کرکوک

/karkuk/

لغت نامه دهخدا

کرکوک. [ ک َ ] ( اِخ ) شهر زیبایی در شمال عراق. قلعه آن بر سر تلی واقع و خود شهر در اطراف قلعه قرار دارد. ( حواشی جهانگشای نادری چ انوار ص 651 ). این شهر کردنشین و از مراکز استخراج و تصفیه نفت است. 65هزار تن جمعیت دارد.

فرهنگ فارسی

شهریست در شمال کشور عراق (بین النهرین ) که کردنشین و دارای ۱۶۷٠٠٠ تن جمعیت است و اطراف آن چاههای نفت و پالایشگاه وجود دارد .

دانشنامه عمومی

کَرْکوکْ ( عربی: کرکوک[ ۳] کردی: که رکووک[ ۴] ترکی استانبولی: Kerkük [ ۵] [ ۶] [ ۷] ) ، شهری در کشور عراق است. این شهر مرکز استان کرکوک می باشد و یکی از مناطق مورد مناقشه دولت عراق با اقلیم کردستان عراق است.
کرکوک در ۲۵۰ کیلومتری شمال بغداد قرار گرفته و بر طبق آمار سال ۲۰۰۹ جمعیت آن ۸۵۰٬۷۸۷ نفر بوده است.
این شهر یکی از شهرها در جریان درگیری های نظامی در سال ۲۰۱۴ بود. [ ۸]
در پی برگزاری همه پرسی استقلال توسط اقلیم کردستان در ۲۰۱۷ و مخالفت دولت مرکزی عراق با آن، نیروهای فدرال دولت مرکزی به همراه حشدالشعبی اقدام به تصرف استان و شهر کرکوک و پایین آوردن پرچم اقلیم کردستان از بالای ادارات و اماکن دولتی در کرکوک کردند. [ ۹]
کرکوک شهری باستانی و ادامه شهر باستانی مربوط به دوران حیات قوم هوریان است. نام کرکوک نیز بسیار باستانی است. این نام در آغاز به شکل آرافکا یا آراپخا ( Arraphka ) بود که از زبان هوری باستان آمده و به معنی «شهر» است. [ نیازمند منبع]
برخی بر این باورند که هوریان قومی آسیانی بودند که با گرجی ها و لازها هم تبارند. [ ۱۰] پس از سرنگونی امپراتوری آشور، منطقهٔ پیرامون کرکوک به نام «کورکورا» معروف شد. این نام شاید به نام بابا گُرگُر که امروزه نام چاه های نفت کرکوک است در پیوند باشد. [ ۱۱]
در زمان سلوکیان این شهر را «کرخه د - بث اسلوخ» می نامیدند که در زبان آرامی به معنی «ارگ خاندان سلوکی» بود. [ ۱۲] آرامی زبان میانجی منطقه هلال بارور در آن دوره بود. [ ۱۳] سلوکوس نیکاتور یا فرزندش آنتیوخوس یکم، هنگام تجدید بنای این شهر، پنج خاندان سرشناس را از استخر فارس به این ناحیه آورده و به آنان زمین دادند و محله های شهر را به نام آنان نامیدند. در دوران پارتیان، این شهر جزو پادشاهی محلی آدیابن بود. پادشاه محلی این شهر به اردشیر بابکان در برانداختن اشکانیان کمک نمود. [ ۱۴]
در روزگار پارتیان و ساسانیان کرکوک گَرمَکان نام داشت که در زبان فارسی به معنای «مکان گرم» می باشد. این نام همچنان توسط کردهای منطقه و به صورت گرمیان استفاده می شود. [ ۱۵]
پس از امضای قرارداد الجزایر، حکومت حزب بعث به رهبری صدام حسین سیاست تعریب را در قبال مناطق کردنشین و ترکمان نشین عراق اعمال کرد که در نتیجهٔ آن تلاش برای عربی سازی کرکوک افزایش یافت، و به این منظور نام کرکوک به تأمیم تغییر یافت. [ ۱۶]
عکس کرکوکعکس کرکوکعکس کرکوک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کَرکوک
نمایی از شهر شهری در شمال شرقی عراق، واقع در فرمانداری کرکوک، در ۲۳۵کیلومتری شمال بغداد. ۷۵۵,۷۰۰ نفر جمعیت دارد (۲۰۰۳). مرکز اداری استان کرکوک است و در یکی از غنی ترین حوزه های نفتی عراق قرار دارد. همچنین بازار یک منطقۀ پرورش گوسفند و ناحیۀ کِشت غلّات و میوه است. ویرانه های کشف شده در این محل نشان می دهد که قدمت سکونت در آن به ۳هزار سال پیش می رسد.

