پارت
/pArt/
لغت نامه دهخدا
پارت. ( اِ ) یلوه. نوک دراز وآن مرغی است حلال گوشت .
فرهنگ فارسی
( اسم ) پرنده ای از راست. پابلندان که دارای منقاری طویل و استخوان کف پایش طویل و برهنه و انگشتانش نیز دراز و جدا از هم است . قدش متوسط و تقریبا بانداز. یک کبک است . این پرنده در نیمکر. شمالی زمین در چین و هندوستان و دیگر نواحی آسیای مرکزی و اروپا و آمریکا میزید نوک دراز یلوه .
نام خراسان کنونی نوک دراز و آن مرغی است حلال گوشت
فرهنگ عمید
پرنده ای حلال گوشت به اندازۀ کبک با منقار دراز، نوک دراز.
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
پارت (موسیقی). یک پارت ( انگلیسی: Part ) ، یک بخش یا یک صدا، به طور کلی به معنای یک ملودی تنها یا یک همراهی تنهای هارمونیک است که به یک گروه بزرگتر یا به بخشی از ترکیب یک موسیقی چندصدایی اشاره دارد. پارت نویسی معانی مختلفی از جمله جداکردن و کپی فیزیکیِ یک بخش صدا از پارتیتور برای اجرای موسیقی و یا شناسایی بخش های پولیفونیک صداها در یک ساز مانند پیانو دارد.
این واژه معمولاً در چندین معنا به کار می رود:
• کپی فیزیکی از نت های نوشته شده در پارتیتور که فقط متعلق به یک ساز یا یک صدا است ( بر خلاف پارتیتور که نت های همهٔ سازها یا صداها در یک صفحه نوشته می شود ) . [ ۱]
• پارت یک نوازنده معمولاً حاوی دستورالعمل هایی برای سایر نوازندگان گروه نیست، بلکه فقط دستورالعمل هایی برای آن فرد و ساز است.
• در ارکستر سمفونیک، هر گروهی ( به عنوان مثال گروه ویلنسل ها ) از نوازندگان حتی اگر قطعه ای را هم صدا اجرا کنند، اما باز هم هر کدام کپی فیزیکیِ ( پارت ) جداگانه ای دارند. [ ۱] در گروه هایی مانند موسیقی راک، ممکن است احتیاجی به نسخهٔ فیزیکی وجود نداشته باشد و نوازندهٔ باس، پارت خود را بدون صفحهٔ نت بنوازد.
• در سازهایی مانند پیانو که هم زمان دارای چند بخش هستند، اغلب می توان پارتِ صداهای بالایی، میانی یا پایینی را شناسایی کرد. از سوی دیگر در گروه کر نیز صداهای بیرونی و درونی که توسط گونه های مختلف صدا اجرا می گردد، پارت نامیده می شود. [ ۲]
• در مقیاسی بزرگتر به بخش هایِ فرم موسیقی ( A–B–A ) در یک قطعه گفته می شود.
پارت نویسی ( یا صدای پیشرو ) ، آهنگسازی با در نظر گرفتن هارمونی و کنترپوان است. در زمینهٔ آهنگسازی برای چندصدایی، ممکن است از اصطلاح «صدا» به جای «پارت» برای نشان دادنِ یک خط ملودیک یا لایه ای از بافت موسیقی استفاده شود. این اصطلاح ( چندصدایی ) عمومی است و به این معنا نیست که این خط باید لزوماً دارای کاراکتر آوازی باشد و ممکن است به موسیقی سازی، عملکرد یک خط در ساختار کنترپوان یا صرفاً به منطقهٔ صوتی اشاره داشته باشد ( «در چندصدایی اولیه، پارت نویسی بر اساس گسترهٔ صوتی وکال یا منطقهٔ صوتی نبود بلکه بر اساس کارکرد آنها در ساختار کنترپوانتال نام گذاری می شدند و با این نام ها در بخش باس برای قطعات، شروع به مفهوم پارت در یک محدودهٔ صوتی کردند» ) . [ ۳]
موضوع اصلی در تاریخ موسیقی اروپا، جستجو در بارهٔ نحوهٔ پیشرفت در موسیقی چندصدایی و پارت نویسی است. اولین قطعات یاد شده در این مورد سرودهای گریگوری بودند. همچنین به نظر می رسد «مجموعهٔ قطعات چندصدایی» از کتاب کودس کالیکسینوس[ الف] [ ب] ( قرن دوازدهم ) نوشتهٔ یعقوب پسر زبدی، به عنوان قدیمی ترین پارت های موسیقی قابل رمزگشایی باشد. [ ۶] در بسیاری از متون تاریخی، توسعهٔ قواعد جدید برای نامطبوعیت صداها و تغییرات احتمالیِ سبک موسیقی را در روابط بین پارت ها دنبال می کنند.

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین واژه معمولاً در چندین معنا به کار می رود:
• کپی فیزیکی از نت های نوشته شده در پارتیتور که فقط متعلق به یک ساز یا یک صدا است ( بر خلاف پارتیتور که نت های همهٔ سازها یا صداها در یک صفحه نوشته می شود ) . [ ۱]
• پارت یک نوازنده معمولاً حاوی دستورالعمل هایی برای سایر نوازندگان گروه نیست، بلکه فقط دستورالعمل هایی برای آن فرد و ساز است.
• در ارکستر سمفونیک، هر گروهی ( به عنوان مثال گروه ویلنسل ها ) از نوازندگان حتی اگر قطعه ای را هم صدا اجرا کنند، اما باز هم هر کدام کپی فیزیکیِ ( پارت ) جداگانه ای دارند. [ ۱] در گروه هایی مانند موسیقی راک، ممکن است احتیاجی به نسخهٔ فیزیکی وجود نداشته باشد و نوازندهٔ باس، پارت خود را بدون صفحهٔ نت بنوازد.
• در سازهایی مانند پیانو که هم زمان دارای چند بخش هستند، اغلب می توان پارتِ صداهای بالایی، میانی یا پایینی را شناسایی کرد. از سوی دیگر در گروه کر نیز صداهای بیرونی و درونی که توسط گونه های مختلف صدا اجرا می گردد، پارت نامیده می شود. [ ۲]
• در مقیاسی بزرگتر به بخش هایِ فرم موسیقی ( A–B–A ) در یک قطعه گفته می شود.
