکل مُغ تبدیل گشته است. محل گرد آمدن آنها دور همدیگر به قصد عبادت و ستایش و نیایش دَیر مُخان یا دیر مُغان بوده است. قوم اکّد ( Akkad : اک کد به معنای کوتاه قد یا کوتاه نظر ) وارث فرهنگ و تمدن قوم سومر و بخشی از فرهنگ قوم ایلام ، واژه هو را اقتباس و آنرا به یاهو ( یا خدا ) تبدیل نموده که بعدا در زبان عبری به شکل یَهوَه ( در اصل : یا هوَه ) در آمده است و پارسیان آنرا به اَهو تبدیل نموده اند. آیه قرآنی : قل هوَّ اللهُ احد، در اصل و ریشه به معنای : بگو او احد و واحد است، نبوده بلکه خطاب به نمایندگان سه قوم یهود و پارس و عرب به معنای زیر بوده است : الله و هو هم معنا و یا یکی می باشند.
- هوم : دارای یک تلفظ و دو معنا بوده است ؛ یکی هواَم به معنای ؛ من هو هستم و دیگری هواَم به معنای هوی من یا خدای من. قوم سومر در داستان گیل گامیش هوم را یک گیاه تصور می کرده اند که خوردن یا نوشیدن شیره یا عصاره آن و یا کشیدن دود برگ های خشک آن به شکل تنباکو باعث توقف گذر زمان می شود و مصرف کننده همیشه جوان باقی خواهد ماند. طبق آن داستان گیاه هوم در یک جنگل دور افتاده می روئیده و نگهبان آن جنگل یک موجود خیالی بوده است به نام هوم بابا ( Humbaba ) به معنای بابا یا نگهبان گیاه هوم . موبدان ( نکته دانان ) پارسی هم گاهی اوقات عصاره آن گیاه را مصرف می کرده اند و پس نشئه شدن و به حالت خلسه فرو رفتن ، در خیال بر فراز میدان تجربه و واقعیت عینی ، به پرواز در می آمده و در طی پرواز در افق های دور دست اوهام و بیرون از مرز و محیط تجربه امشاسپندان را مشاهده می کرده و پس از بیداری مشغول نوشتن معارج نامه می شدند از قبیل معراج نامه ویرادف پارسی. به احتمال قوی و قریب به یقین گیاه هوم همین گراس یا گانجا و یا تنباکوی سبز می باشد که قرار است مصرف آن در بعضی از کشور های غربی آزاد گردد. سفارش این حقیر این است که قبل از اندیشیدن به تاریخ باستان و کار و بار خداوند متعال یک سیگاری درست حسابی بار بزنید و آنرا بکشید و پس از نشئه شدن عمل اندیشیدن و تفکر و تخیل را آغار نمائید . به قول ابن سینا مصرف این گیاه باعث تیز شدن فهم و روشن شدن فکر و خیال می شود و به قول برتراند راسل ، استاتید دانشگاه های کمبریج و آکسفورد همیشه قبل از ورود به کلاس درس، یک سیگاری درست حسابی در اتاق های دپارتمان ها می کشیده اند. البته زیاده روی در مصرف این گیاه هوم، خوب نیست، زیرا ممکن است که آدم یک بار به حالت خلسه فرو رود و دیگر تا آخر عمر در همان حالت کُما باقی بماند و دیگر توانایی بیرون آمدن را نداشته باشد.

Korash با تلفظ کور آش به معنای آشی که نابینایان را شفا می بخشد. یعنی دارنده آن نام هدایت گر انسان از تاریکی و ظلمت بسوی نور و روشنایی ست به کمک فره ایزدی. همین کلمه با تلفظ کو راسه به معنای ؛ که او راست یا درستکار است. Kyrus با تلفظ کَی روز به معنای روز کیانی ( لقب پادشاهان کیانی و دارنده جام جهان نمای کیانی در مقایسه با جام جهان نمای جم متعلق به پادشاهان پیشدادی ) . لقب هخامنشی را با حروف لاتین به شکل Archemenid می نویسند و به زبان آلمانی سه تلفظ مختلف دارد ؛ آرکه منید ؛ آرخه منید و آرشه منید. آرکه یا آرخه و یا آرشه به معنای کشتی می باشند و پسوند منید بصورت مفرد دو معنا دارد؛ یکی خطاب به شنونده به معنای تو کشتی من هستی و دیگری خبری به معنای او مسافر کشتی است و یا به سرنشینان کشتی تعلق دارد. و آن کشتی چیز دیگری نبوده غیر از کشتی نوآه ( نوح ) . این احتمال قریب یا نزدیک به حقیقت می باشد که هخامنشیان یک قوم بوده اند که سر سلسله خود را بسوی گذشته نوح می دانسته اند. همانطور که قوم عاد از طریق سلسله سام به نوح می رسیده و قوم عرب از طریق سلسله اسماعیل به ابراهیم و بعد به نوح و قوم یهود از سلسله جاکوب ( یعقوب ) و ایساّک ( اسحاق ) به ابراهیم و به نوح می رسند. اما اگر این حدث و گمان درست باشد، معلوم نیست که قوم هخامنشی از سلسله کدام یک از فرزندان نوح باشد. این احتمال هم شاید قریب به یقین باشد که کشتی نوح در رسوبات خلیج فارس غرق شده و نه روی کوه آرارات نشسته بوده باشد. نام پیامبر اسلام با حروف لاتین به شکل Mohammad نوشته می شود که معنای مرسوم آن ستوده شده است. اما در اصل و ریشه این نام از سه کلمه ساخته شده و دو دارای نوع تلفظ و معنای مختلف به شکل زیر می باشد :
...
[مشاهده متن کامل]

