کاوش
/kAvoS/
مترادف کاوش: بررسی، تتبع، تجسس، تحقیق، تدقیق، تفتیش، تفحص، جست وجو، کندوکاو، وارسی
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: جستجو، بررسی و تحقیق، ( اسم مصدر از کاویدن )، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ستیزه، رخنه و نفوذ
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
پرستیدن داور افزون کنید
ز دل کاوش دیو بیرون کنید.
فردوسی.
|| ( اصطلاح باستانشناسی ) حفاری در خرابه های بناهای تاریخی و مطالعه در آثاری که از صنایع و فرهنگ مردمان روزگاران پیش بدست می آید.فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کندن زمین.
۳. [قدیمی، مجاز] رخنه، نفوذ: پرستیدن داور افزون کند / ز دل کاوش دیو بیرون کند (فردوسی: ۷/۱۸۱ ).
فرهنگستان زبان و ادب
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
کاوش (زمین شناسی). کاوش نخستین گام از تجزیه وتحلیل زمین شناسی ( به دنبال اکتشاف ) یک قلمرو است. این جستجو برای کانی ها، سنگواره ها، فلزات گرانبها، یا نمونه های معدنی است. همچنین به نام فسیکینگ ( Fossicking ) نیز شناخته میشود.
کاوش سنتی به مشاهده مستقیم کانی سازی در رخنمون های سنگی یا در رسوبات متکی بود. کاوش های نوین همچنین دربرگیرنده کاربرد ابزارهای زمین شناسی، ژئوفیزیک و ژئوشیمیایی برای جستجوی ناهنجاری هایی است که می تواند منطقه جستجو را محدود کند. هنگامی که یک ناهنجاری شناسایی و به عنوان یک چشم انداز بالقوه تفسیر شد، مشاهده مستقیم می تواند بر روی این منطقه متمرکز شود. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکاوش سنتی به مشاهده مستقیم کانی سازی در رخنمون های سنگی یا در رسوبات متکی بود. کاوش های نوین همچنین دربرگیرنده کاربرد ابزارهای زمین شناسی، ژئوفیزیک و ژئوشیمیایی برای جستجوی ناهنجاری هایی است که می تواند منطقه جستجو را محدود کند. هنگامی که یک ناهنجاری شناسایی و به عنوان یک چشم انداز بالقوه تفسیر شد، مشاهده مستقیم می تواند بر روی این منطقه متمرکز شود. [ ۱]
wiki: کاوش (زمین شناسی)
مترادف ها
تحلیل، تجزیه، آزمایش، انالیز، کاوش، جداگری، فرگشایی، استقراء، شی تجزیه شده، مشتق و تابع اولیه
کاوش، طلب، بازرسی، تکاپو، سراغ، جستجو، تجسس
کاوش، تفحص
کاوش، میله، تحقیق، رسیدگی، مسبار، جستجو، کاوشگر، میله استحکام، اکتشاف جدید، سنبه جراحی
کاوش، حفاری، نبش، خاک برداری
کاوش، تحقیق، تفحص، جستجو، تجسس، پژوهش، تتبع
اشفتگی، کاوش، اغتشاش، تحقیق، جستجو، بازرسی کشتی
فراست، زیرکی، کاوش، نفوذ، سرایت، نفوذ کاوش، حلول، کیاست
کنایه، کاوش، حفاری، حفر
کاوش، موش خرما، ادم کنجکاو، خز
فارسی به عربی
استطلاع
پیشنهاد کاربران
کارواژه یِ {کافتَن} با بُنِ کنونیِ {کاو/کاف} را داریم به چَمِ {شکافتن} که واژگانِ {کاوش، کندوکاو} برگرفته از همین هستند.
در این باره دگرگونی یِ آواییِ {ف/و} رخ داده است.
بِدرود!
در این باره دگرگونی یِ آواییِ {ف/و} رخ داده است.
بِدرود!
جستجو
درست آن کاوِش میباشد ، از بن حال فعل کافتن که کاو - باشد پسوند اِش؛ به سان:
گفتن ، گوی - > گویش
رفتن ، رَو - > روش
خوردن ، خور - > خورش
دیدن ، بین - > بینش
کافتن ، کاو - > کاوش
و …
گفتن ، گوی - > گویش
رفتن ، رَو - > روش
خوردن ، خور - > خورش
دیدن ، بین - > بینش
کافتن ، کاو - > کاوش
و …
کاوش صحیح است یا کاووش ؟
یا هر دو ؟
یا هر دو ؟
( در باستان شناسی ) جست وجو و حفاری برای کشف آثار باستانی
تکاپو
استیضاح