چینه

/Cine/

مترادف چینه: دانه، حصار گلی، دیواره گلی، دیوار گلی، طبقه، قشر، لایه

معنی انگلیسی:
birdseed, layer, partition, stack, streak, clay - wall, pise - wall, stratum, grain, bed

لغت نامه دهخدا

( چینة ) چینة. [ ن َ ] ( اِ ) مأخوذ از نام خاص چین ، نارنج. جنة. ( دزی ج 1 ص 239 ).
چینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) چنه. دانه مرغان. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). دانه ای که مرغان خورند. ( غیاث اللغات ). علف مرغ بود. ( اوبهی ). دانه که مرغان خورند. آنچه از دانه و جز آن که مرغ به منقار از زمین چیند. ( یادداشت مؤلف ). در تداول گناباد خراسان دانه ای که به طیور دهند. دان. دانه. چیلک. رجوع به چیلک شود :
همه کارها را سرانجام بین
چو بدخواه چینه نهد دام بین.
اسدی.
جهان دامداریست نیرنگ ساز
هوای دلش چینه و دام آز.
اسدی ( گرشاسبنامه )
نباشد سوی چینه آهنگ باز
نه تیهو سوی گوشت آید فراز.
اسدی ( گرشاسبنامه )
وگر مرغکی کوچک آید فراز
دهدش آب و چینه به روز دراز.
اسدی ( گرشاسبنامه )
همای همت ، خاقانی سخن دانم
که هیچ خوشه نیرزد برای چینه من.
خاقانی.
مرغست جان عاشق و چندانش حوصله
کز هردو کون لایق او نیست چینه ای.
عطار.
نقل است که گفت در سفری بودم ، صحرا پربرف بود و گبری را دیدم دامن در سر افکنده و از صحرا برف میرُفت و ارزن میپاشید. ذوالنون گفت ای دهقان چه دانه پاشی ؟ گفت مرغکان چینه نیابند، دانه میپاشم تا این تخم ببرآید و خدای بر من رحمت کند. گفتم دانه ای که بیگاه باشد کی پذیرد؟ گفت اگر نپذیرد بیند آنچه میکنم. ( تذکرةالاولیاء ).
مگر خدنگ تو مرغیست آهنین منقار
که هست چینه او دانه دل دشمن.
اثیر اومانی.
بی عدد لاحول در هر سینه ای
ماند مرغ حرصشان بی چینه ای.
مولوی.
مرغ جائی رود که چینه بود
نه بجائی رود که چی نبود.
سعدی ( گلستان ).
و بزرگان گفته اند مرغ را چینه باید و کودک راشیر. ( از فتوت نامه ملاحسین کاشفی ).
ترا سخن چو خوش آید ز طوطی نطقی
بده ز شکر الطاف خویش چینه او.
حسین مؤیدی دهستانی.
- چینه برچین ، یا چینه درچین ؛ صفت جوجه ای که خود به تنهائی دانه از زمین برچیند و در امر تغذیه نیازی به مادر نداشته باشد.
|| چینه دان. رجوع به چینه دان شود: چینه اش خالی شده است. || چهار دیوار. ( حاشیه ٔفرهنگ اسدی نخجوانی ) :
پر از میوه کن خانه را تا به بر بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دانهای که مرغ از مین برچیندوبخورد، لایه، طبقه، هرطبقه اززمین که متعلق به یک دوره است
( اسم ) ۱ - دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد. ۲- هر طبقه از دیوار گلی. ۳ - دیوار گلی . ۴ - قسمتی از ساختمان پوست. جامد کر. زمین که دارای ساختمان مشابه از لحاظ مواد ترکیبی است و آثار و بقایای فسیل شناسی آن مربوط بیک زمانست طبق. زمین .
ماخوذ از نام خاص چین نارنج . جنه .

فرهنگ معین

(نِ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد. ۲ - دیوار گلی ، هر طبقه از دیوار گلی .

فرهنگ عمید

۱. دانه ای که پرندگان می خوردند.
۲. نوعی دیوار گِلی که سنگ و آجر در آن به کار نمی رود و لایه های آن را تکه تکه بر روی هم می چینند.
۳. هر لایه از دیوار گِلی، دای.
۴. (زمین شناسی ) هر طبقه از زمین که از لحاظ آثار و بقایا مربوط به یک دوره است.

گویش مازنی

/chine/ حصار یا دیوار گلی - دانه ی پرندگان

دانشنامه عمومی

چینه در زمین شناسی لایه مشخصی از پوسته زمین مانند لایه ای از سنگ های رسوبی با کلفتی چند سانتیمتر تا چند متر است. چینه عبارت است از لایه ای از سنگ که سراسر آن لایه کمابیش یکسان تشکیل یافته و نسبت به لایه های بالایی و پائینی خود، مشخص و دیگر ( متفاوت ) باشد. به دانش بررسی چینه ها، چینه شناسی گفته می شود.
عکس چینه

چینه (شهر). چینه ( به ترکی استانبولی: Çine ) شهری است در کشور ترکیه که در استان آیدین واقع شده است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۲۰٬۲۷۷ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۲۰٬۳۴۳ نفر می باشد. [ ۳] [ ۴]
عکس چینه (شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دیواری متشکل از لایه های گِل، که به صورت نوارهای طولی گِلی بر روی هم چیده می شوند، تا به ارتفاع لازم برسند. چینه در دیوارهای حایل و حصار باغ یا حیاط به کار می رفته است و هنوز هم کم وبیش، در روستاها به کار می رود. نیز هر لایه از دیوار گِلی.

مترادف ها

enclosure (اسم)
ضمیمه، محوطه، پیوست، چینه، حصار، دیوار، حصار کشی، چاردیواری، چینهکشی، میان بار، چهار دیواری

fault (اسم)
چینه، گناه، اشتباه، عیب، نقص، خطا، تقصیر، نا درستی، کاستی، گسله، شکست زمین، حرج

bait (اسم)
غضب، طعمه، دانه، چینه، مایه تطمیع، دانهء دام

stratum (اسم)
چینه، پایه، طبقه، قشر، رتبه، لایه، طبقه نسج سلولی

clay wall (اسم)
چینه

folium (اسم)
چینه، طبقه، برگ، طبقه نازک

layer (اسم)
چینه، طبقه، قشر، ورقه، ورقه ورقه، لا، لایه

فارسی به عربی

طعم

پیشنهاد کاربران

چینه به گویش بختیاری یعنی دیوار
سنگچین کردن داخل چاه آب بری اینکه موقع برداشت آبش گل آلود نشود در زبان کردی به پله ی سنگی پاچینه گفته می شود
دای
چینه : دیواری که با ملات گل رس بصورت لایه ای اجرا می شود. ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )

بپرس