الف - Mo hamm ad با تلفظ مو همّ آد ؛ به معنای من آد هستم یعنی به قوم عاد تعلق دارم.
ب - Mo ham mad با تلفظ مو هم ماد ؛ به معنای من ماد هستم یعنی به قوم ماد تعلق دارم.
همانطور که با ورود دین اسلام به ایران خیل و سیعی از پیروان آئین زرتشت از طرف شرق به هندوستان مهاجرت کرده و در آنجا سکنا گزیده اند ، درست به همان سان پس از تصرف اکباتان پایتخت دولت ماد توسط هخامنشیان و سرنگونی آخرین پادشاه ماد، خیل وسیعی از قوم ماد از طرف غرب به سرزمین های شام و حجاز و کنعان مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شده باشند. ما امروز از طریق تاریخ نگاری باستانی نمی توانیم مطمئن و یقین داشته باشیم که آیا اصالت پیامبر اسلام ( البته از لحاظ سلسله اجداد زمینی و نه آسمانی ) از طریق قوم عاد به سام و نوح می رسد و یا از طریق اسماعیل به ابراهیم و به نوح و یا به مهاجرین قوم ماد و سکنا گزیده در سرزمین حجاز می رسد. بهر حال نام نوآه ( نوح ) فارسی می باشد و معنای آن عبارت بوده است از آه یا دَم نو در مقایسه با دَم کهنه یا قدیمی آدم به معنای دَم آغازین یا ازلی و ابدی حیات یا زندگی بخش. لذا واژه فارسی ( سومری ) آدم یک بینش و باور بوده است و نه نام مرد آفریده شده در آغاز و مبداء. موسا بعدا آن باور و بینش را به نام تبدیل کرده است. Abraham ( ابراهیم ) از کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده است : Ab rah am با تلفظ آب راه اَم ، از دیدگاه و زبان والدین فارسی زبان سومری معنای این نام بصورت مفرد ( یا از بان پدر و یا مادر ) عبارت بوده است از ؛ توشه آشامیدنی یا روشنایی راه من ، به علت زلالی آب نوشیدنی . لذا این نام به معنای مرسوم پدر اقوام نمی باشد. Ismael ( اسماعیل ) نام فرزند اول آبراهام و هاجر کنیز مصری، از سه کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده است : Is ma el با تلفظ ایس ما اِل یا ایل. پیشوند ایس مخفف عبارت فارسی " این است " و ما ضمیر اول شخص جمع و پسوند el هم به معنای خدا می باشد و هم به معنای ایل. لذا این نام از دیدگاه و زبان والدین ( ابراهیم و هاجر ) به معنای زیر بوده : این است اِل یا ایل ما . Isaac یا Isaak و یا Ishaq با تلفظ اصلی و ریشه ای ایساّک ( اسحاق ) نام فرزند دوم آبراهام با سارا از دو کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده است ؛ ایسا اَک به معنای ایسای کوچک. پیشوند ایسا ( عیسی ) مخفف عبارت فارسی " این سا " به معنای شبیه یا مثل و مانند این. ضمیر دوم شخص" این " اشاره به کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی دارد و نه فقط انسان. لذا این نام به معنای مرسوم ، آنکه خندید نمی باشد و هزار و یک نوع مثال دیگر از این قبیل. در این زمینه گاهی اوقات از خودم می پرسم که آیا تغییر این نام های فارسی در قرآن ( کُر آن : به معنای پسر آن ) از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل و توسط جبرئیل در قالب وحی به گوش سر پیامبر اسلام ابلاغ گردیده است با قصد و هدف و نیت گمراه نمودن مسیر فکری و خیالی متفکرین و اندیشمندان پارسی زبان اواخر دوران امپراتوری ساسانی و یا توسط حکیمان قوم عرب و در راس آنان پیامبر اسلام در جهت دست یابی به آن هدف تغییر یافته اند. در این زمینه قضاوت را به عهده خوانندگان گرامی می سپارم .
گیانا جان معنا عشق ست و زندگی و کار و بازی و آزادی/ نیست دیگر هنگامه ستم بر زن و مرد و ادامه بردگی و طاعت و بندگی/ جانا بهر دریافت و فهم و درک این معنا بی درنگ آماده شو خروشان/ شو خطر کن جان معنا را بجوی ز کام گربه کان و روبه هان و شی رَکان / پدیده های حجاب و جدایی زن و مرد زهمدیگر از دوران کودکی تا پیروی و کهولت و فرسودگی و مرگ و مردن/ نیستند حکمت و کار و امر و کلام خداوند الا وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/

کورش چون نام پادشاه ایرانی بوده نام بسیار زیبایی است و معنی ان پادشاه بزرگ میباشد باز هم می گویم گورش نامی بسیار زیبا است.
درتاریخ هرودوت کیروس ذکر شده و ( وس ) پسوند یونانی میباشدونام وی کیر بوده که یک نام روسی است کتیبه های دوران هخامنشی نیز بیشتر اگر نشود گفت تماما به زبان روسی میباشد
باید اینم در نظر داشته باشیم که اسم پدربزرگ کوروش هم کوروش بود. . . پس از این میتونیم به این نتیجه برسیم که کاملا یه اسم پارسیه
کوروش هخامنشی زاده ی آنزان یا انشان است که طبق بررسی های انجام شده نام قدیم ایذه در استان خوزستان آنزان یا انشان بوده
در کنار ایذه شهر پارسوماش قرار داشته که نام قدیم شهر مسجدسلیمان است در ایذه و مسجدسلیمان صدها آثار باستانی از دوره های عیلامیان و پارس ها ( هخامنشیان و ساسانیان ) و پارت ها یافت شده است از جمله اشکفت سلمان و مرد شمی و کتیبه های فراوان.
...
[مشاهده متن کامل]

