[ویکی فقه] پاداش تسلیم (قرآن). تسلیم همه جانبه مؤمنان در برابر احکام خداوند، موجب پاداش بزرگ خداوند برای مسلمین و موجب آرامش خداوند می شود.
تسلیم در برابر خداوند، موجب آمرزش خداوند می شود:ان المسلمین والمسلمـت والمؤمنین والمؤمنـت والقـنتین والقـنتـت... اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیمـا.به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا ... خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. در پایان آیه، پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانی را که دارای ویژگی های دهگانه فوق هستند چنین بیان می کند: خداوند برای آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است (اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیما).نخست با آب مغفرت گناهان آنها را که موجب آلودگی روح و جان آنها است می شوید، سپس پاداش عظیمی که عظمتش را جز او کسی نمی داند در اختیارشان می نهد، در واقع یکی از این دو جنبه نفی ناملایمات دارد و دیگر جلب ملایمات. تعبیر به اجرا خود دلیل بر عظمت آن است، و توصیف آن با وصف عظیم تاکیدی بر این عظمت است، و مطلق بودن این عظمت، دلیل دیگری است بر وسعت دامنه آن، بدیهی است چیزی را که خداوند بزرگ، بزرگ بشمرد فوق العاده عظمت دارد. این نکته نیز قابل توجه است که جمله اعد (آماده کرده است) با فعل ماضی، بیانی است برای قطعی بودن این اجر و پاداش و عدم وجود تخلف، و یا اشاره ای به اینکه بهشت و نعمت هایش از هم اکنون برای مؤمنان آماده است.
تسلیم موجب پاداش بزرگ
تسلیم همه جانبه مؤمنان در برابر احکام خداوند، موجب پاداش بزرگ خداوند است:ولو انا کتبنا علیهم ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیـرکم ما فعلوه الا قلیل منهم ولو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم واشد تثبیتـا• واذا لاتینـهم من لدنا اجرا عظیمـا.اگر (همانند بعضی از امتهای پیشین،) به آنان دستور می دادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید»، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمی از آنها عمل می کردند! و اگر اندرزهایی را که به آنان داده می شد انجام می دادند، برای آنها بهتر بود و موجب تقویت ایمان آنها می شد. و در این صورت، پاداش بزرگی از ناحیه خود به آنها می دادیم. ان المسلمین والمسلمـت... اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیمـا.به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، ... خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. مقصود از موصول «ما یوعظون» اوامر الهی است. خداوند از اسرار باطنی آن گروه (منافقان) خبر می دهد و می فرماید: و لو انا کتبنا علیهم: اگر بر مردمی که ذکرشان گذشت واجب می کردیم. ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیارکم: که خود را بکشید یا از دیارتان خارج شوید، جز عده کمی اطاعت نمی کردند. چنان که به امت موسی دستور دادیم و بر اینکار آنها را ملزم ساختیم و آنها خویشتن را کشتند و به سوی «تیه» رفتند. ما فعلوه الا قلیل منهم: بخاطر مشقتی که در اطاعت این دستورات هست، تنها مردم مؤمن خالص، اطاعت می کنند. گفته اند منظور از این «قلیل» که استثناء شده، ثابت بن قیس بن شماس است و برخی گفته اند: منظور جماعتی از اصحاب پیامبر است که می گفتند: به خدا اگر به ما امر شود، اطاعت می کنیم پس خدای را حمد می کنیم که ما را به این کار امر نکرد. از این جماعت، عبدالله بن مسعود و عمار یاسر هستند. از این رو پیامبر فرمود: «برخی از افراد امت من، مردانی هستند که ایمان در دل ایشان از کوه های بلند استوارتر است».و لو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم و اشد تثبیتا: اگر به امر خدا عمل می کردند، برای آنها بهتر و از لحاظ بصیرت در امر دین، سخت تر بود. لفظ تثبیت، کنایه از بصیرت، قرار داده شده است زیرا کسی که در کار دینش بصیرت داشته باشد، در دینش ثابت قدم تر و در اعتقادش قوی تر و همیشگی تر از آنانی است که در باره دین بصیرتی نداشته باشند. به قولی معنایش این است که: اگر آنها موعظه خدا و رسولش را در امور دین و دنیا قبول کنند. ثبات آنها به حق بیشتر و از گمراهی و اشتباه دورتر خواهند بود.بلخی گوید: معنای آیه این است که اگر کشتن و خارج شدن از دیار، بر آنها واجب می شد انجام نمی دادند. اکنون که این کارها بر آنها واجب نشده است، کارهای آسانی که به آنها دستور داده شده، انجام دهند که برای آنها بهتر و در راه ثبات ایمان محکمتر است. و اذا لآتیناهم من لدنا اجرا عظیما: این جمله متصل به قبل است. یعنی: اگر آنها چنین می کردند، از جانب خود به آنها اجری عظیم می دادیم که احدی به کنه آن پی نبرد و پایان و حد اعلای آن را درک نکند. کلمه: «من لدنا» برای افاده این معنی است که جز خداوند کسی بر دادن چنین اجری قادر نیست و این کار به خداوند اختصاص دارد. چه ممکن است پاداش به دست بنده ای از بندگان خدا به ایشان برسد لکن هر گاه ثواب به وسیله خود خداوند به بنده برسد، برای او ارزنده تر و بهتر خواهد بود.
