[ویکی فقه] این بحث در عین اختصار، به اصل ضرورت دینی و لزوم ولایت فقها بر ارکان سیاسی جامعه پرداخته و مبنای فقهی آن را بیان داشته است. و لزوم حکومت و ولایت فقها در عصر غیبت را به اثبات رسانده و روشن ساخته اند که ولی فقیه جامع الشرایط از همه اختیارات امام معصوم (علیه السّلام) در عرصه حکمرانی برخوردار است.
دلایل عقلی و نقلی، گواه نیاز جامعه بشری به حکومتی است که امورش را راه برد؛ کیانش را حفظ کند آن را از عوامل فساد و زوال باز دارد در جهت مصالح آن برنامه ریزی کند زورمند را از تجاوز به حقوق ناتوان نگه دارد، ستمگران را از آن دور کند عدالت را در آن حاکم و راه ها را ایمن و همگان را در برابر قانون یکسان سازد. بی گمان برای انسان، حالتی رنج بارتر از هرج و مرج نیست و دین اسلام، که کامل ترین ادیان و دارای پیشرفته ترین قوانین و سازمان ها است، هیچ یک از امور معنوی یا مادی زندگانی انسان را رها نکرده است و برای هر مسئله ای حکمی معین ساخته است. مهم ترین مسئله زندگی اجتماعی، ضرورت وجود حکومت است که اجرای بسیاری از احکام اسلام بدان وابسته است. لذا این شریعت مبین بدان اهتمامی خاص داشته و برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) ولایت مطلق قائل شده است: «النبی اولی بالمومنین من انفسهم؛ پیامبر به مومنان از جان های خودشان سزاوارتراست.» طبق این ولایت، حکومت عدل اسلامی به رهبری صاحب مقام رسالت و نبوت(صلی الله علیه و آله وسلّم) برپاگشت، سپس خداوند دین خود را با ولایت امیرالمومنین و فرزندان پاکش، امامان دوازده گانه (علیه السّلام)، کامل نمود و بر ولایت، به ویژه ولایت امیرالمومنین (علیه السّلام)، تاکید کرد و آن را قرین ولایت خدا و رسول قرارداد: «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنواالذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکــعون؛ جز این نیست که ولی شما خدا است و رسـول او و مومنان که نماز می خوانند و در حال رکوع انفاق می کنند.»هم چنین به رسول خود فرمان داد تا آن را در روز غدیرخم و در بـرابر انــبوه مسلمانان اعلام کند: «یا ایها الرسول بـلغ ما انزل الـیـک من ربک فان لم تفعل فمابلغت رسالته والـله یعصمک من الناس ان الله لایهدی الـقوم الـکافرین؛ ای رسول، آن چه را از پروردگارت بر تو نــازل شده است، به مردم برسان،که اگر چنین نکنی، امر رسالت را ادا نکرده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند. خداوند مردم کافر را هدایت نمی کند.» هم چنین هنگامی که با ابلاغ ولایت امیرالمومنین از سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) دین کامل گشت، خداوند متعال فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز دین شما را کامل کـردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما پسندیدم.»
نص بر امامت و حکومت امامان
نصوص متواتری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) نقل شده است که بر امامت و حکومت و ولایت امامان دوازده گانه از فرزندان حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله وسلّم) تصریح می کند. این احادیث که مضمون آنها امامت دوازده تن از خاندان پیامبر و فرزندان فاطمه (علیهاالسّلام) است و به وسیله محدثان بزرگ شیعه و سنی نقل شده و در صحاح، مسانید و سنن آنان آمده است، تنها بر مذهب امامیه که معتقد به امامت دوازده تن از عترت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) هستند منطبق است. علاوه بر این روایات، خداوند پیروی از آنان را بر مومنان واجب دانسته است: «یا ایها الـذین آمـنوا اطیـعواالله و اطیعوا الرسول واولی الامرمنکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا و رسول و اولی الامر خود اطاعت کنیـد. بدین ترتیب اطاعت از آنان هم سنگ اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) معرفی شده است و این خصوصیت تنها درباره کسانی قابل تصور است که چون پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) معصوم باشند یعنی تنها مصداق اولی الامر، همان گونه که امامیه معتقدند، امامان معصوم هستند. بنابراین اولی الامر را جز به امامان معصو هر که و با هر مقامی ب اشد حتی فقیه نمی توان تفسیر کرد. این است مقتضای بنیاد و حکومت خداوند متعال و معنای اسمای حسنای او و حاکمیت توحیدی اش. پس کسی را بر دیگری سلطه ای و حکومتی نیست، مگر آن که خداوند بدو چنین منزلتی بخشیده باشد. لذا حاکم، آمر و ناهی، سلطان و قاضی، خدا است و همه این شئون از لطف، رحمانیت، رحیمیت، عدل، حکمت و علم او سرچشمه می گیرد، که او است رحمان، رحیم، لطیف، عادل، حکیم، عالم و علیم. مرحوم علامه حلی، دلایلی بر لزوم جعل حکومت از سوی خدا و نصب امام برای آنان آورده و آنها را به هزار دلیل رسانده است. پس هر حکومتی که مشروعیتش از حکومت الهی کسب نشده باشد، باطل و ناسره است. بنابراین بر همه مکلفان واجب است که از حکومت الهی که در هر زمان و مکان در وجود امام معصوم جلوه گر است اطاعت کنند. مولای ما امیرالمومنین (علیه السّلام) می فرماید: اللهم بلی، لاتخلوا الارض من قـائم للـه بحجه امـا ظاهرا مشهورا او خائفا مغمـورا لئلا تبطل حجج الله و بیناته البته هرگز زمین از حجت خدا که گاه آشکار و شناخته و گاه نهان است، تهی نمی ماند، تا حجت ها و دلایل خدا تباه نشــود.
