[ویکی فقه] مأموریت هدایت خلق و تهذیب نفوس و تعلیم و تربیت مردم و اقامه عدل و برچیدن اختلاف و آزاد کردن انسان ها از چنگال اسارت ها، آن چنان سنگین است که آمادگیهای ویژه ای را از نظر جسمی و روحی و علمی و اخلاقی می طلبد. به همین دلیل کسانی می توانند بار این مسئولیت مهم را بر دوش کشند که در پرتو خود سازی ها از یک سو، و امدادهای الهی از سوی دیگر، برای این امر آماده شده باشند، مسلماً یک فرد عادی و ساخته نشده هرگز توانایی پذیرش چنین مأموریت بزرگی را ندارد. سخن در این است که ببینیم این ویژگی ها چیست که هر پیامبری باید واجد آن باشد؟ و طبعا باید پیامبران بزرگ و اوالعزم و صاحبان شریعت و آیین جدید سهم بیشتری از آن را داشته باشند. در اینجا علاوه بر استدلالات عقلی، قرآن مجید به یاری ما می شتابند و این ویژگی ها را بر می شمرد.
قرآن کریم در آیات فراوانی، اوصافی برای پیامبران ذکر کرده است که تقریباً شامل همه آنان می شود. در اینجا به بررسی این اوصاف می پردازیم.
رسول، نبی و نذیر
در قرآن کریم، سه صفت نبی، رسول و نذیر برای همه پیامبران ذکر شده است. البته، اوصاف دیگری نیز ذکر شده که یا عمومیت ندارند و یا اگر عمومیت داشته باشند، به تنهایی به عنوان مشخصه انبیاء ذکر نشده اند؛ مثلاً، در قرآن صفت «بشیر» بر پیامبران اطلاق شده؛ ولی هیچ گاه به تنهایی به کار نرفته است؛ برخلاف صفت «نذیر» که به تنهایی نیز ذکر شده است، حال آن که بشیر و نذیر که در بسیاری از آیات در کنار هم آمده اند. (مبشرین و منذرین، نذیرا و بشیرا) قرآن پیامبران را به عنوان «نذیر» معرفی می کند: «وَ اِنْ مِنْ اُمَّةٍ اِلّا خَلا فِیها نَذِیرٌ»؛ «... و هیچ امتی نبوده، مگر این که در آن هشدار دهنده ای گذشته است». (ترجمه آیه براساس ترجمه آقای فولادوند است).ولی در هیچ جای قرآن سخن از «بشیر»، به تنهایی، نیست. این یک نکته روانی و تربیتی است و بر این دلالت دارد که برای ساختن بشر و تربیت او «انذار» مهم تر از «تبشیر» است. به عبارت دیگر، عامل «ترس» در انسان مؤثرتر از عامل «امید» است. آن جا که انسان بخواهد در زندگی اش تغییری ایجاد کند و از اراده خویش بگذرد و رفتار دیگری را بر اساس پیشنهاد دیگران انتخاب کند، عامل «انذار» مؤثرتر از «تبشیر» است و شاید به همین دلیل است که قرآن ویژگی «نذیر» را به تنهایی برای پیامبران ذکر می کند، نه ویژگی «بشیر» را. به هر حال در قرآن سه اسم تقریباً بر همه انبیا اطلاق شده است: نبی، رسول و نذیر.