تسلیم همراه نیکوکاری
تسلیم در برابر خداوند، به همراه نیکوکاری، موجب پاداش الهی می شود:بلی من اسلم وجهه لله وهو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون.آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند. (بنابراین، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.) پس از اثبات این واقعیت که آنها هیچ دلیلی بر این مدعی ندارند و ادعای انحصاری بودن بهشت، تنها خواب و خیالی است که در سر می پرورانند، معیار اصلی و اساسی ورود در بهشت را به صورت یک قانون کلی بیان کرده، می گوید: آری کسی که در برابر خداوند تسلیم گردد و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است (بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه). و بنابراین چنین کسانی نه ترسی خواهند داشت و نه غمگین می شوند (و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون). خلاصه اینکه بهشت و پاداش خداوند و نیل به سعادت جاودان در انحصار هیچ طایفه نیست، بلکه از آن کسانی است که واجد دو شرط باشند:در مرحله اول تسلیم محض در مقابل فرمان حق و ترک تبعیض در احکام الهی، چنان نباشد که هر دستوری موافق منافعشان است بپذیرند و هر چه مخالف آن باشد پشت سر اندازند، آنها به طور کامل تسلیم حقند.و در مرحله بعد آثار این ایمان در عمل آنها به صورت انجام کار نیک منعکس گردد، آنها نیکوکارند، نسبت به همگان و در تمام برنامه ها. در حقیقت قرآن با این بیان مساله نژاد پرستی و تعصبهای نابجا را بطور کلی نفی می کند و سعادت و خوشبختی را از انحصار طایفه خاصی بیرون می آوردضمنا معیار رستگاری را که ایمان و عمل صالح است، مشخص می سازد.
تسلیم در برابر خداوند، موجب آمرزش خداوند می شود:ان المسلمین والمسلمـت والمؤمنین والمؤمنـت والقـنتین والقـنتـت... اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیمـا.به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا ... خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. در پایان آیه، پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانی را که دارای ویژگی های دهگانه فوق هستند چنین بیان می کند: خداوند برای آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است (اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیما).نخست با آب مغفرت گناهان آنها را که موجب آلودگی روح و جان آنها است می شوید، سپس پاداش عظیمی که عظمتش را جز او کسی نمی داند در اختیارشان می نهد، در واقع یکی از این دو جنبه نفی ناملایمات دارد و دیگر جلب ملایمات. تعبیر به اجرا خود دلیل بر عظمت آن است، و توصیف آن با وصف عظیم تاکیدی بر این عظمت است، و مطلق بودن این عظمت، دلیل دیگری است بر وسعت دامنه آن، بدیهی است چیزی را که خداوند بزرگ، بزرگ بشمرد فوق العاده عظمت دارد. این نکته نیز قابل توجه است که جمله اعد (آماده کرده است) با فعل ماضی، بیانی است برای قطعی بودن این اجر و پاداش و عدم وجود تخلف، و یا اشاره ای به اینکه بهشت و نعمت هایش از هم اکنون برای مؤمنان آماده است.
