گرنه این میوه ها به بار آید
باغ را از کلم چه کار آید.
اوحدی.
گزر و شلغم و چندر کلم و ترب و کدوتره ها رسته تر و سبز بسان زنگار.
بسحاق اطعمه.
- کلم برگ ؛ کلم پیچ. ( فرهنگ فارسی دکترمعین ). رجوع به همین ترکیب شود.- کلم بروکسل ؛ در گیاه شناسی ، کلم غنچه ای. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به همین ترکیب شود.
- کلم پیچ ؛ گونه ای کلم که برگهایش دورهم پیچیده و کلم را بشکل گلوله ای از برگ در آورده است و معمولاً این گونه کلم را زیر خاک دور از آفتاب نگاه می دارند و برگهایش را بدین وسیله سفید می کنند، از این برگها ترشی و دلمه و غیره تهیه می کنند. کلم پیچ دارای گونه ای است که برگهایش قرمز است و در خوراکهای فرنگی بکار می رود. کلم برگ. کرنب. ابری باشی لاخنه. طورپ لاخنه. کلم رومی. ( فرهنگ فارسی معین ).
- کلم رومی ؛ کلم پیچ. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به همین ترکیب شود.
- کلم سنگ ؛ کلم قمری. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به همین ترکیب شود.
- کلم سیر ؛ کلم پیچ. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به همین ترکیب شود.
- کلم شلغمی ؛ گونه ای کلم که ریشه هایش به مصرف خوراک می رسد و بدان شلغم بیابانی گویند. ( فرهنگ فارسی معین ).بیشتر بخوانید ...