پیشینه نظریه های آموزش و پرورش. این مقاله شکل گیری نظریات پیرامون آموزش و پرورش را از دیدگاه تاریخی مورد بررسی قرار می دهد.
به عقیده اکثر پزوهشگران نوشتن نخستین بار در دره سند، بین النهرین و دره نیل در مصر در هزاره دوم پیش از میلاد مورد استفاده قرار گرفت. [ ۱] در این دوران، انتقال اندیشه با کشیدن تصویری متناسب با آن انجام می شد. به عنوان مثال برای نمایش اندیشه نگاشت «رفتن»، یک پا رسم می شد. [ ۲] در این میان مصریان که با قلم مو و جوهر روی پاپیروس به همین سان می نوشتند به تدریج خط مورد استفاده شان، هیروگلیف، را گسترش دادند. هیروگلیف در لغت به معنای «خط کاهنان» است. این خط در انحصار مذهبی نویسان در مصر باستان بود. با افزایش قابلیت های نگارشی خط هیروگلیف مصریان به «خط حرمی» برای استفاده روزمره رسیدند ولی انحصار آن همچنان در اختیار کاهنان بود. [ ۲]
وقتی در سال ۳۹۹ پیش از میلاد افلاطون از مصر بازدید می کرد تحت تأثیر این نکته که طبقه باسواد کاهنین بر قومی کشاورز بی سواد با این ادعا که آن ها از جانب خدا هستند حکومت می کردند قرار گرفت. این مشاهده ها در شکل گیری نظریات بعدی او پیرامون «جمهوری مطلوب» مؤثر بود. [ ۳] افلاطون بعدها نوشت: «اگر جامعه ای بیمار شد آیا نباید برای هدایت و راهنمایی آن به دنبال بهترین و خردمندترین مردم برویم؟»[ ۴] پیدا کردن مستعدترین اشخاص و آماده کردن آن ها برای حکومت به خاطر مصالح عوام عقبه فلسفه سیاسی افلاطون را به وجود آورد. [ ۵] از نظر افلاطون طبیعت انسانی پشت تصمیم گیری های سیاسی ایستاده است؛ «هر حکومتی شبیه افراد خود است»؛ اگر فلان حکومت چنان است به خاطر این است که افراد آن چنان هستند؛ مادام که افراد خوب نداریم نباید در انتظار حکومت خوب بنشینیم. [ ۴] افلاطون معتقد بود که حکومت ایدئال حکومت فلاسفه و حکما می باشد: «تا حکما به مقام سلطنت نرسند و تا حکمت و سیاست در یک وجود جمع نشود مردم نهایتی برای مصایب و بدبختی های خویش نخواهند دید»[ ۴]
به عقیده افلاطون هدف آموزش ایجاد پایه روحی و جسمی برای برپایی حکومت مطلوب و توسعه گرا می باشد. [ ۶]
از نظر ارسطو دولت باید امور تربیت را به عهده خود بگیرد. «آنچه بیشتر به دوام حکومت های ملی کمک می کند این است که تربیت با طرز حکومت توافق داشته باشد، مردم باید به قالب حکومتی درآیند که زیر فرمان آن زندگی می کنند. »[ ۱۳] اگر حکومت بر مدرسه ها نظارت داشته باشد می توان مردم را از صنایع دستی بازداشته و به کشاورزی متوجه نماید؛ باید مردم را طوری تربیت کرد که با حفظ مالکیت فردی، اموال خود را در منافع عمومی به کار ببرند؛ ولی آنچه از همه مهم تر است این است که افراد باید اطاعت از قانون را یاد بگیرند و الا حکومت امکان نخواهد داشت. «چه خوب گفته اند «آنکه اطاعت را یادنگیرد نمی تواند فرمانده خوبی باشد». در میان اختلافات قومی فقط نظارت دولت بر مدارس می تواند وحدت مملکت یا مدینه را حفظ کند؛ مملکت یا مدینه کثرتی است که باید به وسیله تربیت به وحدت مبدل گردد. [ ۱۴] باید به جوانان مزایای گرانبهایی که از تشکیلات اجتماعی حاصل می شود و آزادی که از قانون به دست می آید را یاد داد. فقط مراقبت اجتماع می تواند در