کاست

/kAst/

مترادف کاست: کاهش، کمی، نقصان، طبقه | نوار

متضاد کاست: افزایش

معنی انگلیسی:
decrease, loss, reduction, subtraction

لغت نامه دهخدا

کاست.( مص مرخم ، اِمص ) کاستن. کاهیدن. نقصان :
چو خورشید بی کاست بادی و راست
بداندیش چون ماه بگرفته کاست.
اسدی.
گرچه اندوه تو و بیم تو از کاستن است
ای فزوده ز چراچاره نیابی تو ز کاست.
ناصرخسرو.
ازیرا که همچون گیا در جهان
رونده ست همواره بیشی و کاست.
ناصرخسرو.
آفت کاست یافت بر من دست
انده خواست گشت بر من چیر.
مسعودسعد.
گر شمع تویی مرا چرا باید سوخت
ور ماه تویی مرا چرا باید کاست.
امیر معزی ( از جهانگیری ).
زآنکه در حسن برافزونی و بر کاست نه ای
من بعشق تو بر افزونم و بر کاست نیم.
سوزنی.
|| ( اِ ) کم. ناقص. مقابل فزود :
هست لایق با چنین اقرار راست
آن نصیحت ها و آن کردار کاست.
مولوی.
دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست
کو بدریاها نگردد کم و کاست.
مولوی.
ببند ای پسر دجله در آب کاست
که سودی ندارد چو سیلاب خاست.
سعدی ( بوستان ).
|| ( ن مف ) کاسته. گمشده. ( جهانگیری ). نقصان یافته. || ( فعل ) ماضی کاستن. ( برهان ) :
یکی مرغ بر کوه بنشست و خاست
چه افزود بر کوه و از وی چه کاست.
نظامی ( اقبالنامه ص 247 ).
نانم افزود و آبرویم کاست
بی نوائی به از مذلت خواست.
سعدی.
|| ( اِ ) دروغ باشد که عربان کذب گویند. ( برهان ). گاهی افاده معنی دروغ و کج نیز کند. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کمی، کاهش(کم وکاست )کاستی:کمی، کم شدگیبه معنی کجی وتقلب ودروغ هم گفته شده
( مصدر اسم ) ۱ - کاهش نقصان : [ گر چه اندوه تو و بیم تو از کاستن است از فزوده ز چرا چاره نیابی تو ز کاست ? ] ( ناصر خسرو ) ۲ - ( صفت ) کم اندک مقابل افزون : [ ببند ای پسر . دجله در آب کاست که سودی ندارد چو سیلاب خاست ] . ( بوستان ) ۳ - ( اسم ) کاسته کم شده نقصان یافته . ۴ - کم کردن تفریق مقابل بر افزود جمع ( التفهیم . مقدمه ص قعب ) یا کاست و فزود . کاستن و فزودن . یا دیوان کاست و فزود . دیوانی بود که در آن خراج هر یک از ارباب میاه و آنچه میکاسته یا می فزوده و یا از نامی بنام دیگری تحویل میشده : ضبط میکرده اند کستفزود کستبزود کاست افزود .

فرهنگ معین

(سْ تْ ) (مص م . ) کاهش ، نقصان .
(س ) [ فر. ] (اِ. ) محفظة کوچک که در آن نوار فیلم یا نوار ضبط صوت قرار دارد، پوش نوار (فره ).

فرهنگ عمید

۱. دارای کمی، ناقص.
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] کمی ، کاهش.
محفظۀ پلاستیکی مستطیل شکل و کوچک دارای دو قرقره که نوار به دور آن ها پیچیده می شود.

