[ویکی فقه] اهل ذمه قبل از اسلام هم بود در این مقاله موقعیت در دوران اسلام بررسی می شود.
در دوران زندگی پیامبر در مکه ملاقاتها و گفت و گوهایی با اهل کتاب گزارش شده، ولی چون اسلام نوپا بوده و حکومتی تشکیل نگردیده بود این ملاقاتها به قراردادی با اهل کتاب نینجامید؛ اما پس از هجرت آن حضرت به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی و همجواری با برخی اهل کتاب، از جمله یهودیان بنی قریظه و بنی نضیر و بنی قینقاع، پیامبر با آنان عهدنامه هایی امضا کرد که نخستین منشور زندگی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان الهی به شمار می رود. برخی بندهای این پیمان نامه ها بدین قرار است: یهودیان و مسلمانان امت واحدی را تشکیل می دهند و هریک از آنان در دین و عقاید خود آزاد هستند. یهودیان حق ندارند دشمنان مسلمانان را با زبان یا دست یا دادن سلاح آشکارا یا مخفیانه یاری کنند و در غیر این صورت جان و مال آنان حرمت ندارد و مسلمانان می توانند زنان و فرزندان آنان را به اسارت بگیرند. تا زمانی که مسلمانان در حال جنگ باشند یهودیان در هزینه این جنگها شریک اند.
نقض پیمان
اما پس از مدتی آنان پیمان خود را شکسته، حتی برخی از آنان ضمن همکاری کردن با مشرکان، تصمیم گرفتند پیامبر اسلام را به شهادت رسانند که در پی نقض عهد از سوی یهودیان بنی نضیر قبل از واقعه اُحُد پیامبر قلعه آنان را محاصره کرد و با قطع کردن نخلهایشان آن ها را به ترک سرزمین خود و خروج از مدینه و جزیرة العرب وادار کرد. برخی آیات سوره حشر ، در این باره نازل گردید؛ از جمله آیات «هُوَ الَّذی اَخرَجَ الَّذینَ کَفَروا مِن اَهلِ الکِتبِ مِن دیرِهِم لاِوَّلِ الحَشرِ ما ظَنَنتُم اَن یَخرُجوا وظَنّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللّهِ... لَولا اَن کَتَبَ اللّهُ عَلَیهِمُ الجَلاءَ لَعَذَّبَهُم فِی الدُّنیا... ذلِکَ بِاَنَّهُم شاقُّوا اللّهَ و رَسولَهُ و مَن یُشاقِّ اللّهَ فَاِنَّ اللّهَ شَدیدُ العِقاب». به نظر برخی مفسران بیرون راندن بنی نضیر نخستین اخراج دسته جمعی اهل ذمّه از جزیرة العرب به شمار می رود. البته برخی محققان در اهل ذمّه بودن اینان تردید کرده اند. بنی قریظه گروه دیگر یهود نیز در سال پنجم هجرت پیمان خود را شکستند. در پی این نقض عهد پیامبر پس از محاصره ۲۵ روزه سرزمین آنان مردانشان را کشت و زنانشان را اسیر و اموال و سرزمین آنان را تصرف کرد :«و اَنزَلَ الَّذینَ ظهَروهُم مِن اَهلِ الکِتبِ مِن صَیاصیهِم وقَذَفَ فی قُلوبِهِمُ الرُّعبَ فَریقًا تَقتُلونَ و تَأسِرونَ فَریقا واَورَثَکُم اَرضَهُم و دیرَهُم واَمولَهُم واَرضًا لَم تَطَوها و کانَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیء قَدیرا». به نظر برخی آیات ۵۵ ۵۶ انفال ، نیز درباره نقض عهد بنی قریظه نازل گردید همچنین قرآن در آیه ۵۸ انفال، به پیامبر اسلام اجازه داده که عهد خود را با عهدشکنان نقض کند: «و اِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلی سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین». طبق روایاتِ شأن نزول ، آیه فوق در مورد نقض عهد یهود بنی قینقاع نازل شد که در پی آن پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) آنان را محاصره و پس از گرفتن اموالشان آنان را از مدینه بیرون راند.
