پرهام
/parhAm/
فرهنگ اسم ها
معنی: صورت فارسی اسم ابراهیم، فرشته خوبی، ( صورت فارسی برهام، ابراهیم )، طبیعت/ الهه تقدیر کننده طبیعت، برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
فرشته ی خوبی ها. فرشته
پرهام: در سنسکریت پره تهمه prathama به معنی نخستین، برترین، بهترین، اولین، در رأس، در صدر، درجه ی یک.
ابراهیم اسم عربی نیست ، عبری هست،
در ضمن تمام فرهنگ های خاور میانه به هم گره خوردند و آمیخته هستند، یهودیان و عبری ها از زمان کوروش در ایران سکونت داشتند ، پس منطقی هست که اسم ابراهیم یا همان آبراهام شکل فارسی داشته باشه
در ضمن تمام فرهنگ های خاور میانه به هم گره خوردند و آمیخته هستند، یهودیان و عبری ها از زمان کوروش در ایران سکونت داشتند ، پس منطقی هست که اسم ابراهیم یا همان آبراهام شکل فارسی داشته باشه
پرهام یک اسم پسر اِبری هست اصلا عربی نیست و اگر بخوایم معناش کنیم همون ابراهیم میشه ولی در اصل ریشه ابری داره.
برخی دوستان نام پرهام را برابر با ابراهیم دانسته و پایه را نبیگ "برهان قاطع" دانسته، که اشتباه است.
ابراهیم بر پایه نبیگ " تورات" پدر تبار یهود ۲۰۰۰ سال پیش از زایش بوده و بنیانگذار آیین یهود. و برخی دیگر همدوره با بهرام گور نگاشته اندکه هم خوانی زمانی ندارد.
ابراهیم بر پایه نبیگ " تورات" پدر تبار یهود ۲۰۰۰ سال پیش از زایش بوده و بنیانگذار آیین یهود. و برخی دیگر همدوره با بهرام گور نگاشته اندکه هم خوانی زمانی ندارد.
پرهام به انگلیسی میشه Parham
و به عربی یعنی ابراهیم
اسم داداش منم پرهام هست
و به عربی یعنی ابراهیم
اسم داداش منم پرهام هست
پرهام به معنی فرشته خوبی است اسم همه زندگی من هم پرهام است و خدا همه بچه ها را حفظ کنه . آمین
معنی اسم پرهام اصیل ترین اسم ایرانی است
اسم پسر منم پرهامه، ، عاشق اسمش هستم
وقتی هم این اسمو انتخاب کردم معنیشو برهان قاطع و فرشته خوبی ها خوندم
اسم دخترمم بهار هست و با اسم پسرم کاملا هم آوا میشه وقتی صداشون میکنم، ، بهار و پرهام که اسم هر دو از جنس طبیعت هستند
وقتی هم این اسمو انتخاب کردم معنیشو برهان قاطع و فرشته خوبی ها خوندم
اسم دخترمم بهار هست و با اسم پسرم کاملا هم آوا میشه وقتی صداشون میکنم، ، بهار و پرهام که اسم هر دو از جنس طبیعت هستند
پرهام به عربی میشه ابراهام. . . ابراهام هم به فارسی یعنی ابراهیم. . . من از اسم خودم خیلییییی خوشم میاد
پرهام =فرشته خوبیها
منو همسرم خوشحالیم ک همچین اسم زیبایی برای پسر عزیزمون انتخاب کردیم
واینکه خود پسرمم اسمشو خیلی دوست داره
منو همسرم خوشحالیم ک همچین اسم زیبایی برای پسر عزیزمون انتخاب کردیم
واینکه خود پسرمم اسمشو خیلی دوست داره
پرهام=فرشته خوبیها
اسم پسرم پرهام خیلی۸سالشه خیلی خوشحالم ک
همچین اسم اصیل وزیبایی برای پسرم انتخاب کردیم. ومیدونم ک همه پرهام ها مثل معنی اسمشون هستن
خودشم خیلی اسمشو دوست داره
اسم پسرم پرهام خیلی۸سالشه خیلی خوشحالم ک
همچین اسم اصیل وزیبایی برای پسرم انتخاب کردیم. ومیدونم ک همه پرهام ها مثل معنی اسمشون هستن
خودشم خیلی اسمشو دوست داره
