کردکوی
لغت نامه دهخدا
کردکوی. [ ک ُ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی بخش کردکوی شهرستان گرگان و نام قدیمی آن کردمحله است. جمعیت ده نزدیک به 4هزار تن و دارای ادارات بخشداری ، شهربانی ، آمار و دارائی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
کُردکوی ( به مازندرانی: کاردمَله ) شهری در غرب استان گلستان و در شمال ایران است. این شهر مرکز شهرستان کردکوی است و در ۲۹ کیلومتری گرگان واقع است. جمعیت شهر کردکوی در سرشماری سال ۱۳۹۰ خورشیدی برابر با ۳۸٬۲۴۶ نفر بوده است. [ ۲] زبان مردم این شهرستان زبان طبری[ ۳] می باشد. مردم کردکوی به گویش کردکویی زبان مازندرانی صحبت می کنند.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۳۹٬۸۸۱ نفر ( ۱۲٬۹۷۱ خانوار ) بوده است. [ ۴]
مردم شهر و شهرستان کردکوی از قومیت طبری هستند و به زبان زبان طبری سخن می گویند. [ ۵] [ ۶] لهجه مردم کردکوی و بندرگز یکی از لهجه های دوازده گانه زبان طبری می باشد که در شرق این منطقه زبانی قرار دارد. کِرد «kerd» در زبان طبری به معنای گله دار می باشد[ ۷] که در لهجه مردم شرق استان مازندران و غرب استان گلستان به صورت کارد گویش می شود. [ ۸] [ ۹] کاردها نباید با قوم کُرد که در مناطق غربی ایران زندگی می کنند اشتباه گرفته شوند. صادق کیا در کتاب واژه نامه تبری ضمن اشاره به معنای کرد می نویسد: اکنون فقط به چوپانان کرد گفته می شود. [ ۱۰] پژوهشگران کِردها، گالش ها «Galeš» و مختابادها را دسته ای از رعایای طبری تبار می دانند که دامدار بوده و در تابستان ها مجبور به ترک جلگه بوده اند. گالش «gâleš» امروزه در شمال به معنی فردی است که از رمه گاوان نگهداری می کند و با نگهبان گوسفندان که کِرد «kerd» یا «چوپان» نامیده می شود فرق دارد. [ ۱۱] مردم طبری به مناطقی که کِردها در آن ساکن بودند: کِردمله ( کردمحله ) ، کِردخیل، کِردکتی و … می گفتند. کردکوی تا ۱۹ تیر ۱۳۱۹ به کردمحله ( کاردمله ) مشهور بوده که در این روز نام کردمحله به کردکوی تغییر داده شد؛ ولی همچنان نیز نام کاردمله در این منطقه رایج است. کردکوی در مجاورت اسرم باستان قرار دارد که در افسانه های شاهنامه بنای آن را به فریدون پسر آبتین نسبت داده اند.
• گالش های طبری یکی از بومیان کردکوی هستند. گالش های طبری نیز مانند کردها شاخه ای از اقوام طبری تبار هستند. گالش ها در مناطق کوهستانی استان های مازندران و گلستان زندگی می کنند و به زبان مازندرانی سخن می گویند. [ ۱۲] [ ۱۳] [ ۱۴] گالش یا گاولش «Galeš»، در مازندرانی معنای گاوبان را می دهد. بعبارت ساده تر گالش یعنی کسی که دامداری می کند و گاو و گوسفند پرورش می دهد. کلمه گالش از ریشه سانسکریت گئورکش «Gao - rakš» گرفته شده است «Gao» به معنی گاو و «Rakš» به معنی پاییدن و نگهبانی کردن است. همچنین در زبان مازندرانی به چوپان گاو گالش «Galeš» و به چوپان گوسفند کرد «kerd» گفته می شود. در متون کهن طبری از کلمه گالش به معنای چوپان استفاده شده است.