اعلام جنگ با پیمان شکنان
در سال نهم هجری و با نزول آیه ۲۹ توبه، پیامبر مأمور گشت تا به آن دسته از اهل کتاب که به دین حق نگرویده بودند اعلام جنگ کند، مگر این که جزیه بپردازند و از عناد و دشمنی با مسلمانان دست کشند: «قتِلُوا الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِاللّهِ ولا بِالیَومِ الأخِرِ ولا یُحَرِّمونَ ما حَرَّمَ اللّهُ ورَسولُهُ ولا یَدینونَ دینَ الحَقِّ مِنَ الَّذینَ اوتوا الکِتبَ حَتّی یُعطوا الجِزیَةَ عَن یَد وهُم صغِرون». به نظر برخی مؤلفان با نزول آیه فوق حکم گرفتن جزیه از اهل ذمّه تشریع گردید. پس از نزول این آیه، پیامبر نامه ای به مسیحیان نجران مبنی بر پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه به حکومت اسلامی نوشت. مسیحیان نجران پس از دریافت نامه به مدینه آمدند و پس از انجام مذاکراتی از پذیرش اسلام و مباهله امتناع ورزیده، حاضر شدند به مسلمانان جزیه بپردازند. در پی پذیرش جزیه قراردادی میان پیامبر و مسیحیان نجران بسته شد و در این قرارداد مسلمانان متعهد شدند از جان و مال و معابد آنان محافظت کنند و آنان متعهد شدند که به مسلمانان جزیه بپردازند و در صورت بروز جنگ از ناحیه یمن مسلمانان را یاری و نمایندگان پیامبر را پذیرایی کنند و از رباخواری امتناع ورزند. به جز قراردادهای یاد شده از انعقاد پیمانهای دیگری نیز میان رسول خدا و اهل ذمّه سخن رفته است؛ از جمله قرارداد آن حضرت با «یوحنا بن روبه» رئیس مسیحیان ایلا و نیز با یهودیان سینا و موارد متعدد دیگر که این قراردادها پس از رحلت آن حضرت مبنای معامله و رفتار خلفا و مسلمانان با اهل ذمّه قرار گرفت و بر پایه آن ها پیمانهای متعدد دیگری نیز با اهل ذمّه بسته شد.
منابع
...
در دوران زندگی پیامبر در مکه ملاقاتها و گفت و گوهایی با اهل کتاب گزارش شده، ولی چون اسلام نوپا بوده و حکومتی تشکیل نگردیده بود این ملاقاتها به قراردادی با اهل کتاب نینجامید؛ اما پس از هجرت آن حضرت به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی و همجواری با برخی اهل کتاب، از جمله یهودیان بنی قریظه و بنی نضیر و بنی قینقاع، پیامبر با آنان عهدنامه هایی امضا کرد که نخستین منشور زندگی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان الهی به شمار می رود. برخی بندهای این پیمان نامه ها بدین قرار است: یهودیان و مسلمانان امت واحدی را تشکیل می دهند و هریک از آنان در دین و عقاید خود آزاد هستند. یهودیان حق ندارند دشمنان مسلمانان را با زبان یا دست یا دادن سلاح آشکارا یا مخفیانه یاری کنند و در غیر این صورت جان و مال آنان حرمت ندارد و مسلمانان می توانند زنان و فرزندان آنان را به اسارت بگیرند. تا زمانی که مسلمانان در حال جنگ باشند یهودیان در هزینه این جنگها شریک اند.