دانشنامه عمومی

کاست (نظام اجتماعی). کاست نوعی طبقه بندی اجتماعی است که با مشخصه هایی مثل درون همسری و انتقال ارثی در سبک زندگی مشخص می شود که غالباً مواردی مانند شغل، وضعیت آیینی در سلسله مراتب آن، تعامل و محرومیت های اجتماعی عرفی و مفاهیم یا تصورات فرهنگی از خلوص و آلودگی در درجه بندی افراد دخیل و مؤثر است. نمونه پارادایم آن، تقسیم در جامعه هندوئیسم در هند است که شامل گروه بندی اجتماعی بسیار جدی است که ریشه در تاریخ باستان هند داشته که تا به امروز ادامه دارد. با این حال، اهمیت اقتصادی سیستم کاست در هند در نتیجه شهرنشینی و برنامه های تبعیض مثبت در حال کاهش است. سیستم علمی کاست هندو توسط جامعه شناسان و انسان شناسان به عنوان یک مبنای مشابه برای تحقیق و مطالعه تقسیمات اجتماعی شبه کاست موجود در خارج از هندوئیسم و هند مورد استفاده قرار می گیرد.
همچنین در این نظام مزایای اجتماعی بر اساس نقش های انتسابی توزیع می شود. در نظام کاسْت، افراد عضو در رتبه های مختلف، حق گذر به رتبه های دیگر را ندارند و باید شرایط ویژه ای را در رفتار و اعمال خود و رابطه با اعضای رتبه های دیگر رعایت کنند. [ نیازمند منبع] کاسْت، انتساب سالاری است و ضدّ شایسته سالاری است.
واژه انگلیسی "caste" مشتق شده از واژه "casta" در زبان های اسپانیایی و پرتغالی است، که طبق فرهنگ لغت اسپانیایی جان مینشو en:John Minsheu ( ۱۵۶۹ ) به معنای "نژاد، اصل و نسب، قبیله یا اولاد" است. هنگامی که اسپانیایی ها دنیای جدید را استعمار کردند، آنها از این واژه به معنای "قبیله یا خاندان" استفاده می کردند. با این حال، این پرتغالی ها بودند که برای نخستین بار از واژه کاستا به معنای نو "caste" استفاده کردند، وقتی آنها در سال ۱۴۹۸ با هزاران گروه اجتماعی موروثی و غریب در هند روبرو شدند، بکار بردند؛ و پس از آن هجی "کاست"، برای نخستین بار در سال ۱۶۱۳ به زبان انگلیسی وارد شده
کاسْت برپایهٔ گزارش یونیسف و دیدبان حقوق بشر ۲۵۰ میلیون نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار داده است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
سیستم کاست هند مدرن مبتنی بر نوعی برتری ساختگی است و در چهار گروه به نام ورن بر روی گروه بندی های طبیعی اجتماعی به نام Jāti طبقه بندی می گردد.
سیستم ورنه یا ورن ( هندوئیسم ) که در متون باستانی هندو مطرح شده است، جامعه را به چهار طبقه تقسیم می کند:
هر کس که در این چهار کاست طبقه بندی نشود، «نجس» یا فرد لمس ناپذیر ( دالیت ) محسوب می گردد. [ ۶]
عکس کاست (نظام اجتماعی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کاسْت (caste)
(از ریشۀ پرتغالیِ casta به معنی «نژاد») نظام های قشربندی اجتماعی تقسیم کنندۀ جامعه به گروه هایی مجزا، براساس ازدواج، تبار و شغل. نظام کاستی در آسیای جنوبی بسیار رایج است، اما در برخی از جوامع دیگر مثل مالی و روآندا، و در گذشته، در مناطقی چون ژاپن و افریقای جنوبی، و نیز در بین نَچِزها دورۀ تبعیض نژادی وجود داشته است. ریشۀ نظام کاستی در جوامع هندو به عصر باستان می رسد. در سنّت هندی، جامعه به چهار وَرنَه (طبقۀ اجتماعی و، در اصل، به معنی رنگ، با اشاره به رنگ جامگان هر کاست) تقسیم می شود که عبارت اند از برهمن ها (روحانیان)، کشتریه ها (بزرگان و جنگجویان)، ویشهها (بازرگانان و کشاورزان) و شودرهها (خدمه). به این چهار کاست، گروه پنجمی نیز اضافه می شود که هاریجانها (نجس ها) هستند. زیرگروه های هر کاست را جتی می نامند. شمار این جتی ها بیش از ۳ هزار است و هریک شغل و حرفه ای خاص دارد. در باورهای هندو، دارما، یا