کسیر
لغت نامه دهخدا
کسیر. [ ک َ ] ( ع ص ) شکسته شده و شکست خورده. ( ناظم الاطباء ). شکسته. ( منتهی الارب ). مکسور. ( اقرب الموارد ). ج ، کسری [ ک َ را ] و کساری [ ک َ را ]. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
- شاة کسیر ؛ گوسپندی که یکی از دست و پای آن شکسته شده باشد.
- ناقة کسیر ؛ ناقة کسیرة، ماده شتر شکسته اندام. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
|| پوسیده. || بیچاره. ( ناظم الاطباء ).
کسیر. [ ک ُ س َ ] ( اِخ ) نام کوهی بلند مشرف بر منتهای دریای عمان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یاقوت گوید: کُسَیْر و عُوَیْر مصغر کسیر و عویر دو کوهند مشرف بر اقصای دریای عمان دشوارگذارو سخت پناه و بدین مناسبت این نام گرفته است و گویندکسیر و عویر و ثالث لیس فیه خیر. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
کسیر یک سالاد بر پایه بلغور است که در غذاهای ترکی یافت می شود. مواد اصلی بلغور ریز آسیاب شده، جعفری و رب گوجه فرنگی است. مواد اضافی متداول شامل پیاز، سیر ( در برخی مناطق ) ، رب انار ترش، روغن زیتون و آب لیمو، خیار، خیارشور و ادویه جات است. می توان آن را با برگ کاهو سرو کرد. به دلیل ترکیب رب گوجه فرنگی رنگ مایل به قرمزی دارد. در دمای اتاق به عنوان پیش غذا یا پیش غذا سرو می شود. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: کسیر
پیشنهاد کاربران
شِکَنا
تتب