• بخشی از مردم کردکوی از منطقه جویبار می باشند که از اولین بومیان آن منطقه و اصیل ترین مردمان سرزمین مازندران بوده اند که با توجه به شرایط پیش آمده در دوره قاجار از جویبار به سمت منطقه کردکوی آمدند؛ و هویت نام خانوادگی آن ها مازندرانی است. به گفته باستان شناسان سرزمین کنونی مازندران از قدیمی ترین سکونت گاه بشری در حاشیه دریای مازندران بوده که آریایی ها پس از استقرار در ایران، تبرستان را «ساتراپی آریایی نژاد» خواندند. مازندران و گیلان در آن زمان، «ساتراپی متحد» خوانده می شدند و به «فرشوادگر» یا «پتشخوارگر» نامیده شدند. در واقع بعد از مهاجرت آریایی ها به ایران، میان آماردها و آریایی ها، جنگی درگرفت که در پی این جنگ، قبیله های کوچک شکست خوردند و به نوشته برخی دیگر از مورخان «اقوام تپور»، از دیگر اقوام ساکن در مازندران بودند که بعد از پراکنده شدن آماردها در ایران، به مازندران آمدند و سرزمین تپورستان را شکل دادند و جزو طایفه های جنگجو به شمار می آمدند که همواره در سپاه ایرانیان به عنوان گارد سنطنتی حضور داشتند.
• بخش دیگری از مردم کردکوی از اسرم می باشند که زادگاه و اصالت آنان به این منطقه بر می گردد؛ که با توجه به شرایط پیش آمده به منطقه کردکوی کوچ کرده اند و هویت نام خانوادگی مازندرانی را برای خود انتخاب نموده اند. سرزمین اسرم تاریخ و قدمت ۶۰۰۰ ساله دارد و در زمانی هم پایتخت قوم هیرکانیا، قبل از ساری بوده است. از اصالت و قدمت این منطقه می توان فهمید که اسرم و ساکنانی که در این منطقه زندگی کرده اند از چه تاریخ و پیشینه مازندران برخوردار بوده اند. اشپیگل شرق شناس و نئونازیست آورده است که نام ساری کنونی برگرفته از نام قوم سائورو بوده که پیش از هجوم اقوام آریایی در شهر باستانی اسرم زندگی می کردند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۳۹٬۸۸۱ نفر ( ۱۲٬۹۷۱ خانوار ) بوده است. [ ۴]
مردم شهر و شهرستان کردکوی از قومیت طبری هستند و به زبان زبان طبری سخن می گویند. [ ۵] [ ۶] لهجه مردم کردکوی و بندرگز یکی از لهجه های دوازده گانه زبان طبری می باشد که در شرق این منطقه زبانی قرار دارد. کِرد «kerd» در زبان طبری به معنای گله دار می باشد[ ۷] که در لهجه مردم شرق استان مازندران و غرب استان گلستان به صورت کارد گویش می شود. [ ۸] [ ۹] کاردها نباید با قوم کُرد که در مناطق غربی ایران زندگی می کنند اشتباه گرفته شوند. صادق کیا در کتاب واژه نامه تبری ضمن اشاره به معنای کرد می نویسد: اکنون فقط به چوپانان کرد گفته می شود. [ ۱۰] پژوهشگران کِردها، گالش ها «Galeš» و مختابادها را دسته ای از رعایای طبری تبار می دانند که دامدار بوده و در تابستان ها مجبور به ترک جلگه بوده اند. گالش «gâleš» امروزه در شمال به معنی فردی است که از رمه گاوان نگهداری می کند و با نگهبان گوسفندان که کِرد «kerd» یا «چوپان» نامیده می شود فرق دارد. [ ۱۱] مردم طبری به مناطقی که کِردها در آن ساکن بودند: کِردمله ( کردمحله ) ، کِردخیل، کِردکتی و … می گفتند. کردکوی تا ۱۹ تیر ۱۳۱۹ به کردمحله ( کاردمله ) مشهور بوده که در این روز نام کردمحله به کردکوی تغییر داده شد؛ ولی همچنان نیز نام کاردمله در این منطقه رایج است. کردکوی در مجاورت اسرم باستان قرار دارد که در افسانه های شاهنامه بنای آن را به فریدون پسر آبتین نسبت داده اند.
• گالش های طبری یکی از بومیان کردکوی هستند. گالش های طبری نیز مانند کردها شاخه ای از اقوام طبری تبار هستند. گالش ها در مناطق کوهستانی استان های مازندران و گلستان زندگی می کنند و به زبان مازندرانی سخن می گویند. [ ۱۲] [ ۱۳] [ ۱۴] گالش یا گاولش «Galeš»، در مازندرانی معنای گاوبان را می دهد. بعبارت ساده تر گالش یعنی کسی که دامداری می کند و گاو و گوسفند پرورش می دهد. کلمه گالش از ریشه سانسکریت گئورکش «Gao - rakš» گرفته شده است «Gao» به معنی گاو و «Rakš» به معنی پاییدن و نگهبانی کردن است. همچنین در زبان مازندرانی به چوپان گاو گالش «Galeš» و به چوپان گوسفند کرد «kerd» گفته می شود. در متون کهن طبری از کلمه گالش به معنای چوپان استفاده شده است.