خوده مردم این شهرها از گذشته های دور عقیده دارند که نام قدیم ایذه و مسجدسلیمان به ترتیب آنزان و انشان و پارسوماش بوده
جمعیت این دو شهر به طور کامل از لرهای بختیاری هستند و لرها و به ویژه لرهای بختیاری برای کوروش و هخامنشی ها و ساسانی ها و عیلامیان و کاسی ها احترام بسیاری قائل هستند.
پوشش اکنون لرها کاملاً شبیه به پوشش هخامنشی ها و ساسانی ها و عیلامیان و کاسی ها است از کلاه های نمدی گرفته تا گیوه و چوقا و قبا و طرح عیلامی چوقای لرها
جدیداً پانفارس هااز روی حسادت اومدند یک روستای گمنام را به جای انشان یا آنزان معرفی کرده اند اولاً شماهایی که ادعا دارید مهم ایرانی بودن است پس دیگه چه فرقی می کنه که کوروش لر باشه یا فارس!
پس معلومه که شماها هم فقط دنبال فتنه و تفرقه هستید.
هرچند اون منطقه ای هم که در استان فارس به عنوان آنزان و انشان معرفی کردند دقیقاً در شمال استان فارس هست و شمال استان فارس کاملاً در محدوده ی قوم لر ( لرهای ممسنی و دشمن زیاری ) است
نام کوروش هم یک نام کاملاً لری است به نام پسر خورشید
کور در زبان لری یعنی پسر
کدام فارسی به جای پسر از نام کور استفاده می کنه که شما پانفارس ها دومیش باشید!
نقشه عیلامیان هم که نگاه کنید محدوه ی سرزمینشان دقیقا سکونتگاه لرهای امروزی است و در تاریخ گفته شده که پارس ها و به ویژه هخامنشی ها بعد از مهاجرت دقیقاً در سرزمین عیلامیان ساکن شدند

کورش باتوجه به اینکه درهکمتانه ( همدان فعلی ) متولدشدودردامن الوندپرورش یافت بنام کورش خوانده شد بمعنای نوریا روشنایی کوهستان پدربزرگ مادریش آژی دهاکه آخرین پادشاه مادبود و وقایع خواب آژی دهاکه وآنچه همه خواندهاید ومیدانید. . . !
اماکورش بمعنای:
زاده کوهستان
آتش کوهستان
روشنایی کوهستان
مادر کوروش دختر استیاک پادشاه ماد بوده و کوروش یک اسم کردی است کور در کردی یعنی پسر ، در اصل این کلمه کور اوشا بوده یعنی پسر نیک ، پسر بهشتی که بعدا شده کوروش
در جواب میترا خوانم باید بگم درست بود
اسم من هم کوروش هست
در آن زمان چیزی با نام ( کرد ) وجود نداشته، کرد هم نام قوم نیست به ساکنان ایرانی در کوه، کرد می گفتند. تازه اگر کُر در کوروش به پسر اشاره دارد همچنان در فارسی این واژه بکار می رود. بهتر است این مسائل را به باستان شناسان و زبانشناسان بسپارید.
کورش کلمه کودریست کور به معنای پسر و ش اخر ان مخفف شوان است. شوان در کوردی بع معمای چوپان است. و چون کوروش در کودکی توسط یک چوپان تا ١٣ سالگی بزرگ شده بود به او این لقب پسر چوپان یا کورشوان را دادند
کورش ریشه کوردی دارد کور به معنی پسر و ش اخر ان مخفف شوان است در کوردی به چوپان شوان گفته میشود و چون کورش در کودکی توسط چوپان بزرگ شده است به او این لقب پسر چوپان داده اند
اول اینکه د با ک عوض شده . در اصل دوروش هست. و به معنی دو عمر . یا دو خورشید . چون پدری فارس و مادری لر داشته گذاشتن دوروش یعنی دو خورشید . و بعد کمر بسته زرتشت میشه و به کوروش یعنی صاحب دو روشنایی یا
...
[مشاهده متن کامل]
دو خورشید یا دو عمر . دقیقا ذولقرنین به معنی صاحب دو جفت شاخ که میشه چهار . که دقیقا تاج کوروش چهار شاخ و سه نگین داره که اموزه کردار پندار و گفتار نیکه . خلاصه که حال کنید . کوروش ما یار و یاور اصلی امام زمانه و با او ظهور میکنه .

کوروش که معلومه دو رگه است ( کرد و فارسه ) . دلیلی نداره یکی بگه ترکه هر کی باشه ایرانیه ولی ترک باشه مغلوله نه ایرانی.
باسلام اول که انسانیت از همچی مهمتر کورش بخاطر نژادش معروف نشده به خواطر انسانیتش معروف شده به زبان لری لکی کردی کوریعنی پسر ش یاشه یعنی شاه ماهمین الانشم به پسر شاه میگیم کورشاه یاکورش
کوروش ، یعنی کورآشا، کور یعنی پسر asha یا osha یعنی پسر متین، پسر آرام، پسر بهشتی
، به زبان اوستا یی آشا ( متین، آرام، بهشتی )
ترکیب کردی و اوستایی
به اطلاع کسانی که روشن معنی کردن
معنی کلمه روشن
رش نه
یعنی سیاه نه
روشن یعنی نه رش ( ن سیاه ) =روشن
رشادت از رش عادت میاد .
رشادت =سیاه عادت
اسم کورش
دو کلمه س
کو بعلاوه رش
کو درزبان کردی یعنی کبود
در زبان اذری هم به کبود می گویند. کوک
( فارسی میشه کبک )
جزئ اول یعنی کبود
کلمه دوم یعنی رش در کوردی یعنی سیا
کورش یعنی کبود سیاه
...
[مشاهده متن کامل]