راه مقدس در زندگی انسان ها، نه فقط به مرحلۀ زندگی (آشرمه) هر مرد و زنی، بلکه به کاست آن ها بستگی دارد. هرکس موظف است از قوانین کاستی که در آن زاده شده است تبعیت کند و با این کار از قوانین زاده شدن مجدد خود نیز پیروی کرده است. به همین دلیل، هندوها عقیده دارند که هرکس باید صرفاً با افراد هم کاست خود درآمیزد و ازدواج کند. عضویت افراد در هریک از جتی ها امری مادرزاد است و امکان تغییر جتی به طرف پایین یا بالا بسیار اندک است. تنها حالت چنین تغییری زمانی است که زنی با برخورداری از جهیزیه ای بسیار بزرگ اجازه می یابد با فردی از کاست بالاتر از خود ازدواج کند. هر جتی، همان گونه که شغلی خاص داشت، از نظام ویژه ای نیز از لحاظ حقوقی و ارث گذاری برخوردار بود که به آن جاجمانی گفته می شد. هندوها اعتقاد داشتند که هریک از کاست ها دارای «جوهرهایی خاص»اند (این جوهرها به نظر آنان در اجزایی از بدن مثل مو، عرقِ تن، آب دهان و سایر ترشحات کالبدی وجود دارد و ممکن است از راه غذا و آب از یک فرد به فرد دیگر منتقل شوند). این جوهرها نباید از طریق آمیزش اعضای کاست ها با یکدیگر، آلوده شوند. برای جلوگیری از این امر، اعضای کاست باید برخی از رسوم را رعایت کنند؛ مثلاً از بعضی عادت های غذایی یا از روش هایی خاص در پوشاک تبعیت کنند، شغل خاصی را که به کاست خودشان تعلق دارد اختیار کنند و تنها در درون کاست خود ازدواج کنند. هندوها اعتقاد داشتند که اگر قوانین کاست خود (و دقیق تر، قوانین جتی خود) را رعایت کنند، در تولد مجددشان در کاست بالاتری زاده خواهند شد و اگر فردی بتواند وظایف خود را به بهترین شکل به انجام برساند، ممکن است حتی از چرخۀ زایش های پی درپی نجات یابد و به خداوند بپیوندد. در سنت هندو، این باور وجود دارد که چهار کاست اصلی از چهار اندام پوروشا(خداوند خالق) سرچشمه گرفته اند که به ترتیب عبارت اند از سر، بازوان، ران ها و پاها. برهمنان، که در رأس نظام کاستی قرار دارند، واسطۀ میان جهان انسانی و جهان الهی پنداشته می شوند و خالص ترین کاست به حساب می آیند. برعکس، هاریجان به معنای «کودکان خدا»، نامی که گاندی بر آن ها گذاشت در پایین ترین ردۀ این نظام قرار گرفته اند. آنان احتمالاً ساکنان بومی سرزمین هند پیش از ورود اعضای کاست های دیگر بوده اند. به این افراد نام های دیگری چون کاست های سلسله مراتبی، طبقۀ محروم و یا نجس ها نیز می دهند. نجس ها کثیف ترین و حتی توهین آمیزترین کارها را انجام می دهند، کارهایی مثل حمل کود، زباله کشی، شستن آبریزگاه ها و ...؛ کارهایی که تماس با آن ها و حتی نگاه به آن ها از نظر دیگران اسباب نجسی و ناپاکی است. مردم عادی به نجس ها به عنوان نژادی متفاوت نگاه می کنند و معتقدند که آنان باید جدا از سایر جتی ها زندگی کنند. اِعمال تبعیض در مورد نجس ها پس از استقلال هند در ۱۹۴۷ غیرقانونی اعلام شد، اما در واقعیت همچنان باقی مانده است. در سال های اخیر، ایجاد مشاغل متعدد در بخش های اقتصادی جدید، که از کنترل کاست ها خارجند، سبب شده است که رابطۀ بین کاست ها و شغل افراد، به ویژه در شهرها، به شدت تضعیف شود. البته هنوز اکثر هندوها با ازدواج های بین کاستی، که روبه افزایش است، مخالفند. امروزه معیارهای دیگری چون تحصیلات، شغل و درآمد در ازدواج اهمیت یافته اند. با این وصف، از آغاز استقلال هندوستان تاکنون، نظام کاستی همواره خود را با روش هایی متفاوت نوسازی کرده و تداوم داده است. مهم ترین این روش ها ایجاد سهمیه های کاستی برای استخدام کارمندان در اداره های دولتی، و بسیج اعضای کاست برای رأی دادن به هم کاستی هایشان در انتخابات دموکراتیک است.

