وارث
/vAres/
مترادف وارث: ارث بر، بازمانده، جانشین، خلف، قایم مقام، میراث خوار
متضاد وارث: مورث
برابر پارسی: مانده بر، مرده ریگبر، ریگبر
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: ارث برنده، میراث بر، از نام های خداوند، ( در فقه و حقوق ) آن که مال، مِلک یا مقامی را از کسی به ارث می بَرَد، از نام ها و صفات خداوند، بدین معنی که پس از فنای خلایق او زنده می ماند و هر آن کس، هرچه را که در حیطه ی مالکیت خویش دارد به او بر می گردد، ( در ادیان ) نام زیارتی معروف که حضرت ابی عبدالله الحسین ( ع ) را بدان زیارت می کنند
برچسب ها: اسم، اسم با و، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
خه ای وارث بزم کیخسروی
به بازوی تو پشت دولت قوی.
نظامی.
کسی کو خون فرزندی بریزدچو وارث باشد آن خون برنخیزد.
نظامی.
گویند وارثی بود او را در بخارا بمرد علماء بخارا آن مال را نگاه داشتند سفیان را خبر شد عزم بخارا کرد اهل بخارا تا لب آب استقبال کردند و به اعزاز تمام در بخارا بردند. ( تذکرة الاولیاء ). تاجر کشتی شکسته و وارث با قلندران نشسته. ( گلستان ).رد میراث سخت تر بودی
وارثان را ز مرگ خویشاوند.
سعدی ( گلستان ).
|| تصاحب کننده منصب و مقام کسی پس از مرگ او : امام زمان وارث مصطفی
که یزدانش یار است وخلقش عیال.
ناصرخسرو.
کس نبرد نام وارثان پیمبرخلق نگوید که بود بوذر و سلمان.
ناصرخسرو.
بهاءالدوله وارث ملک شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).چنین گفت شوریده ای در عجم
به کسری که ای وارث ملک جم.
سعدی ( بوستان ).
این مژده مرا نیست بلکه دشمنان مراست یعنی وارثان مملکت را. ( گلستان ). || ( اِخ ) باقی پس ازفناء خلق. ( اقرب الموارد ). یکی از صفات خدای تعالی.( مؤلف ) ( ناظم الاطباء ). آن که باقی ماند پس از فناءخلق. ( ناظم الاطباء ). خداوند تبارک و تعالی. ( ناظم الاطباء ). نامی از نامهای خدای تعالی. ( مهذب لااسماء ). || ( ع ص ) آن که از همه کس بیشتر عمر میکند. || آن که کارهای دیگری را مرتب می نماید . ( ناظم الاطباء ). آنکس را گویند که پرداخت و تیمار احوال کسی او نماید و در فکر آسودگی و سرانجام کار او کوشد. ( آنندراج ). || خداوند. صاحب. ( ناظم الاطباء ) : و نیزفرموده که وارث زمینیم و آنچه بر روی زمین است و بازگشت اهل زمین به سوی ما است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 307 ).- بی وارث ؛ آن که کسی را ندارد که پس از مردن میراث وی بدو رسد. ( ناظم الاطباء ).
- وارث تاج و نگین ؛ کنایه از شاهزاده. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
- وارث داود ؛ کنایه از سلیمان علیه السلام. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به سلیمان شود.
وارث. [ رِ ] ( اِخ ) ( زیارت... ) نام زیارت نامه ای در زیارت حضرت حسین بن علی علیه السلام. ( مؤلف ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آنکه از متوفی پول و مال و ملک و مستقل ارث برد میراث خوار مرده ریگ بر . ۲ - کسی که درجه ای مادی یا معنوی را از دیگری بارث برد: (( بفرمان امام حق و فرزند رسول مصطفی و وارث مقام جد خویش ... ) ) جمع ( عربی ) وارثین وراث ورثه . ۳ - باقی پس از فنائ خلق ( اقربی الموارد ) و آن یکی از صفات خدای تعالی است . یا بی وارث . ( صفت ) آنکه خویشاوندی ندارد که پس از مرگش ازوی ارث برد . یا وارث تاج رنگین . شاهزاده ولیعهد .