اسم داداش من پرهام هست و معنی اسم پرهام می شه دوست خدا
در یکی از قبیله های عرب "پرهام" به معنی شیر بزرگه، فرشته خوبی
فرشته ی خوبی
اوج گیرنده ، پادشاه ، مرتفع کننده ❤ کتابی که منو از توش گفتن عه ایناش همینو میبریم گفته بود اینارو بت شکن ، آبراهام 🤖
فرشته خوبی ها پسر من واقعا مثل فرشته ها مهربونی چقدر معنی اسمت زیباست خوشحالم که پدرت یک نام اصیل و ریشه دار برایت انتخاب کرد
پرهام به معنای فرشته خوبی هست
من اسم برادر خودم پرهام هست و بنظر من اسم خییییییلی قشنگیه : )
من اسم برادر خودم پرهام هست و بنظر من اسم خییییییلی قشنگیه : )
به معنی فرشته ی خوبی طبیعت و ایرانی هستش از نظر خیلی ها جزو زیبا ترین اسم هاست
طبیعت، فرشته خوبی ها
فرشته خوبی ها
طبیعت، فرشته ی خوبی
ب معنی طبیعت هس ، فرشته خوبی ، تلفظ فارسی ابراهیم ، و از همه مهم تر اینکه اسم اصیل ایرانی هستش
پرهام نامی اصیل ایرانی می باشد
سلام پسرم پرهام هستش، فرشته ی خوبی ، پدر خوبیها و از همه مهمتر اینکه نام حضرت ابراهیم ع هست پسرم به این خاطر حس خوبی داره. خداروشکر. . . هرچند گاهی اطرافیانش اون رو پری صدا میزنند اما پری هم نام زیبایی هست
من اسم همسرم ابراهیم هستش
اسم پسرم رو بذارم پرهام قشنگه
اسم پسرم رو بذارم پرهام قشنگه
فرشته خوبی
پرهام = طبیعت
پرهامی= طبیعی
پرهامی= طبیعی
این اسم بهترین اسم ولی اگر بخواهند با ( حاجی* ) قاطی کنند میگن حاج پرهام ؟ اگه پیر بشه بازم میگن پرهام
* حاجی. حاج آقا
* حاجی. حاج آقا
پرهام مخفف ( پدر همه ) و به نظر من بهترین نام برای پسران است
معنی پایان ، فرجام ، و سرانجام نیز میدهد
خلاصه پرسش
آیا پیامبر اسلام ( ص ) از نژاد ایرانی بود؟!
پرسش
آیا این مطلب صحیح است: �پیامبر ( ص ) ما در اصل ایرانی است. دلیل: قبیله قریش که پیامبر ( ص ) از این قبیله بوده اند در اصل خود به حضرت اسماعیل ( ع ) فرزند حضرت ابراهیم ( ع ) برمی گردد. این را همه می دانیم که حضرت ابراهیم ( ع ) در بین النهرین زندگی می کردند و بین النهرین در آن زمان درست وسط ایران؛ یعنی تیسفون بوده است. زمانی که بابِل پایتخت ایران بوده، اسم حضرت ابراهیم �براهیم� بوده که ایرانی است و پس از هجرت به فلسطین به زبان عبری شد ابراهیم و حضرت اسماعیل و اسحاق اسمشان عبری است. حضرت ابراهیم دو زن داشتند به نام های سارا که نماد اسم فارسی است ( دارا و سارا ) و بانوی دیگر ایشان آناهیتا بوده است�.
... [مشاهده متن کامل]
پاسخ اجمالی
با توجه به نکات زیر، می توان به پاسخ رسید:
1. بر اساس منابع جغرافیایی، به منطقه خاصی از سرزمین فعلی عراق و یا به کل آن سرزمین، �بابل� می گفتند. [1] بعدها به مجموعه سرزمین های عراق، فارس، جبال ( مناطق کوهستانی شمال عراق ) ، خراسان و . . . ، �ایران شهر� گفته می شد. [2] یاقوت حموی ذیل نام �ایران� می گوید که مقصود از ایران شهر، همان ایران است. [3]
2. حضرت ابراهیم ( ع ) اهل سرزمین �بابِل� بود[4] و زبان گفت وگوی دوره حضرتشان در منطقه �بابل� زبان عربی نبود و بر همین اساس، نمی توان ایشان را از نژاد اصیل عرب دانست.