مترادف ها

casket (اسم)
تابوت، جعبه کوچک جای جواهرات، جعبه کوچک، جعبه جواهر، کاست، صندوق یا تابوت

cassette (اسم)
جعبه کوچک جای جواهرات، کاست

sagger (اسم)
کاست

فارسی به عربی

کاسیة

پیشنهاد کاربران

دستورات دین هندو جامعه را به چهار کاست یا طبقه تقسیم میکند شامل : طبقۀا ول:"برهمن ها"یعنی پیشوایان دینی ، طبقۀ دوم : حاکمین و جنگاوران که وظیفه دارند مردم وجامعه را اداره و حفظ کنند ، طبقۀ سوم : کسبه
...
[مشاهده متن کامل]
، مالکان زمین ، کشاورزان ، دامداران و کسانی که به مردم پول قرض میدهند ، طبقۀ چهارم : مردمی که خدمتکار سه طبقۀ دیگر هستند . ( در وداها آمده است مردم در هر یک از این طبقات که به دنیا بیایند نباید افرا د طبقۀ دیگر وارد شوند و نیز اجازه ندارند که با افرا د طبقۀ دیگر ازدواج کنند. اعمال و رفتار ماو کارمایی که در این جهان گردآوری میکنیم تعیین میکند در زندگی بعدی در کدام طبقه قرار بگیریم و مرتکب چه اعمالی شویم. ) نجس یا "دالیت مردمی هم هستند که خارج از طبقه بندی بالا هستند و اصلا به حساب نمی آیند. . آنها مردمی هستندکه دینها و زبانهای متفاوتی با هندوها دارند . البته دولت هند سعی دارد این نظام طبقاتی را از بین ببرد ولی مردم معتقد به آیین هندو، آن را دستور دین میدانند . حدود16%جمعیت هند یعنی 200. 000. 000 نفر د راین کاست هستند. در حال حاضر از طرف دولت بر رعایت طبقات گفته شده و نجس ها نظارتی نیست ولی مومنین هندو خود را مکلف به رعایت این امر در ازدواج و . . . می دانند

کاست ( Caste ) واژه ای پرتغالی و به معنای نژاد است . پژوهشگران طبقات اجتماعی را کاست می خوانند .
مراجعه شود به ( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398: 28 )
اینجانب به جای کاربرد عبارت �نظام کاستی�، کاربرد عبارت �سامانه نژادگرا� را پیشنهاد می کنم.
�کاست� به آرش نژاد، گونه ای سامانه ی اجتماعی دیرینه است که هنوز نشانه هایی از آن در برخی کشورهای جهان دیده می شود. در این سامانه، برتری های اجتماعی بر بنیاد خویشی و هماوندی های درون گروهی در گروه هایی بسته و فَسُرده ( منجمد ) بخش می شود و آدم های هماوند در هر یک از گروه های اجتماعی، تنها از حقوق شناخته شده برای آن گروه برخوردار بوده و حق گذر به گروه های دیگر اجتماعی را ندارند.
...
[مشاهده متن کامل]

سامانه ی �کاست�ی که بجای آن، کاربرد �سامانه ی نژادگرا� را پیشنهاد می کنم، نخستین بار در میان آریایی های هند پدید آمد. �برهما� ( پیشوایان و نوچگان کیش و آیین های آن ) ، �کشاتریا� ( جنگآوران ) ، �ویس ها� ( پیشه وران ) ، �شودراها� ( بندگان و بردگان ) و �پاری ها� ( نجس ها یا دراویدی ها ) پایه های این سامانه را می ساختند.
در ایران باستان، طبقات چهارگانه ی �سامانه نژاد گرا�، دربرگیرنده ی �موبدان� ( کاتوزیان ) ، �جنگاوران� ( نیساریان ) ، �کشاورزان� ( نسودی ها ) و �پیشه وران� یا �دست ورزان� ( �اهنوخوشی� ) بود.
ز هر پیشه ور انجم گرد کرد
بدین اندرون نیز پنجاه خورد
گروهی که کاتوزیان خوانیش
به رسم پرستندگان دانیش
جدا کردشان از میان گروه
پرستنده را جایگه کرد کوه
صفی بر دگر دست بنشاندند
همی نام نیساریان خواندند
کجا شیر مردان جنگ آوردند
فروزنده ی لشکر و کشورند
نسودی، سه دیگر گره را شناس
کجا نیست بر کس از ایشان، سپاس
بکارند و ورزند و خود بدروند
به گاه خورش، سرزنش نشنوند
چهارم که خوانند اهنوخوشی
همان دست ورزان با سرکشی
کجا کارشان همگنان پیشه بود
روانشان همیشه پر اندیشه بود
شاهنامه فردوسی
برگرفته از پی نوشتِ نوشتارِ �صورتکی نو بر چهره امپریالیسم ایالات متحده�، ب. الف. بزرگمهر، ١۹ بهمن ماه ۱۳۸۷
بازانتشار در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2010/05/blog - post_30. html

