ویسه

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

ویسه. [ س َ / س ِ ] ( اِخ ) به معنی ویس است که معشوقه رامین باشد. ( برهان ) :
اگر لختی ز تندی رام گردم
چو ویسه در جهان بدنام گردم.
نظامی.
درآورده به ویسه دست رامین
چو زرین طوقی اندر سرو سیمین.
نظامی ( از آنندراج ).
چو ویسه فتنه ای در شهدبوسی
چودایه آیتی در چاپلوسی.
نظامی.
رجوع به ویس ( اِخ ) شود.

ویسه. [ س َ / س ِ ] ( اِخ ) نام پدر پیران سرلشکر افراسیاب. ( برهان ) ( آنندراج ).

ویسه. [ وَ س َ ] ( اِخ ) دهی است مرکز دهستان ویسه بخش مریوان شهرستان سنندج. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای بخش مریوان شهرستان سنندج . این دهستان در جنوب باختری بخش در دامنه واقع است . سردسیر . محصولش غلات ذرت توتون برنج و ۳٠ آبادی دارد که سکنه آن ۵۲٠٠ تن میباشد .

دانشنامه عمومی

ویسه (مریوان). ویسه یک روستا در ایران است که در دهستان زریوار واقع شده است. [ ۱] ویسه ۸۲۵ نفر جمعیت دارد.
عکس ویسه (مریوان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

ویْسه
در شاهنامۀ فردوسی ، سردار تورانی و نیز سپاهی به روایت شاهنامه که از کوه قاف آمده بود و سپاهی که خود را از نژاد جَم و فریدون و از خاندان ویسه یا ویشه می دانست و در جنگ کِی خُسرو با افراسیاب با تورانیان می جنگید.

پیشنهاد کاربران

ویسی کردن در کتاب دیکشتری هوشمند زبان پارسی پهلوی نوشته مک کنزی و چاپ دانشگاه گوتینگن آلمان به چیم مخابره کردن آمده است و اگر ویسی کردن: مخابره کردن ر اهَمبایشی مانند رونویسی کردن بینگاریم، به بون نونیک ویس - می رسیم:
...
[مشاهده متن کامل]

ویسیدَن یا ویسیتُن ( ویس - ) : مخابره کردن
ویسدار: قابل مخابره کردن
ویسین: ویسدار
ویسیک یا ویسیگ: ویسدار؛ بسته به مخابره کردن
ویسیدار یا ویسیتار: مخابره کننده
ویساک یا ویساگ: مخابره کننده
ویسان: مخابره کننده
ویسیر: مخابره کننده
ویسیشن: مخابره کردن
ویسیشنگاه: زمان یا جایگاه مخابره کردن
ویسیشنیک یا ویسیشنیگ: مخابره کننده؛ ویسیک
ویسیشنیه: مخابره
ویسیشنیها: با مخابره کردن
ویسک یا ویسَگ: مخابره کننده؛ ابزاری برای مخابره کردن
ویسینَک یا ویسینُگ: ابزاری برای مخابره کردن
پَدیشویس: ابزاری برای مخابره کردن
ویسیت: مخابره کرد؛ مخابره کرده شده
ویسیتَک یا ویسیتَگ یا ویسیدَک یا ویسیدَگ: مخابره کرده؛ مخابره کرده شده
ویسگاه: جای مخابره کردن؛ زمان مخابره کردن
ویسیر: مخابره کننده
و اگر بون گذشته را وِشتَن بینگاریم، خواهیم داشت:
وِشتَن ( ویس - ) : مخابره کردن
وِشتار: مخابره کننده
وِشت: مخابره کرد؛ مخابره کرده شده
وَشتَگ یا وِشتَک: مخابره کرده؛ مخابره کرده شده
وِشتَنگاه: زمان یا جایگاه مخابره کردن

در کتاب دیکشنری هوشمند زبان پارسی پهلوی ویسی کردن به چیم مخابره کردن آمده است.
پیشنهاد واژه "ویسه" به جای "کیبورد"، پیشنهاد "ویسِش" به جای "تایپ کردن" و پیشنهاد واژه "ویسگَر/ویسا" به جای "تایپیست/تایپر". را
ما در پارسی واژه "نِوِشتن" را داریم که همگی آن را میشناسیم. این واژه از پیشوند "نِ" به همراه "وِشتَن" ساخته شده است که "وِشتَن" در گذشته به شیوه "بِشتَن" بوده است همانگونه که در گذشته "نوشتن" به ریخت "نبشتن" بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

پس "وِشتَن" را داریم که بن کنونی ( =بن مضارع ) اش واژه "ویس" است که در "نِویس" نیز این واژه را میبینیم.
"وِشتَن" برابر "ثبت کردن، نوشتن" میباشد و ما برابر نخستش "ثبت کردن" را میگیریم.
پس "وِشتَن" بن کنونی اش "ویس" است که اگر به این واژه "پسوند نسبت" ای را که "ه" باشد بچسبانیم، واژه ای "هموَند" و "مرتبط" با "وشتن" ساخته می شود که ما آن را برابر "کییبورد" میبینیم که کارش "ثبت کردن، نوشتن" است.
"ویسش" که همانند "آموزش، سازش، خوانش. . . . . " است که برابر "وِشتن" است و برابر "ثبت کردن، نوشتن" است.
"ویسا" و "ویسگر" که دارای پسوند های "ا" و "گر" هستند که این پسوند ها فاعل/کنشگر ساز هستند.
پس "ویسا" و "ویسگر" کسان و چیزهای هستند که "وِشتن" و "ویسش" را انجام می دهند که می شود "تایپ کننده" یا همان "تایپیست، تایپر".
در این دیدگاه کوشیدم تا به زبان ساده این واژگان را بگسترم و "توضیح دهم".
بِدرود!

ویسه:در قدیم پهلوانی به نام پیران ویسه بود. در آن زمان فامیل وجود نداشت با شغلشان به آنها فامیل میدادند. ویسه یعنی پهلوان.