کنایه
/kenAye/
مترادف کنایه: استعاره، تلمیح، مجاز، اشاره، ایما، تعریض، رمز، طعن، گوشه
برابر پارسی: گوشه زدن، سخن پهلودار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
سخن که بر غیر موضوع له خود دلالت کند .گفتن یا لفظی گفتن و غیر مدلول علیه آنرا اراده کردن و یا سخن گفتن بلفظی که معنی حقیقی و مجازی آن هر دو برابر باشد . یا سخن که بر غیر موضوع له خود دلالت کند.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سخن مبنی بر طعنه، توهین، یا ریشخند.
۳. (اسم مصدر ) (ادبی ) گفتن لفظی یا سخنی که بر غیر معنی اصلی خودش به معنی و مدلول دیگری دلالت کند.
* کنایه زدن: (مصدر لازم ) کنایه گفتن، کلمۀ کنایه آمیز به کسی گفتن.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] کنایه به ذکر لازم و اراده ملزوم اطلاق می شود.
کنایه، از احوال لفظ و مقابل مجاز بوده و عبارت است از ذکر لازم آوردن معنای حقیقی و اراده ملزوم آن معنای کنایی؛ بنابراین، در جایی که معنای حقیقی لفظ، لازمه معنای دیگری (ملزوم) است، اگر معنای حقیقی آورده شده و ملزوم آن اراده گردد، به آن کنایه گفته می شود، مانند این که گفته شود: «زید کثیر الرماد»؛ یعنی خاکستر خانه زید زیاد است و زیاد بودن خاکستر خانه، لازمه مهمان نوازی و جود و سخاوت او است. در این مثال، کثیر الرماد، معنای کنایی سخاوت است.
کنایه در کتاب اصول الفقه الاسلامی
در کتاب « اصول الفقه الاسلامی » آمده است:«تعریف الکنایة: الکنایة هی لفظ استتر المراد منه فی نفسه فلا یفهم الا بقرینة سواء اکان المراد معنی حقیقیة ام معنی مجازیا... فالکنایة عند الاصولیین اعم منها عند علماء البیان لانها تشمل الحقیقة و اما عند علماء البیان فالکنایة تقابل المجاز و هی عندهم لفظ یقصد بمعناه الموضوع له معنی ثان ملزوم له مثل قولهم: «فلان طویل النجاد»، یقصد به طول القامة فطول القامة ملزوم لطول النجاد».
فرق کنایه و مجاز
فرق کنایه و مجاز آن است که در کنایه، معنای موضوع له و معنای کنایی هر دو اراده می شود هر چند به کمک قرینه و شنونده از معنای موضوع له به معنای کنایی منتقل می شود، اما در مجاز، معنای موضوع له اراده نمی شود، زیرا مجاز، استعمال در غیر موضوع له است و با اراده معنای موضوع له منافات دارد.بعضی از کتاب های اصولی، معنای کنایه در نزد اصولیان را با معنای کنایه در نزد عالمان علم متفاوت دانسته و کنایه اصولی را، اعم از کنایه در علم بیان گرفته اند.
کنایه، از احوال لفظ و مقابل مجاز بوده و عبارت است از ذکر لازم آوردن معنای حقیقی و اراده ملزوم آن معنای کنایی؛ بنابراین، در جایی که معنای حقیقی لفظ، لازمه معنای دیگری (ملزوم) است، اگر معنای حقیقی آورده شده و ملزوم آن اراده گردد، به آن کنایه گفته می شود، مانند این که گفته شود: «زید کثیر الرماد»؛ یعنی خاکستر خانه زید زیاد است و زیاد بودن خاکستر خانه، لازمه مهمان نوازی و جود و سخاوت او است. در این مثال، کثیر الرماد، معنای کنایی سخاوت است.
کنایه در کتاب اصول الفقه الاسلامی
در کتاب « اصول الفقه الاسلامی » آمده است:«تعریف الکنایة: الکنایة هی لفظ استتر المراد منه فی نفسه فلا یفهم الا بقرینة سواء اکان المراد معنی حقیقیة ام معنی مجازیا... فالکنایة عند الاصولیین اعم منها عند علماء البیان لانها تشمل الحقیقة و اما عند علماء البیان فالکنایة تقابل المجاز و هی عندهم لفظ یقصد بمعناه الموضوع له معنی ثان ملزوم له مثل قولهم: «فلان طویل النجاد»، یقصد به طول القامة فطول القامة ملزوم لطول النجاد».