که بدلیل اسم سیروس برای کورش پی می بریم که صورتش سیا ه بوده است
چون سیروس کردی و حتی فارسی
می شود سیه روس یعنی روی او سیاه است
و کبود هم برای رنگ چشمان او که چشم کبود بوده

کوروش بزرگ یکی از پادشاهان بزرگ ایران است که در دیار آنزان ( انشان ) یا همان ایذه کنونی استان خوزستان متولد شده است تمام هخامنشیان اصالتا از مردم لر بوده اند و زادگاهشان هم در آنزان ( انشان ) یا ایذه کنونی بوده است و سپس برای تاجگذاری به شیراز مهاجرت کردند مانند صفوی ها که اصالتا ترک تبریز بودند ولی اصفهان را پایتخت خود کردند یا کریم خان زند پادشاه دیگر لر که زادگاهش ملایر بود و شیراز را پایتخت خود کرد
...
[مشاهده متن کامل]

ایذه از گذشته تا کنون یک شهر کاملا لر نشین بوده و مردم این شهر از لرهای بختیاری بوده اند و هستند
طبق دست نوشته های موجود از هخامنشیان زبان هخامنشیان مانند زبان لری بوده است
کوروش یک نام کاملاً لر می باشد
کور ( کُر ) در زبان لری به معنی پسر است
البته برخی معتقدند که منطقه آنزان یا انشان در شمال استان فارس یعنی نورآباد ممسنی واقع است که باز هم نور آباد ممسنی و اطراف آن از گذشته تا کنون تا بوده است یک شهر کاملا لر نشین بوده است و هست که از لرهای ممسنی می باشند
طبق این نظریه هم باز کوروش بزرگ و تمام هخامنشیان زادگاهشان منطقه لر نشین بوده است و لر هستند
ولی نظریه ی اولی منطقی تر و درست تر می باشد
قابل توجه پانکرد ها و پانفارس ها کوروش نه کرد بوده و نه فارس بوده و این اسم نه کردی است و نه فارسی است این اسم فقط لری هست و هخامنشیان زادگاهشان منطقه لر نشین بوده است و لر هستند برید تحقیق کنید پس لطفاً به حریم و هویت مردم لر احترام بذارید زیرا ما همه با افتخار ایرانی هستیم

کوروش یک کلمه کردی است واز کر به معنی پسر و آشا به معنی آراسته و متین گرفته شده است.
کوروش = کره اشا بوده نامی کردی و از نژاد ماد.
کوروش :
نام پدرش کامبوجیا
و نام مادرش ماندانا
اسمی فوق العاده زیباو پر معنی. زیبا ترین ودر خشان ترین دوران ایران در دوره ی حکومت کوروش کبیر بوده است. اما متاسفانه عده ای سعی در نابودی ویا حداقل فراموش کردن آن همه دستاورد باارزش هخامنش را دارند . . . . از جمله حذف اسم کوروش در ثبت واحوال. . . . وغیره
...
[مشاهده متن کامل]

به نظر من کوروش کبیر یعنی ایر ان کبیر.
تنها چیزی که در ایران امروزی مرا دلخوش می کند اینست که خون بزرگ مرد دیروز در رگ هایم جاری است. . . . این را بدانید که کوروش کبیر تا ابد در تاریخ ایران خدایی خواهد کرد.
پاینده باد ایران.

من تالشی هستم ولی تعصبی صحبت نمیکنم چون اصالتا کرد هستم اما ریشه اسم کوروش که بررسی کردم. در زبان تالشی کوروش . میشه دوکلمه . کور_وش. . . . که بخش اولش فرزند مجرد و نوعی پسر قدی و متولد شده و بخش دوم که
...
[مشاهده متن کامل]
. . وش. . . هستش یعنی آتش بزرگ . در زبان تالشی میشه ( کوروش:پسر آتش بزرگ ) که کاملا با آیین زرتشت مطابق هستش .

کورش یعتی پسر بهشتی: ( کور ) یعنی پسر ( وش ) یعنی بهشت.
پر واضحه که کورش یعنی چه چرا حاشیه میرید خیلی واضحه فقط کافیه سری به شهر بانه و سایر شهرهای کورد نشین بزنید، کوردها هیچکدامشان نمیگن بهشت بلکه میگن "وش" کوردها حرف "ب" را در اول کلمه بندرت تلفظ میکنندو بجاش حرف "و" میارن مثلا وقتی میگن"به خدا قسم" اینجوری میگن:"وه خدا قسم" .
...
[مشاهده متن کامل]

حالا کلمه" بهشت" را هم همینطور حرف" ب" آنرا نمیارن و میگن "وش"

من اقرار میکنم که توضیحات برادران کرد قانع کنندست ودرست من حرفم را پس میگیرم ولی درمعنای داریوش مطمعنم
کوروش یک اسم عیلامی هستش نه فارسی
کوروس یاکوروش یعنی پسر کرسی نشین یا تخت نشین
اسم داریوش هم عیلامی هستش یعنی دارنده دانش
داداش امیر این حرفت درست نیست کردها همه که تجزیه طلب نیستن من عاشق کردها هستم واقعا دوستشان دارم ازته دل
دولت ظلم کرده ماهم دل بشکنیم پس چی میماند
ریشه کاملا کوردی داره، به معنی پسر آفتاب
کوروش ریشه کورد دارد و از دو کلمه کور که به فارسی ینی پسر و اوش یعنی بهشتی و آرام
از انجای که مادر کوروش کورد بود اسم فرزندش را چنین نهاد که کوروش نوه مادری اسیاتیک از نوادگان دیاکو اولین پادشاه ایران و جهان از سلسله مادهاس
ظاهرا ریشه کوردی دارد پسری از کمبوجیه و ماندانا که مادر از نژاد کورد بود و پدر هخامنش. در فرهنگها و لغتنامه های زیادی جستجو کردم و نزدیکترین و در واقع به نظره بنده درست ترین معنا این است ( کوره اوشا ) کوردی و اوستایی به معنی پسر متین پسر آراسته و الحق که نامی اصیل و کوردی اوستایی است
ریشه کلمه کوروش ، کردی - اوستایی بوده و کوروش فرزند کمبوجیه ( هخامنش - پارس ) و ماندانا ( ماد - کرد ) بود و اصل کلمه ، کور اوشا است که به مرور زمان کوروش شده است
کور اوشا = کور در زبان کردی بمعنی فرزند پسر و اوشا در اوستایی بمعنی متین ، آراسته و بهشتی میباشد
...
[مشاهده متن کامل]

