هدایت ازلی در شیوه سخن گذاری مساعد طبع فیاض او بوده که ازبحر معانی چندین لاَّلی خسروانی از رشحات کلک گوهرباراو ترشح یافته ، ذلک فضل اﷲ یؤتیه من یشاء، معانی غریبه صید دام او شده و توسن تند نکته دانی طبع شریف او را رام گردیده ، با وجودلطافت طبع و سخن وری مذاق او را جامی از خمخانه عرفان چشانیده اند، بلکه از لای وادی فقر به سرحد یقینش رسانیده ، نام و شهرت دنیا در نظر همتش خسی نمودی و شاعر طامع بنزد او ناکسی بودی ، و شاهد این حال در تجنیسات ده باب بقلم دررنثار رسیده بدین منوال :
ابیات
شاعر آید نام تو سنجر کندتا قماش و سیم و توسن جر کند
رو حدیث بی ریا را مدح گوی
خاک ره بر فرق مرد مدح گوی
نام مولانا کاتبی محمد است ابن عبداﷲ و مولد و منشای او قریه طرق و راوش بوده که آن موضع از اعمال ترشیز است و مابین نیشابور و ترشیز واقع شده است و کاتبی در ابتدای حال به نیشابور آمده و از مولانا سیمی خط تعلیم گرفتی و کاتبی خوش نویس شد. وجه تخلص کاتبی بدان جهت تواند بود ودر علم شعر نیز وقوف یافت و غزلهای مصنوع و مطبوع گفتی و مولانا سیمی از آنجا که شیوه ابنای روزگار است بروزگار او حاسد شده بر او دل گران گردید و به عداوت او برخاست. مولانا کاتبی به فراست آن گرانی را دریافت و از نیشابور قصد دارالسلطنه هرات نمود و همواره بی تعین و تکلف گردیدی و به شعر و شاعری مشغول بودی اگر چه استحقاق تصدر داشت اما در صف نعال ظرفاء بسرمی برد. سلطان بایسنغر میرزا او را جواب قصیده خلاق المعانی کمال الدین اسماعیل اصفهانی فرمود که مطلع آن قصیده این است :
سزد که تاجور آید ببوستان نرگس
که هست در چمن و باغ مرزبان نرگس
و او جواب کمال را در حد کمال بیان کرده همانا اقران و اکفا از حسد قدم از جاده انصاف بیرون نهاده سخن او را وزنی ننهاده اند، از این ضجرت و ملامت بخواندن ابیات ظهیر متسلی گشت :
هنر نهفته چو عنقا بماند ز آنکه نماند
کسی که بازشناسد همای رااز خاد
هزار بیت بگفتم که آب از آن بچکید
که جز ز دیده دگر آبم از کسی نگشاد
هزار دامن گوهر نثارشان کردم
که هیچ کس شبهی در کنار من ننهادبیشتر بخوانید ...