فاء اعجمی از حروف الفبای فارسی است که در نسخه های خطی سده های چهارم و پنجم دیده می شود. این حرف امروزه دیگر در خط فارسی حضور ندارد.
این حرف صدایی چون حرف V در انگلیسی را داشته است. ابدال «ڤ»ها به حروف «ب» و «ف» را دلیل حذف این نویسه از الفبای فارسی دانسته اند. امروزه این حرف در زبان هایی غیر از فارسی همچنان کاربرد دارد. جهت کپی و استفاده: ڤ
حمزهٔ اصفهانی آن را «میان باء و فاء» خوانده و کلمات «لڤ» ( الشفه ) و «شَڤ» ( اللیل ) را مثال آورده است. ابوعلی سینا آن را «فاءِ نزدیک به باء» توصیف می کند و کلمهٔ «ڤزونی» را به عنوان مثال می آورد. بدیع الزمان نطنزی «ڤ» را از جمله واج های فارسی که در تازی نیست، ثبت کرده است. مؤلف دستور دبیری نیز آن را در شمار حرف های خاص فارسی که باید با سه نقطه مشخص شود، آورده است. خواجه نصیرالدین طوسی از جملهٔ «پنج حرف مصمت دیگر که در این لغت ( فارسی ) زیادت شود» صورت «ڤ» را به سه نقطه ثبت کرده است. شمس قیس آن را «فاء اعجمی» می خواند. تلفظ آن به صورت سایشی دولبی واکدار ( IPA: /β/ ) بوده است. این همخوان همان واج لبی - دندانیِ واکدار است که هنوز در فارسی وجود دارد، اما در عربی نیست و همخوان «و» در زبان عربی که از حروف لَیِّن شمرده شده، واج نیم واکه است که در بعضی زبانهای دیگر مانند انگلیسی نیز هست و در کتابت آن را با حرف W ثبت می کنند. این واج در گویش های ایرانی ثابت نبوده، چنانکه گاهی به «ب» ( دولبیِ واکدار ) و گاهی به «ف» ( لبی - دندانیِ بی واک ) تبدیل شده. از مثال هایی که حمزهٔ اصفهانی ذکر کرده، چنین گمان می رود که در شیوهٔ تلفظ اصفهان همخوان «ب» در آخر کلمه مانند «و» ادا می شده، یعنی «لَوْ = لب» و «شَوْ = شب». در بسیاری از گویش های ایرانی کنونی هم در این مورد واکهٔ مرکب ou به کار می رود که مرحلهٔ ثانوی تحول است. چنانکه «شب» را šou و «آب» را ou می گویند. در موارد دیگر همخوان «ڤ» در بعضی گویش های ایرانی به «ف» بدل می شده. کلمهٔ «ڤزونی» که ابوعلی سینا ذکر کرده، اکنون به صورت «فزونی» در فارسی دری رایج است. در بسیاری از نسخه های مکتوبِ پیش از قرن هفتم نیز نوسان میان این سه همخوان ( یعنی «و»، «ب» و «ف» ) دیده می شود، مانند:
• اوکندن = افکندن
• کاوین = کابین
• بشردن = فشردن
• افریشم = ابریشم
• دفسانیدن = دوسانیدن[ ۱]
این حرف امروزه در زبان هایی چون کردیِ سورانی، وَخی، قُمُری و قاراخانی استفاده می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین حرف صدایی چون حرف V در انگلیسی را داشته است. ابدال «ڤ»ها به حروف «ب» و «ف» را دلیل حذف این نویسه از الفبای فارسی دانسته اند. امروزه این حرف در زبان هایی غیر از فارسی همچنان کاربرد دارد. جهت کپی و استفاده: ڤ
حمزهٔ اصفهانی آن را «میان باء و فاء» خوانده و کلمات «لڤ» ( الشفه ) و «شَڤ» ( اللیل ) را مثال آورده است. ابوعلی سینا آن را «فاءِ نزدیک به باء» توصیف می کند و کلمهٔ «ڤزونی» را به عنوان مثال می آورد. بدیع الزمان نطنزی «ڤ» را از جمله واج های فارسی که در تازی نیست، ثبت کرده است. مؤلف دستور دبیری نیز آن را در شمار حرف های خاص فارسی که باید با سه نقطه مشخص شود، آورده است. خواجه نصیرالدین طوسی از جملهٔ «پنج حرف مصمت دیگر که در این لغت ( فارسی ) زیادت شود» صورت «ڤ» را به سه نقطه ثبت کرده است. شمس قیس آن را «فاء اعجمی» می خواند. تلفظ آن به صورت سایشی دولبی واکدار ( IPA: /β/ ) بوده است. این همخوان همان واج لبی - دندانیِ واکدار است که هنوز در فارسی وجود دارد، اما در عربی نیست و همخوان «و» در زبان عربی که از حروف لَیِّن شمرده شده، واج نیم واکه است که در بعضی زبانهای دیگر مانند انگلیسی نیز هست و در کتابت آن را با حرف W ثبت می کنند. این واج در گویش های ایرانی ثابت نبوده، چنانکه گاهی به «ب» ( دولبیِ واکدار ) و گاهی به «ف» ( لبی - دندانیِ بی واک ) تبدیل شده. از مثال هایی که حمزهٔ اصفهانی ذکر کرده، چنین گمان می رود که در شیوهٔ تلفظ اصفهان همخوان «ب» در آخر کلمه مانند «و» ادا می شده، یعنی «لَوْ = لب» و «شَوْ = شب». در بسیاری از گویش های ایرانی کنونی هم در این مورد واکهٔ مرکب ou به کار می رود که مرحلهٔ ثانوی تحول است. چنانکه «شب» را šou و «آب» را ou می گویند. در موارد دیگر همخوان «ڤ» در بعضی گویش های ایرانی به «ف» بدل می شده. کلمهٔ «ڤزونی» که ابوعلی سینا ذکر کرده، اکنون به صورت «فزونی» در فارسی دری رایج است. در بسیاری از نسخه های مکتوبِ پیش از قرن هفتم نیز نوسان میان این سه همخوان ( یعنی «و»، «ب» و «ف» ) دیده می شود، مانند:
• اوکندن = افکندن
• کاوین = کابین
• بشردن = فشردن
• افریشم = ابریشم
• دفسانیدن = دوسانیدن[ ۱]
این حرف امروزه در زبان هایی چون کردیِ سورانی، وَخی، قُمُری و قاراخانی استفاده می شود.
wiki: ڤ