کوروش یعنی پسر متین پسر آراسته پسر بهشتی

مادها یا کردها که درجنوب غربی ایران زندگی می کردند اولین قومی بودند که قبل از کوروش کبیر فرمانروایی داشتند که به راى مردم حاکم میشه که اسم ان دیاکو بوده مادر کوروش کبیر ماندا از قوم مادها یا کردها بوده
...
[مشاهده متن کامل]
که همسر کمبوجیه ازقوم هخامنیشیان میشه حاصل این ازدواج پسرى است به اسم کوروش در زبان کردى به پسر میگن کور و وش در زبان کردى یعنی بهشت اسم کوروش کردى وبه معنی پسر بهشتی می باشد

کورش از مادری کرد ماندانا بانو و پدری پارس کمبوجیه به دنیا اومده
ریشه اسم کوردی اوستایی هست
کور:پسر
آشا:پاک یا بهشتی
اول
کورآشا بوده یعنی پسر پاک یا پسر بهشتی که در طول تاریخ به کوروش تغییر کرده
به باور بنده کوروش یک اسم با ریشه زبان کردی هست
کوری روژ ( کور یعنی پسر ) و ( روژ یعنی خورشید )
کوری روژ = پسر خورشید
سلام کورش یعنی اصالت ریشعه هر ایرانی
کورُش از سه هجا تشکیل شده: ( ( کو ) ) = کوه ، مجازاً یعنی دنیا، ( ( رُ ) ) = رونده. ( ( ش ) ) = شاه بنابراین کورُش یعنی پادشاه حاکم بر دنیا ، جهان شاه، که مجازاً ودقیقاً یعنی پادشاه محبوب همه آدم وعالَم
...
[مشاهده متن کامل]

معنی دوم کورُش: ( ( کو ) ) = تخته سنگ، ( ( رُ ) ) = روی آن
( ( ش ) ) = یعنی شاه بنابراین کورُش یعنی پادشاهی که بخاطر محبوبیت زیادش بعداز مرگش تخته سنگ عظیمی برسر قبرش نهاده اند تا هرگز ازیادها نرود، محبوب دلها

کوروش درزبان کردی به معنای پسر خورشید می باشد ولی برادران اینو به شما بگم کورد لر بلوچ فارس همشون ازیک ریشه اند
اصل نام کوروش کی رش بوده است به معنی شاه بزرگ رش در زبان کردی هم سیاه معنی میدهد وهم بزرگ
اسمه خودمه دوسش دارم.
اکثر جاها به اشتباه کوروش نوشته میشه.

من درباره ی کوروش زیاد نمیدانم ولی میدانم همه ی ایرانیان با مرام هستند

کوروش کبیر شاهی عادل بوده و احل کشتار نبوده برای همین است که حتی در کتاب مسیحیان هم نام او وجود دارد و معنی او یا فرزند خورشید یا مانند خورشید است
راستی چرا بعضی ها میگویند کورش کوروش درست است عزیزان
اسم درست کوروش نه کورش بدانید بعضی ها زدند کورش این اشتباه اشتباه اشتباه است

کوروش یک اسم پارسی است ولی در کشور های مختلف معنا ی مختلفی دارد در زبان پارسی مانند خورشید درست است
و تخت جمشید را داریوش ساخت

باید بگم کوروش معناهایی مختلف دارد در کشور های مختلف ولی کوروش یک اسم پارسی است و تخت جمشید توسط داریوش نهاده شده ولی معنا هایی که خیلی گفته میشوند و پارسی هستند پسر خورشید و مانند خورشید است
کوروش یک کلمه ی فارسی است و لی در کشور های مختلف معنیهای مختلفی دارد ولی ریشه اش پارسی است
اسم اصیل ایرانی
سلام اسمم عارفه لرم هرچی رفتیم سبت احوال گفتیم اسمونو بزار کوروش گفت نمیشه خوبحالتت کوروش سلامتی لرا. فقط
زمانی که ماندانادخترآستیاگ ( پادشاه ماد ) وهمسرکمبوجیه ( پدرکوروش وپادشاه پارس ) حامله میشود, آستیاگ خواب میبیند که ماندانا داخل قصراومیشودوکوزه ای دردست داردکه آب کوزه راداخل حوض وسط کاخ آستیاگ خالی میکند, حوض پرمیشودوکوزه هنوزتمام نشده سرریزمیکندوکوزه هنوزتمام نشده تمام کاخ رافرامیگیرد سرزمین مادوپارس رافرامیگیردوتمام دنیارافرامیگیردوکوزه هنوزتمام نشده. وقتی ازخواب بیدارمیشودخواب گزاران اینچنین برای اوتعبیرمیکنند؛ازماندانافرزندی متولدمیشود که� ماننــــــــــدخــــــــــــورشیــــــــــد�تمام عالم رافرامیگیرد. آستیاگ برآشفته میشودودستوربه قتل نوزادمیدهد. ��داستان آن بماند��
...
[مشاهده متن کامل]

واما معنی اسم کوروش؛؛؛
کوروش=کور وش.
کور=حور=خور=خورشید.
وش=مانند=شبیه
کــــــــــــــــــــوروش=ماننـــــــــــــــــــــــــدخورشیـــــــــــــــــــــــــد������
بعضی افرادبصورت سلیقه ای مینویسن�کـــــــــورُش�و
واو دوم راحذف میکنند. این اشتباه است چون واو دوم واو � وش � است وبه هیچ وجه شبیه �هُنر یا هُدا� ویا امثال اینانیست.
اگر واو دوم حذف شود داریم �کــــور ش. �که دراین صورت همه چیز بی معنی میشود.