3. هنگامی که ابراهیم ( ع ) به فرمان خدا، همسر و فرزندش را در بیابان حجاز رها کرد، اسماعیل ( ع ) در کنار طایفه �جُرهُم� در اطراف مکه ساکن شد و با آنان ارتباط خویشی برقرار کرد. [5]
4. در راستای بند قبلی، اعراب قبل از اسلام را به دو دسته تقسیم می کردند:
الف. قحطانیان؛ فرزندان �یَعرُب بن قَحطان� که �عرب عاربه�و یا ( نژاد اصیل عرب ) نامیده می شدند. [6]
ب. عدنانیان؛ فرزندان �اسماعیل بن ابراهیم ( ع ) � که نتیجه ازدواج حضرتشان با طایفه جرهم بوده[7] و طوایف فراوانی از آنان پدید آمد که معروف ترین آنها همان �قریش� است که پیامبر گرامی اسلام ( ص ) نیز از آن قبیله بوده است. به آنها �عرب مستعربه� گفته می شد. [8] آنان از نژاد عرب اصیل نبوده، بلکه بعدها به دلیل همجواری با اعراب با این زبان گفت وگو می کردند.
5. عرب بودن به دو معنا است: الف. با زبان عربی گفت وگو کردن؛ ب. نژاد عربی داشتن.
با توجه به مطالب فوق باید گفت:
پیامبر اکرم ( ص ) از این جهت که به زبان عربی، سخن می گفت، عرب به شمار می آمد، ولی چون نسل ایشان به پیامبری غیر عربی می رسید که در منطقه �بابل� زندگی می کرد، و بعدها بخشی از �ایران� شد، با اندکی تسامح می توان پیامبر اسلام ( ص ) را دارای نژاد ایرانی دانست.
[1]. مؤلف مجهول، حدود العالم من المشرق الى المغرب، ص 160، قاهره، الدار الثقافیه للنشر، 1423ق؛ قزوینى، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 363، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1373ش؛ حافظ ابرو، شهاب الدین عبد الله خوافى، جفرافیاى حافظ ابرو، ج 2، ص 74، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1375ش.
[2]. یاقوت حموى، بغدادى، معجم البلدان، ج 1، ص 289، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ بغدادى، صفى الدین عبد المؤمن بن عبد الحق، مراصد الاطلاع على اسماء الامکنة و البقاع، ج 1، ص 136، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق؛ البکرى، ابو عبید، المسالک و الممالک، ج 1، ص 496، بی جا، دار الغرب الاسلامى، 1992م.
[3]. معجم البلدان، ج 1، ص 289.
[4]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 140، بیروت، دارالفکر، 1407ق.
[5]. ر. ک: قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 61، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 193 و ج 2، ص 184؛ المقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 60، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی تا.
[6]. خیر الدین زِرِکلى، محمود بن محمد، الأعلام ( قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین ) ، ج 8، ص 192، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[7]. الأعلام، ج 1، ص 307 و ج 3، ص 28؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 121.
[8]. البدایة و النهایة، ج 1، ص 121؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر ( تاریخ ابن خلدون ) ، ج 2، ص 18، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
آیات مرتبط
سوره النحل ( 103 ) : وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ ۗ لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ
سوره الشعراء ( 198 ) : وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَىٰ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ
سوره فصلت ( 44 ) : وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى ۚ أُولَٰئِکَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ
آیا پیامبر اسلام ( ص ) از نژاد ایرانی بود؟!