پارت نویسی ( یا صدای پیشرو ) ، آهنگسازی با در نظر گرفتن هارمونی و کنترپوان است. در زمینهٔ آهنگسازی برای چندصدایی، ممکن است از اصطلاح «صدا» به جای «پارت» برای نشان دادنِ یک خط ملودیک یا لایه ای از بافت موسیقی استفاده شود. این اصطلاح ( چندصدایی ) عمومی است و به این معنا نیست که این خط باید لزوماً دارای کاراکتر آوازی باشد و ممکن است به موسیقی سازی، عملکرد یک خط در ساختار کنترپوان یا صرفاً به منطقهٔ صوتی اشاره داشته باشد ( «در چندصدایی اولیه، پارت نویسی بر اساس گسترهٔ صوتی وکال یا منطقهٔ صوتی نبود بلکه بر اساس کارکرد آنها در ساختار کنترپوانتال نام گذاری می شدند و با این نام ها در بخش باس برای قطعات، شروع به مفهوم پارت در یک محدودهٔ صوتی کردند» ) . [ ۳]
موضوع اصلی در تاریخ موسیقی اروپا، جستجو در بارهٔ نحوهٔ پیشرفت در موسیقی چندصدایی و پارت نویسی است. اولین قطعات یاد شده در این مورد سرودهای گریگوری بودند. همچنین به نظر می رسد «مجموعهٔ قطعات چندصدایی» از کتاب کودس کالیکسینوس[ الف] [ ب] ( قرن دوازدهم ) نوشتهٔ یعقوب پسر زبدی، به عنوان قدیمی ترین پارت های موسیقی قابل رمزگشایی باشد. [ ۶] در بسیاری از متون تاریخی، توسعهٔ قواعد جدید برای نامطبوعیت صداها و تغییرات احتمالیِ سبک موسیقی را در روابط بین پارت ها دنبال می کنند.


wiki: پارت (موسیقی)
پیشنهاد کاربران
ایل بختیاری ( ایل آریایی اصیل )
اقوام ایرانی اصیل می توان به ایل لر ( لر بزرگ ؛ ایل بختیاری و لر کوچک اهالی لرستان ) کرد ، بلوچ و نام برد که همگی از زیر شاخه ها یا تیره های پارت هستند.
ایل بختیاری با جمعیتی بالغ بر ۴ میلیون نفر به تنهایی بزرگ ترین ایل جهان و ایران است ( البته کرد ها آن قدر زیاد هستند که یک قوم شناخته می شوند ) که لر ها تنها در استان های چهار محال و بختیاری ، خوزستان ، کهکیلویه و بویر احمد ، پارس ( ممسنی پارس ) شاهین شهر اصفهان لرستان ، بوشهر ( سپید پوستان ) و … زندگی می کنند .
... [مشاهده متن کامل]
این ایل یکی از زیر شاخه های تیره پارت نژاد آریا و از نزدیکان آن میتوان به پارت های گلستانی و شمال خراسان اشاره کرد. که روزگاری را در کنار دریای کاسپین ( خزر ) به گذرانده اندو نام خود را بدان دریا دادند ، این ایل به همراه لر های کوچک ( اهالی لرستان ) و کرد ها بعد از مهاجرت از جنوب سیبری ( کوچ معروف و بزرگ هندواروپایی ) در استان کونونی پارتیانا ( خراسان ) نشین شدند .
تا اینجا تیره آنان بسیار کوچک بود و رفته رفته بر جمعین آنان افزوده شد . آنان حکومت اشکانی را قبل از اسلام به راه انداختند البته پدران آنان از بزرگان فرمانروایی هخامنشیان بودند ( لباس و پوشاک آنان ) و هم چنین بعد از اسلام ، حکومت زندیه به دست آنان تشکیل یافت . لر ها ( بختیاری ها ) تا پیش از زمان حمله اشکانیان به سلوکیان بیگانه و یونانی در آستر آباد ( گرگان ) بودند و برای پاسداری از مرز ها و پیروزی بر جنگ ها به کوه های بختیاری کنونی آورده شدند. پس از حمله اعراب مسلمان به همراه کرد ها و لر های کوچک و دربار ساسانی ( البته در آن زمان هنوز تقسیم بندی لر ها وجود نداشت ) به کوه های زاگرس ( استان کنونی چهار محال و بختیاری و کهکیلویه ) گریختند و به جنگ چریکی با اعراب پرداختند . آنان در کوه ها به جنگ با اعراب می پرداختند تا جایی که پارس ها به آنان لقب بختیاری ؛ دارای شانس و بخت همیار دادند . آنان که زرتشتی بودند بعد از شناخته شدن اسلام ؛ مسلمان شدند و مذهب شیعه را برگزیدند .
ایل بختیاری به ۲ شاخه هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم شده است این تقسیم ناشی از مالیات های زمان خود بوده است ( حدود ۱۰۰۰ سال پیش ) ۱۱ برادر و پسر عمو بودند که بر سر زمین های اجدادی به جنگ و ستیز پرداختند که در نهایت ۴ لنگ ها توانستند زمین های بیشتری را تصاحب کنند که خود باعث میشد مالیات افزور تری بپردازند و هفت لنگ ها کمتر.
جدایی ؛
جدایی لر ها ( اعم از بختیاری { لر بزرگ } و لر کوچک { اهالی استان لرستان کنونی } ) از کرد ها به جنگ و ستیز برای تصاحب جایگاه خان بر می گردد. همان طور که از پایتخت استان چهار محال و بختیاری ؛ شهر کرد پیداست نشان می دهد که روزی کرد ها در آنجا بودند که سپس با پیروزی لر ها ( اعم از بختیاری و لر کوچک ) بر آنان بیرون رانده شده و راه به سوی شمال زاگرس را در پیش گرفتند و ساکن شدند که بسیار بر جمعیت آنان افزوده شد . از برهان های ( دلایل ) افزایش شمارگان ( جمعیت ) آنان خوبی آب و هوا ( بهتر از چهار محال ) و بارش باران و حاصل خیزی خاک بود. انان که در کشور ها ایران عراق ترکیه سوریه لبنان و … زندگی میکنند آریایی نژادند و زبان آنان از زیر شاخه های زبان هندواوروپایی است . لر ها هم که جمعیت زیادی را شامل می شدند دارای تیره ها ( طوایف ) زیادی بودند که همین باعث جدایی لر های بزگ ( بختیاری ) از لر های کوچک شد لر بزرگ نام خود را از دارایی خان های زیاد میگیرد و به همین صورت لر کوچک . لر های کوچک هم را ه شمال غرب را در پیش گرفتند و جداشدند.