پیشنهاد کاربران

کرکوک ؛ در فرهنگ تات های خراسان شمالی به شانه ی فلزی قالی بافی جهت ضربه زدن که کار کوک کردن هر چه بیشتر تراکم تار و پودها به همدیگر را داشت کرکوک یا کارکوک می گفتند.
کلمه ی کوک با ذات آوایی و حکمت نگارگری که حرف ( ک ) در چیدمان حروف در ساختمان کلمات دارد به مفهوم تقویت نمودن و نیروبخشی و خوراک دادن جهت ایجاد استحکام دارای معنا و مفهوم می باشد. مخصوصاً اینکه این حرف به صورت دو بار در ساختمان یک کلمه استفاده شده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

حرف ( ک ) در قانون قلب ها قابل تبدیل به حروف نزدیک به حروف محل صدور آوای این حرف مثل حرف ( ق ) از ابزارهای دهانی ایجاد آوا قرار گرفته در دهان مثل لب و دندان و زبان و سقف دهان و حلق می باشد.
به عنوان مثال جهت درک بهتر مطلب فوق، مطالعه ی تحلیل و تفسیر کلمه ی ققنوس می تواند این مطلب را بهتر در ذهن ماندگار کند؛
ققنوس ؛ مرغ حق ، پرنده ای اساطیری و اسرار آمیز و رازآلود و بلندپرواز و مقدس و آوازخوان که از خورشید خلق شده است.
وجود این پرنده نماد زندگی و حیات، نمادی از نور و دانش و نماد تمام علوم هستی برای حال حاضر در هر وقت و لحظه ای برای حضور و حیات انسان در پهنه ی گیتی است.
پرنده ای که حضورش نشانۀ رونق و آبادانی و آقایی و آقا شدن بوده و نبودنش عامل تاریکی و بدبختی و سیاه بختی و تیره روزی و رنج ها و مرارت ها و سختی هاست.
اگر بخواهیم مفهوم و آواز این کلیدواژه را در پهنه ی واژگان و دریای لغات و قانون و قواعد ایجاد کلمات جستجو کنیم بدینصورت قابل تبیین خواهد شد؛
این کلیدواژه یک کانزیپ کلامی متشکل از دو بخش قق و نوس با ریخت های متفاوتی از قبیل ؛ قاقانوس قوق نوس و قوق نوش و کوک نوس و کوکنایس است.
کلمه ی قُق در کلماتی مثل قایق قیماق و قَرق و قُرُق و قرقی و آقا و اقامه و کوک و کوکو و غذا و کاکا کمک کِرِّک کاکائو و. . . دارای مفهوم مشترک می باشد.
در قانون قلب ها حرف ( ق ) قابل تبدیل و متقلب شدن به حرف ( ک ) می باشد و کلمه ی کوک قابل مشاهده می شود.
کلمه ی کوک مرتبط با کلمه ی غذا به معنای کوک کننده و کوکینگ و پخته شدن و بسیار مقاوم بودن و ردیف و روبراه بودن دارای معنا و مفهوم می باشد.
این اصطلاح رایج که در مکالمات گفته می شود حالت چطوره کِیْفِت کوکه؟ نیز موید این مطلب می باشد.
از کلمه ی کوک در زبان انگلیسی در یک موقعیت کاربردی دیگر با ریخت و نگارگری cook با ترجمه و برگردان پخت غذا در حال استفاده از این واژه می باشند.
در فرهنگ مکالمات فارسی اصطلاح قاقا لیلی برای کودکان و کلمه ی کاکا به معنی رایج برادر نیز یک اصطلاح رایج می باشد.
مفهوم پرنده ی ققنوس به معنی راهنمائی همراه یا همانند قایقی که در دریایی متلاطم و مواج از مشکلات و سختی ها بخواهد آقایی را در خود اقامت و اقامه و مقاوم کند.
