هیتمن: خون بها ( به انگلیسی: Hitman: Blood Money ) یک بازی ترکیبی از سبک های مخفی کاری و اکشن است. از نکات قابل توجه این بازی دیده شدن خبرهایی از درگیری های کین و لینچ ( بازی دیگری از همین استودیو ) در روزنامه که بعد از هر مرحله نشان داده می شود است.
در حالی که تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ۱ سال مانده، شبیه سازی انسانها ( Human Cloning ) به امری مهم و بحث بر انگیز مبدل شده ( مخصوصاً در بحث های انتخاباتی ) . در این میان، در یک تصادف رانندگی ( به ظاهر تصادف ) معاون رئیس جمهور کشته می شود و کنگره، رئیس جمهور وقت را مجبور به انتخاب معاونی می کند که مخالف شبیه سازی انسان ها باشد. Daniel Morris با تأیید از سوی کنگره انتخاب می شود. شخص رئیس جمهور ( Tom Steward ) به ایده شبیه سازی انسانها علاقه دارد و می خواهد این کار را در ایالات متحده آمریکا قانونی سازد. او امیدوار است که با حمایت مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده از رقیب خود ( Frank Morgan ) پیشی بگیرد و دوباره رئیس جمهور شود. در سال های گذشته، گروهی با نام Franchise ( که به گروهی با نام Alpha Xerox مربوط می شود ) وارد این جریان شده و فشار زیادی را بر ICA وارد می کند. آنان تصمیم گرفتند که کلون های خودشان را بسازند و در دولت آمریکا اعتبار کسب کنند. با چنین قدرتی که یافتند، توانستند Daniel Morris را به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب کنند. ( عامل انتخاب دنیل موریس این گروه بود ) هدف این گروه ساختن کلونهایی بی نظیر برای به توفق رسیدن اعمال مد نظرشان و جلوگیری از هر گونه رقابت در میان رقیبانشان است. به همین دلیل آن ها توسط کلون هایی که ساختند تصمیم گرفتند که رئیس جمهور را بکشند. با این کار شبیه سازی انسان ها دیگر قانونی نمی شد و فقط برای سازمان هایی مثل فرنچایز قابل استفاده است. رئیس گروه فرنچایز جک الکساندر کِین برای از بین بردن حمایت مردم از شبیه سازی انسان ها علیه این موضوع سخنرانی کرده. از سال ۲۰۰۴ سخت مشغول ردیابی ۴۷ است که با استفاده از سلول های مغز و استخوان او کلونی بی نظیر بسازد. ( همان طور که گفتیم ۴۷ بهترین کلون ساخته شده تا آن زمان بود ) همان طور که گفتیم فرنچایز در حال فشار آوردن به CIA می باشد. همان طور که در داستان نسخه قبل گفتیم ۴۷ پس از کشتن ۲ نفر در اپرای پاریس توسط فردی مورد ضرب گلوله قرار گرفت و مرگ از بیخ گوش او گذشت. در مدت زمان بهبودی ۴۷ که او نمی توانست کار کند، ICA مشغول رفع مشکلات هاکی از فشار فرنچایز بود. پس از بهبودی ۴۷ او با دایانا در یک اتاق اعتراف ( همون اتاق هایی که تو کلیسا ها هست و مسیحی ها می روند و به گناهانشون اعتراف می کنند ) ملاقات می کند. دایانا به ۴۷ می گوید که به نظر می رسد جاسوسی در آژانس وجود دارد. به ۴۷ مأموریتی در مرکزی توانبخشی در شمال کالیفرنیا داده می شود. او با ایجنت اسمیت که در آنجا به عنوان گروگان نگهداری می شده ملاقات می کند. او با استفاده از نوعی سرم، اسمیت را به حالت مرگ کاذب می برد و از همین طریق او را از کلینیک خارج می کند. در همان حال، Tom Stewardبه جمع کردن رای می پردازد؛ و آی سی ای هم در حال از دست دادن مأمورین خود است. کِین و فرنچایز در حال رد یابی مراحل و کارهایی که ۴۷ می کند هستند. گروهی ازکلون های قاتل هم به دستور فرنچایز که به دنبال کشتن ۴۷ هستند هم توسط ۴۷ شناسایی و کشته می شوند. در پایان، ایجنسی زیر فشار فرنچایز از حال می رود و دایانا باید ارتباطش را با ۴۷ قطع کند. او با ۴۷ منابع اِیجنسی را تجزیه می کند و ۴۷ را به یک مأموریت در نوادا می فرستد. ۴۷ ، ۲ نفر دیگر از کلون های قاتل فرنچایز را از بین می برد. در راه بازگشت او به وگاس، اسمیت