فرق کنایه و مجاز
فرق کنایه و مجاز آن است که در کنایه، معنای موضوع له و معنای کنایی هر دو اراده می شود هر چند به کمک قرینه و شنونده از معنای موضوع له به معنای کنایی منتقل می شود، اما در مجاز، معنای موضوع له اراده نمی شود، زیرا مجاز، استعمال در غیر موضوع له است و با اراده معنای موضوع له منافات دارد.بعضی از کتاب های اصولی، معنای کنایه در نزد اصولیان را با معنای کنایه در نزد عالمان علم متفاوت دانسته و کنایه اصولی را، اعم از کنایه در علم بیان گرفته اند.
wikifeqh: کنایه
[ویکی فقه] کنایه (ابهام زدایی). واژه کنایه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • کنایه (ادبی)، یکی از اصطلاحات ادبی به معنای ترکیب یا جمله ای بدون قصد معنای ظاهری و اراده معنای دیگر با قراردادن قرینه بر آن• کنایه (اصول)، از اصطلاحات به کار رفته در اصول فقه به معنای ادبی کنایه ولی با معنای عام تر از معنای ادبی آن• کنایه (علوم قرآنی)، از اسلوب های بدیعی قرآن به معنای ادبی آن و با کاربرد قرآنی
...
...
wikifeqh: کنایه
[ویکی فقه] کنایه (ادبی). کنایه در لغت به معنای "پوشیده سخن گفتن" است.
در هر سه مورد، معنای ظاهری مقصود نیست؛ اما در مجاز و استعاره به دلیل وجود قرینه در کلام به کار گرفتن معنای ظاهری عبارت یا کلمه جایز نیست؛ ولی در کنایه، گرچه خواست شاعر معنای باطنی عبارت است؛ اما معنای ظاهری هم قابل پذیرش است. مثلاً در بیت:خصمان در طعنه باز کردند ••• در هر دو زبان دراز کردند (نظامی) هر دو معنای ظاهری و کنایه قابل قبول است: ۱. کسی برای تحقیر دیگری، واقعاً زبان اش را دراز کند (درآورد). ۲. سرزنش کردن و ناسزا گفتن به کسی. بنابراین در این بیت کنایه به کار رفته است. اما در بیت:مباد روزی بی ملک تو جهان، که جهان ••• به روز روشن از آن پس ستاره بشمارد (انوری) کنایه به کار نرفته؛ زیرا معنای ظاهری "ستاره شمردن" کاربرد ندارد و شاعر به قرینه "روز روشن" می خواهد بگوید روز روشن بی تو چون شب می شود و شب شدن در حکم رواج فساد و اختلال در احوال است.
انواع کنایه به لحاظ به کارگیری مکنّی عنه
← أ. کنایه از موصوف (اسم)
...
در هر سه مورد، معنای ظاهری مقصود نیست؛ اما در مجاز و استعاره به دلیل وجود قرینه در کلام به کار گرفتن معنای ظاهری عبارت یا کلمه جایز نیست؛ ولی در کنایه، گرچه خواست شاعر معنای باطنی عبارت است؛ اما معنای ظاهری هم قابل پذیرش است. مثلاً در بیت:خصمان در طعنه باز کردند ••• در هر دو زبان دراز کردند (نظامی) هر دو معنای ظاهری و کنایه قابل قبول است: ۱. کسی برای تحقیر دیگری، واقعاً زبان اش را دراز کند (درآورد). ۲. سرزنش کردن و ناسزا گفتن به کسی. بنابراین در این بیت کنایه به کار رفته است. اما در بیت:مباد روزی بی ملک تو جهان، که جهان ••• به روز روشن از آن پس ستاره بشمارد (انوری) کنایه به کار نرفته؛ زیرا معنای ظاهری "ستاره شمردن" کاربرد ندارد و شاعر به قرینه "روز روشن" می خواهد بگوید روز روشن بی تو چون شب می شود و شب شدن در حکم رواج فساد و اختلال در احوال است.
