کفا

لغت نامه دهخدا

کفا. [ ک َ ] ( اِ ) رنج و سختی و محنت و تنگی. ( برهان ). سختی و رنج. ( لغت فرس چ اقبال ص 13 و 14 ). محنت و رنج. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). سختی و محنت و مشقت و تنگی. ( ناظم الاطباء ) :
میر ابواحمد محمد خسرو ایران زمین
آنکه شاد است او و دور است از همه رنج و کفا .
قصارامی ( از لغت فرس اسدی ).
جهان به عدل تو شد آن چنان که ممکن نیست
که بردلی رسد از جور روزگار کفا.
شمس فخری ( از انجمن آرا ).
|| افشردن گلو. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ). افشردگی گلو. ( ناظم الاطباء ).

کفا. [ ] ( اِ ) در فهرست مخزن الادویه این کلمه در فصل الکاف مع الفاء بدینسان «کفا وکفری وعای طلع نخل است » آمده ولی در متن این کتاب وهمچنین در کتاب اختیارات بدیعی و تحفه حکیم مؤمن و الفاظ الادویه کفا نیامده است. رجوع به کفری شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - رنج و سختی محنت ( میر ابواحمد محمد خسرو ایران زمین آنکه شادست او و دورست از همه رنج و کفا ) . توضیح : ن ل : آنکه پیش آرد در شادی چو پیش آید کفا .
در فهرست مخزن الادویه این کلمه در فصل الکاف مع الفائ بدینسان [[ کفا و کفری وعای طلع نخل است ]] آمده ولی در متن این کتاب و هچنین در کتاب اختیارات بدیعی و تحفه حکیم مومن والفاظ الادویه کفا نیامده است .

فرهنگ معین

(کَ یا کِ ) (اِ. ) رنج ، زحمت ، سختی .

فرهنگ عمید

۱. سختی، مشقت، رنج، محنت.
۲. دلتنگی.

گویش مازنی

/kefaa/ پس گردنی، قفا & از روستاهای نمارستاق محال ثلاث

دانشنامه عمومی

کلری کفا، روستایی است از توابع بخش لاریجان شهرستان آمل در دهستان نمارستاق است که از شرق با پلریه و از غرب با نمار همجوار است. این روستا از خاندان دیلمی و تیرگر تشکیل شده است. این روستا با شهرستان آمل ۷۰ کیلومتر فاصله دارد
این روستا در دهستان نمارستاق قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۷۳ نفر ( ۱۹خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس کفا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در واژه نامه فارسی - پهلوی ، کفا به معنای کوهستان می باشد.
کِفا، روستایی از توابع بخش لاریجان شهرستان آمل در دهستان نمارستاق است که از شرق با پلریه و از غرب با نمار همجوار است. این روستا با شهرستان آمل ۷۰ کیلومتر فاصله دارد.

بپرس