← معنای نذیر
درباره این که مفهوم نبوت و رسالت و نیز مصداق این دو چه نسبتی با یک دیگر دارند، بحث هایی شده است. البته اگر نسبت بین مفهوم نبوت و رسالت، عموم و خصوص مطلق باشد، طبعاً مصداق آن دو نیز همان نسبت را خواهند داشت؛ ولی با توجه به معنای لغوی این دو، روشن می شود که بین این دو مفهوم اشتراکی نیست. نبوت چه به معنای «رفعت» و چه به معنای «با خبر بودن» باشد، به مفهوم رسالت نیست. بله، لازمه رسالت، که داشتن پیامی است از طرف خدا، این است که رسول از آن پیام با خبر باشد؛ اما در متن مفهوم رسالت، معنای نبوت گنجانده نشده است؛ هرچند با توجه به لوازم آن می توان گفت مفهوم نبوت از مفهوم رسالت، اعم است.از نظر مصداق نیز ـ آن طور که از آیات، و شاید به شکل صریح تری از روایات استفاده می شود ـ بین نبوت و رسالت نسبت عموم و خصوص مطلق است. ممکن است گفته شود: ادعای اعم بودن نبوت از رسالت با ظاهر بعضی آیات سازگار نیست. مثلاً خداوند در برخی آیات می فرماید: «و ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ اِلاّ...»؛ «و ما پیش از تو (نیز) هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم جز این که...».در حالی که اگر نبی اعم از رسول بود، باید می فرمود: «و ما اَرْسَلْنا مِنْ نَبِیٍّ» و رسول را ذکر نمی کرد؛ زیرا وقتی عام ذکر شود، خاص نیز در ضمن آن هست و از این رو ذکر خاص در کنار عام، با بلاغت سازگار نیست. هم چنین خداوند درباره بعضی پیامبران می فرماید: «... وَ کانَ رَسُولاً نَبیَّاً»؛ «... و فرستاده ای پیامبر بود».حال آن که در مقام توصیف، ذکر عام بعد از خاص مطلوب نیست؛ مانند آن که گفته شود: «فلان شخص اعلم فقهاست و فقیه نیز هست». روشن است که اعلم فقها بودن بیانگر معنای فقیه بودن نیز هست. اگر رسالت مستلزم نبوت باشد، ذکر «نبی» پس از آوردن «رسول» مناسبتی نخواهد داشت.====دیدگاه علامه طباطبایی====علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) پاسخ این اشکال را در المیزان داده اند. به اعتقاد ایشان، «نبی» و «رسول» دو مفهوم متباین اند. هرچند رسالت مستلزم نبوت نیز هست، ولی چنان نیست که مفهوم نبوت در مفهوم رسالت مندرج باشد؛ «رسول» یعنی پیک، قاصد و کسی که واسطه است و چیزی را از کسی به دیگری می رساند؛ و «نبی» یعنی کسی که خبرهای مهم و غیبی دارد. این دو، مفهوماً با هم فرق دارند و اگر مصداقاً یکی اخص از دیگری است، معنایش این نیست که مفهوماً جهت مشترک دارند. به دیگر سخن، عموم و خصوص به حسب مصداق است، نه مفهوم.اما تفاوت این دو در چیست؟
← پاسخ علامه
...
قرآن کریم در آیات فراوانی، اوصافی برای پیامبران ذکر کرده است که تقریباً شامل همه آنان می شود. در اینجا به بررسی این اوصاف می پردازیم.
رسول، نبی و نذیر
در قرآن کریم، سه صفت نبی، رسول و نذیر برای همه پیامبران ذکر شده است. البته، اوصاف دیگری نیز ذکر شده که یا عمومیت ندارند و یا اگر عمومیت داشته باشند، به تنهایی به عنوان مشخصه انبیاء ذکر نشده اند؛ مثلاً، در قرآن صفت «بشیر» بر پیامبران اطلاق شده؛ ولی هیچ گاه به تنهایی به کار نرفته است؛ برخلاف صفت «نذیر» که به تنهایی نیز ذکر شده است، حال آن که بشیر و نذیر که در بسیاری از آیات در کنار هم آمده اند. (مبشرین و منذرین، نذیرا و بشیرا) قرآن پیامبران را به عنوان «نذیر» معرفی می کند: «وَ اِنْ مِنْ اُمَّةٍ اِلّا خَلا فِیها نَذِیرٌ»؛ «... و هیچ امتی نبوده، مگر این که در آن هشدار دهنده ای گذشته است». (ترجمه آیه براساس ترجمه آقای فولادوند است).ولی در هیچ جای قرآن سخن از «بشیر»، به تنهایی، نیست. این یک نکته روانی و تربیتی است و بر این دلالت دارد که برای ساختن بشر و تربیت او «انذار» مهم تر از «تبشیر» است. به عبارت دیگر، عامل «ترس» در انسان مؤثرتر از عامل «امید» است. آن جا که انسان بخواهد در زندگی اش تغییری ایجاد کند و از اراده خویش بگذرد و رفتار دیگری را بر اساس پیشنهاد دیگران انتخاب کند، عامل «انذار» مؤثرتر از «تبشیر» است و شاید به همین دلیل است که قرآن ویژگی «نذیر» را به تنهایی برای پیامبران ذکر می کند، نه ویژگی «بشیر» را. به هر حال در قرآن سه اسم تقریباً بر همه انبیا اطلاق شده است: نبی، رسول و نذیر.