ضرورت ولایت فقها در زمان غیبت
بی شک نیاز مردم به حکومتی که اداره امورشان را به عهده بگیرد، همیشگی و همه جایی است و اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و در این جهت میان عصر حضور امام با عصر غیبت تفاوتی نیست و همان گونه که مردمان روزگار معصومان، در شهرهایی که ائمه حضور نداشتند، از طریق وکلا و سفرای آنان با ایشان در ارتباط بودند، در روزگار غیبت نیز مردم نیازمند کسی هستند که از طریق امام و به نیابت از ایشان عهده دار امورشان گردد. بنابراین همان گونه که خداوند با نصب امام، حجت را بر خلق تمام کرد، بر امام نیز، که از رسول خداوند ولایت بر مومنین دارد و امام خلق به شمار می رود، واجب است که در عصر غیبت خود، کسی را برای تامین مصالح آنان تعیین کند و اجازه ندهد که مصالحشان در معرض تباهی و امورشان در آستانه نابودی قرار گیرد. از این رو حضرت ولی عصر (ارواحناله الفدا) در عصر غیبت صغرا یا قصرای خود، برخی از بزرگان شیعه را از جمله نواب اربعه (رضوان الله تعالی علیهم) که نزد همگان به نیابت و سفارت خاص نامور بودند، به نیابت خود برگزید.
دلیل ولایت فقها در عصر غیبت
...
دلایل عقلی و نقلی، گواه نیاز جامعه بشری به حکومتی است که امورش را راه برد؛ کیانش را حفظ کند آن را از عوامل فساد و زوال باز دارد در جهت مصالح آن برنامه ریزی کند زورمند را از تجاوز به حقوق ناتوان نگه دارد، ستمگران را از آن دور کند عدالت را در آن حاکم و راه ها را ایمن و همگان را در برابر قانون یکسان سازد. بی گمان برای انسان، حالتی رنج بارتر از هرج و مرج نیست و دین اسلام، که کامل ترین ادیان و دارای پیشرفته ترین قوانین و سازمان ها است، هیچ یک از امور معنوی یا مادی زندگانی انسان را رها نکرده است و برای هر مسئله ای حکمی معین ساخته است. مهم ترین مسئله زندگی اجتماعی، ضرورت وجود حکومت است که اجرای بسیاری از احکام اسلام بدان وابسته است. لذا این شریعت مبین بدان اهتمامی خاص داشته و برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) ولایت مطلق قائل شده است: «النبی اولی بالمومنین من انفسهم؛ پیامبر به مومنان از جان های خودشان سزاوارتراست.» طبق این ولایت، حکومت عدل اسلامی به رهبری صاحب مقام رسالت و نبوت(صلی الله علیه و آله وسلّم) برپاگشت، سپس خداوند دین خود را با ولایت امیرالمومنین و فرزندان پاکش، امامان دوازده گانه (علیه السّلام)، کامل نمود و بر ولایت، به ویژه ولایت امیرالمومنین (علیه السّلام)، تاکید کرد و آن را قرین ولایت خدا و رسول قرارداد: «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنواالذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکــعون؛ جز این نیست که ولی شما خدا است و رسـول او و مومنان که نماز می خوانند و در حال رکوع انفاق می کنند.»هم چنین به رسول خود فرمان داد تا آن را در روز غدیرخم و در بـرابر انــبوه مسلمانان اعلام کند: «یا ایها الرسول بـلغ ما انزل الـیـک من ربک فان لم تفعل فمابلغت رسالته والـله یعصمک من الناس ان الله لایهدی الـقوم الـکافرین؛ ای رسول، آن چه را از پروردگارت بر تو نــازل شده است، به مردم برسان،که اگر چنین نکنی، امر رسالت را ادا نکرده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند. خداوند مردم کافر را هدایت نمی کند.» هم چنین هنگامی که با ابلاغ ولایت امیرالمومنین از سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) دین کامل گشت، خداوند متعال فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز دین شما را کامل کـردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما پسندیدم.»