زبان ؛ پارسی دری
زبان بختیاری ها پارسی دری است که بسیار به پارسی کنونی نزدیک می باشد ولی تفاوت آنان به تلفظ حروف و واژگان بر می گردد مثلاٌ آنان حرفی مبتی بر “ق” ندارد و معمولاٌ غ ( خ و ق قاطی ) تلفظ میکنند و پارسال اصیل ترین زبان باقی مانده از پارسی شناخته شده است مثلاٌ پیر های این ایل که تمام و کمال لری ( پارسی دری ) را سخن می گویند برای تمجید و تعریف می گویند : گفت ندارد ( حرف ندارد ) و کمترین میزان مخلوطی با زبان برادران عرب را دارد . بسیاری از این قبیل واژگان در آن دیده شده است . آنان برای گفتن شعر می گویند ( ( بیت یا بیتی ) ) ( مثلا ٍ می گویند یارو بیت بست بمان { مسخره کرد } ) یا بی ساز ابازه یعنی بدون ساز می رقصد که واژه رقص عربی و بازیدن پارسی است. آنان به آتش قسم می خورند و نان و نمک را مقدس می دارند و یکدیگر را نمک گیر میکنند. زبان ما بختیاری ها از قوانینی محکم بر خوردار است و جمع بستن آن بسیار شبیه به پارسی است ولی در بعضی جاها تفاوت نیز دارد.
پوشاک
از پوشاک و لباس آنان می توان به چوخا ( چوغا ) اشاره کرد که پوشاک مردان است . این لباس شبیه به کردین است البته نه با سر شانه های تیز و دراز بلکه بر روی شانه ها افتاده است . از جنس موی بز است و نقش و نگار های آن از روی پاسارگاد ( مقبره کورش بزرگ ) تقلید شده است . و به آیین زرتشت بر میگردد . چرا که سپنتا مینو ( مخالف شیطان یا اهریمن ) با رنگ سفید مشخص شده است و با ایجاد راه راه هایی از میان خط ها سیاه ( انگره مینو = شیطان یا اهریمن ) به سوی بالا و برتری بر شومی و بدی قرار میگرد و بر عکس خط های سیا یا انگره مینو به سوی پایین آمده و تنزل پیدا می کنند . مردان بختیاری نیز شلوار هایی با دمپاچه بسیار گشاد می پوشند و به رنگ سیاه است که به آن شلوار دبیت می گویند که نشان دهنده مردانگی است . کلاهی نیز از جنس نمد به رنگ سیاه یا سفید بر سر می گذارند . این لباس در گذشته های کهن با تیر و کمن و اکنون با تفنگ ( معمولا برنو ) مزین می شده و خواهد شد . حتا اکنون هم بختیاری ها ی شهری نشین که شمارشان به حدود ۳ میلیون نفر می رسد ، از فرزندان پسر ( به لری پسر کٌر گفته می شود ) با لباس محلی ( که بسیار هم گران است ! ) و تفنگ اسباب بازی ، سیما ( عکس ) می گیرند.
آنان همواره به فرزندانشان اعم از دختر و پسر می اموزند که راست بگویند ( کرداری ) راست بنشینند ( روی اسب ) و راست تیر بیاندازند ( کمان و تفنگ )
از پوشاک زنان می توان به مینا که همان نوعی روسری است ( چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام ) نام برد . این مینا بیشتر به شکل مقنعه زیبا و بزرگ رنگی است . آنان این نوع روسری را با سکه هایی از زر ( طلا ) یا نقره همان دوران تاریخ مزین میکنند و بدان مفتخرند که به آن لچک می گویند و به دور پیشانی میبندند ؛ ۹۸% دختران اکنون بختیاری از مادر بزرگانشان به ارث برده اند ( ارث مردان ، چوغا و کردین و کمان یا کمن و تفنگ است ) اغلب بختیاری ها هم زبانشان را تمام و کمال بلدند وظیفه خود میدانند چرا که جز این از بین خواهد رفت . ( اینجا آریاویچ ؛ آریانا ؛ آریه ورته ؛ اران ؛ و در نهایت ایران به معنای سرزمین آریایی ها است ) زنان ایل اصیل بختیاری دامنی که بدان دامن غری می گویند نیز می پوشند که همانند شلوار مردان ؛ دبیت بسیار گشاد است و همین طور بسیار شبیه به لباس زنان هخامنشی و شمالی ها نیز هست. ( همانند لباس مردان ) زنان هم دوش مردان می جنگیند.
درون و بیرون
آنان مردمانی مهمان نواز و مهمان دوست هستند که با قلبی مهربان ، همواره نگذاشته اند تا صمیمیت ها پایمال شوند آنان همواره دوشا دوش دیگر برادران خود از کشور مقدس خود دفاع کرده اند و آخرین دفاع آنان در دفاع مقدس بود . یکی از بهترین و موفق ترین جنگ ها در زمان مشروطه بود که به وسیله برادران خود ستار خان و باقر خان توانستند حکومت نظامی تشکیل دهند و تهران را فتح نمایند .