شیخ محمد وارث الله آبادی که مرید خلیفه قطب الدین مصیب الله آبادی و همراه پیر خود بسال ۱۱٠۶ بحج رفت و پس از بازگشت در وطن خود گوشه نشین شد و در همانجا در گذشت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. از نام های خداوند.
دانشنامه عمومی
وارث (فیلم ۱۹۶۹). وارث ( به هندی: Waris ) فیلمی محصول سال ۱۹۶۹ و به کارگردانی تی. آر رامانا است. در این فیلم بازیگرانی همچون جیتندرا، هما مالینی، پریم چوپرا، محمود، آریونا ایرانی، کامینی کاشال، ساچین، نیتو سینگ ایفای نقش کرده اند.
wiki: وارث (فیلم ۱۹۶۹)
وارث (فیلم ۱۹۷۳). وارث ( به فرانسوی: L'Héritier ) یک فیلم سینمایی فرانسوی - ایتالیایی با بازی ژان - پل بلموندو و کارگردانی فیلیپ لابرو که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد.
بارت کوردل پسری جوان و خوش گذران است که بعد از مرگ پدرش ریاست شرکت بزرگ خانوادگی شان را به دست می گیرد اما کسی از وی انتظار کار … [ ۲]
بارت کوردل پسری جوان و خوش گذران است که بعد از مرگ پدرش ریاست شرکت بزرگ خانوادگی شان را به دست می گیرد اما کسی از وی انتظار کار … [ ۲]
wiki: وارث (فیلم ۱۹۷۳)
وارث (فیلم ۲۰۲۳). وارث ( انگلیسی: Heir ) ( به هندی: Varisu ) فیلم درام اکشن هندی تامیل - زبان، تولید سال ۲۰۲۳ است که کارگردانی ان را وامشی پیدیپالی ( Paidipally ) بر عهده داشته است. بازیگران اصلی فیلم را گروه بازیگرانی از جمله ویجای، راشمیکا ماندانا، آر. ساراتکومار، سریکانت، شمس الدین ابراهیم، پرابو، جایاسودا، سنگیتا کریش، پراکاش راج، گانش ونکاترامن، یوگی بابو، وی تی وی گانش، میم گوپی، ناندینی رای و سومان تشکیل داده اند. این فیلم در روز ۱۱ ژانویه ۲۰۲۳، در هفته فستیوال پونگال در کنار فیلم صلابت، به اکران درآمد. [ ۸] [ ۹]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: وارث (فیلم ۲۰۲۳)
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
وارث: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
دایاد dāyād ( سنسکریت: dāyāda )
دایاد dāyād ( سنسکریت: dāyāda )
اَیوکَنی: واژه پهلوی: اَیوگَنیه ( ayōgānīh )
واژه پهلوی دیگری که معنی وارث می دهد:
اِستور ( stūr ) - اَبَرماند ( abarmānd )
.
اَیوک ( اَیوگ ) : واژه اوستایی -
تنهایی، انفرادی، تکی ( یکی ) ، مجرد - به تنهایی، دست تنها - بجز، فقط - بی، فاقدِ، بدونِ. . .
... [مشاهده متن کامل]
.
اَن ( an ) : پسوند همراهی و دارندگی اوستایی
.
ی: پسوند مفعولی یا انجام شدگی یا دهندگی: زندانی ( به زندان انداخته شده ) ، نهانی ( پنهان شده ) ، انباری ( انبار شدگی )
.
معنی: بدون کسی چیزی را گرفتن، به ما در نبود کسی چیزی رسیدن، جانشین آن شدن، میراث دار -
وارِث، بازمانده، جانشین، ارث برنده، ریگبَر!
( ( ریگ یا ریک: واژه اوستایی ( ریچ )
بهره وری، بخشیدن - رها کردن، پراکندن، انداختن - میراث، بازمانده ) )
.