انسان تولید فضیلت و تقوا کند. [ ۱۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبه عقیده اکثر پزوهشگران نوشتن نخستین بار در دره سند، بین النهرین و دره نیل در مصر در هزاره دوم پیش از میلاد مورد استفاده قرار گرفت. [ ۱] در این دوران، انتقال اندیشه با کشیدن تصویری متناسب با آن انجام می شد. به عنوان مثال برای نمایش اندیشه نگاشت «رفتن»، یک پا رسم می شد. [ ۲] در این میان مصریان که با قلم مو و جوهر روی پاپیروس به همین سان می نوشتند به تدریج خط مورد استفاده شان، هیروگلیف، را گسترش دادند. هیروگلیف در لغت به معنای «خط کاهنان» است. این خط در انحصار مذهبی نویسان در مصر باستان بود. با افزایش قابلیت های نگارشی خط هیروگلیف مصریان به «خط حرمی» برای استفاده روزمره رسیدند ولی انحصار آن همچنان در اختیار کاهنان بود. [ ۲]
وقتی در سال ۳۹۹ پیش از میلاد افلاطون از مصر بازدید می کرد تحت تأثیر این نکته که طبقه باسواد کاهنین بر قومی کشاورز بی سواد با این ادعا که آن ها از جانب خدا هستند حکومت می کردند قرار گرفت. این مشاهده ها در شکل گیری نظریات بعدی او پیرامون «جمهوری مطلوب» مؤثر بود. [ ۳] افلاطون بعدها نوشت: «اگر جامعه ای بیمار شد آیا نباید برای هدایت و راهنمایی آن به دنبال بهترین و خردمندترین مردم برویم؟»[ ۴] پیدا کردن مستعدترین اشخاص و آماده کردن آن ها برای حکومت به خاطر مصالح عوام عقبه فلسفه سیاسی افلاطون را به وجود آورد. [ ۵] از نظر افلاطون طبیعت انسانی پشت تصمیم گیری های سیاسی ایستاده است؛ «هر حکومتی شبیه افراد خود است»؛ اگر فلان حکومت چنان است به خاطر این است که افراد آن چنان هستند؛ مادام که افراد خوب نداریم نباید در انتظار حکومت خوب بنشینیم. [ ۴] افلاطون معتقد بود که حکومت ایدئال حکومت فلاسفه و حکما می باشد: «تا حکما به مقام سلطنت نرسند و تا حکمت و سیاست در یک وجود جمع نشود مردم نهایتی برای مصایب و بدبختی های خویش نخواهند دید»[ ۴]
به عقیده افلاطون هدف آموزش ایجاد پایه روحی و جسمی برای برپایی حکومت مطلوب و توسعه گرا می باشد. [ ۶]
از نظر ارسطو دولت باید امور تربیت را به عهده خود بگیرد. «آنچه بیشتر به دوام حکومت های ملی کمک می کند این است که تربیت با طرز حکومت توافق داشته باشد، مردم باید به قالب حکومتی درآیند که زیر فرمان آن زندگی می کنند. »[ ۱۳] اگر حکومت بر مدرسه ها نظارت داشته باشد می توان مردم را از صنایع دستی بازداشته و به کشاورزی متوجه نماید؛ باید مردم را طوری تربیت کرد که با حفظ مالکیت فردی، اموال خود را در منافع عمومی به کار ببرند؛ ولی آنچه از همه مهم تر است این است که افراد باید اطاعت از قانون را یاد بگیرند و الا حکومت امکان نخواهد داشت. «چه خوب گفته اند «آنکه اطاعت را یادنگیرد نمی تواند فرمانده خوبی باشد». در میان اختلافات قومی فقط نظارت دولت بر مدارس می تواند وحدت مملکت یا مدینه را حفظ کند؛ مملکت یا مدینه کثرتی است که باید به وسیله تربیت به وحدت مبدل گردد. [ ۱۴] باید به جوانان مزایای گرانبهایی که از تشکیلات اجتماعی حاصل می شود و آزادی که از قانون به دست می آید را یاد داد. فقط مراقبت اجتماع می تواند در انسان تولید فضیلت و تقوا کند. [ ۱۳]