وقایع کربلا در الفتوح

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کتاب الفتوح، اثر ابومحمد احمد بن اعثم کوفی (۳۱۴ق) می باشد (درباره او گفته است که ابن اعثم کتابی تاریخی دارد تا پایان عصر مقتدر، از این عبارت دانسته می شود که او تا پایان عصر خلافت مقتدر، یعنی سال ۳۲۰زنده بوده است.)
این اعتم کوفی در کتابش با عنوان الفتوح به بیان حوادث تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر، به ویژه جنگ ها و فتوحات خلفا و حاکمان اسلامی بر اساس تسلسل زمانی حوادث، پرداخته است. وی به مناسبت بیان حوادث سال ۶۰ و ۶۱ قمری، متناسب با ساختار کتاب خود، به گزارش نهضت عاشورا نیز پرداخته است. به سبب اهمیت این حادثه، وی حدود ۱۵۷ صفحه (یعنی خدود یک دهم) از کتاب خود را به گزارش این حادثه اختصاص داده است. او گزارش قیام عاشورا را با عنوان «ابتداء آخبار مقتل مسلم بن عقیل والحسین بن علی و ولده وشیعته...» آغاز کرده و با گزارش بازگرداندن محترمانه اسرای اهل بیت به مدینه با فرمان یزید، به پایان رسانده است.
سبک تاریخ نگاری ابن اعثم
سبک تاریخ نگاری ابن اعثم همانند یعقوبی و دینوری، بدون ذکر سند و ترکیبی، و در برخی موارد، قصه پردازی و داستان سرایی است. (برای نمونه، او گزارش مفصل چگونگی خروج امام را از مدینه، برخلاف همه گزارش های معتبر، این گونه نگاشته است که ابتدا امام حسین به بیعت فراخوانده شد؛ پس از مخالفت حضرت و احتجاج وی با مروان، در راه خروج از منزل خود، ولید بن عتبه حاکم مدینه، خبر آن را به شام فرستاد (که به طور طبیعی دریافت پاسخ یزید، باید چندین روز به درازا کشیده باشد) و چون نامه یزید حاوی فرمان کشتن امام به دست ولید رسید، امام حسین چند شب در مدینه توقف کرد و سپس بر سر قبر جدش پیامبر حاضر شد و آنگاه شبانه (ظاهرا شب سوم) از مدینه خارج شد: در حالی که بر اساس منابع معتبر، که قراین و شواهد و شرایط حاکم نیز همین را اقتضا می کرده است، امام حسین شب اول به قصر ولید، حاکم مدینه رفت و شب دوم از مدینه خارج شد.) از این رو گزارش های او را درباره واقعه عاشورا، بایستی با احتیاط و با مقابله و مقایسه با اخبار ابومخنف در تاریخ طبری و ارشاد شیخ مفید و گزارش های مورخانی همانند بلاذری و دینوری بررسی کرد و در صورت عدم تعارض و مخالفت، به آن توجه نمود. با این همه، این اثر از منابع مهم و کهن تاریخی است که در طول زمان، شیعه و سنی به آن استناد کرده اند. برای نمونه، برخی از اخبار مناقب ابن شهرآشوب و بحار الانوار و بسیاری از مطالب مقتل الحسین خوارزمی ، از این کتاب گرفته شده است.
گزارش های ابن اعثم
همچنین برخی از گزارش های ابن اعثم، از ارزش خاصی برخوردار است؛ چراکه وی در نقل آن بر همه مورخان، پیشی گرفته است؛ همانند گزارش متن وصیت نامه امام حسین (علیه السّلام) به محمد حنفیه و جمله مشهور حضرت درباره فلسفه قیام خویش: وانی لم اخرج اشار ولا بطرا و.... (البته چنان که خواهیم نوشت، بعدها ابن شهرآشوب (۵۸۸ ق) این جمله مشهور را در قالب پاسخ شفاهی (نه وصیت نامه) امام حسین (علیه السّلام) به پیشنهاد عبدالله بن مطیع، محمد حنفیه و ابن عباس در نهی از رفتن حضرت به عراق آورده است. نکته دیگر دراین باره آنکه در برخی از منابع متاخر شیعی همانند بحار الانوار این جمله مشهور در همان قالب وصیت نامه آمده و علامه مجلسی اگرچه، این نقل را از کتاب تسلیة المجالس وزینة المجالس سیدمحمد بن ابی طالب موسوی نقل کردهاست، با اندکی بررسی و مقایسه، می توان به این نکته پی برد که تسلیة المجالس نیز از مقتل الحسین خوارزمی گرفته که او نیز از ابن اعثم گرفته است متن کامل این وصیت نامه، در فصل اول از بخش سوم این کتاب، در نقل جریان ملاقات امام حسین (علیه السّلام) با برادرش، محمد بن حنفیه ذکر شده و توضیحات لازم درباره آن داده شده است.)
← نقل خطبه حضرت زینب
...

پیشنهاد کاربران

بپرس