پرسش
آیا این مطلب صحیح است: �پیامبر ( ص ) ما در اصل ایرانی است. دلیل: قبیله قریش که پیامبر ( ص ) از این قبیله بوده اند در اصل خود به حضرت اسماعیل ( ع ) فرزند حضرت ابراهیم ( ع ) برمی گردد. این را همه می دانیم که حضرت ابراهیم ( ع ) در بین النهرین زندگی می کردند و بین النهرین در آن زمان درست وسط ایران؛ یعنی تیسفون بوده است. زمانی که بابِل پایتخت ایران بوده، اسم حضرت ابراهیم �براهیم� بوده که ایرانی است و پس از هجرت به فلسطین به زبان عبری شد ابراهیم و حضرت اسماعیل و اسحاق اسمشان عبری است. حضرت ابراهیم دو زن داشتند به نام های سارا که نماد اسم فارسی است ( دارا و سارا ) و بانوی دیگر ایشان آناهیتا بوده است�.
... [مشاهده متن کامل]
پاسخ اجمالی
با توجه به نکات زیر، می توان به پاسخ رسید:
1. بر اساس منابع جغرافیایی، به منطقه خاصی از سرزمین فعلی عراق و یا به کل آن سرزمین، �بابل� می گفتند. [1] بعدها به مجموعه سرزمین های عراق، فارس، جبال ( مناطق کوهستانی شمال عراق ) ، خراسان و . . . ، �ایران شهر� گفته می شد. [2] یاقوت حموی ذیل نام �ایران� می گوید که مقصود از ایران شهر، همان ایران است. [3]
2. حضرت ابراهیم ( ع ) اهل سرزمین �بابِل� بود[4] و زبان گفت وگوی دوره حضرتشان در منطقه �بابل� زبان عربی نبود و بر همین اساس، نمی توان ایشان را از نژاد اصیل عرب دانست.
3. هنگامی که ابراهیم ( ع ) به فرمان خدا، همسر و فرزندش را در بیابان حجاز رها کرد، اسماعیل ( ع ) در کنار طایفه �جُرهُم� در اطراف مکه ساکن شد و با آنان ارتباط خویشی برقرار کرد. [5]
4. در راستای بند قبلی، اعراب قبل از اسلام را به دو دسته تقسیم می کردند:
الف. قحطانیان؛ فرزندان �یَعرُب بن قَحطان� که �عرب عاربه�و یا ( نژاد اصیل عرب ) نامیده می شدند. [6]
ب. عدنانیان؛ فرزندان �اسماعیل بن ابراهیم ( ع ) � که نتیجه ازدواج حضرتشان با طایفه جرهم بوده[7] و طوایف فراوانی از آنان پدید آمد که معروف ترین آنها همان �قریش� است که پیامبر گرامی اسلام ( ص ) نیز از آن قبیله بوده است. به آنها �عرب مستعربه� گفته می شد. [8] آنان از نژاد عرب اصیل نبوده، بلکه بعدها به دلیل همجواری با اعراب با این زبان گفت وگو می کردند.
5. عرب بودن به دو معنا است: الف. با زبان عربی گفت وگو کردن؛ ب. نژاد عربی داشتن.
با توجه به مطالب فوق باید گفت:
پیامبر اکرم ( ص ) از این جهت که به زبان عربی، سخن می گفت، عرب به شمار می آمد، ولی چون نسل ایشان به پیامبری غیر عربی می رسید که در منطقه �بابل� زندگی می کرد، و بعدها بخشی از �ایران� شد، با اندکی تسامح می توان پیامبر اسلام ( ص ) را دارای نژاد ایرانی دانست.
[1]. مؤلف مجهول، حدود العالم من المشرق الى المغرب، ص 160، قاهره، الدار الثقافیه للنشر، 1423ق؛ قزوینى، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 363، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1373ش؛ حافظ ابرو، شهاب الدین عبد الله خوافى، جفرافیاى حافظ ابرو، ج 2، ص 74، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1375ش.
[2]. یاقوت حموى، بغدادى، معجم البلدان، ج 1، ص 289، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ بغدادى، صفى الدین عبد المؤمن بن عبد الحق، مراصد الاطلاع على اسماء الامکنة و البقاع، ج 1، ص 136، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق؛ البکرى، ابو عبید، المسالک و الممالک، ج 1، ص 496، بی جا، دار الغرب الاسلامى، 1992م.
[3]. معجم البلدان، ج 1، ص 289.
