واسع

/vAse~/

مترادف واسع: پهناور، جادار، فراخ، فضادار، گشاد، وسیع

متضاد واسع: ضیق

برابر پارسی: فراخ، گشاد، گشایش دهنده

معنی انگلیسی:
liberal

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

واسع. [ س ِ ] ( ع ص ) فراخ. ضد ضیق. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). مکان واسع، جایگاه فراخ و پهناور. ضد ضیق. ( از اقرب الموارد ). گنجنده. وسیع. ( از تاج العروس ). || ( اِخ ) نامی از نامهای باری تعالی به معنی بسیارعطا که عطایش می گنجد هر چیز را که خواسته شود یا محیط است همه چیز را یا آنکه می گنجد رزق او جمیع مخلوقات را و رحمت او همه اشیاء را. ( منتهی الارب ). در اسماء حسنی افزون عطا که بخشش وی هر خواسته و پرسش را بگنجد یا محیط به هر چیز باشد یا آنکه روزیش همه آفریده های وی را در بر گیرد و بخشایش او شامل همه اشیاء گردد.( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). نامی از نامهای خدای تعالی. فراخ عطا. ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان قرآن ). || دانا. ( مهذب الاسماء ).
- واسعالخلق ؛ واسعالذراع. واسعالذرع. واسعالمغفرة. به هر یک از اینهارجوع شود.

واسع. [س ِ ] ( اِخ ) ابن حبان صحابی است و در صحبت او اختلاف است کذا قال و در اللواحق آرد او واسعبن حبان بن منفذانصاری مدنی مازنی تابعی جلیل و کثیرالرّوایه است ، از ابن عمرو ابی سعید و جابربن عبداﷲ و عبداﷲبن بدربن عاصم روایت کند. ( منتهی الارب ). و صاحب تاج العروس آرد: واسعبن حبان انصاری در صحبت وی خلاف است. وی و برادرش یحیی بن حبان در جنگ حره کشته شدند. واسع از ابن عمروبن عباس روایت کرد و پسرش از او روایت دارد. ( از تاج العروس ). و رجوع به انساب سمعانی ص 152 شود.

فرهنگ فارسی

فراخ، گشاد، گشایش دهنده
۱ - ( صفت فراخ گشاد مقابل ضیق . ۲ - صفتی است از صفات خدای تعالی .
ابن حبان صحابی است و در صحبت او اختلاف است کذا قال و در اللواحق آرد او واسع بن حبان صحابی بن منفذ انصاری مدنی مازنی تابعی جلیل و کثیر و روایه است از ابن عمروابی سعید و جابر بن عبداله و عبداله بن بدر بن عاصم روایت کند .

فرهنگ معین

(س ) [ ع . ] (اِفا. ) گشایش دهنده .

فرهنگ عمید

۱. فراخ، گشاد.
۲. گشایش دهنده.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] لفظ واسع در قرآن نه بار آمده و در هشت مورد وصف خدا قرار گرفته است. چنان که می فرماید:
۱. (وَ لِلّهِ المَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ اِنَّ اللّهَ واسِعٌ عَلیمٌ). «مشرق و مغرب از آن خدا است به هر سو که رو کنید همان جا رو به خدا است خدا محیط و دانا است». ۲. (... اِنَّ رَبَّکَ واسِعُ المَغْفِرَةِ هُوَ اَعْلَمُ بِکُمْ اِذْ اَنْشَاَکُمْ مِنَ الاَرْضِ...). «آمرزش پروردگار تو وسیع است، او به شما آنگاه که شما را از زمین آفرید آگاه تر است».
معنا شناسی واسع
«واسع» از «وسع» گرفته شده که خلاف «ضیق» و تنگی است، قطعاً مقصود واقعی از «سعه» و «ضیق» با توجه به متعلق روشن می شود، در آیه نخست چون یادآور می شود به هر طرف رو کنید آنجا خدا است طبعاً مقصود از واسع احاطه وجودی خدا است، ولی در آیه دوم مقصود گسترش مغفرت الهی است، چنان که در آیات دیگر نیز وسعت ناظر به علم و یا فعل الهی است چنان که می فرماید: (... وَسِعَ کُلّ شَیء عِلماً). «دانش او به همه چیز احاطه دارد»، (... قَدْاَحاطَ بِکُلِّ شَیء عِلماً)، «از نظر دانش بر همه چیز احاطه دارد». (... رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیء...)، «رحمت من همه چیز را فرا گرفته است».

[ویکی اهل البیت] لفظ واسع در قرآن نه بار آمده و در هشت مورد وصف خدا قرار گرفته است. چنان که می فرماید:
1. (وَ لِلّهِ المَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ واسِعٌ عَلیمٌ).(بقره/115)
«مشرق و مغرب از آن خدا است به هر سو که رو کنید همان جا رو به خدا است خدا محیط و دانا است».
2. (...إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ المَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأَرْضِ...).(نجم/32)
«آمرزش پروردگار تو وسیع است، او به شما آنگاه که شما را از زمین آفرید آگاه تر است».
«واسع» از «وسع» گرفته شده که خلاف «ضیق» و تنگی است، قطعاً مقصود واقعی از «سعه» و «ضیق» با توجه به متعلق روشن می شود، در آیه نخست چون یادآور می شود به هر طرف رو کنید آنجا خدا است طبعاً مقصود از واسع احاطه وجودی خدا است، ولی در آیه دوم مقصود گسترش مغفرت الهی است، چنان که در آیات دیگر نیز وسعت ناظر به علم و یا فعل الهی است چنان که می فرماید:(...وَسِعَ کُلّ شَیء عِلماً).(طه/98): «دانش او به همه چیز احاطه دارد»، (...قَدْأَحاطَ بِکُلِّ شَیء عِلماً).(طلاق/12):«از نظر دانش بر همه چیز احاطه دارد».(...رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیء...).(اعراف/156):«رحمت من همه چیز را فرا گرفته است»..