بیرون : ( ظاهر ) آنان مردمانی قد بلند و هیکل دار هستند ؛ سفید پوست هستند و رنگ موی یک بختیاری اصیل قهوه ای یا زرد است که البته به آب و هوا هم بستگی دارد مثلا در خوزستان و در نزدیکی پارسوماش ( مسجد سلیمان ) منطقه ای در یکی از دره ها وجود دارد که به آن” دره بوری ” می گویند و مردمانی بور و زیبا داشت علت را که جویا شدیم گفتند که “”اووٍس “” owes یعنی آبش . مردمان قدیم بختیاری قبل از سوختگی نژاد بر اثر آب و هوا چشمانی سبز و آبی داشتند که اکنون شمارشان در بختیاری ها بسیار زیاد است و معمولا در هر خانواده ۶۵ نفری ( پدر بزرگ و مادر بزرگ و دایی عمه عمو و… ) همواره حداقل ۲۸ نفر آنان بدین شکل هستند البته بقیه چشم و مو ی قهوه ای دارند.
رسوم
آنان بقیر از جشن نورور ، ۴ شنبه سوری ، ۱۳بدر ، جشن شب یلدا ( در جشن شب یلدا شاهنامه خوانی رواج دارد ) و جشن سده ، مراسمی مانند شاهنامه خوانی ( در شب یلدا ) گاه گریو ( غم از دست دادن عزیزان ) دیوان حافظ خوانی و … نیز دارند:
شاهنامه خوانی : یکی از رسوم مهم است که در شب یلدا توسط خان یا ریش سپید یا پدر فامیل که آن یا قسمت هایی از آن را از بر بود ؛ خوانده می شود . که پیشین توسط با سوادان خوانده می شد ولی بعدا بدلیل عقب مادنگی ناشی از عدم ارتباط چندین ساله در کوهستان شاهنامه را افرادی سینه به سینه حفظ و منتقل میکردند البته دیوان حافظ هم مرسوم بوده است.
گاه گریو : موسیقی غم ناکی است که توسط توشمال ها ( تیره ای از هندی ها که در دوران بعد از اسلام به ارتش آن زمان یعنی بختیاری ها برای ایجاد شور و غرور ارتشیان توسط حکومت افزوده شد که البته آن ها با هم هم نژاد هستند ) نواخته و خوانده می شود که بسیار اندوهگین بوده و هنوز هم در میان بختیاری های شهری به صورت رسم و نماد در آمده و حتما هم باید اجرا شود.
البته بر عکس این مراسم هم در عروسی رواج دارد که باز هم توسط توشمال ها نواخته و خوانده میشود.
تازیدن : بعد از عروسی گروهی از جوانان پسر با همراهی کل زدن ( نوعی آوای ایجاد شده توسط دختران و بانوان که در تمام ایل های ایرانی الاصل رواج دارد و در بسیاری از آهنگ ها پاپ امروزی نیز هست ) دختران و بانوان به سوی دره یا دشت با اسب و تفنگ نوعی ورزش دوستانه انجام می دهند که همیشه با خروش تفنگ و در گذشته با کمان همراه بود.
از عقاید این ایل ( بختیاری ) مانند دیگر مسلمانان اعتقاد به خدای یگانه قرآن، محمد ( ص ) ، علی ولی الله ( ع ) ، و نان و نمک و آتش است که به همه آنان قسم می خوردند و یاد می کنند.
اسب خوب ، پسر خوب ( از لحاظ جنگ جویی ) داشتن نیز افتخاراست . اینجا ایران است.
منابع ها.
ایل بختیاری ( ایل آریایی اصیل )
https://parsiandej. ir/ایل - بختیاری - ایل - آریایی - اصیل//
البته می شود به این آقای شمشاد امیری خراسانی پیام داد منبعشان چه چیزی است آدرس ایمیل shemshad2010@gmail. com

اقوام ایرانی اصیل می توان به ایل لر ( لر بزرگ ؛ ایل بختیاری و لر کوچک اهالی لرستان ) کرد ، بلوچ و نام برد که همگی از زیر شاخه ها یا تیره های پارت هستند.
ایل بختیاری با جمعیتی بالغ بر ۴ میلیون نفر به تنهایی بزرگ ترین ایل جهان و ایران است ( البته کرد ها آن قدر زیاد هستند که یک قوم شناخته می شوند ) که لر ها تنها در استان های چهار محال و بختیاری ، خوزستان ، کهکیلویه و بویر احمد ، پارس ( ممسنی پارس ) شاهین شهر اصفهان لرستان ، بوشهر ( سپید پوستان ) و … زندگی می کنند .
... [مشاهده متن کامل]
این ایل یکی از زیر شاخه های تیره پارت نژاد آریا و از نزدیکان آن میتوان به پارت های گلستانی و شمال خراسان اشاره کرد. که روزگاری را در کنار دریای کاسپین ( خزر ) به گذرانده اندو نام خود را بدان دریا دادند ، این ایل به همراه لر های کوچک ( اهالی لرستان ) و کرد ها بعد از مهاجرت از جنوب سیبری ( کوچ معروف و بزرگ هندواروپایی ) در استان کونونی پارتیانا ( خراسان ) نشین شدند .
تا اینجا تیره آنان بسیار کوچک بود و رفته رفته بر جمعین آنان افزوده شد . آنان حکومت اشکانی را قبل از اسلام به راه انداختند البته پدران آنان از بزرگان فرمانروایی هخامنشیان بودند ( لباس و پوشاک آنان ) و هم چنین بعد از اسلام ، حکومت زندیه به دست آنان تشکیل یافت . لر ها ( بختیاری ها ) تا پیش از زمان حمله اشکانیان به سلوکیان بیگانه و یونانی در آستر آباد ( گرگان ) بودند و برای پاسداری از مرز ها و پیروزی بر جنگ ها به کوه های بختیاری کنونی آورده شدند. پس از حمله اعراب مسلمان به همراه کرد ها و لر های کوچک و دربار ساسانی ( البته در آن زمان هنوز تقسیم بندی لر ها وجود نداشت ) به کوه های زاگرس ( استان کنونی چهار محال و بختیاری و کهکیلویه ) گریختند و به جنگ چریکی با اعراب پرداختند . آنان در کوه ها به جنگ با اعراب می پرداختند تا جایی که پارس ها به آنان لقب بختیاری ؛ دارای شانس و بخت همیار دادند . آنان که زرتشتی بودند بعد از شناخته شدن اسلام ؛ مسلمان شدند و مذهب شیعه را برگزیدند .