نقض پیمان
اما پس از مدتی آنان پیمان خود را شکسته، حتی برخی از آنان ضمن همکاری کردن با مشرکان، تصمیم گرفتند پیامبر اسلام را به شهادت رسانند که در پی نقض عهد از سوی یهودیان بنی نضیر قبل از واقعه اُحُد پیامبر قلعه آنان را محاصره کرد و با قطع کردن نخلهایشان آن ها را به ترک سرزمین خود و خروج از مدینه و جزیرة العرب وادار کرد. برخی آیات سوره حشر ، در این باره نازل گردید؛ از جمله آیات «هُوَ الَّذی اَخرَجَ الَّذینَ کَفَروا مِن اَهلِ الکِتبِ مِن دیرِهِم لاِوَّلِ الحَشرِ ما ظَنَنتُم اَن یَخرُجوا وظَنّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللّهِ... لَولا اَن کَتَبَ اللّهُ عَلَیهِمُ الجَلاءَ لَعَذَّبَهُم فِی الدُّنیا... ذلِکَ بِاَنَّهُم شاقُّوا اللّهَ و رَسولَهُ و مَن یُشاقِّ اللّهَ فَاِنَّ اللّهَ شَدیدُ العِقاب». به نظر برخی مفسران بیرون راندن بنی نضیر نخستین اخراج دسته جمعی اهل ذمّه از جزیرة العرب به شمار می رود. البته برخی محققان در اهل ذمّه بودن اینان تردید کرده اند. بنی قریظه گروه دیگر یهود نیز در سال پنجم هجرت پیمان خود را شکستند. در پی این نقض عهد پیامبر پس از محاصره ۲۵ روزه سرزمین آنان مردانشان را کشت و زنانشان را اسیر و اموال و سرزمین آنان را تصرف کرد :«و اَنزَلَ الَّذینَ ظهَروهُم مِن اَهلِ الکِتبِ مِن صَیاصیهِم وقَذَفَ فی قُلوبِهِمُ الرُّعبَ فَریقًا تَقتُلونَ و تَأسِرونَ فَریقا واَورَثَکُم اَرضَهُم و دیرَهُم واَمولَهُم واَرضًا لَم تَطَوها و کانَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیء قَدیرا». به نظر برخی آیات ۵۵ ۵۶ انفال ، نیز درباره نقض عهد بنی قریظه نازل گردید همچنین قرآن در آیه ۵۸ انفال، به پیامبر اسلام اجازه داده که عهد خود را با عهدشکنان نقض کند: «و اِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلی سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین». طبق روایاتِ شأن نزول ، آیه فوق در مورد نقض عهد یهود بنی قینقاع نازل شد که در پی آن پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) آنان را محاصره و پس از گرفتن اموالشان آنان را از مدینه بیرون راند.
اعلام جنگ با پیمان شکنان
در سال نهم هجری و با نزول آیه ۲۹ توبه، پیامبر مأمور گشت تا به آن دسته از اهل کتاب که به دین حق نگرویده بودند اعلام جنگ کند، مگر این که جزیه بپردازند و از عناد و دشمنی با مسلمانان دست کشند: «قتِلُوا الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِاللّهِ ولا بِالیَومِ الأخِرِ ولا یُحَرِّمونَ ما حَرَّمَ اللّهُ ورَسولُهُ ولا یَدینونَ دینَ الحَقِّ مِنَ الَّذینَ اوتوا الکِتبَ حَتّی یُعطوا الجِزیَةَ عَن یَد وهُم صغِرون». به نظر برخی مؤلفان با نزول آیه فوق حکم گرفتن جزیه از اهل ذمّه تشریع گردید. پس از نزول این آیه، پیامبر نامه ای به مسیحیان نجران مبنی بر پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه به حکومت اسلامی نوشت. مسیحیان نجران پس از دریافت نامه به مدینه آمدند و پس از انجام مذاکراتی از پذیرش اسلام و مباهله امتناع ورزیده، حاضر شدند به مسلمانان جزیه بپردازند. در پی پذیرش جزیه قراردادی میان پیامبر و مسیحیان نجران بسته شد و در این قرارداد مسلمانان متعهد شدند از جان و مال و معابد آنان محافظت کنند و آنان متعهد شدند که به مسلمانان جزیه بپردازند و در صورت بروز جنگ از ناحیه یمن مسلمانان را یاری و نمایندگان پیامبر را پذیرایی کنند و از رباخواری امتناع ورزند. به جز قراردادهای یاد شده از انعقاد پیمانهای دیگری نیز میان رسول خدا و اهل ذمّه سخن رفته است؛ از جمله قرارداد آن حضرت با «یوحنا بن روبه» رئیس مسیحیان ایلا و نیز با یهودیان سینا و موارد متعدد دیگر که این قراردادها پس از رحلت آن حضرت مبنای معامله و رفتار خلفا و مسلمانان با اهل ذمّه قرار گرفت و بر پایه آن ها پیمانهای متعدد دیگری نیز با اهل ذمّه بسته شد.
منابع
...
wikifeqh: پیشینه_اهل_ذمه_در_اسلام