در اصل اگه بخوایم به ریشه ی اسم کوروش نگاه کنیم ، معنی اش میشود پسر خورشید ،
کورش در گویش بختیاری به معنی ( کر ) یا کور یعنی پسر خش یعنی خوب وخوش ( رش ) هم یعنی روشن و نورانی
کلمه ی کوروش با چند تلفظ به کاررفته که امروزه همگی آنها را یکی میدانند. مثلا نام پادشاه هخامنشی در کتاب الهی عهدقدیم بخش دانیال نبی ، با کسره و تلفظ kooresh آمده که نام پادشاه هخامنشی است و این معتبرترین سند است چون وحی الهی است و در تمام نسخ عبری و لاتین و بیشتر کتب پارسی نیز کسره گذاشته شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

در همین حین که متوجه شدید نام پادشاه هخامنشی کورش است نه کوروش به معنی اسم کوروش که بازگردیم به دو معنی میرسیم که اولی به معنی کسی است که در رود کور ( خرد ) خود را پاک کرده و به باور پیامبر بزرگ زردشتیان بازمیگردد که دوشیزه ای از منطقه ی سربیشه - نهبندان در دریاچه ای که حاوی عصاره نسل زردشت است شستشو میکند و باردارشده و سوشیانس یعنی مهدی که همان فرستاده بعد حضرت محمد ( ص ) است را بارور میشود و هنوز برخی از اهالی آن منطقه تا زابل برای دخترانشان چنین رسمی را اجرا میکنند.
اما معنی دوم که صحیحترین معنیست بازهم به پیش بینی های اشعیای نبی در کتاب الهی عهدقدیم بازمیگردد که در آن تک تک فرستادگان بعدحضرت موسی ( ص ) قبل از تولد آنها ذکر شده و دلیلی ندارد که درباره ی سومین فرستاده وحی خداوند در هزاران سال پیش مصداق پیدا نکند. در این کتاب، بعد از محمد ( ص ) به فرستاده ای به نام کوروش اشاره میشود که علمای اسلام نیز کوروش را ذوالقرنین خوانده اند و در قرآن نیز نام و توصیفات و شرح دستورات این فرستاده از ابتدا تا انتهای سوره ی کهف بطور کامل آمده است و دلیل بیدار شدن اصحاب کهف در زمان مهدی هم به سند قرآن است. کوروش در این معنی در زبان ایران باستان به معنای" خداینام در پناه و امنیت" است یعنی آنکه در امنیت و امان پروردگار است. که در اینصورت اگر با گفته ی نقل شده ی معتبر رسول اکرم ( ص ) تطابق دهید که فرمودند همنام من است تنها به یک نام میرسید و آن " امین" است. پس کوروش به معنای امین است و آیات وهذاالبلد الامین در قرآن و آیه ی عهدقدیم که میفرماید شهرفرستاده پس از ویرانی اش را قریه ی امین نام مینهند ، در شان این بزرگوار نازل گشته است.
پس به این آیه میرسید که در قرآن نازل شده: هرگاه در چیزی اختلاف کردید داوری و جواب آن در قرآن آمده است. و این کتابیست که در آن همه چیز به روشنی بیان گشته است.
کافیست بدرستی نگاه کنید!

lنام پادشاه هخامنشی به نظر من بهترین برادر دنیا
کورش از دو بخش کوه و روش تشکیل شده و کوه همان کوهستان است و روش به معنی رونده.
کورش میشود پادشاه کوه ها ، فاتح کوهها ، و این معنی با اقدامات و فتوحات کوروش کاملا سازگار است.
کورش :نامی ترکیب شده ازنام کور به معنای پسر و ( یوش ) یک نام فارسی باستان معادل یوشع عبری که درکل کورش یعنی پسریوش مانند نام جامبوی که به معنی پسر جان می باشد سیروس و سایروس تلفظ دیگر این نام هستند.
کوروش به معنای ندادهنده و پیغام بر بوده که ازجانب پروردگار عالم دارای شوکت و قدرت و پادشاهی میشود برای استقرار عدالت رجوع شود لطفا به کتاب ابوالکلام احمد آزاد بنام کوروش ذوالقرنین قرآن .
کوروش و داریوش هر دو واژه اخرش وش داره سیریوس و داریوس بنظرم اصلا نباید روی دو حرف ( ک ) و ( ش ) حساب کرد واین دو حرف امروزیه . دقیقا باید معنیه ( یوس ) را فهمید، ( سیریوس داریوس. ) تا به مفهوم واژه پی برد.
در تاریخ طبری معنی این کلمه هست یک تلفظ از اسم کیارشه
حرف شین رو یهودیا به اخر اسامی خودشون اضافه میکنن چنانکه موسی رو موشه ذکر میکنند. کوروش و داریوش و اخشورش هم اسامی یهودی شده پادشاهان ایرانی در تورات هست. از طرفی یونانی ها اخر اسامی حرف سین اضافه میکردند
...
[مشاهده متن کامل]
و این شاهانان رو Cyrus و Darius و Xerxes می نامیدند. شاید دارا در شعر فردوسی اشاره به داریوش کبیر داشته باشه.