[4]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 140، بیروت، دارالفکر، 1407ق.
[5]. ر. ک: قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 61، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 193 و ج 2، ص 184؛ المقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 60، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی تا.
[6]. خیر الدین زِرِکلى، محمود بن محمد، الأعلام ( قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین ) ، ج 8، ص 192، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[7]. الأعلام، ج 1، ص 307 و ج 3، ص 28؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 121.
[8]. البدایة و النهایة، ج 1، ص 121؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر ( تاریخ ابن خلدون ) ، ج 2، ص 18، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
آیات مرتبط
سوره النحل ( 103 ) : وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ ۗ لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ
سوره الشعراء ( 198 ) : وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَىٰ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ
سوره فصلت ( 44 ) : وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى ۚ أُولَٰئِکَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ
ابراهیم : پدرعالی مقام . پدرجماعت بسیار.
این نام خیلی مقدسه پرهام یکی از قدیمی ترین نامهای ایرانی اصیله اصلا هم هیچ ربطی هم به عربها نداره اصلا در عربی حرف ) پ ) وجود نداره عرب کجا فرشته خوبی کجا اصالت ایرانی
من اسم پسرم رو پرهام گذاشتم و اسم ایرانی هست پرهام در قدیم اسم یک مرد ثروتمند ایرانی بوده هیچ ربطی هم به عربها نداره در زبان فارسی به حضرت ابراهیم می گفتن پرهام
اسم اصیل پارسی با معنی زیبا ( فرشته خوبی ) . خوشحالم که اسم پسرم رو پرهام گذاشتم . پسر پارسی من مبارکت باشه این اسم زیبا .
اسم پرهام واقعا زیباس ومهمتراینکه نام اصیل ایرانیه. .
من وهمسرم این اسموخیلی دوست داریم و
به امیدخدا پسرمون که بدنیا بیاد اسمشو میذاریم پرهام
من وهمسرم این اسموخیلی دوست داریم و
به امیدخدا پسرمون که بدنیا بیاد اسمشو میذاریم پرهام
اسم منم پرهامه
خیلی اسممو دوست دارم و خوشحالم ک خونوادم چنین اسمی رو برام انتخاب کردن
خواهرمم اسمش پرنیا هست
و همه از بچگیم تا الان ک ۱۸سالمه گفتن چقدر اسماتون قشنگن
خیلی اسممو دوست دارم و خوشحالم ک خونوادم چنین اسمی رو برام انتخاب کردن
خواهرمم اسمش پرنیا هست
و همه از بچگیم تا الان ک ۱۸سالمه گفتن چقدر اسماتون قشنگن
پرهام به معنای فرشته ی خوبی هاست
یعنی پرهام هادیان که واقعا فرشته ی خوبی هاست به خاطر دادش رهام چه کار ها که نکرد
البته اگه اسمش رو برعکس کنیم میشه ( ماه رپ ) که البته توی رپ خوندن واقعن ماه
یعنی پرهام هادیان که واقعا فرشته ی خوبی هاست به خاطر دادش رهام چه کار ها که نکرد
البته اگه اسمش رو برعکس کنیم میشه ( ماه رپ ) که البته توی رپ خوندن واقعن ماه
من عاشق شخصیت حضرت ابراهیمم, و فقط وقتی نظرم به اسم پرهام جذب شد که دیدم تو کتاب برهان قاطع اومده که صورتِ فارسیه اسم ابراهیمه.
فرشته خوبی ها یعنی پرهام . پسر عزیز من ده سالشه اسمش پرهام و دخترم پرنیا . عاشق خودشون واسمائی که انتخاب کردم هستم . تا به امروز هم هرکی اسمشون رو شنیده خیلی خوشش اومده خودشون هم دوست دارن اسمشون رو . برای بچه هاتون اسم پارسی انتخاب کنید .