را در پشت ماشینش پیدا می کند. اسمیت به ۴۷ می گوید که گروهی تصمیم به قتل رئیس جمهور دارند و اسمیت به کمک ۴۷ نیاز دارد. برای اینکه دنیل موریس جای رئیس جمهور را بگیرد و شبیه سازی انسان ها را غیرقانونی کند. ۴۷ در خواست اسمیت را در قبال دریافت الماس می پذیرد. ۴۷ باید معاون رئیس جمهور را شخصاً به قتل برساند. ( معاون رئیس جمهور با گروه فرنچایز متحد است ) به علاوه باید کلون قاتلی که توسط فرنچایز فرستاده شده تا رئیس جمهور را بکشد را از بین ببرد. نام آن قاتل Mark Parchezzi III aka است. مردی زال موی که از لحاظ ژنتیکی کامل است. او هم قصد کشتن ۴۷ را دارد. ۴۷ به طور موفقیت آمیز به کاخ سفید نفوذ می کند و دنیل موریس را از پای در می آورد. ۴۷ با قاتل زال موی در اتاق بیضی شکل ملاقات می کند و طی یک مبارزه او را از پای در می آورد. ۴۷ پس از فرار کردن از کاخ سفید به مخفیگاهش می رود و منتظر نابودی اجناب ناپذیرش توسط فرنچایز می شود. به هر حال دایانا به ۴۷ می رسد و به او هشدار می دهد که محاصره شده است و هر گونه مقاومت بی فایده است. دایانا از پشت به ۴۷ یک سرنگ تزریق می کند و ۴۷ روی زمین می افتد و پس از مبارزه ای مختصر می رود. تیم پزشکی به سرعت وارد اتاق می شود و قبل از این که ۴۷ سرد شود از مغز استخوان او نمونه برداری می کنند. دایانا آرام به طبقه بالا می رود و به کِین می گوید که هرگز کسی را نکشته بوده است. کِین دایانا را مطمئن می سازد که دایانا هم اکنون مورد اعتماد او است. روز بعد کِین یک خبر نگار به اسم Rick Hendersonفرا می خواند که راجع به مسائل کنونی با او صحبت کند. به هر حال این روشی برای کِین است که داستانی دربارهٔ ۴۷ منتشر کند. کِین دربارهٔ وقایع زیادی و همچنین دروغ های دربارهٔ جنبه های مأموریت های ۴۷ صحبت می کند. کِین از خبرنگار استفاده می کند تا بتواند تبلیغ کند. با دروغ های در مورد ۴۷ به مردم نشان بدهد که چقدر یک کلون می تواند خطرناک باشد. ( در واقع از ابتدای داستان هدف گروه فرنچایز جلوگیری از قانونی شدن شبیه سازی انسان بوده است تا کلون ها فقط برای آن ها باشد ) کِین تصمیم می گیرد که خبرنگار را به مراسم دفن ۴۷ ببرد. دایانا ( پرستار جدید کِین ) آن ها را در مراسم همراهی می کند. در آنجا دایانا یک سرم زنده کننده با ماتیک لب خود مخلوط می کند و ۴۷ را می بوسد. به علاوه تفنگ های اصلی اش، یعنی همان AMT HARDBALLERS یا SILVERBALERS را روی سینه او قرار می دهد. در واقع ۴۷ به طور کامل نمرده بود. او در مرگ کاذب بود. یعنی همان وضعیتی که برای ایجنت اسمیت پیش آمد. حال او با سرم زنده کننده ای که دایانا به او منتقل کرده دوباره بر می خیزد. این نقشه دایانا بوده است. ۴۷ در حالی بیدار می شود که انبوهی از افراد گروه فرنچایز را می بیند. پس از کشتن همه افراد حاضر از جمله کِین و خبرنگار و، کشیش از کلیسا می گریزد. سپس ما یک دفتر در کپنهاگ می بینم که دایانا یک تماس تلفنی دریافت می کند و به تماس گیرنده می گوید که همه منابع آژانس برگردانده شده اند. او می گوید که ارتباطش به ۴۷ قطع شده است. پس از این، ۴۷ را در یک فاحشه خانه می بینیم. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر حالی که تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ۱ سال مانده، شبیه سازی انسانها ( Human Cloning ) به امری مهم و بحث بر انگیز مبدل شده ( مخصوصاً در بحث های انتخاباتی ) . در این میان، در یک تصادف رانندگی ( به ظاهر تصادف ) معاون رئیس جمهور کشته می شود و کنگره، رئیس جمهور وقت را مجبور به انتخاب معاونی می کند که مخالف شبیه سازی انسان ها باشد. Daniel Morris با تأیید از سوی کنگره انتخاب می شود. شخص رئیس جمهور ( Tom Steward ) به ایده شبیه سازی انسانها علاقه دارد و می خواهد