نص بر امامت و حکومت امامان
نصوص متواتری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) نقل شده است که بر امامت و حکومت و ولایت امامان دوازده گانه از فرزندان حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله وسلّم) تصریح می کند. این احادیث که مضمون آنها امامت دوازده تن از خاندان پیامبر و فرزندان فاطمه (علیهاالسّلام) است و به وسیله محدثان بزرگ شیعه و سنی نقل شده و در صحاح، مسانید و سنن آنان آمده است، تنها بر مذهب امامیه که معتقد به امامت دوازده تن از عترت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) هستند منطبق است. علاوه بر این روایات، خداوند پیروی از آنان را بر مومنان واجب دانسته است: «یا ایها الـذین آمـنوا اطیـعواالله و اطیعوا الرسول واولی الامرمنکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا و رسول و اولی الامر خود اطاعت کنیـد. بدین ترتیب اطاعت از آنان هم سنگ اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) معرفی شده است و این خصوصیت تنها درباره کسانی قابل تصور است که چون پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) معصوم باشند یعنی تنها مصداق اولی الامر، همان گونه که امامیه معتقدند، امامان معصوم هستند. بنابراین اولی الامر را جز به امامان معصو هر که و با هر مقامی ب اشد حتی فقیه نمی توان تفسیر کرد. این است مقتضای بنیاد و حکومت خداوند متعال و معنای اسمای حسنای او و حاکمیت توحیدی اش. پس کسی را بر دیگری سلطه ای و حکومتی نیست، مگر آن که خداوند بدو چنین منزلتی بخشیده باشد. لذا حاکم، آمر و ناهی، سلطان و قاضی، خدا است و همه این شئون از لطف، رحمانیت، رحیمیت، عدل، حکمت و علم او سرچشمه می گیرد، که او است رحمان، رحیم، لطیف، عادل، حکیم، عالم و علیم. مرحوم علامه حلی، دلایلی بر لزوم جعل حکومت از سوی خدا و نصب امام برای آنان آورده و آنها را به هزار دلیل رسانده است. پس هر حکومتی که مشروعیتش از حکومت الهی کسب نشده باشد، باطل و ناسره است. بنابراین بر همه مکلفان واجب است که از حکومت الهی که در هر زمان و مکان در وجود امام معصوم جلوه گر است اطاعت کنند. مولای ما امیرالمومنین (علیه السّلام) می فرماید: اللهم بلی، لاتخلوا الارض من قـائم للـه بحجه امـا ظاهرا مشهورا او خائفا مغمـورا لئلا تبطل حجج الله و بیناته البته هرگز زمین از حجت خدا که گاه آشکار و شناخته و گاه نهان است، تهی نمی ماند، تا حجت ها و دلایل خدا تباه نشــود.
ضرورت ولایت فقها در زمان غیبت
بی شک نیاز مردم به حکومتی که اداره امورشان را به عهده بگیرد، همیشگی و همه جایی است و اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و در این جهت میان عصر حضور امام با عصر غیبت تفاوتی نیست و همان گونه که مردمان روزگار معصومان، در شهرهایی که ائمه حضور نداشتند، از طریق وکلا و سفرای آنان با ایشان در ارتباط بودند، در روزگار غیبت نیز مردم نیازمند کسی هستند که از طریق امام و به نیابت از ایشان عهده دار امورشان گردد. بنابراین همان گونه که خداوند با نصب امام، حجت را بر خلق تمام کرد، بر امام نیز، که از رسول خداوند ولایت بر مومنین دارد و امام خلق به شمار می رود، واجب است که در عصر غیبت خود، کسی را برای تامین مصالح آنان تعیین کند و اجازه ندهد که مصالحشان در معرض تباهی و امورشان در آستانه نابودی قرار گیرد. از این رو حضرت ولی عصر (ارواحناله الفدا) در عصر غیبت صغرا یا قصرای خود، برخی از بزرگان شیعه را از جمله نواب اربعه (رضوان الله تعالی علیهم) که نزد همگان به نیابت و سفارت خاص نامور بودند، به نیابت خود برگزید.
دلیل ولایت فقها در عصر غیبت
...
wikifeqh: ولایت_فقها_در_عصر_غیبت