علت استفاده از حرف ( ق ) به صورت دوبار در کلمه ی ققنوس و یک حرف به صورت دو بار در دیگر کلمات در قوانین ایجاد کلمات به خاطر تأکید بیشتر جهت اشاره به مفهوم خاص در این کلمه است.
بخش دوم کلمه ی نوس در دریای لغات و پهنه ی واژگان دارای مفهوم مشترک با کلماتی مثل نوذر و نوستر و نوستا و نوستالژی و نیسان و ناسوس و نایس و ناز و نیاز و نوشیدن با ترجمه ی مشترک و برگردان در زبان فارسی به معنی خوب و عالی مرتبط می باشد.
در واقع پرنده ی اساطیری ققنوس همین قدرت و نیروی تفکر و خیال در پندار انسان است که با قدرت و انرژی کلمات و واژه ها به پرواز در می آید و اوج می گیرد و گفتار و رفتار انسان را شکل می دهد و منظره و دامنه ای بسیار گسترده تری را در دید انسان ایجاد می کند و زندگی انسان بر اساس آن معارف، ساخته و پرداخته می کند.
آسمانی که پرنده ی آتشین بال ققنوس در آن به پرواز در می آید تفکر و ذهن انسان است.
علت اینکه این پرنده ی آتشین بال به اسرارآمیز و رازآلود بودن معروف است به خاطر اسرار و رازها و حقایقی است که خداوند متعال در باطن و ذات حروف و کلمات منطبق بر عالم واقع قرار داده است.
یعنی اگر این مطلب و این ادعا را با خود کلمه ی راز بخواهیم به اثبات برسانیم کلمه ی راز که از کلمه ی رُز منشعب شده است و روند جریان کلمه ی رُز به ترتیب با کلماتی مثل روز روژ روژان روشنایی مرتبط با اثر نور و تشخیص راه از بیراهه در این کاروانسرا و مسافرخانه ی دنیا می باشد.
در یک تعریف خلاصه که از پرنده ی ققنوس به عنوان نور خورشید تعریف شده است می شود گفت که نور همان کلمات و خورشید، وجود پاک و مقدس خداوند متعال است.
پس با این تحلیل می شود گفت که کلمات نور وجود خداوند متعال هستند.
در واقع ققنوس مرغ حق است که اگر این مرغ در ذهن هرکسی لانه کرد و در آسمان این ذهن به پرواز در آمد آن شخص ذهنش به نور خدا روشن شده است و به ملاقات خدا نائل آمده است.
مرغی که نایس است، نایسر است، مرغ نِرس، مرغ پرستار مرغ پرستو مرغ پرستش.
در واقع کلمات در درون خود اسراری را دارند که این اسرار بازتابی از نور خدا در فکر انسان است.
اگر بخواهیم جلوه و عینیت آواز مرغ حق و پرنده ی ققنوس را در عالم واقع نیز با گوش هایمان بشنویم، این آواز را با صدای قاق قاق کردن یا کُواک کُواک کردن در بسیاری از پرندگان دریایی و آبدوست از قبیل اردک ها و غازها و غیرو قابل شنیدن است.
حافظ علیه و الرحمه نیز با یک تعبیر دیگری از مرغ ازل اینچنین می سراید؛
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود
دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
نوس نوستر نوستا نوستالژی نوستراداموس نوستریا نوزده نوذر آبنوس ونوس هنوز نیوز آندریانوس
ناسا ناسوس نیسان نایس مأنوس انس نوسان نایس نسخه نسخ منسوخ
نوس نیز هنوز نظر ناز نیاز نازک نیزه
سان سون سین سینی سینا سانا سانت ساناز
نوش کیانوش نوشین نوژ نوژه نوچه

کرکوک وآژه کوردی مخفف کار کوک به معنایی کار درست یا کار میزان یا کار پر انرژی و . . . می باشد