انواع کنایه به لحاظ به کارگیری مکنّی عنه
← أ. کنایه از موصوف (اسم)
...
wikifeqh: کنایه_(ادبی)
[ویکی فقه] کنایه (اصول). کنایه به ذکر لازم و اراده ملزوم اطلاق می شود.
کنایه، از احوال لفظ و مقابل مجاز بوده و عبارت است از ذکر لازم آوردن معنای حقیقی و اراده ملزوم آن معنای کنایی؛ بنابراین، در جایی که معنای حقیقی لفظ، لازمه معنای دیگری (ملزوم) است، اگر معنای حقیقی آورده شده و ملزوم آن اراده گردد، به آن کنایه گفته می شود، مانند این که گفته شود: «زید کثیر الرماد»؛ یعنی خاکستر خانه زید زیاد است و زیاد بودن خاکستر خانه، لازمه مهمان نوازی و جود و سخاوت او است. در این مثال، کثیر الرماد، معنای کنایی سخاوت است.
کنایه در کتاب اصول الفقه الاسلامی
در کتاب « اصول الفقه الاسلامی » آمده است:«تعریف الکنایة: الکنایة هی لفظ استتر المراد منه فی نفسه فلا یفهم الا بقرینة سواء اکان المراد معنی حقیقیة ام معنی مجازیا... فالکنایة عند الاصولیین اعم منها عند علماء البیان لانها تشمل الحقیقة و اما عند علماء البیان فالکنایة تقابل المجاز و هی عندهم لفظ یقصد بمعناه الموضوع له معنی ثان ملزوم له مثل قولهم: «فلان طویل النجاد»، یقصد به طول القامة فطول القامة ملزوم لطول النجاد».
اصول الفقه الاسلامی، زحیلی، وهبه، ج۱، ص۳۰۹.
فرق کنایه و مجاز آن است که در کنایه، معنای موضوع له و معنای کنایی هر دو اراده می شود هر چند به کمک قرینه و شنونده از معنای موضوع له به معنای کنایی منتقل می شود، اما در مجاز، معنای موضوع له اراده نمی شود، زیرا مجاز، استعمال در غیر موضوع له است و با اراده معنای موضوع له منافات دارد.بعضی از کتاب های اصولی، معنای کنایه در نزد اصولیان را با معنای کنایه در نزد عالمان علم متفاوت دانسته و کنایه اصولی را، اعم از کنایه در علم بیان گرفته اند.
فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، جعفر، ج۴، ص۵۸.
...
کنایه، از احوال لفظ و مقابل مجاز بوده و عبارت است از ذکر لازم آوردن معنای حقیقی و اراده ملزوم آن معنای کنایی؛ بنابراین، در جایی که معنای حقیقی لفظ، لازمه معنای دیگری (ملزوم) است، اگر معنای حقیقی آورده شده و ملزوم آن اراده گردد، به آن کنایه گفته می شود، مانند این که گفته شود: «زید کثیر الرماد»؛ یعنی خاکستر خانه زید زیاد است و زیاد بودن خاکستر خانه، لازمه مهمان نوازی و جود و سخاوت او است. در این مثال، کثیر الرماد، معنای کنایی سخاوت است.
کنایه در کتاب اصول الفقه الاسلامی
در کتاب « اصول الفقه الاسلامی » آمده است:«تعریف الکنایة: الکنایة هی لفظ استتر المراد منه فی نفسه فلا یفهم الا بقرینة سواء اکان المراد معنی حقیقیة ام معنی مجازیا... فالکنایة عند الاصولیین اعم منها عند علماء البیان لانها تشمل الحقیقة و اما عند علماء البیان فالکنایة تقابل المجاز و هی عندهم لفظ یقصد بمعناه الموضوع له معنی ثان ملزوم له مثل قولهم: «فلان طویل النجاد»، یقصد به طول القامة فطول القامة ملزوم لطول النجاد».
اصول الفقه الاسلامی، زحیلی، وهبه، ج۱، ص۳۰۹.
فرق کنایه و مجاز آن است که در کنایه، معنای موضوع له و معنای کنایی هر دو اراده می شود هر چند به کمک قرینه و شنونده از معنای موضوع له به معنای کنایی منتقل می شود، اما در مجاز، معنای موضوع له اراده نمی شود، زیرا مجاز، استعمال در غیر موضوع له است و با اراده معنای موضوع له منافات دارد.بعضی از کتاب های اصولی، معنای کنایه در نزد اصولیان را با معنای کنایه در نزد عالمان علم متفاوت دانسته و کنایه اصولی را، اعم از کنایه در علم بیان گرفته اند.
فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، جعفر، ج۴، ص۵۸.
...
wikifeqh: کنایه_(اصول)
[ویکی فقه] کنایه (علوم قرآنی). کنایه به ذکر ملزوم یا لازم، و اراده دیگری، یا استعمال لفظ در غیر معنای حقیقی، بدون منع از اراده معنای اصلی اطلاق می شود.
«کنایه» در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن و ترک تصریح است و در اصطلاح به دو مفهوم اطلاق می شود:۱. ذکر ملزوم و اراده لازم یا ذکر لازم و اراده ملزوم؛۲. استعمال لفظی در غیر معنای حقیقی آن؛ چنانچه قرینه مانع از اراده معنای اصلی نشود (به خلاف مجاز )؛ مانند «نفس واحدة» در (هو الذی خلقکم من نفس واحدة) که کنایه از حضرت آدم علیه السّلام است.
فایده
کنایه از انواع بلاغت و شیوه های بیان است و فایده آن شیوا ساختن سخن و تهییج قوه خیال برای اثرگذاری بر شنونده است.
«کنایه» در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن و ترک تصریح است و در اصطلاح به دو مفهوم اطلاق می شود:۱. ذکر ملزوم و اراده لازم یا ذکر لازم و اراده ملزوم؛۲. استعمال لفظی در غیر معنای حقیقی آن؛ چنانچه قرینه مانع از اراده معنای اصلی نشود (به خلاف مجاز )؛ مانند «نفس واحدة» در (هو الذی خلقکم من نفس واحدة) که کنایه از حضرت آدم علیه السّلام است.
فایده
کنایه از انواع بلاغت و شیوه های بیان است و فایده آن شیوا ساختن سخن و تهییج قوه خیال برای اثرگذاری بر شنونده است.
wikifeqh: کنایه_(علوم_قرآنی)
دانشنامه عمومی
کنایه (آلبوم). «کنایه» ( به انگلیسی: Innuendo ) آلبومی از کوئین است که در سال ۱۹۹۱ میلادی منتشر شد.
wiki: کنایه (آلبوم)
کنایه (ترانه). کنایه ( به انگلیسی: Innuendo ) ترانه ای از کوئین، گروه راک انگلیسی است. این ترانه در سال ۱۹۹۱ و در آلبومی به همین نام منتشر شد که اولین ترک آلبوم هم بود. ترانه کنایه همچنین اولین تک آهنگ آلبوم نیز محسوب می شود. این ترانه که شش دقیقه و نیم طول دارد، از جمله طولانی ترین ترانه های کوئین محسوب می شود و در بین تک آهنگ های منتشر شده توسط این گروه هم طولانی ترین است و ۳۵ ثانیه از ترانه راپسودی بوهمی طولانی تر است. این ترانه در جدول تک آهنگ های بریتانیا رتبه نخست را بدست آورد. این ترانه از قطعه گیتار فلامنکو که توسط گیتاریست گروه یس، استیو هویی و برایان می نواخته شده، یک میان پرده اپرایی که به دوران قدیم گروه کوئین بازمی گردد، یک بخش هوی متال و اشعاری که با الهام گیری از بیماری فردی مرکوری سروده شده اند، تشکیل شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: کنایه (ترانه)
آزاد فارسی'>
دانشنامه آزاد فارسی
کِنایه
یکی از آرایه های علم بیان. در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن و در اصطلاح آن است که لفظی را بگویند و لازم و معنای آن را اراده کنند، در عین این که ارادۀ اصل معنا نیز ممکن و جایز باشد؛ مثلاً «باز بودن در خانۀ فلانی» هم می تواند معنای ظاهری را داشته باشد و هم بر بخشندگی او دلالت کند. لفظ و معنای ظاهری را «مَکْنیّ به» و معنای مقصود را «مَکْنیّ عنه» می گویند و کنایه به اعتبار دلالت مکنیّ به به مکنیّ عنه به سه دسته تقسیم می شود: ۱. کنایه از موصوف (اسم)، که در آن صفتی را با کنایه به موصوفی اختصاص می دهند مانند «شاه مردان» برای علی (ع). یا این که از چند صفت به موصوف پی ببریم مانند «قاضی طیلسان پوش» کنایه از «سیّارۀ مشتری». ۲. کنایه از صفت: مکنی به صفتی است که از آن به مکنیّ عنه که آن هم صفتی است، پی می بریم؛ مانند «سیه گلیم» که کنایه از «بدبخت» است. ۳. کنایه از فعل (حال): مکنیّ به یک فعل یا