تسلیم موجب پاداش بزرگ
تسلیم همه جانبه مؤمنان در برابر احکام خداوند، موجب پاداش بزرگ خداوند است:ولو انا کتبنا علیهم ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیـرکم ما فعلوه الا قلیل منهم ولو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم واشد تثبیتـا• واذا لاتینـهم من لدنا اجرا عظیمـا.اگر (همانند بعضی از امتهای پیشین،) به آنان دستور می دادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید»، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمی از آنها عمل می کردند! و اگر اندرزهایی را که به آنان داده می شد انجام می دادند، برای آنها بهتر بود و موجب تقویت ایمان آنها می شد. و در این صورت، پاداش بزرگی از ناحیه خود به آنها می دادیم. ان المسلمین والمسلمـت... اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیمـا.به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، ... خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. مقصود از موصول «ما یوعظون» اوامر الهی است. خداوند از اسرار باطنی آن گروه (منافقان) خبر می دهد و می فرماید: و لو انا کتبنا علیهم: اگر بر مردمی که ذکرشان گذشت واجب می کردیم. ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیارکم: که خود را بکشید یا از دیارتان خارج شوید، جز عده کمی اطاعت نمی کردند. چنان که به امت موسی دستور دادیم و بر اینکار آنها را ملزم ساختیم و آنها خویشتن را کشتند و به سوی «تیه» رفتند. ما فعلوه الا قلیل منهم: بخاطر مشقتی که در اطاعت این دستورات هست، تنها مردم مؤمن خالص، اطاعت می کنند. گفته اند منظور از این «قلیل» که استثناء شده، ثابت بن قیس بن شماس است و برخی گفته اند: منظور جماعتی از اصحاب پیامبر است که می گفتند: به خدا اگر به ما امر شود، اطاعت می کنیم پس خدای را حمد می کنیم که ما را به این کار امر نکرد. از این جماعت، عبدالله بن مسعود و عمار یاسر هستند. از این رو پیامبر فرمود: «برخی از افراد امت من، مردانی هستند که ایمان در دل ایشان از کوه های بلند استوارتر است».و لو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم و اشد تثبیتا: اگر به امر خدا عمل می کردند، برای آنها بهتر و از لحاظ بصیرت در امر دین، سخت تر بود. لفظ تثبیت، کنایه از بصیرت، قرار داده شده است زیرا کسی که در کار دینش بصیرت داشته باشد، در دینش ثابت قدم تر و در اعتقادش قوی تر و همیشگی تر از آنانی است که در باره دین بصیرتی نداشته باشند. به قولی معنایش این است که: اگر آنها موعظه خدا و رسولش را در امور دین و دنیا قبول کنند. ثبات آنها به حق بیشتر و از گمراهی و اشتباه دورتر خواهند بود.بلخی گوید: معنای آیه این است که اگر کشتن و خارج شدن از دیار، بر آنها واجب می شد انجام نمی دادند. اکنون که این کارها بر آنها واجب نشده است، کارهای آسانی که به آنها دستور داده شده، انجام دهند که برای آنها بهتر و در راه ثبات ایمان محکمتر است. و اذا لآتیناهم من لدنا اجرا عظیما: این جمله متصل به قبل است. یعنی: اگر آنها چنین می کردند، از جانب خود به آنها اجری عظیم می دادیم که احدی به کنه آن پی نبرد و پایان و حد اعلای آن را درک نکند. کلمه: «من لدنا» برای افاده این معنی است که جز خداوند کسی بر دادن چنین اجری قادر نیست و این کار به خداوند اختصاص دارد. چه ممکن است پاداش به دست بنده ای از بندگان خدا به ایشان برسد لکن هر گاه ثواب به وسیله خود خداوند به بنده برسد، برای او ارزنده تر و بهتر خواهد بود.
تسلیم همراه نیکوکاری
تسلیم در برابر خداوند، به همراه نیکوکاری، موجب پاداش الهی می شود:بلی من اسلم وجهه لله وهو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون.آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند. (بنابراین، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.) پس از اثبات این واقعیت که آنها هیچ دلیلی بر این مدعی ندارند و ادعای انحصاری بودن بهشت، تنها خواب و خیالی است که در سر می پرورانند، معیار اصلی و اساسی ورود در بهشت را به صورت یک قانون کلی بیان کرده، می گوید: آری کسی که در برابر خداوند تسلیم گردد و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است (بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه). و بنابراین چنین کسانی نه ترسی خواهند داشت و نه غمگین می شوند (و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون). خلاصه اینکه بهشت و پاداش خداوند و نیل به سعادت جاودان در انحصار هیچ طایفه نیست، بلکه از آن کسانی است که واجد دو شرط باشند:در مرحله اول تسلیم محض در مقابل فرمان حق و ترک تبعیض در احکام الهی، چنان نباشد که هر دستوری موافق منافعشان است بپذیرند و هر چه مخالف آن باشد پشت سر اندازند، آنها به طور کامل تسلیم حقند.و در مرحله بعد آثار این ایمان در عمل آنها به صورت انجام کار نیک منعکس گردد، آنها نیکوکارند، نسبت به همگان و در تمام برنامه ها. در حقیقت قرآن با این بیان مساله نژاد پرستی و تعصبهای نابجا را بطور کلی نفی می کند و سعادت و خوشبختی را از انحصار طایفه خاصی بیرون می آوردضمنا معیار رستگاری را که ایمان و عمل صالح است، مشخص می سازد.
wikifeqh: پاداش_تسلیم_(قرآن)