ایل بختیاری به ۲ شاخه هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم شده است این تقسیم ناشی از مالیات های زمان خود بوده است ( حدود ۱۰۰۰ سال پیش ) ۱۱ برادر و پسر عمو بودند که بر سر زمین های اجدادی به جنگ و ستیز پرداختند که در نهایت ۴ لنگ ها توانستند زمین های بیشتری را تصاحب کنند که خود باعث میشد مالیات افزور تری بپردازند و هفت لنگ ها کمتر.
جدایی ؛
جدایی لر ها ( اعم از بختیاری { لر بزرگ } و لر کوچک { اهالی استان لرستان کنونی } ) از کرد ها به جنگ و ستیز برای تصاحب جایگاه خان بر می گردد. همان طور که از پایتخت استان چهار محال و بختیاری ؛ شهر کرد پیداست نشان می دهد که روزی کرد ها در آنجا بودند که سپس با پیروزی لر ها ( اعم از بختیاری و لر کوچک ) بر آنان بیرون رانده شده و راه به سوی شمال زاگرس را در پیش گرفتند و ساکن شدند که بسیار بر جمعیت آنان افزوده شد . از برهان های ( دلایل ) افزایش شمارگان ( جمعیت ) آنان خوبی آب و هوا ( بهتر از چهار محال ) و بارش باران و حاصل خیزی خاک بود. انان که در کشور ها ایران عراق ترکیه سوریه لبنان و … زندگی میکنند آریایی نژادند و زبان آنان از زیر شاخه های زبان هندواوروپایی است . لر ها هم که جمعیت زیادی را شامل می شدند دارای تیره ها ( طوایف ) زیادی بودند که همین باعث جدایی لر های بزگ ( بختیاری ) از لر های کوچک شد لر بزرگ نام خود را از دارایی خان های زیاد میگیرد و به همین صورت لر کوچک . لر های کوچک هم را ه شمال غرب را در پیش گرفتند و جداشدند.
زبان ؛ پارسی دری
زبان بختیاری ها پارسی دری است که بسیار به پارسی کنونی نزدیک می باشد ولی تفاوت آنان به تلفظ حروف و واژگان بر می گردد مثلاٌ آنان حرفی مبتی بر “ق” ندارد و معمولاٌ غ ( خ و ق قاطی ) تلفظ میکنند و پارسال اصیل ترین زبان باقی مانده از پارسی شناخته شده است مثلاٌ پیر های این ایل که تمام و کمال لری ( پارسی دری ) را سخن می گویند برای تمجید و تعریف می گویند : گفت ندارد ( حرف ندارد ) و کمترین میزان مخلوطی با زبان برادران عرب را دارد . بسیاری از این قبیل واژگان در آن دیده شده است . آنان برای گفتن شعر می گویند ( ( بیت یا بیتی ) ) ( مثلا ٍ می گویند یارو بیت بست بمان { مسخره کرد } ) یا بی ساز ابازه یعنی بدون ساز می رقصد که واژه رقص عربی و بازیدن پارسی است. آنان به آتش قسم می خورند و نان و نمک را مقدس می دارند و یکدیگر را نمک گیر میکنند. زبان ما بختیاری ها از قوانینی محکم بر خوردار است و جمع بستن آن بسیار شبیه به پارسی است ولی در بعضی جاها تفاوت نیز دارد.
پوشاک
از پوشاک و لباس آنان می توان به چوخا ( چوغا ) اشاره کرد که پوشاک مردان است . این لباس شبیه به کردین است البته نه با سر شانه های تیز و دراز بلکه بر روی شانه ها افتاده است . از جنس موی بز است و نقش و نگار های آن از روی پاسارگاد ( مقبره کورش بزرگ ) تقلید شده است . و به آیین زرتشت بر میگردد . چرا که سپنتا مینو ( مخالف شیطان یا اهریمن ) با رنگ سفید مشخص شده است و با ایجاد راه راه هایی از میان خط ها سیاه ( انگره مینو = شیطان یا اهریمن ) به سوی بالا و برتری بر شومی و بدی قرار میگرد و بر عکس خط های سیا یا انگره مینو به سوی پایین آمده و تنزل پیدا می کنند . مردان بختیاری نیز شلوار هایی با دمپاچه بسیار گشاد می پوشند و به رنگ سیاه است که به آن شلوار دبیت می گویند که نشان دهنده مردانگی است . کلاهی نیز از جنس نمد به رنگ سیاه یا سفید بر سر می گذارند . این لباس در گذشته های کهن با تیر و کمن و اکنون با تفنگ ( معمولا برنو ) مزین می شده و خواهد شد . حتا اکنون هم بختیاری ها ی شهری نشین که شمارشان به حدود ۳ میلیون نفر می رسد ، از فرزندان پسر ( به لری پسر کٌر گفته می شود ) با لباس محلی ( که بسیار هم گران است ! ) و تفنگ اسباب بازی ، سیما ( عکس ) می گیرند.
آنان همواره به فرزندانشان اعم از دختر و پسر می اموزند که راست بگویند ( کرداری ) راست بنشینند ( روی اسب ) و راست تیر بیاندازند ( کمان و تفنگ )
از پوشاک زنان می توان به مینا که همان نوعی روسری است ( چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام ) نام برد . این مینا بیشتر به شکل مقنعه زیبا و بزرگ رنگی است . آنان این نوع روسری را با سکه هایی از زر ( طلا ) یا نقره همان دوران تاریخ مزین میکنند و بدان مفتخرند که به آن لچک می گویند و به دور پیشانی میبندند ؛ ۹۸% دختران اکنون بختیاری از مادر بزرگانشان به ارث برده اند ( ارث مردان ، چوغا و کردین و کمان یا کمن و تفنگ است ) اغلب بختیاری ها هم زبانشان را تمام و کمال بلدند وظیفه خود میدانند چرا که جز این از بین خواهد رفت . ( اینجا آریاویچ ؛ آریانا ؛ آریه ورته ؛ اران ؛ و در نهایت ایران به معنای سرزمین آریایی ها است ) زنان ایل اصیل بختیاری دامنی که بدان دامن غری می گویند نیز می پوشند که همانند شلوار مردان ؛ دبیت بسیار گشاد است و همین طور بسیار شبیه به لباس زنان هخامنشی و شمالی ها نیز هست. ( همانند لباس مردان ) زنان هم دوش مردان می جنگیند.