[ویکی الکتاب] معنی وَاسِعٌ: دارای وسعت - آن بی نیازی که هر چه بذل کند ، ناتوان نمیشود ، و هر قدر بخواهد میتواند بذل کند(کلمه واسع در مورد خدای تعالی دلالت میکند بر اینکه خدای تعالی از هیچ فعلی و ایتائی ( دادنی ) ممنوع نیست معنای کلمه واسع که یکی از اسامی خدای تعالی است و ماده...
معنی سَّعَةِ: توانگری (در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیائی دیگر را در خود میگنجاند ، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود جای میدهد ، و لیکن به عنوان استعاره در غنی نیز استعمال میشود اما نه هر غنائی و از هر جهت...
معنی سَعَتِهِ: توانگریش (در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیائی دیگر را در خود میگنجاند ، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود جای میدهد ، و لیکن به عنوان استعاره در غنی نیز استعمال میشود اما نه هر غنائی و از هر جه...
ریشه کلمه:
وسع (۳۲ بار)

سَعَة (به فتح س،ع) به معنی فراخی و گسترش است خواه در مکان باشد مثل . و خواه در حال مثل . تا آنکه در وسعت زندگی و ثروتمند است از ثروت خویش انفاق کند. و خواه در فعل باشد مثل . که رحمت خدا به هر چیز احاطه دارد. فعل «وَسِعَ یَسِعَ سِعَةً» لازم و متعدی هر دو به کار می‏رود مثل «وَسِعِ الْمَکانُ» یعنی مکان وسیع شد و مثل . حکومت خدا به آسمانها و زمین احاطه دارد. واسع: از اسماء حسنی به معنی صاحب سعه است یعنی علم، قدرت رحمت و فضل او وسیع است. آن در آیات نوعاً به معنی واسِعُ الْقُدْرَةِ و واسِعُ الْاِحاطَةِ آمده است. . به هر کجا رو کنید خدا در آنجاست خدا واسع الاحاطه و دانا است. . اگر فقیر باشند خدا از فضل خود بی نیازشان کند خدا قادر و دانا است. موسع: ثروتمند و آنکه در وسعت نعمت است گویند: «اَوْسَعَ ایساعاً» یعنی صاحب وسعت شد . به آنها متاع و مال دهید ثروتمند به اندازه خود و تنگدست به اندازه خویش. * . ایساع در آیه ظاهراً به معنی وسعت و گسترش دادن است و دلالت بر انبساط آسمان بلکه جهان دارد. راجع به این آیه در «اید» صحبت شده است. وسع: طاقت و توانائی. . خداوند هیچ کس را جز به قدر قدرت تکلیف نمی‏کند. این مضمون پنج بار در قرآن مجید تکرار شده و یک اصل کلی و مصدر هزاران مسائل فرعی است، دفعه دیگر به تعبیر . آمده است.

دانشنامه عمومی

واسع ( به تاجیکی: Восеъ ) یا خلبوک ( به تاجیکی: Ҳулбук ) شهری در استان ختلان کشور تاجیکستان است. جمعیت این شهر ۲۵٬۱۴۵ نفر است.
عکس واسععکس واسععکس واسععکس واسع
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

فراخ بخشش،
در بر گیرنده
فراگیر در بخشش}
گشایش دهنده،
فراخ دهنده
فراگیر
فراخ
دارای گنجایش
سرمایه دهنده
زندگی زیباس
معنای کلمه ( واسع ) که یکی از اسامی خدای تعالی است در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیائی دیگر را در خود می گنجاند، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود
...
[مشاهده متن کامل]
جای می دهد، و سعه صندوق به معنای گنجایش آن است نسبت به آنچه در آن می گذارند، و سعه خانه که افراد بیشتری را در خود جای می دهد، و لیکن به عنوان استعاره در غنی نیز استعمال می شود اما نه هر غنائی و از هر جهتی ، بلکه غنی از این جهت که گنجایش بذل و بخشش را دارد، کانه مال وسیع ، آن مالی است که ظرفیتی دارد که هرچه بخواهند می توانند از آن خرج کنند و به همین معنا کلمه نامبرده در مورد خدای سبحان نیز استعمال می شود، وقتی می گوئیم خدا واسع است معنایش این است که او غنی است که هر چه بخواهد بذل کند، ناتوانش نمی سازد، بلکه هر قدر بخواهد می تواند بذل کند.

All - embracing
�آمرزش پروردگار تو وسیع است، او به شما آنگاه که شما را از زمین آفرید آگاه تر است�.
برایت برایم برایشان

بپرس