اسم پسر من پرهام هستش ولی من یادم میاد توی یک کتاب اسم خونده بودم که پرهام یعنی شخص ثروتمند
اما الان متوجه شدم که اون کتاب اسم معنی پرهام رو اشتباه نوشته
تازه بعد از ۱۳ سال که پسرم از من پرسید مامان معنی کامل اسمم چیه
... [مشاهده متن کامل]
متوجه شدم که این همه مدت من اشتباه میکردم ومعنی اسم پسرم اصلا شخص ثروتمند نیس
اما الان متوجه شدم که اون کتاب اسم معنی پرهام رو اشتباه نوشته
تازه بعد از ۱۳ سال که پسرم از من پرسید مامان معنی کامل اسمم چیه
... [مشاهده متن کامل]
متوجه شدم که این همه مدت من اشتباه میکردم ومعنی اسم پسرم اصلا شخص ثروتمند نیس
پرهام یکی از اسم های زیبای اصیل ایرانی است وبه نظرمن اصلا عربی نیست
معنی اسم پرهام میشه بال های فرشته اسم پسر منم پرهامه
یکی از بهترین اسم های شیک ایرانی و اصیل پرهام است به نظر من اسم پرهام اسم اصیل ایرانی هست و اصلا یک اسم عربی نیست
بسیار زیبا و دلنشین و خوش آهنگ . . من سالها عاشق این اسم بودم و خلاصه اسم پسرمم پرهام جون شد . . این اسم دوس ندارم . عاشقش هستم
پرهام به معنی فرشته خوبی هاس. . من خیلی دنبال اسم برا پسرم گشتم. . بالاخره این اسم نظرمو جلب کرد. . خیلی, شیک وهمچنین نام اصیل ایرانیه. . امیدوارم وقتی بزرگ شد خودش هم این اسمو بپسنده. .
ایم اصیل ایرانیه تو رو خدا اینو به عرب ها نچسبونید
پرهام به معنای فرشته ی خوبی است و هیچ ربطی هم به اسمهای عربی وانگلیسی نداره اسم اصیل ایرانیه وخواهد بود
فقط و فقط و فقط نام اصیل ایرانی,
خواهشا ب پ راقاطی هم نکنید, اونجوری کل اسم های ایرانی به عربی برمیگردند, عربی پ ندارد و پرهامهم به برهام نمیشود,
خواهشا ب پ راقاطی هم نکنید, اونجوری کل اسم های ایرانی به عربی برمیگردند, عربی پ ندارد و پرهامهم به برهام نمیشود,
فرشته خوبی و معرب ابراهیم از اسامی اصیل ایرانی است.
جایی خوندم که پرهام معنی شیر بزرگ میدهدبنظرتون صحت داره؟
برهان . . دلیل . . و البته فرشته یک خوبی . .
ابرا نام عبری پیامبری بزرگ و اولوالعزم است که به معنی پدر ملت هاست که به احترام با پسوند هیم به صورت ابراهیم تلفظ میشده ( مانند الله و اللهم ) . اعراب وی را به "براهیم" و "برهام" می شناختند. و نزد ایرانیان به " پرهام" شهرت داشت .
یکیز قدیمی ترین اسم های ایرانی به معنی فرشته خوبی
یکی از قدیمی ترین اسم های پارسی به معنی فرشته خوبی است.
همچنین به معنی پیر همه ( پدر همه ) می باشد.
نام پارسی و کهن یکی از پیامبران اوللعزم است، قبل از آنکه بانام "حضرت ابراهیم" از طریق قرآن به ایرانیان معرفی گردد.
معادل عبری آن آبراهام می باشد.
پرهام . [ پ َ ] ( اِخ ) نامی است پارسی باستانی ( کذا ) و معرب آن ابراهیم است . ( برهان قاطع ) .
ازاشخاص مهم و بسیار ثروتمند در زمان بهرام گور می باشد.
همچنین به معنی پیر همه ( پدر همه ) می باشد.
نام پارسی و کهن یکی از پیامبران اوللعزم است، قبل از آنکه بانام "حضرت ابراهیم" از طریق قرآن به ایرانیان معرفی گردد.
معادل عبری آن آبراهام می باشد.
پرهام . [ پ َ ] ( اِخ ) نامی است پارسی باستانی ( کذا ) و معرب آن ابراهیم است . ( برهان قاطع ) .
ازاشخاص مهم و بسیار ثروتمند در زمان بهرام گور می باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٦)