کبریا
/kebriyA/
مترادف کبریا: بزرگواری، بزرگی، جبروت، جلال، حشمت، شان، شکوه، شوکت، عظمت، فر، قدرت، کلانی، هیبت
متضاد کبریا: حقارت، کوچکی
برابر پارسی: بزرگی، شکوه، فر، والایی
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: عظمت، بزرگی، ( به مجاز ) خداوند
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم دختر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
خاقانی گدای به وصل تو کی رسد
کز کبریا سلام به سلطان نمی دهد.
خاقانی.
چون به عزت دل نهادی ترک شروان گوی از آنک کبریای اهل شروان برنتابد هر دلی.
خاقانی.
|| قوت. اقتدار.جلال. عظمت. ( ناظم الاطباء ). جلال. بزرگی. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بزرگ منشی. ( ناظم الاطباء ) : من خواهمی که چون تو به میدان شتابمی
کانجای جای مرتبت و عز و کبریاست.
فرخی.
نه در جهان جلال چون جلال اونه هیچ کبریا چو کبریای او.
منوچهری.
صفت و نعت او بنزد خردهمه آلاء و کبریا باشد.
مسعودسعد.
ای نهان گشته در بزرگی خویش و ز بزرگان به کبریا در پیش.
انوری.
زین خطر کو خاک را داده ست خاک از کبریابر سه عنصر تا قیامت می بنازد هر زمان.
خاقانی.
بلکه تن عرش بالش است مربعتکیه گه جاه کبریای صفاهان.
خاقانی.
وین هودج کبریای دل رابر کوهه چرخ اخضر آرم.
خاقانی.
اگر کبریا بینی از نار شایدز کبریت هم کبریائی نیابی.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 452 ).
یک شمه چو ز آن حدیث بشنودیم مستغرق سر کبریا گشتیم.
عطار ( دیوان چ نفیسی ص 219 ).
بی مغز بود سر که نهادیم پیش خلق دیگر فروتنی به در کبریا بود.
سعدی.
ترک ما سوی کس نمی نگردآه از این کبریا و جاه و جلال.
حافظ.
آنکه پیشش بنهد تاج تکبر خورشیدکبریاییست که در حشمت درویشان است.
حافظ.
|| ( اِخ ) خداوندتعالی. ( فرهنگ فارسی معین ) : اول به مدح و ثنای کبریا مبدا کردم نام خدا و درود بر مصطفی بیاوردم. ( راحةالصدور از فرهنگ فارسی معین ). || ( اِمص ) عظمت. ( ناظم الاطباء ). کمال ذات و کمال وجود که تنها خدای تعالی را بدان وصف کنند. ( از اقرب الموارد ). عظمت و شکوه خداوندی : حد قدم مپرس که هرگز نیامده ست
در کوچه حدوث عماری کبریا.
خاقانی.
ای تاج کیان کیا لواشیردر عالم کبریات جویم.
خاقانی.
بشد ز خاطرم اندیشه می و معشوق برفت از سرم آواز بربط و طنبوربیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
سلیم
کبریا: با شکوه و معمولن برای خداوند بکار می برند.
کبریا: با شکوه و معمولن برای خداوند بکار می برند.
وای چقدر اسمم معنی های خوبی داره
کبریا : کبریا ( عربی ) اسم مشترک دخترانه و پسرانه است . کبریا به معنی : عظمت ، بزرگواری، بزرگی، جلال ، فر ، شکوه ، قدرت ، هیبت .
بی مغز بود سر که نهادیم پیش خلق
دیگر فروتنی به در کبریا کنیم
سعدی
دیگر فروتنی به در کبریا کنیم
سعدی
کبر به معنی خود بزرگ بینی است ولی کبریا بزرگی راستین است. مولوی میگوید:
همه نقش ها برون شد همه بحر آبگون شد - - - همه کبر ها برون شد همه کبریا درآمد
ابر گوهری
همه نقش ها برون شد همه بحر آبگون شد - - - همه کبر ها برون شد همه کبریا درآمد
ابر گوهری
کبریا از کبر وبزرگی میاد صد درصدر که معنیه بزرگی درگاه خداوند متعال است
بزرگی و عظمت
بزرگ منشی.
غرور، تکبر
غرور، تکبر
درگاه الهی
مغروروباصلابت
بارگاه خداوندی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)