پتو

/patu/

معنی انگلیسی:
blanket

لغت نامه دهخدا

پتو. [ پ َ ] ( اِ ) از پت بمعنی مو، قسمی منسوج پشمین. پشمینه معروف کشمیری. ( رشیدی ). پارچه زفت پشمین که بر روی لحاف و گاهی تنها چون لحاف بر روی افکنند. فرالاوی گوید در صفت جوانی صوفی :
بتن بر یکی ژنده ای از پتو
شب و روز بودی بروی و بمو.
( از جهانگیری ).
و این کلمه ظاهراًاز پُتُو به ضم پا و تاست که در لهجه کرمانیان بمعنی پرپشم و پشم آلوست.

پتو.[ پ َ ت َ ] ( اِ ) موضعی را گویند از کوه و غیر آن که پیوسته آفتاب بر آن بتابد و مقابل آنرا نسر خوانند ومخفف پرتو هم هست. ( برهان ). برآفتاب. آفتاب رویه.

پتو. [ پ َ ] ( اِخ ) نام محلی کنار راه لار به بستک میان انوه و شیخ حضور در 474500 گزی شیراز.

پتو. [ پ ُ ] ( ص ) در لهجه کرمانیان ، پرپشم ، پشمالو.

فرهنگ فارسی

پارچه ضخیم باندازه لحاف که ازپشم یاپنبه بافته، میشودودرموقع خواب روی خودمیندازند
( اسم ) ۱- پرتو ۲- موضعی را گویند از کوه و غیر آن که پیوسته آفتاب در آن بتابد مقابل نس نسار .
در لهجه کرمانیان پرپشم پشمالو

فرهنگ معین

(پَ ) ( اِ. ) نوعی روانداز که به جای لحاف به هنگام خواب بر روی کشند.
(پَ تُ ) (اِ. ) پرتو، موضعی را گویند از کوه و غیر آن که پیوسته آفتاب در آن بتابد، مق . نسر، نسار.

فرهنگ عمید

جای روبه آفتاب، آفتاب گیر.
پارچۀ ضخیم به اندازۀ لحاف که از پشم یا پنبه بافته می شود و بیشتر در موقع خواب روی خود می اندازد.

گویش مازنی

/peto/ کنایه از: ادرار & فرو کردن با فشار و نیروی مضاعف در چیزی - هل دادن به جلو ۳پرتاب & آب داغ

واژه نامه بختیاریکا

ریوَن؛ شَو پوش؛ شَو ری وَن؛ وا ریوَن

دانشنامه عمومی

پتو نوعی بافته پشمی است به نوعی روانداز گویند که معمولاً در هنگام خواب بر روی خود می کشند. [ ۱] پتوها می توانند از لایه های مختلفی ساخته شده باشند. بعضی از این لایه ها برای گرم نگه داشتن و بعضی دیگر تنها برای زیبایی به کار رفته است.
پتو از ورق های تختی که به دلیل ضخامت شان پتو را ضخیم نموده اند تشکیل شده است. حتی باریک ترین پتو ضخیم تر از سنگین ترین ورق است. پتو به طور کلی برای گرما و راحتی استفاده می شود، در حالی که ورق برای بهداشت، آسایش و زیبایی شناسی است. پتو به طور سنتی از پشم به دلیل گرما، تنفس و خواص مقاوم در برابر آتش طبیعی پشم ساخته شده، در حالی که ورق های پنبه یا کتان یا ابریشم، که کمتر تحریک کننده به پوست هستند ساخته شده است. امروزه، الیاف مصنوعی غالباً برای هر دو استفاده می شود.
در پتو از مواد بسیاری مانند پشم، استفاده می شود چرا که آن ها ضخیم تر هستند؛ اما می توان از پنبه نیز برای تولید پتوهای سبک استفاده نمود. پتوهای پشمی گرم تر هستند و همچنین در مقایسه با پنبه نسبتاً آهسته تر می سوزند. رایج ترین انواع پتوهای بافته شده از اکریلیک، پلی استر کشباف، راسو، پنبه، پشم جانوران و پشم گوسفند است. پتوها همچنین با ساخت کارهای عجیب و غریب و مواد عجیب و غریب مانند قلاب بافی افغانی یا پوشش ابریشمی ارائه می شوند. اصطلاح پتو اغلب با روتختی و لحاف عوض می شود، زیرا همه آنها کاربردهای مشابهی دارند. پتوهای اولیه اغلب با پوست جانوران ساخته شده بودند اما با گذشت زمان پتوها انواع مختلفی پیدا کردند مانند پتو نوزاد، لحاف، پتو مسافرتی و نظیر این موارد. [ ۲] جنس پارچه های پتوها هم تغییر کرد و از پوست جانوران به پارچه و پنبه تغییر کرد.
عکس پتوعکس پتو

پتو (ایتالیا). پتو ( به ایتالیایی: Patù ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان لچه واقع شده است. [ ۲] پتو ۸ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۷۴۰ نفر جمعیت دارد و ۱۲۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس پتو (ایتالیا)عکس پتو (ایتالیا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

wrap (اسم)
پتو، پنهان سازی

blanket (اسم)
پتو، روکش، جل

فارسی به عربی

بطانیة , لف

پیشنهاد کاربران

در استر اباد گرگان کنونی پارچه پشمی بنام پاتُو دور پا می پیچیدند چون پا را ازسرما محافظت میکرد
به همین منظور نوعی بزرگتر از ان را برای پوشش بدن میبافتند به همان نام
پتو ، لهاف = blanket
پــُـتو:
در زرند کرمان به معنای تشویش و درگیری ذهنی نیز استفاده می شود ( مثال: ذهنم پــُـتو شده، اصلا نمی فهمم چه کار دارم میکنم )
زندانبان بهم گفت: اگر می خواهی دو تا پتو بردار، سلول انفرادی سرد است.
به امید فردای آزادی.
پتو: پَت - پسوندِ [و] نسبت.
پت به چم موهای نرم و نازک ( کُرک ) که از پشم بز جدا می گردد.
پتو : تحریف پَته به معنای پارچه ای بوده که در آن چیزی را بپیچند.
پتوی مسافرتی ( لوازم منزل )
نوعی پتوی نازک و سبک جهت استفاده در مسافرت که حمل آن آسان و کم حجم
در گویش مردم استرآباد ( گرگان کنونی ) پَتو ( به فتح اول و مختوم به مصوت مرکب ow ) /patow/ مرکب از پَت اَو ( پَت آب ) به معنی: 1 - آبِ آشامیدنی که گرم شده و از دهن افتاده است. 2 - آب آشامیدنی که در جایی مانده و بوی بَد گرفته است.
در گویش مردم استرآباد ( گرگان کنونی ) پُتو ( به ضمّ اول و مختوم به مصوت بلند او ) /potu/به دو معنی 1 - به زور فرو کردن و چپاندن 2 - درپوش آبراهه و لاستیکی که محل خروج آب از سینک ظرفشویی و امثال آن را مسدود
...
[مشاهده متن کامل]
میکند، استعمال میشود. همچنین به اشباع ضمّه ( ( پوتو ) ) /putu/ نیز تلفظ شده و در معنی نخست به تبدیل حرف ( پ ) به ( ف ) نیز ( ( فُتو ) ) / fotu/ و ( ( فوتو ) ) / futu/ تلفظ میگردد.

بپرس