واژه "اَیوکَنی" در پیمان کدخدایی، بند2:
- š ēdōn mad ēstēd pad sālārīh ī wahmān pid, čiyōn ka - š zanīh duxtagānīh pad rāh stūrīh�ayōgānīh�ī kas pad - iš nē mad ēstēd
معنی: و او را چنین در سالاریِ ( سرپرستیِ ) بَهمان پدر آمده است ( قرار گرفته است ) ، چنان که دربارۀ زن بودن [و] دختر بودن ( دخترخوانده بودن ) ِ او از طریق ستوری ( جانشینی ) و اَیوکنیِ ( وارثی ) کسی [چیزی] نیامده است ( گفته نشده است که او زن یا دخترخواندۀ کسی، با عنوان ستور یا اَیوکَن است )
.
واژه "اِستور" در اندرز خسروقُبادان و ریدَگ، بند7:
u - šān bahrag man pad�stūr�ī pid ī pārag ī stabr ud xwarišn ī gōnag - gōnag ud brahm ī xūb čābuk nēk dāšt hēm
معنی: و ایشان ( مادرم ) بهرۀ مرا به عنوان ستور ( وارث ) پدر، [با] بخش فراوان [از دارایی پدر] و خوراک گوناگون و جامۀ خوب، چابک ( برتر ) و نیک نگهداری کردند
.
واژه "اَبَرماند" در بنیان کارِ گیتی، بند1:
ēn - iz gōwēnd kū tis gētīg pad wīst [ud] panǰ bahr nihād ēstēd panǰ pad baxt panǰ pad kunišn panǰ pad xōg ud panǰ pad gōhr ud panǰ pad abarmānd
معنی: این نیز گویند که کارِ گیتی بر بیست وپنج بهر ( بخش ) نهاده شده است:
پنج بر بخت ( شانس ) ، پنج بر کنش ( کار ) ، پنج بر خوی ( رفتار ) ، پنج بر گوهر ( سرمایه ) ، پنج بر وراثت ( جانشینی )
واژه پهلوی دیگری که معنی وارث می دهد:
اِستور ( stūr ) - اَبَرماند ( abarmānd )
.
اَیوک ( اَیوگ ) : واژه اوستایی -
تنهایی، انفرادی، تکی ( یکی ) ، مجرد - به تنهایی، دست تنها - بجز، فقط - بی، فاقدِ، بدونِ. . .
... [مشاهده متن کامل]
.
اَن ( an ) : پسوند همراهی و دارندگی اوستایی
.
ی: پسوند مفعولی یا انجام شدگی یا دهندگی: زندانی ( به زندان انداخته شده ) ، نهانی ( پنهان شده ) ، انباری ( انبار شدگی )
.
معنی: بدون کسی چیزی را گرفتن، به ما در نبود کسی چیزی رسیدن، جانشین آن شدن، میراث دار -
وارِث، بازمانده، جانشین، ارث برنده، ریگبَر!
( ( ریگ یا ریک: واژه اوستایی ( ریچ )
بهره وری، بخشیدن - رها کردن، پراکندن، انداختن - میراث، بازمانده ) )
.
واژه "اَیوکَنی" در پیمان کدخدایی، بند2:
- š ēdōn mad ēstēd pad sālārīh ī wahmān pid, čiyōn ka - š zanīh duxtagānīh pad rāh stūrīh�ayōgānīh�ī kas pad - iš nē mad ēstēd
معنی: و او را چنین در سالاریِ ( سرپرستیِ ) بَهمان پدر آمده است ( قرار گرفته است ) ، چنان که دربارۀ زن بودن [و] دختر بودن ( دخترخوانده بودن ) ِ او از طریق ستوری ( جانشینی ) و اَیوکنیِ ( وارثی ) کسی [چیزی] نیامده است ( گفته نشده است که او زن یا دخترخواندۀ کسی، با عنوان ستور یا اَیوکَن است )
.
واژه "اِستور" در اندرز خسروقُبادان و ریدَگ، بند7:
u - šān bahrag man pad�stūr�ī pid ī pārag ī stabr ud xwarišn ī gōnag - gōnag ud brahm ī xūb čābuk nēk dāšt hēm
معنی: و ایشان ( مادرم ) بهرۀ مرا به عنوان ستور ( وارث ) پدر، [با] بخش فراوان [از دارایی پدر] و خوراک گوناگون و جامۀ خوب، چابک ( برتر ) و نیک نگهداری کردند
.