• بخشی از مردم کردکوی از منطقه جویبار می باشند که از اولین بومیان آن منطقه و اصیل ترین مردمان سرزمین مازندران بوده اند که با توجه به شرایط پیش آمده در دوره قاجار از جویبار به سمت منطقه کردکوی آمدند؛ و هویت نام خانوادگی آن ها مازندرانی است. به گفته باستان شناسان سرزمین کنونی مازندران از قدیمی ترین سکونت گاه بشری در حاشیه دریای مازندران بوده که آریایی ها پس از استقرار در ایران، تبرستان را «ساتراپی آریایی نژاد» خواندند. مازندران و گیلان در آن زمان، «ساتراپی متحد» خوانده می شدند و به «فرشوادگر» یا «پتشخوارگر» نامیده شدند. در واقع بعد از مهاجرت آریایی ها به ایران، میان آماردها و آریایی ها، جنگی درگرفت که در پی این جنگ، قبیله های کوچک شکست خوردند و به نوشته برخی دیگر از مورخان «اقوام تپور»، از دیگر اقوام ساکن در مازندران بودند که بعد از پراکنده شدن آماردها در ایران، به مازندران آمدند و سرزمین تپورستان را شکل دادند و جزو طایفه های جنگجو به شمار می آمدند که همواره در سپاه ایرانیان به عنوان گارد سنطنتی حضور داشتند.
• بخش دیگری از مردم کردکوی از اسرم می باشند که زادگاه و اصالت آنان به این منطقه بر می گردد؛ که با توجه به شرایط پیش آمده به منطقه کردکوی کوچ کرده اند و هویت نام خانوادگی مازندرانی را برای خود انتخاب نموده اند. سرزمین اسرم تاریخ و قدمت ۶۰۰۰ ساله دارد و در زمانی هم پایتخت قوم هیرکانیا، قبل از ساری بوده است. از اصالت و قدمت این منطقه می توان فهمید که اسرم و ساکنانی که در این منطقه زندگی کرده اند از چه تاریخ و پیشینه مازندران برخوردار بوده اند. اشپیگل شرق شناس و نئونازیست آورده است که نام ساری کنونی برگرفته از نام قوم سائورو بوده که پیش از هجوم اقوام آریایی در شهر باستانی اسرم زندگی می کردند.
wiki: کردکوی
پیشنهاد کاربران
تمیشه نام شهری در طبرستان میباشد که امروز در شهرستان کردکوی استان گلستان قرار دارد.
مردمان کردکوی همچون مردم تمیشه از قوم طبری مازندرانی هستند و به زبان طبری مازندرانی صحبت میکنند.
شهر تمیشه دارای دژی بود که این شهر را از هجوم بیابانگردان محافظ مینمود.
مردمان کردکوی همچون مردم تمیشه از قوم طبری مازندرانی هستند و به زبان طبری مازندرانی صحبت میکنند.
شهر تمیشه دارای دژی بود که این شهر را از هجوم بیابانگردان محافظ مینمود.
گروهی از طوایف ایل لر بختیاروند و تیره ایی از طایفه سادات عقیلی
به فرماندهی احمد خان ابوالحسنی و پسرش شفیع خان در زمان نادرشاه
از اصفهان برای
سرکوب اشرار به کردکوی مهاجرت کردند
دشت بیگاوند *عقیلی *گتوند محل سکونت ایل منجزی بهداروند *بهادروند *از
... [مشاهده متن کامل]
ایل لر بختیاروند کیانی
طایفه سادات عقیلی در چند روستای گتوند
تیره شفیعی و شیخ احمدی طایفه ابوالحسنی ایل منجزی بهداروند
به فرماندهی احمد خان ابوالحسنی و پسرش شفیع خان در زمان نادرشاه
از اصفهان برای
سرکوب اشرار به کردکوی مهاجرت کردند
دشت بیگاوند *عقیلی *گتوند محل سکونت ایل منجزی بهداروند *بهادروند *از
... [مشاهده متن کامل]
ایل لر بختیاروند کیانی
طایفه سادات عقیلی در چند روستای گتوند
تیره شفیعی و شیخ احمدی طایفه ابوالحسنی ایل منجزی بهداروند