[ویکی فقه] وجود خدا به تصریح برخی آیات تردیدناپذیر است: «... اَفِی اللّهِ شَک فاطِرِ السَّموتِ والاَرض...» و خداشناسی امری فطری و با وجود آدمی عجین گشته است: «فَاَقِم وَجهَک لِلدّینِ حَنیفًا فِطرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبدیلَ لِخَلقِ اللّه...»
بر این اساس گرچه شناخت خدا برای همگان در اصل فطرتشان حاصل است؛ ولی باید توجه داشت که شناخت مذکور به نحو علم بسیط است که عبارت از شناخت چیزی با غفلت از آن شناخت است، ازاین رو در بسیاری از مواقع انسانها خدا را از یاد می برند و تنها هنگام بروز شداید و مشکلات ضمن اذعان به وجود وی روبه سوی او آورده و با یادش آرامش می یابند. شناخت خدا به صورت علم مرکب که عبارت از شناخت توأم با توجه به آن شناخت است در مواقع عادی تنها برای برخی از انسانها تحقق می یابد و خود بر دو گونه است: یا مبتنی بر کشف و شهود است، چنان که این نحوه از شناخت برای اولیا و عرفا حاصل می شود یا مبتنی بر علم استدلالی است، چنان که برای متفکران در صفات و آثار حق پدید می آید. شناختی که مناط تکلیف (وجوب) و رسالت قرار می گیرد شناخت ترکیبی است که احتمال عروض خطا و صواب در آن راه می یابد و ملاک کفر و ایمان و فضیلت و عدم آن در بین مردم است.
قاعده وجوب شکر منعم
در آیات بسیاری مطابق با قاعده عقلی وجوب شکر منعم که ترک آن استحقاق مذمت نزد عقلا می آورد به شکرگزاری دربرابر خدا: «... واشکروا لِلّهِ اِن کنتُم اِیّاهُ تَعبُدون» یا نعمتهای او: «... و اشکروا نِعمَتَ اللّه...» فرمان داده شده است؛ در آیه ۷۸ نحل به این مطلب اشاره شده که خدا شما را از شکم مادرانتان خارج کرد، درحالی که چیزی نمی دانستید، پس او برای شما گوش و چشم و عقل قرارداد تا شکرگزار این نعمتها باشید. برخی گفته اند: وجوب شکر منعم پیش از آن که حکمی عقلی باشد حکمی عاطفی است ، زیرا اگر کسی به دیگری خدمتی کند یا نعمتی به او ببخشد عواطف او را متوجه خود می سازد و بی تردید به هر میزان نعمت بزرگ تر باشد عواطف به سوی منعم بیش تر تحریک می شود. درهر صورت شکر منعم بر شناخت وی متوقف است، زیرا شکر باید با حال مشکور مناسب باشد و گرنه شکر نخواهد بود. در برخی آیات به شناخت وحدانیت خدا امر شده است و امر، بر وجوب دلالت دارد: «فاعلَم اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه...»
روایت پیامبر در مورد خداشناسی
براساس روایتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هرکس آیات ۱۹۰-۱۹۴ آل عمران را بخواند و در آن تدبر نکند شایسته مذمت است.
بر این اساس گرچه شناخت خدا برای همگان در اصل فطرتشان حاصل است؛ ولی باید توجه داشت که شناخت مذکور به نحو علم بسیط است که عبارت از شناخت چیزی با غفلت از آن شناخت است، ازاین رو در بسیاری از مواقع انسانها خدا را از یاد می برند و تنها هنگام بروز شداید و مشکلات ضمن اذعان به وجود وی روبه سوی او آورده و با یادش آرامش می یابند. شناخت خدا به صورت علم مرکب که عبارت از شناخت توأم با توجه به آن شناخت است در مواقع عادی تنها برای برخی از انسانها تحقق می یابد و خود بر دو گونه است: یا مبتنی بر کشف و شهود است، چنان که این نحوه از شناخت برای اولیا و عرفا حاصل می شود یا مبتنی بر علم استدلالی است، چنان که برای متفکران در صفات و آثار حق پدید می آید. شناختی که مناط تکلیف (وجوب) و رسالت قرار می گیرد شناخت ترکیبی است که احتمال عروض خطا و صواب در آن راه می یابد و ملاک کفر و ایمان و فضیلت و عدم آن در بین مردم است.
قاعده وجوب شکر منعم
در آیات بسیاری مطابق با قاعده عقلی وجوب شکر منعم که ترک آن استحقاق مذمت نزد عقلا می آورد به شکرگزاری دربرابر خدا: «... واشکروا لِلّهِ اِن کنتُم اِیّاهُ تَعبُدون» یا نعمتهای او: «... و اشکروا نِعمَتَ اللّه...» فرمان داده شده است؛ در آیه ۷۸ نحل به این مطلب اشاره شده که خدا شما را از شکم مادرانتان خارج کرد، درحالی که چیزی نمی دانستید، پس او برای شما گوش و چشم و عقل قرارداد تا شکرگزار این نعمتها باشید. برخی گفته اند: وجوب شکر منعم پیش از آن که حکمی عقلی باشد حکمی عاطفی است ، زیرا اگر کسی به دیگری خدمتی کند یا نعمتی به او ببخشد عواطف او را متوجه خود می سازد و بی تردید به هر میزان نعمت بزرگ تر باشد عواطف به سوی منعم بیش تر تحریک می شود. درهر صورت شکر منعم بر شناخت وی متوقف است، زیرا شکر باید با حال مشکور مناسب باشد و گرنه شکر نخواهد بود. در برخی آیات به شناخت وحدانیت خدا امر شده است و امر، بر وجوب دلالت دارد: «فاعلَم اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه...»
روایت پیامبر در مورد خداشناسی
براساس روایتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هرکس آیات ۱۹۰-۱۹۴ آل عمران را بخواند و در آن تدبر نکند شایسته مذمت است.
wikifeqh: وجوب_شناخت_خدا