واژه "اَبَرماند" در بنیان کارِ گیتی، بند1:
ēn - iz gōwēnd kū tis gētīg pad wīst [ud] panǰ bahr nihād ēstēd panǰ pad baxt panǰ pad kunišn panǰ pad xōg ud panǰ pad gōhr ud panǰ pad abarmānd
معنی: این نیز گویند که کارِ گیتی بر بیست وپنج بهر ( بخش ) نهاده شده است:
پنج بر بخت ( شانس ) ، پنج بر کنش ( کار ) ، پنج بر خوی ( رفتار ) ، پنج بر گوهر ( سرمایه ) ، پنج بر وراثت ( جانشینی )
سلیم
وارث: واژه ای اربی و در فارسی به معنای جانشین، سفارش شده ویژه.
وارث: واژه ای اربی و در فارسی به معنای جانشین، سفارش شده ویژه.
صفت وارث ( میراث بَر ) ، اسم فاعل از ریشه ورث است.
در ضمن، ارث: حروف اصلی این واژه ، ( ( و ر ث ) ) است. ارث و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند.
در ضمن، ارث: حروف اصلی این واژه ، ( ( و ر ث ) ) است. ارث و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند.
یا وارث ( از دعای جوشن کبیر )
یا خالق کل شی و وارثه ( از دعای جوشن کبیر )
یک سوال؛خدا وارث است یعنی چه؟�
پاسخ:
وارث بودن خداوند به این معنی است که همه مالکانِ اشیا در این جهان، عمر محدودى دارند و همه چیزها جز خدا، نابود خواهند شد. از این رو، خدا وارث همه چیز است. البته مالکیّت حقیقی و مطلق، فقط از آنِ خداست و دارایی هاى دیگران، اعتبارى و در طول دارا بودن خداى متعال است و لذا فناپذیر است.
... [مشاهده متن کامل]
یا خالق کل شی و وارثه ( از دعای جوشن کبیر )
یک سوال؛خدا وارث است یعنی چه؟�
پاسخ:
وارث بودن خداوند به این معنی است که همه مالکانِ اشیا در این جهان، عمر محدودى دارند و همه چیزها جز خدا، نابود خواهند شد. از این رو، خدا وارث همه چیز است. البته مالکیّت حقیقی و مطلق، فقط از آنِ خداست و دارایی هاى دیگران، اعتبارى و در طول دارا بودن خداى متعال است و لذا فناپذیر است.
... [مشاهده متن کامل]
لطفاً جواب سوالم رو بدید آیا وارث فقط به معنی پسر یا دختریه که ارث پدر یا پدربزرگ رو میبره یا مثلاً معنای اینکه شما جای اون شخص هم پر میکنید و افتخارات بیشتری نسبت بهش کسب میکنید هم میده؟ اگر آره لطفاً لایک بدید
لطفاً جوابم رو بدید وارث صرفاً معنای پسری که ارث پدر رو میبره نیست و معنی جانشین یا کسی که جای افتخارات شما رو پر میکنه هم میده؟؟؟ مثلاً به نیمار میگفتن وارث سلطنت مسی. . . اگر درست گفتم لایک کنید
ماندبر، برماندبر
نیاماندەبر، ریگبر، وارسیده؛ جانشین
آقای عبدالرحمن! بر کدام بنیاد تاریخی واژه ی �وارث� پارسی است؟ می توانید ریز و شپش آن را بیش تر بشکافید؟
واژه ى فارسی وارس که عرب آن را وارث مینویسد به معناى وا ( یک نوع پیشوند ) و رسیدن یعنی کسی که چیزی به آن میرسد
برابر وارث در زبان پهلوی نامبردار یا نامبر میباشد کسی که نام دیگری را میبرد و پیرو بردن نامش دارایی وی را نیز ک همان ارث یا برمانده اش میباشد را نیز میبرد
جانشین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)