← معنای نذیر
درباره این که مفهوم نبوت و رسالت و نیز مصداق این دو چه نسبتی با یک دیگر دارند، بحث هایی شده است. البته اگر نسبت بین مفهوم نبوت و رسالت، عموم و خصوص مطلق باشد، طبعاً مصداق آن دو نیز همان نسبت را خواهند داشت؛ ولی با توجه به معنای لغوی این دو، روشن می شود که بین این دو مفهوم اشتراکی نیست. نبوت چه به معنای «رفعت» و چه به معنای «با خبر بودن» باشد، به مفهوم رسالت نیست. بله، لازمه رسالت، که داشتن پیامی است از طرف خدا، این است که رسول از آن پیام با خبر باشد؛ اما در متن مفهوم رسالت، معنای نبوت گنجانده نشده است؛ هرچند با توجه به لوازم آن می توان گفت مفهوم نبوت از مفهوم رسالت، اعم است.از نظر مصداق نیز ـ آن طور که از آیات، و شاید به شکل صریح تری از روایات استفاده می شود ـ بین نبوت و رسالت نسبت عموم و خصوص مطلق است. ممکن است گفته شود: ادعای اعم بودن نبوت از رسالت با ظاهر بعضی آیات سازگار نیست. مثلاً خداوند در برخی آیات می فرماید: «و ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ اِلاّ...»؛ «و ما پیش از تو (نیز) هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم جز این که...».در حالی که اگر نبی اعم از رسول بود، باید می فرمود: «و ما اَرْسَلْنا مِنْ نَبِیٍّ» و رسول را ذکر نمی کرد؛ زیرا وقتی عام ذکر شود، خاص نیز در ضمن آن هست و از این رو ذکر خاص در کنار عام، با بلاغت سازگار نیست. هم چنین خداوند درباره بعضی پیامبران می فرماید: «... وَ کانَ رَسُولاً نَبیَّاً»؛ «... و فرستاده ای پیامبر بود».حال آن که در مقام توصیف، ذکر عام بعد از خاص مطلوب نیست؛ مانند آن که گفته شود: «فلان شخص اعلم فقهاست و فقیه نیز هست». روشن است که اعلم فقها بودن بیانگر معنای فقیه بودن نیز هست. اگر رسالت مستلزم نبوت باشد، ذکر «نبی» پس از آوردن «رسول» مناسبتی نخواهد داشت.====دیدگاه علامه طباطبایی====علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) پاسخ این اشکال را در المیزان داده اند. به اعتقاد ایشان، «نبی» و «رسول» دو مفهوم متباین اند. هرچند رسالت مستلزم نبوت نیز هست، ولی چنان نیست که مفهوم نبوت در مفهوم رسالت مندرج باشد؛ «رسول» یعنی پیک، قاصد و کسی که واسطه است و چیزی را از کسی به دیگری می رساند؛ و «نبی» یعنی کسی که خبرهای مهم و غیبی دارد. این دو، مفهوماً با هم فرق دارند و اگر مصداقاً یکی اخص از دیگری است، معنایش این نیست که مفهوماً جهت مشترک دارند. به دیگر سخن، عموم و خصوص به حسب مصداق است، نه مفهوم.اما تفاوت این دو در چیست؟
← پاسخ علامه
...
wikifeqh: ویژگی های_پیامبران