کفشک

/kafSak/

لغت نامه دهخدا

کفشک. [ ک َ ش َ ] ( اِ مصغر ) مصغر کفش. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). کفش کوچک. کفش خرد. ( یادداشت مؤلف ): وقتی که بخواهند بگویند حرفی بیجهت به کسی برخورده است گویند: مگر چطور شده است ؟ به کفش شما گفتم کفشک ؟ نظیر: به اسب شاه گفتند یابو. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). || سم شکافدار مانند سم گاو و گوسفند. ظلف. مقابل سم. حافر. ( فرهنگ فارسی معین ): هرچه کفشک دارد وحشی و خانگی چون بز و گوسفند نخجیر و گوزن. ( التفهیم ص 339 ).

فرهنگ فارسی

۱ - کفش کوچک . ۲ - سم شکافدار مانند سم گاو و گوسفند ظلف مقابل سم حافر : ( هرچ کفشک دارد وحشی و خانگی چون بزو گوسفند نخجیر و گوزن ) .

فرهنگ معین

(کَ شَ ) (اِ مصغ . ) ۱ - کفش کوچک . ۲ - سم شکافدار مانند سم گاو و گوسفند، ظلف ، مق . سم ، حافر.

فرهنگ عمید

۱. کفش کوچک.
۲. (زیست شناسی ) [قدیمی] سم شکاف دار، مانند سم گاو، گوسفند، و آهو.

دانشنامه عمومی

کفشک (دوربین). کفشک بخشی از دوربین عکاسی است که قابلت اضافه کردن فلاش خارجی را به دوربین می دهد.
عکس کفشک (دوربین)

کفشک (سلاح های گرم). کفشک ( انگلیسی: Sabot ) با تلفظ سِیبو ( UK: /sæˈboʊ, ˈsæboʊ/ ، US: /ˈseɪboʊ/ ) یک وسیله پشتیبانی است که در مهمات سلاح گرم/توپخانه برای قرار دادن/وصله کردن در اطراف یک پرتابه، مانند گلوله/اسلاگ یا پرتابه دارت مانند ( مثل نفوذگر انرژی جنبشی ( KEP ) ) استفاده می شود و هنگام شلیک، آن را در مرکز لوله سلاح نگه می دارد. این وسیله اجازه می دهد تا یک پرتابه باریکتر با تراکم مقطعی بالا، از طریق لوله ای با قطر لوله بسیار بزرگتر با حداکثر انتقال شتاب دهنده انرژی جنبشی شلیک شود. پس از خروج از دهانهٔ اسلحه، کفشک به طور معمول از پرتابه در حال پرواز جدا می شود و تنها بخش بسیار کمی از انرژی جنبشی کلی را منحرف می کند. اجزای کفشک در طراحی پرتابه، مهر و موم نسبتاً نازک، سخت و قابل تغییر شکل است که به عنوان نوار محرک یا حلقه انسداد مورد نیاز برای به دام انداختن گازهای پیشران در پشت پرتابه، و همچنین نگه داشتن پرتابه در مرکز لوله، زمانی که قطر پوسته بیرونی پرتابه فقط کمی کوچکتر از قطر لوله است. می باشد.
عکس کفشک (سلاح های گرم)عکس کفشک (سلاح های گرم)عکس کفشک (سلاح های گرم)عکس کفشک (سلاح های گرم)

کفشک (ماهی). کَفشَک، پَهن ماهی یا فلاندر گونه ای ماهی است از راسته کفشک ماهی سانان ( PLEURONECTIFORMES ) ، رده ماهیان پرتوباله ( Actinopterygii ) . این ماهی با ظاهر شگفت خود مثال خوبی برای طرف داران نظریه تکامل ارائه می کند. پهن ماهی بر پهلویش بر کف اقیانوس دراز می کشد. چشمی که باید به سوی کف باشد به صورتی تکامل یافته که به جای آن در بالا قرار گرفته است. این ماهی بدنی تیره دارد و هر دو چشمانش در یک سمت بدن با میدان دید ۷۰ درجه به بالا قرار دارند. اندازهٔ پهن ماهی بین ۱۲ تا ۲۸ س. م. است ولی در مواردی تا ۴٫۵ متر هم دیده شده است. زیستگاه پهن ماهی بیشتر کرانه های اسکاندیناوی است و تا ژرفای ۵۵متری در دریاچه ها و رودخانه ها دیده می شود.
این ماهی با ظاهر شگفت خود مثال خوبی برای طرفداران نظریه تکامل داروین را ارائه می کند. کفشک ماهی در ابتدا شبیه به ماهی حلوا است یک بچه کفشک ماهی خیلی طبیعی به نظر می رسد اما از زمانی که مثل ماهی حلوا دنبال شکار نمی رود و تصمیم می گیرد کف دریا به یک پهلو بخوابد و استتار کند و تنبلی پیشه کند و منتظر غذا باشد تغییر آغاز می شود. چون کف دریا استتار کرده دقیقاً نیمی از بدنش که به سمت دریا خوابیده کاملاً سفید است و طرف دیگر بدنش که با آب تماس دارد رنگی مانند محیط اطرافش دارد همین استتار باعث می شود که او مخفی باشد و به آسانی شکار کند.
هر چه به سمت بلوغ می رود، یک چشم او که زیر بدنش است و قابل استفاده نیست به سمت دیگر سر حرکت می کند و در نهایت چشمش به نیم رخ صورتش که با آب تماس دارد کوچ می کند تا هر دو چشم مورد استفاده قرار بگیرند. بعد از بلوغ او تکامل یافته و دیگر شبیه حلوا نیست، دو چشمش به یک طرف صورت قرار دارد و به بوسیله تکان دادن تمام بدنش به سمت بالا و پایین در آب حرکت می کند و قسمت چشم ها همیشه بالا قرار می گیرند، درست برخلاف ماهی حلوا که به چپ و راست شنا می کند.
• آشپزی در جنوب آمریکا
• آشپزی هاوایی
• جانوران دارای توانایی تغییر رنگ
• فهرست سرخ IUCN از گونه های کمترین نگرانی
• کفشک ماهی سانان
• گونه های جانوری مهاجم در ایالات متحده آمریکا
• ماهیان آلمان
• ماهیان اوکراین
• ماهیان تجاری
• ماهیان دریای سیاه
• ماهیان دریای شمال
• ماهیان اروپا
• ماهی های خوراکی
• ماهیان دریایی خوراکی
• ماهیان هاوایی
• نام های رایج ماهیان
عکس کفشک (ماهی)عکس کفشک (ماهی)عکس کفشک (ماهی)عکس کفشک (ماهی)عکس کفشک (ماهی)عکس کفشک (ماهی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

hoof (اسم)
سم، کفشک، حیوان سم دار

فارسی به عربی

حافر

پیشنهاد کاربران

بپرس