با درود،
کورش پاسارگاد را و داریوش تخت جمشید را بنا کرد. 😉
کورش = پدر پدر = کورش
دکتر حسن رضایی باغ بیدی؛ زبان شناس و استاد زبان های باستانی در سخنرانی خود در همایش بزرگ ( کوروش هخامنشی و ذوالقرنین ) که در سال ۱۳۸۹ در تهران برگزار شد، درباره ی منشأ نام کوروش و معنی آن آخرین نظر درباره ی ریشه ی لغوی نام کوروش را متعلق به
...
[مشاهده متن کامل]

کارل هوفمان، ایران شناس آلمانی دانست که این نام را از ریشه ای هند و اروپایی و به معنی: ( خوارکننده ی دشمن در مناظره ) می داند.

کوروش پارس بوده معنی کوروش یعنی شیر

معنی :هورشید - خور شید
اروپایی :سیروس
یونانی :سیاروس
در زبان لری بختیاری به معنی پسر شاه
کوروش در شهر انشان سوسنکا ( پارسوماش. مسجدسلیمان ) به دنیا آمد
کوروش پس از متحد کردن اقوام پارس و ماد*ماش* نام شهر انشان سوسنکا را پارسوماش گذاشتند
سوسنکا ( سوسن اندیکا . سوسن سرخاب )
کورش یعنی پسر افتاب

بهترین برادر ه ولی معنیش خاصی نداره اسم پادشاه هخامنشیه
ادمین محترم آبادیس ، در توضیحاتتون به اشتباه بیان کردین که تخت جمشید به دست کوروش بزرگ بنا شد درصورتیکه به دست داریوش بزرگ چهارمین پادشاه هخامنشی در پارسه بنا شد ، درود
کوروش برگردان واژه کاروس بوده که خود این واژه برگرفته از گاورس به معنی امروزی گاوسر است و این نام لقب چند شاه باستانی ایران زمین است به خاطر کلاه خودی که به شکل دو شاخ گاو بر روی آن به سر میگذاشتند و گرز
...
[مشاهده متن کامل]
گاوسری که همیشه همراه داشتند در کتیبه های پاسارگاد این شکل کلاه خود را در نقش مرد بالدار به وضوح میتوان دید و هم اکنون واژه گروس برگردان همان نام کاروس پارسی و یا کوروش عبری میباشد

�سلسلهٔ هخامنشی در حافظهٔ تاریخی ایران، جایگاه برجسته ای دارد و کوروش از خوش نام ترین فرمانروایان این سلسله است، به طوری که نام او علاوه بر قرار گرفتن در کتاب عهد عتیق، با گزارش نویسندگان یونانی و دیگر
...
[مشاهده متن کامل]
روایت ها، هیچ گاه از خاطره ها زدوده نشد. کوروش فرمانروایی بزرگ بود که حتی مورخان بیگانه نیز او را ستوده اند و منشور او را می توان کهن ترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ دانست که در آن، تساهل و تسامح فرمانروایانه به وضوح دیده می شود، بویژه اینکه وقتی دیگران از سوزاندن اسیران و درآوردن چشم و گوش پس از کشورگشایی های خود سخن می گویند، کوروش از ساختن و آباد کردن سخن می گوید.

کورش در زبان بختیاری یعنی کر یا پسر
گویند که کورش هنگام تولد چهره اش نسبت به نوزادان دیگه کمی سیاه بوده است . که این سیاهی صورت باعث شده تکیه کلامی از روی دوست داشتن به وی بگویند و او را کوره ره ش ( پسر سیاه ) صدا بزنند و کم کم این اسم ( کورش ) نام وی گردید که در زبان کوردی: ( کور به معنای پسر ) و
...
[مشاهده متن کامل]

( ره ش به معنای سیاه ) می باشد لازم به ذکر است که ( ماندانا ) مادر کورش که اصالتآ از قوم ( ماد ) کورد بوده است ( معنی ماندانا عنبر سیاه ) و چهره ی کورش به مادرش شباهت داشته کمی سیاه بوده است. کلمه کوروش از زبان مادری وی آمده است. توجه در آن زمان برای پیوند قوم ماد و پارس ازدواج بین ماندانا و کمبوجیه صورت می پذیرد تا بتوانند ایرانی قدرتمند را بسازند.

وطن دوست و آزاده
همین که این اسم اصیل ایرانیه و اسم پادشاه زرتشت ما بوده و ابهت داره به نظرم بسیااااار زیباست😍😍😘😘😘😘😘
کورش به مانای خراسانی میشود کوتوی میشود معنی کورش یعنی پادشاه جهان

کورش یک نام کوردی میباشد و معنی آن یعنی پسر سیاه و کور به معنی پسر و رش در زبان کوردی یعنی سیاه که در زبان ترکی همان قره اوغلان میباشد
هرودوت در باره پیدایی کوروش گوید: "آستیاگ شبی در خواب دید که از دختر او ماندانا چندان آب رفت که همدان و تمام آسیا غرق شد". این گفته نشانگر آن است که نام کوروش مرکب از کور ( کول سانسکریت، یعنی رودخانه بزرگ و سیلابی ) و اوش ( وَش، مانند ) گرفته میشده است. در مجموع یعنی "شخص سیلاب مانند".
نام کوروشkourosh
به معنی کوهی استوار کوهی عظیم وجاندار که بزرگ وعظیم وسخت است تمامی لشکرها ازشاه ایران وارتش جاویدانی که داشت ترس و وحشت داشتن . بهمین دلیل این صخره ی سخت یا کوه عظیم کوروش. شدحرفای ( ر_ش=رش ) نگهبان معنی شد وبعضیا هم کورش رانگهبان جهان میدانستند. زنده باد ارباب ماروحت شاد
ریشه ش کردیه و من هم میدونم چون کرد هستم. کورش کبیر که از پادشاهان هخامنشی هستند پدری کرد و مادر فارس زبان داشتند و بعدها فکر کنم در ۱۴ سالگی به پارس ها پیوست.
کوروش بهترین پاده شاه دوره ی هخامنشی است