حالت است که از آن به مکنیّ عنه، پی برده می شود؛ مانند «دست کفچه کردن» که کنایه از «گدایی کردن» است. از نظر انتقال معنای مقصود، کنایه به دو دسته تقسیم می شود: ۱. کنایۀ قریب: که در آن انتقال از لازم به ملزوم آسان است مانند «چشم داشتن» که کنایه از «منتظر بودن» است. ۲. کنایۀ بعید که در آن انتقال از مکنّی به به مکنّی عنه دشوار است؛ مانند «سرِ کیسه به بند گندنا بستن» که کنایه از بخشندگی است و برای انتقال از معنای لازم به ملزوم، وسائطی لازم است. کنایه از نظر وضوح و خفی بودن معنای آن به چهار دسته تقسیم می شود: ۱. تلویح که در آن وسائط میان مَکْنْی به و مکنْی عنه زیاد است و به همین علت، دریافتن معنی کنایه دشوار است؛ مانند «خاکستر خانۀ فلانی زیاد است» که از آن به «بسیاری پخت وپز» و از آن به بسیاری مهمان ها و از آن به «بخشندگی وی» پی می بریم. ۲. ایما: که در آن روابط میان لازم و ملزوم اندک و معنی آشکارتر است؛ مانند «رخت بربستن» کنایه از «سفرکردن». ۳. رمز: که در آن روابط میان مکنّی به و مکنی عنّه کم و خفی (پوشیده) است: مانند «دست کج» کنایه از «دزد». ۴. تعریض: در این نوع کنایه هدف هشدار، نکوهش و تنبیه طنز یا مسخره کردن مخاطب است؛ مانند نه هر که چهره برافروخت دلبری داند/نه هر که آینه سازد سکندری داند.
یکی از آرایه های علم بیان. در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن و در اصطلاح آن است که لفظی را بگویند و لازم و معنای آن را اراده کنند، در عین این که ارادۀ اصل معنا نیز ممکن و جایز باشد؛ مثلاً «باز بودن در خانۀ فلانی» هم می تواند معنای ظاهری را داشته باشد و هم بر بخشندگی او دلالت کند. لفظ و معنای ظاهری را «مَکْنیّ به» و معنای مقصود را «مَکْنیّ عنه» می گویند و کنایه به اعتبار دلالت مکنیّ به به مکنیّ عنه به سه دسته تقسیم می شود: ۱. کنایه از موصوف (اسم)، که در آن صفتی را با کنایه به موصوفی اختصاص می دهند مانند «شاه مردان» برای علی (ع). یا این که از چند صفت به موصوف پی ببریم مانند «قاضی طیلسان پوش» کنایه از «سیّارۀ مشتری». ۲. کنایه از صفت: مکنی به صفتی است که از آن به مکنیّ عنه که آن هم صفتی است، پی می بریم؛ مانند «سیه گلیم» که کنایه از «بدبخت» است. ۳. کنایه از فعل (حال): مکنیّ به یک فعل یا حالت است که از آن به مکنیّ عنه، پی برده می شود؛ مانند «دست کفچه کردن» که کنایه از «گدایی کردن» است. از نظر انتقال معنای مقصود، کنایه به دو دسته تقسیم می شود: ۱. کنایۀ قریب: که در آن انتقال از لازم به ملزوم آسان است مانند «چشم داشتن» که کنایه از «منتظر بودن» است. ۲. کنایۀ بعید که در آن انتقال از مکنّی به به مکنّی عنه دشوار است؛ مانند «سرِ کیسه به بند گندنا بستن» که کنایه از بخشندگی است و برای انتقال از معنای لازم به ملزوم، وسائطی لازم است. کنایه از نظر وضوح و خفی بودن معنای آن به چهار دسته تقسیم می شود: ۱. تلویح که در آن وسائط میان مَکْنْی به و مکنْی عنه زیاد است و به همین علت، دریافتن معنی کنایه دشوار است؛ مانند «خاکستر خانۀ فلانی زیاد است» که از آن به «بسیاری پخت وپز» و از آن به بسیاری مهمان ها و از آن به «بخشندگی وی» پی می بریم. ۲. ایما: که در آن روابط میان لازم و ملزوم اندک و معنی آشکارتر است؛ مانند «رخت بربستن» کنایه از «سفرکردن». ۳. رمز: که در آن روابط میان مکنّی به و مکنی عنّه کم و خفی (پوشیده) است: مانند «دست کج» کنایه از «دزد». ۴. تعریض: در این نوع کنایه هدف هشدار، نکوهش و تنبیه طنز یا مسخره کردن مخاطب است؛ مانند نه هر که چهره برافروخت دلبری داند/نه هر که آینه سازد سکندری داند.