درون و بیرون
آنان مردمانی مهمان نواز و مهمان دوست هستند که با قلبی مهربان ، همواره نگذاشته اند تا صمیمیت ها پایمال شوند آنان همواره دوشا دوش دیگر برادران خود از کشور مقدس خود دفاع کرده اند و آخرین دفاع آنان در دفاع مقدس بود . یکی از بهترین و موفق ترین جنگ ها در زمان مشروطه بود که به وسیله برادران خود ستار خان و باقر خان توانستند حکومت نظامی تشکیل دهند و تهران را فتح نمایند .
بیرون : ( ظاهر ) آنان مردمانی قد بلند و هیکل دار هستند ؛ سفید پوست هستند و رنگ موی یک بختیاری اصیل قهوه ای یا زرد است که البته به آب و هوا هم بستگی دارد مثلا در خوزستان و در نزدیکی پارسوماش ( مسجد سلیمان ) منطقه ای در یکی از دره ها وجود دارد که به آن” دره بوری ” می گویند و مردمانی بور و زیبا داشت علت را که جویا شدیم گفتند که “”اووٍس “” owes یعنی آبش . مردمان قدیم بختیاری قبل از سوختگی نژاد بر اثر آب و هوا چشمانی سبز و آبی داشتند که اکنون شمارشان در بختیاری ها بسیار زیاد است و معمولا در هر خانواده ۶۵ نفری ( پدر بزرگ و مادر بزرگ و دایی عمه عمو و… ) همواره حداقل ۲۸ نفر آنان بدین شکل هستند البته بقیه چشم و مو ی قهوه ای دارند.
رسوم
آنان بقیر از جشن نورور ، ۴ شنبه سوری ، ۱۳بدر ، جشن شب یلدا ( در جشن شب یلدا شاهنامه خوانی رواج دارد ) و جشن سده ، مراسمی مانند شاهنامه خوانی ( در شب یلدا ) گاه گریو ( غم از دست دادن عزیزان ) دیوان حافظ خوانی و … نیز دارند:
شاهنامه خوانی : یکی از رسوم مهم است که در شب یلدا توسط خان یا ریش سپید یا پدر فامیل که آن یا قسمت هایی از آن را از بر بود ؛ خوانده می شود . که پیشین توسط با سوادان خوانده می شد ولی بعدا بدلیل عقب مادنگی ناشی از عدم ارتباط چندین ساله در کوهستان شاهنامه را افرادی سینه به سینه حفظ و منتقل میکردند البته دیوان حافظ هم مرسوم بوده است.
گاه گریو : موسیقی غم ناکی است که توسط توشمال ها ( تیره ای از هندی ها که در دوران بعد از اسلام به ارتش آن زمان یعنی بختیاری ها برای ایجاد شور و غرور ارتشیان توسط حکومت افزوده شد که البته آن ها با هم هم نژاد هستند ) نواخته و خوانده می شود که بسیار اندوهگین بوده و هنوز هم در میان بختیاری های شهری به صورت رسم و نماد در آمده و حتما هم باید اجرا شود.
البته بر عکس این مراسم هم در عروسی رواج دارد که باز هم توسط توشمال ها نواخته و خوانده میشود.
تازیدن : بعد از عروسی گروهی از جوانان پسر با همراهی کل زدن ( نوعی آوای ایجاد شده توسط دختران و بانوان که در تمام ایل های ایرانی الاصل رواج دارد و در بسیاری از آهنگ ها پاپ امروزی نیز هست ) دختران و بانوان به سوی دره یا دشت با اسب و تفنگ نوعی ورزش دوستانه انجام می دهند که همیشه با خروش تفنگ و در گذشته با کمان همراه بود.
از عقاید این ایل ( بختیاری ) مانند دیگر مسلمانان اعتقاد به خدای یگانه قرآن، محمد ( ص ) ، علی ولی الله ( ع ) ، و نان و نمک و آتش است که به همه آنان قسم می خوردند و یاد می کنند.
اسب خوب ، پسر خوب ( از لحاظ جنگ جویی ) داشتن نیز افتخاراست . اینجا ایران است.
منابع ها.
ایل بختیاری ( ایل آریایی اصیل )
https://parsiandej. ir/ایل - بختیاری - ایل - آریایی - اصیل//
البته می شود به این آقای شمشاد امیری خراسانی پیام داد منبعشان چه چیزی است آدرس ایمیل shemshad2010@gmail. com

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




پارت یا پَهلَو ( پارسی باستان: 𐎱𐎼𐎰𐎺 پَرثَوه، پارتی: 𐭐𐭓𐭕𐭅 پَرثَو، پارسی میانه: 𐭯𐭫𐭮𐭥𐭡𐭥 پَهلَو ) یا پارته، یکی از مناطق تاریخی ایران باستان و از ساتراپی های هخامنشی بود. در سنگ نوشته های هخامنشی از ایالت پارت به عنوان یکی از ساتراپ های هخامنشی نام برده شده است. ایالت پارت از شمال به داها و از مشرق به هریوه ( هرات امروزی ) در غرب افغانستان امروزی و از جنوب به کارامانی ( کارامانیا - کرمان امروزی در جنوب ایران ) و از مغرب به ایالت ماد محدود بوده است. پارتها که از اقوام ایرانیان شرقی بودند، هنگامی که شاهنشاهی تشکیل دادند و به فلات ایران آمدند، به پیروی از ادیان باستانی ادامه دادند، اما به تدریج تحت تأثیر فرهنگ ایرانیان غربی در شهرها ساکن شدند تا اینکه در دوره ساسانیان پیرو دین زرتشتی و با ایرانیان غربی ادغام شدند. در سال های ۵۴۹ تا ۵۴۸ پیش از میلاد سرزمین های پارت، هیرکانی و احتمالاً ارمنستان توسط کوروش بزرگ تسخیر می گردد. پس از حمله اسکندر به ایران و سپس مرگ ناگهانی او، باختر تحت سلطه استاسَندر از فرماندهان سلوکوس یکم قرار گرفت و او به عنوان فرمانده پارت نیز گمارده شد. وی تا رستاخیز اشک اول فرمانده آن سرزمین ها بود.