در معنای اسم کورش اختلاف نظر زیادی وجود دارد و بیش از 10 معنی را برای آن در نظر گرفته اند. این نام در کتیبه داریوش هخامنشی بصورت kuraush آمده است و نزدیکترین معنی میتواند کور ( پسر ) اش ( پاک ) باشد.

کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد کورش بمعنای مرد نژادپاک برتر معنی کوروش همانند خورشید
کور وش از دو بخش کور و وش تشکیل شده است .
کور به معنی خورشید
وش به معنی مانند می باشد .
معنی کور وش میشود مانند خورشید

فرزند پاک برتر
کلا آوای نام های باستانی مثل کورش، هورس، را، هوخشتره و. . . . ( در ایران و سایر کشورهای خاورمیانه ) به دلیل تغیر کلی زبان و نوشتار بعد از اسلام، چندان قابل اعتماد نیستند.
مثال مشخص آوا در اسم "را" خدای مصر باستان. زبان شناس فرانسوی که خط هیروگلیفرا ترجمه میکرد دنبال کلمه ای 2حرفی برای نماد چشم بود و فهمید مسحیان نبطی به خورشید "را" میگویند. و به همین دلیل این نمار را اینگونه اسم گذاشت. ممکن بود هر نام دیگری گذاشته شود.
...
[مشاهده متن کامل]

برای کورش هم داشتان مشابه است. در پی ترجه خط میخی دنبال کلمه ای 4 حرفی برای پادشاهی که نامش چندین بار تکرار شده بود میگشتند و در زبان یونانی در نوشته های تقریبا مشابه از نظر زمانی نام سیروس برای پادشاه بزرگ ایران ذکر شده بود. زبان شناس این نام را ایرانیزه کردند و انرا کورش نام گذاشتند.
البته در معنی متون تغیرری نمیدهد ولی آوا ها قابل اطمینان نیستند و ترجمه کرن معنی آنها نیز هم.

کورش از هورس گرفته شده. هورس یکی از خدایان مصر باستان و فراماسون هاست.
کورش از دو کلمه کور و شا به وجود آمده کور یا همان پسر در زبان لری و کردی است به پور تبدیل شده و شده پورشاه یا همان شاهپور پس نام کورش به معنی پسرشاه میباشد
معنی کورش همان شاهپور است که از دو کلمه کور به معنی پسر توشابه وجود آمده کور به پور تغییر کرد وشد پورشا وبعد شد شاهپور مانند اردشیر که معنی شهریار مقدس میدهد
کورش=کو رش
کو=کاو=کا=گا=گو=گاو
رش یا رس ر= روان متحرک س=زمین
کورش یا کورس = خدا/ گاو نر کوچ گرد بر روی زمین
کورش کورس کورز کورژ و . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . !
برخی مورخان و مفسران برای کشف مصداق خارجی کورش که قران کریم سرگذشت تاریخی او را نقل نموده، از این لقب ذوالقرنین استفاده نموده اند و به عنوان شاهد ( و نه استدلال ) برای این ادعا که ذوالقرنین همان کورش کبیر است استفاده نموده اند.
کوروش در زبان لری به معنای پسرطبیعت است چنانکه این اسم از دو بخش ( کُر:پسر ) و ( وش:طبیعت، سرسبزی ) ایجادشده و در زبان کُردی به معنای فرزند خورشید میباشد
( Korsh ) در زبان لری به شکل کلمه کُر شا به معنای فرزند شاه می باشد.
در اوستا به کوروش، کوئیریس ، در زبان سنسکریت کوروهkuruh بوده است؛
کوروش، کورُش، کوروس، کورُس، سیروس، سایروس، سُروش، خوروش، خُروش، خُروس، خورشید همگی از یک ریشه هستند و یک مفهوم کلی و نهفته ای را در خود دارند و آن معنی ندا دهنده، فریاد ، پیغام ، بانگ و خبر، غریو، غلغله، غوغا، فریاد، نعره، نفیر، هیاهو ، جوشش، افغان، زاری، ضجه می باشد و به همین دلیل است که سروش به معنی آورنده وحی یا همان جبرئیل نامیده می شود. و کوروش نیز به معنای پیامبر است و شاید کوروش هخامنشی یا همان پیامبری که در قرآن از او به ذوالقرنین یاد شده است لقبی بوده که به وی نسبت داده اند. نام خروس هم به خاطر این است که این پرنده خبر و مژده صبح و سحر را می دهد. خروش هم خود به معنی فریاد بلند است و جوشش، هیجان و غلیان احساسات نیز معنی می دهد. کلمه "کوره" نیز بر همین پایه است یعنی جایی که جوشش و خروش و غلیان را به همراه دارد ( مانند خورشید ) .
کورش در ریشه به معنی فردی است که سوار بر اسب، مسافت های طولانی را می پیماید و بعد ها به معنی مقدس تغییر یافت
در زبان بومی آفریقایی، آنرا کورس یا هورس مینامند
در زبان چینی، سی له اوس ( 赛勒斯 ) ، و در زبان لاتین، سایروس ( cyrus ) تلقی میشود.
پسربانژاد‎ ‎
پادشاه هخامنشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٠٢)

بپرس