wikijoo: کنایه
مترادف ها
حکایت، تمثیل، کنایه، نشانه
اشاره، کنایه، گریز
معنی، شرح، ادا کردن، اشاره، کنایه، تشریح
کنایه، گوشه، بذله، لطیفه، طعنه، طنز
کنایه، مجاز مرسل، ذکر کلمه ای به منظور دیگری
کنایه، تشبیه، استعاره، صنعت استعاره
کنایه، نیرنگ در سخن، نیش کلام
کردار، کنایه، گوشه، مسخره، شوخی، بذله، لطیفه، خوش مزگی، طعنه، تمسخر، مزاح، بذله گویی
کنایه، اتش بازی، فشفشه، دارای صدای فش فش
کنایه، کاوش، حفاری، حفر
کنایه، هجو
کنایه، مجاز مرسل
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کنایه در اصل یعنی یک حرفی غیر مستقیم است که دو معنای دور و نزدیک دارد
مثال: اب در هاون کوبیدن
معنای نزدیک: اب را در هاون کوبیدن
معنای دور: کار بیهوده انجام دادن
مثال: اب در هاون کوبیدن
معنای نزدیک: اب را در هاون کوبیدن
معنای دور: کار بیهوده انجام دادن
کنایه در اصل یعنی یک حرف غیر مستقیم است که دو معنای دور و نزدیک دارد
مثال: اب در هاون کوبیدن
معنای نزدیک: اب را در هاون کوبیدن
معنای دور: کار بیهوده انجام دادن
مثال: اب در هاون کوبیدن
معنای نزدیک: اب را در هاون کوبیدن
معنای دور: کار بیهوده انجام دادن
کنایه قیر مستقیم رساندن معنی حرفی
غیر مستقیم حرفی را گفتن و رساندن
لفافه، مرموز، رندانه، دوپهلو - لفافه گویی، رندانه گویی/کلام رندانه، سخن دوپهلو، کلام مرموز، اشاره، . . .
برده ی چیزی بودن
کنایه یعنی حرفی رو به طور مستقیم نزدن
پوشیده سخن گفتن
کنایه تکیه برکسی یا چیزی کردن
کنایه مانند استعاره نوعی مجاز است. با این تفاوت که استعاره بر بنیاد شباهت استوار است ولی کنایه بر بنیاد
مجاورت کنایه، در لغت یعنی پوشیده سخن گفتن. در کنایه دو معنا داریم و منظور گوینده معنای دور است.
مجاورت کنایه، در لغت یعنی پوشیده سخن گفتن. در کنایه دو معنا داریم و منظور گوینده معنای دور است.
گواژه
پوشیده گویی
برابر پارسی در دستور زبان: نهان واژه
در پارسی " گواژش " از بن گواژیدن ، نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
اِشتُپ ( گیلکی: اِشتُو eshtov )
پَستاپ ( سنسکریت: پْرَستاوَ )
پراتیم prãtim ( سنسکریت: پراتیما )
پراتیک prãtik ( سنسکریت: پراتیکَ )
روپَک ( سنسکریت: روپَکَ )
اِشتُپ ( گیلکی: اِشتُو eshtov )
پَستاپ ( سنسکریت: پْرَستاوَ )
پراتیم prãtim ( سنسکریت: پراتیما )
پراتیک prãtik ( سنسکریت: پراتیکَ )
روپَک ( سنسکریت: روپَکَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)