... [مشاهده متن کامل]
در زمان سلوکیان، دولت محلی اشکانی نخست در این ناحیه تشکیل شد و سپس بقایای نفوذ جانشینان اسکندر را از نواحی غربی ایران نیز برانداخت. نخستین پایتخت اشکانیان برای مدتی در شهر نسا در جنوب شهر عشق آباد ترکمنستان امروزی یود. پایتخت های بعدی شهر صد دروازه در نزدیکی دامغان امروزی از استان سمنان در شمال ایران، سپس همدان و تیسفون بودند.
نام «پارتی» ادامه ای از پارتی لاتین، از پارسی باستان «پارتاوا» است که خود نام گذاری زبان اشکانی به معنای «از پارت ها» است که مردمی ایرانی بودند. در زمینه دوره هلنیستی، پارت به عنوان پارتیا نیز ظاهر می شود.
پارت در منابع پارسی میانه دوره ساسانی با نام پهلو و توسط نویسندگان اسلامی بعدی به نام پهلو یا فهله شناخته می شداما عمدتاً به منطقه اشکانی در غرب ایران گفته می شد.
محل اصلی پارت تقریباً مربوط به منطقه ای در شمال شرقی ایران است، اما بخشی در جنوب ترکمنستان است. از شمال با رشته کوه کپه داغ و از جنوب به کویر دشت کویر همسایه بود. از غرب با ماد، از شمال غرب با هیرکان، از شمال شرقی با مارگیانا و از شرق با هریوا همسایه بود.






... [مشاهده متن کامل]
در زمان سلوکیان، دولت محلی اشکانی نخست در این ناحیه تشکیل شد و سپس بقایای نفوذ جانشینان اسکندر را از نواحی غربی ایران نیز برانداخت. نخستین پایتخت اشکانیان برای مدتی در شهر نسا در جنوب شهر عشق آباد ترکمنستان امروزی یود. پایتخت های بعدی شهر صد دروازه در نزدیکی دامغان امروزی از استان سمنان در شمال ایران، سپس همدان و تیسفون بودند.
نام «پارتی» ادامه ای از پارتی لاتین، از پارسی باستان «پارتاوا» است که خود نام گذاری زبان اشکانی به معنای «از پارت ها» است که مردمی ایرانی بودند. در زمینه دوره هلنیستی، پارت به عنوان پارتیا نیز ظاهر می شود.
پارت در منابع پارسی میانه دوره ساسانی با نام پهلو و توسط نویسندگان اسلامی بعدی به نام پهلو یا فهله شناخته می شداما عمدتاً به منطقه اشکانی در غرب ایران گفته می شد.
محل اصلی پارت تقریباً مربوط به منطقه ای در شمال شرقی ایران است، اما بخشی در جنوب ترکمنستان است. از شمال با رشته کوه کپه داغ و از جنوب به کویر دشت کویر همسایه بود. از غرب با ماد، از شمال غرب با هیرکان، از شمال شرقی با مارگیانا و از شرق با هریوا همسایه بود.






پارت از پهلو، پهلوی و پهلوانی می آید.
مردمانی از طبرستان، گرگان و خراسان ساکن سرزمین پارت بودند.
پهلوهای طبری ابداع کنندگان جنگ های پارتیزانی بودند.
مردمانی از طبرستان، گرگان و خراسان ساکن سرزمین پارت بودند.
پهلوهای طبری ابداع کنندگان جنگ های پارتیزانی بودند.
پارت در سنسکریت پارته pārth و پارص pārś به معنی پرتاب کردن است و پرتاب و پرت کردن نیز از همین ریشه است؛ و این که به یک قوم ایرانی پارت گفته شد برای این بوده که هنگام اسب سواری تیر پرتاب می کردند.
واژه پارت یا پَهلَو ( پارسی باستان: 𐎱𐎼𐎰𐎺 پَرثَوه، پارتی: 𐭐𐭓𐭕𐭅 پَرثَو، پارسی میانه: 𐭯𐭫𐭮𐭥𐭡𐭥 پَهلَو ) یا پارته این واژه بعد ها روی قوم سکاها گذاشته شده این واژه کاملا پارسی و ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود جزء این واژه یعنی پارت صد درصد پارسی است.
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
https://titus. uni - frankfurt. de/texte/etcs/iran/airan/apers/apers. htm
https://fa. m. wiktionary. org/wiki/پارت
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
https://fa. m. wiktionary. org/wiki/پارت
کلمه پارت از ترکیپ دوکلمه تشکیل شده: ( ( پا= پایه، استحکام ) ) و ( ( اِرت= واحد ، یگانه ، متحد، عدد یک ) ) بنابراین معنی پارت=نیروی انسانی یک کشور که ازنژادهای مختلفند ودارای زبان وفرهنگهای مادری مختلفند ولی براساس سیاستهای دولت مرکزی با ( ( یک زبان مشترک ومتحدفارسی ) ) تکلم می کنند وپارت یک اتحاد بزرگ ملی وحاکمیتی بین تمام اقوام ایرانی است واین، نماد پیش درآمدی مقدمات اتحاد ملی، و مقدمه ای تاریخی برای اتحاد امت ها درآینده بوده است. بنابراین پارت= زبان مشترک و اتحادمشترک مردم ازتمام اقوام دریک کشور ( ایران باستان ) ، تمسک ملی به پایه واستحکام مشترک قومیتی و فرهنگی ( زبانی ) .
... [مشاهده متن کامل]
نتیجه: منشاء ساختاری کلمه پارت= پا اِرت ، به معنی مشترک و واحد وبه زبان امروزی، پارت = زبان رسمی کشور ایران در دوره باستانی.
البته برخیها تخیلی کلمه پارت رابه ترکیب زبان مغولی وفارسی ربط میدهند و لی وجود لغات انگشت شمار وبسیار اندک مغولی در زبان فارسی این نظریه را به طور کلی رد می کند وتاثیر زبان مغولی در زبان فارسی کمتراز نیم درصداست.