کاست ( CASTE ) :[اصطلاح جامعه شناسی]شکلی از قشربندی که در آن موقعیت اجتماعی فرد از هنگام تولد تعیین گردیده و نمی تواند تغییر داده شود. عملاً هیچ گونه ازدواج میان گروهی بین اعضای گروههای کاستی گوناگون وجود ندارد.
منبع https://rasekhoon. net
کاست: caste نابرابری ها در همه جوامع انسانی وجود دارند. حتی در فرهنگ هایی که اختلاف در ثروت و دارایی وجود نداشته باشد نابرابری میان افراد به لحاظ مرد یا زن بودن یا پیر و جوان بودن وجود دارد. جامعه شناسان برای توصیف نابرابری ها از واژه قشربندی اجتماعی استفاده می کنند. قشربندی را می توان به عنوان نابرابری های ساختارمند میان گروه بندی های مختلف مردم تعریف کرد. جوامع را می توان متشکل از قشرهایی به صورت سلسله مراتب در نظر گرفت که قشرهای ممتاز در بالا و قشرهای کمتر ممتاز نزدیک به پایین قرار گرفته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

چهار نظام اساسی قشربندی وجود دارد:
1 ) بردگی.
2 ) کاستی.
3 ) رسته ای.
4 ) طبقه ای.
گاه دو نوع قشر همزمان در یک جامعه به وجود می آید.
کاست بیش از همه با فرهنگ های شبه قاره هند در ارتباط است گرچه خود یک واژه هندی نبوده اما از واژه کاستا ( casta ) در زبان پرتغالی به معنای نژاد ( race ) یا گوهر پاک ( pure stock ) گرفته شده است. یک کاست در کل جامعه عبارت از گروه اجتماعی بسته ای است که درون همسری در آن معمول می شود. یعنی افراد تنها از گروه خود و از بین خویشاوندان همسر انتخاب کرده و ازدواج می کنند. افراد یک کاست مشاغل، اعتقادات و آداب و مناسک و سنتی ویژه دارند. هیچ کس نمی تواند از کاستی به کاست دیگر راه یابد، انسان ها در یک کاست متولد می شوند و تا پایان حیات در آن می مانند.
اصطلاح کاست مخصوصاً در مورد نظام سنتی قشربندی اجتماعی در هند به کار می رود، لیکن در همین واژه دو واقعیت مهم به طور پیوسته و ضمناً مشخص در هم ادغام گردیده اند: «وارنا» به معنی رنگ که طبقه و مسلک را در جامعه می رساند و «جاتی» به معنای تولد که دقیقاً معنای کاست از آن برمی آید. هر کاست با اعمال قواعدی که در آن وجود دارد به شدت از درون همسری حراست می کند.
چهار گروه بزرگ «وارنا» وجود دارند که خود به هزاران «جاتی» تقسیم می شوند. چهار گروه وارنا بر حسب احترام اجتماعی دارای مرتبه متفاوتی هستند. در پایین این چهار گروه بندی نجس­ها هستند، یعنی افرادی که در موقعیتی پست تر از همه قرار دارند. بالاترین این گروه بندی ها کاست بزرگ برهمن­ها هستند که مذهبی هستند. پس از آن کاست «کشاتریا» یا کاست جنگ جویان قرار گرفته اند. سومین کاست «ویشیاها» یا کشاورزان و بازرگانان هستند. بعضی قائل به دسته چهارم، «شودراهایا»، یا پیشه وران و مستخدمین هستند. و آنانی که بی کاست هستند را «برون­کاست» می خوانند که همان نجس­ها هستند. نجسها یا «پاریاها» گروه محرومین از حقوق اجتماعی را تشکیل می دهند که نوازندگان طبل در مراسم تشییع هستند. نظام کاستی به منظور توزیع مردم و گروه ها در برخی از جوامع ماقبل صنعت پدید آمد و با نظام مبتنی بر طبقات اجتماعی در جامعه صنعتی مشابهت اندکی دارد.
کاست ها نباید را با کلان ها، سلک ها، و گروه های نیمه بسته قبل از انقلاب صنعتی یکسان شمرد.
منابع:
1 ) بیروت، آلن؛ فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه دکتر باقر ساروخانی، تهران، انتشارات کیهان، چاپ اول، 1366.
2 ) گیدت، آنتونی؛ جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، چاپ پنجم، 1378.
3 ) ساروخانی، باقر؛ درآمدی بر دائرةالمعارف علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان، 1370.
پژوهشکده باقرالعلوم . نویسنده : سمانه خالدی

نژاد - نوعی نظام اجتماعی طبقاتی، بر مبنای نقش های انتسابی که حق گذر به طبقه دیگر را ندارند - در میان آریای های هندو به خصوص رواج داشته است

بپرس