ولایتعهدى امام رضا علیه السلام

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] سفر امام رضا (علیه السلام) در سال 200 هجری به خراسان و پذیرش ولایتعهدی مأمون خلیفه عباسی، یکی از اتفاقات مهم تاریخ تشیع است. قبول ولایتعهدی توسط امام رضا علیه السلام در پی اجبار و تهدید مامون صورت گرفت و امام شرایطی را برای قبول ولایتعهدی تعیین نمودند که خودبخود مانع سوء استفاده مامون از آن گردید.
زندگی مأمون سراسر کوشش و فعالیت و خالی از رفاه و آسایش آنچنانی بود، درست برعکس برادرش امین که در آغوش زبیده پرورش یافته بود. مأمون مانند برادرش اصالت چندانی برای خود احساس نمی کرد و نه تنها به آینده خود مطمئن نبود، بلکه برعکس، این نکته را مسلم می پنداشت که عباسیان به خلافت و حکومت او تن در نخواهند داد، از این رو خود را فاقد هرگونه پایگاهی که بدان تکیه کند می دید، و به همین دلیل آستین همت بالا زد و برای آینده به برنامه ریزی پرداخت. مأمون در علوم و فنون مختلف تبحر یافت و بر امثال خویش، و حتی بر تمام عباسیان، برتری یافتبرخی می گفتند: در میان عباسیان کسی دانشمندتر از مأمون نبود.»
غاصبین خلافت ، چه آنها که از بنی امیه بودند و چه بنی عباس ، بیشترین وحشت و نگرانی را از جانب خاندان علی علیه السلام ، داشتند؛ کسانی که مردم ، و لا اقل توده انبوهی از آنها ،خلافت را حق مسلّم آنان می دانستند و علاوه بر این هرگونه فضیلتی را نیز در وجود آنان می یافتند. این بود که فرزندان بزرگوار علی علیه السلام ، همواره مورد شکنجه و آزار خلفای وقت بودند و سرانجام هم به دست آنان به شهادت می رسیدند.اما مامون پس از آنکه با شکست دادن و کشتن برادرش به خلافت رسید ، اظهار علاقه به تشیع کرد و تصمیم گرفت امام علیه السلام را به مرو، مقر حکومت خود، بیاورد و با آن حضرت طرح دوستی و محبت بریزد و ضمن استفاده از موقعیت علمی و اجتماعی آن حضرت، کارهای او را تحت نظارت کامل قرار دهد
به خوبی روشن است که واگذاری خلافت به یک علوی، آن هم در شرایطی که خلفای عباسی ، علویان را به شدیدترین وجهی سرکوب می کردند، می تواند هر انسانی را درباره مأمون به اشتباه بیندازد.آنچه از ظاهر رفتار مأمون به دست می آید آن است که وی با ظرافت خاصی کوشید تا وانمود کند که در این اقدام، خلوص نیت دارد و از سر حق باوری نسبت به حق علویان و نیز علاقه وافری که به امام رضا علیه السّلام دارد دست به این کار زده است. ظاهرسازی مأمون به اندازه ای ماهرانه انجام گرفت که حتی بعدها، آنگونه که اربلی به سید بن طاووس نسبت داده و خود نیز تمایل آشکاری بدان نشان داده، در مسأله شهادت امام، مأمون مبری دانسته شده و به عنوان یک فرد شیعه و یا متمایل به امام شناسانده شده است! البته به دلیل معتزلی بودن مأمون و این نکته که در تقابل اهل حدیث با معتزلیان ، معتزلیان را متهم به شعیه بودن می کردند ، می توان اتهام شیعه بودن مأمون را کار اهل حدیث دانست.
می توان با توجه به سخنان و سیره رفتاری امام رضا (ع) و مأمون در قبال مساله ولایتعدی ، هدف مأمون از انجام این عمل را این گونه بیان کرد:
پس از آنکه مأمون تصمیم گرفت به امام پیشنهاد ولایتعهدی بدهد ، یکی از افراد خویش به نام رجاءبن ابی ضحاک را به مدینه فرستاد تا امام را به مرو محل اقامت مأمون بیاورد.اما امام در برابر این پیشنهادهای مأمون واکنش های نشان دادند از جمله :
چنین برخوردهایی بی تردید می توانست کسانی را که درک درستی داشتند، به ویژه شیعیان را که در ارتباط مستقیم با امام بودند متوجه سازد که امام به اجبار این مسافرت را پذیرفته است اند.به هر حال و با اصرار مأمون ، اما از راه مدینه به خراسان سفر کردند.
پس از آنکه امام به مرو رسیدند ، مأمون دستور داد تا از امام استقبال رسمی شود، بنا بر این نیروهای مسلح با بقیه مردم برای استقبال از او خارج شدند در حالی که مأمون در صفّ مقدم استقبال کنندگان بود و با او سهل بن فضل و بقیه وزرا و مستشاران او بودند.مأمون با امام مصافحه کرد و به ایشان خوشامد گرمی گفت، و برای حضرت خانه بزرگی را اختصاص داد که همه چیز در آن از خدم و حشم و سایر مایحتاج آماده بود و خیلی زیاد مواظب ایشان بودند.

پیشنهاد کاربران

بپرس