... [مشاهده متن کامل]
نتیجه: منشاء ساختاری کلمه پارت= پا اِرت ، به معنی مشترک و واحد وبه زبان امروزی، پارت = زبان رسمی کشور ایران در دوره باستانی.
البته برخیها تخیلی کلمه پارت رابه ترکیب زبان مغولی وفارسی ربط میدهند و لی وجود لغات انگشت شمار وبسیار اندک مغولی در زبان فارسی این نظریه را به طور کلی رد می کند وتاثیر زبان مغولی در زبان فارسی کمتراز نیم درصداست.
معنی پارت
پارت : پارتی ( فارسی میانه اشکانی ) .
پارت می تواند در موارد زیر بکار رود:
پارت: یکی از ساتراپ نشین های هخامنشی
پارت ( قوم ) : یکی از اقوام باستانی ایران
پارت: نام دیگر امپراتوری و سلسله اشکانیان در ایران باستان .
پارت می تواند در موارد زیر بکار رود:
پارت: یکی از ساتراپ نشین های هخامنشی
پارت ( قوم ) : یکی از اقوام باستانی ایران
پارت: نام دیگر امپراتوری و سلسله اشکانیان در ایران باستان .
کلمه ی ( ( پار ) ) در زبان فارسی یعنی گروه، دسته، قوم و ( ( ت ) ) درکلمه پارت یعنی کوه وصحرا وبراین اساس پارت یعنی قومی که مانند ترکمن ها صحرانشین دائمی هستند ودرارتفاعات وکوهها زندگی می کنندولی پارس به قومی گفته می شود که درمکانهاوسرزمین های پست وصاف زندگی می کنند یعنی درمقابل کسانی که صحرانشین هستند پارسها هموارنشین هستند وبه زبان امروزی پارت یعنی روستا نشین وچادرنشین و پارس یعنی شهرنشین
... [مشاهده متن کامل]
وکلمه ی فارس هم مُعرب کلمه پارس است. بنابراین قوم پارت به اقوامی گفته می شود که درکوهستانهای البرز داخلی وخارجی زندگی می کردند واز اقوام مختلف سکایی بودند زیرا درعهد قدیم بخاطر کمبود ارزاق آمیختگی های فرهنگی به شدت رواج داشت وخلوص نژادی قابل طرح نبود. همچنین درقدیم هیچگونه شهری وجود نداشت و جمعیت یا ساکن روستاهای بزرگ بودند یا ساکن روستاهای کوچک وبا پیشرفت تمدنها ساز وکارهای شهرنشینی بوجود آمد.
... [مشاهده متن کامل]
وکلمه ی فارس هم مُعرب کلمه پارس است. بنابراین قوم پارت به اقوامی گفته می شود که درکوهستانهای البرز داخلی وخارجی زندگی می کردند واز اقوام مختلف سکایی بودند زیرا درعهد قدیم بخاطر کمبود ارزاق آمیختگی های فرهنگی به شدت رواج داشت وخلوص نژادی قابل طرح نبود. همچنین درقدیم هیچگونه شهری وجود نداشت و جمعیت یا ساکن روستاهای بزرگ بودند یا ساکن روستاهای کوچک وبا پیشرفت تمدنها ساز وکارهای شهرنشینی بوجود آمد.
بخش ، قسمت ، پاره ، جز ، قطعه ، عضو
واژه پارت به معنی ( قوم ) و پهلوان یعنی ( پارتی ) از این رو واژه پهلوان با واژه پارتیزان هم ریشه می باشد به معنی شخصی که به روش پارت ها می جنگد .
پارتی به معنی قوم را در واژه پارتی بازی امروز می بینیم . بنابراین پارتی بازی یعنی عشیره بازی ، فامیل بازی ، گروه بازی و قوم بازی .
پارتی به معنی قوم را در واژه پارتی بازی امروز می بینیم . بنابراین پارتی بازی یعنی عشیره بازی ، فامیل بازی ، گروه بازی و قوم بازی .
پارتی زان، نیروهای که در جنگ عملیات کمین، دست برد می زنند. وسریع تغیر مکان میدهند. ودر موقعیت دیگر دوباره ضربه می زنند. به چنین نبردهایی جنگ های پارتیزانی ( نا منظم ) می گویند. که گالش های گیلان مخترع
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
آن بودند. ومردم اشکالی، اروشکی، ا شکوری، اوشکوری، اشکجانپهلو، اشکجانی، . . . که از قوم گالش می باشند. با سلوکیان به این شیوه می جنگیدند. وحتی ایروان راحت سیطره خود در آورده ونام آنرا وی شی نی و می شی نی نهادند. که از نامهای گالشی است. که پس از حدود2000 هزار سال می شی نی به ایروان تغیر نام داده است. اشکالی ها تشکیل حکومت داده که اکنون به آن اشکانی می گویند. وپایتخت خود را به منطقه گرگان، مینودشت و گمیشان امروزی انتقال دادند.
پارت . ( اِخ ) پارث . پَرث َوَ. نام خراسان کنونی یکی از خترپت نشینهای هخامنشی . بعهد سلوکیان . دولت اشکانی دراین ناحیت تشکیل شد و بقایای نفوذ اخلاف اسکندر را از ایران برانداخت . این ایالت از شمال به دهستان و ازمشرق به آری و از جنوب به کارامانی و از مغرب به مادی محدود بوده است . رجوع به پرثَوَ و اشکانیان شود.
... [مشاهده متن کامل]
پارت به قسمتی از خراسان نیز گفته میشد، ساتراپ پارت ( حوالی شهرستان بجنورد= خراسان شمالی ) که در دوران هخامنشی در واقع قسمتی از ولایات پر رونق هخامنشیان محسوب میشد.
... [مشاهده متن کامل]
پارت به قسمتی از خراسان نیز گفته میشد، ساتراپ پارت ( حوالی شهرستان بجنورد= خراسان شمالی ) که در دوران هخامنشی در واقع قسمتی از ولایات پر رونق هخامنشیان محسوب میشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)