کارگری

/kArgari/

مترادف کارگری: عملگی، فعلگی

معنی انگلیسی:
blue-collar, working class, situatioh of worker, fit for aworker

لغت نامه دهخدا

کارگری. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) کار. عمل کارگر. || تأثیر.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در هر حوزه ای، عملی ارزشی کار به معنای تلاش و کوشش برای تولید است که در قرآن دارای جایگاه خاصی است.
← اشاره به کارگری در قرآن
انسان به عنوان خلیفه الهی بر روی زمین مأمور و موظف است تا به عنوان یکی از اهداف ابتدایی و یا میانی اقدام به استعمار و آبادانی زمین کند. قرآن در این باره می فرماید: «هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها؛
او شما را از زمین ایجاد کرد و خواست تا آن را آبادان و عمران کنید.»
آبادی و آبادانی زمین به عنوان مأموریت انسان در زمین بدون تلاش و کوشش و کار امکان پذیر نیست. انسانها با تلاش و کار و کوشش است که زمین را به شکل کنونی آباد کرده و از امکانات و فرصت های پیش روی بشر بهرهمند می شوند.
از آنجایی که انسان به جهت ذات استخدامگر خویش گرایش به اجتماع و جامعه دارد، در شکل اجتماعی زندگی خود را سامان میدهد تا از فرصتها و امکانات دیگری بهرهمند گردد و از آن برای رفع نیازهای خود و دفع مشکلاتش استفاده کند.
حرکت چرخ زندگی بشر در گرو تعاون، خدمت و استفاده متقابل از خدمات یکدیگر است که یکی از راههای آن اجاره و کارگری است. خداوند در این باره می فرماید: «نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاة الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا؛
ما وسایل معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده و برخی را برتر از برخی دیگر قرار داده ایم تا بعضی از آنان بعض دیگر را به خدمت گیرند.»
به نظر طبرسی، علت تفاوت روزی بندگان ، این است که انسانها از کار یک دیگر بهره مند گردند. و اگر انسانها در تمام درجات از قوت و ضعف، علم و جهل، زیرکی و بلاهت و دیگر مراتب، مساوی بودند، هیچ انسانی حاضر به کارکردن برای دیگری نبود و این امر موجب اختلال نظام عالم و فساد زندگی بشر می شد.
در روایتی علی علیه السلام علت تفاوت آفرینش انسانها را بهرهمند شدن آنان از خدمات یکدیگر دانسته و فرموده است: «هیچ انسانی توانایی این امر را ندارد که بنا، نجار و یا صنعتگر خویش باشد. تمام کارهایش را به تنهایی و بدون استخدام و به کارگیری دیگری انجام دهد.»

حقوق کارگر و آداب کارگری
۱. ↑ نجم/سوره۵۳، آیه۳۹.
...

مترادف ها

blue-collar (صفت)
کارگری

proletarian (صفت)
کارگری، وابسته به کارگر

laboring (صفت)
کارگری، رنجبر

labouring (صفت)
کارگری، رنجبر

پیشنهاد کاربران

بپرس