این کار را در ایالات متحده آمریکا قانونی سازد. او امیدوار است که با حمایت مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده از رقیب خود ( Frank Morgan ) پیشی بگیرد و دوباره رئیس جمهور شود. در سال های گذشته، گروهی با نام Franchise ( که به گروهی با نام Alpha Xerox مربوط می شود ) وارد این جریان شده و فشار زیادی را بر ICA وارد می کند. آنان تصمیم گرفتند که کلون های خودشان را بسازند و در دولت آمریکا اعتبار کسب کنند. با چنین قدرتی که یافتند، توانستند Daniel Morris را به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب کنند. ( عامل انتخاب دنیل موریس این گروه بود ) هدف این گروه ساختن کلونهایی بی نظیر برای به توفق رسیدن اعمال مد نظرشان و جلوگیری از هر گونه رقابت در میان رقیبانشان است. به همین دلیل آن ها توسط کلون هایی که ساختند تصمیم گرفتند که رئیس جمهور را بکشند. با این کار شبیه سازی انسان ها دیگر قانونی نمی شد و فقط برای سازمان هایی مثل فرنچایز قابل استفاده است. رئیس گروه فرنچایز جک الکساندر کِین برای از بین بردن حمایت مردم از شبیه سازی انسان ها علیه این موضوع سخنرانی کرده. از سال ۲۰۰۴ سخت مشغول ردیابی ۴۷ است که با استفاده از سلول های مغز و استخوان او کلونی بی نظیر بسازد. ( همان طور که گفتیم ۴۷ بهترین کلون ساخته شده تا آن زمان بود ) همان طور که گفتیم فرنچایز در حال فشار آوردن به CIA می باشد. همان طور که در داستان نسخه قبل گفتیم ۴۷ پس از کشتن ۲ نفر در اپرای پاریس توسط فردی مورد ضرب گلوله قرار گرفت و مرگ از بیخ گوش او گذشت. در مدت زمان بهبودی ۴۷ که او نمی توانست کار کند، ICA مشغول رفع مشکلات هاکی از فشار فرنچایز بود. پس از بهبودی ۴۷ او با دایانا در یک اتاق اعتراف ( همون اتاق هایی که تو کلیسا ها هست و مسیحی ها می روند و به گناهانشون اعتراف می کنند ) ملاقات می کند. دایانا به ۴۷ می گوید که به نظر می رسد جاسوسی در آژانس وجود دارد. به ۴۷ مأموریتی در مرکزی توانبخشی در شمال کالیفرنیا داده می شود. او با ایجنت اسمیت که در آنجا به عنوان گروگان نگهداری می شده ملاقات می کند. او با استفاده از نوعی سرم، اسمیت را به حالت مرگ کاذب می برد و از همین طریق او را از کلینیک خارج می کند. در همان حال، Tom Stewardبه جمع کردن رای می پردازد؛ و آی سی ای هم در حال از دست دادن مأمورین خود است. کِین و فرنچایز در حال رد یابی مراحل و کارهایی که ۴۷ می کند هستند. گروهی ازکلون های قاتل هم به دستور فرنچایز که به دنبال کشتن ۴۷ هستند هم توسط ۴۷ شناسایی و کشته می شوند. در پایان، ایجنسی زیر فشار فرنچایز از حال می رود و دایانا باید ارتباطش را با ۴۷ قطع کند. او با ۴۷ منابع اِیجنسی را تجزیه می کند و ۴۷ را به یک مأموریت در نوادا می فرستد. ۴۷ ، ۲ نفر دیگر از کلون های قاتل فرنچایز را از بین می برد. در راه بازگشت او به وگاس، اسمیت را در پشت ماشینش پیدا می کند. اسمیت به ۴۷ می گوید که گروهی تصمیم به قتل رئیس جمهور دارند و اسمیت به کمک ۴۷ نیاز دارد. برای اینکه دنیل موریس جای رئیس جمهور را بگیرد و شبیه سازی انسان ها را غیرقانونی کند. ۴۷ در خواست اسمیت را در قبال دریافت الماس می پذیرد. ۴۷ باید معاون رئیس جمهور را شخصاً به قتل برساند. ( معاون رئیس جمهور با گروه فرنچایز متحد است ) به علاوه باید کلون قاتلی که توسط فرنچایز فرستاده شده تا رئیس جمهور را بکشد را از بین ببرد. نام آن قاتل Mark Parchezzi III aka است. مردی زال موی که از لحاظ ژنتیکی کامل است. او هم قصد کشتن ۴۷ را دارد. ۴۷ به طور موفقیت آمیز به کاخ سفید نفوذ می کند و دنیل موریس را از پای در می آورد. ۴۷ با قاتل زال موی در اتاق بیضی شکل ملاقات می کند و طی یک مبارزه او را از پای در می آورد. ۴۷ پس از فرار کردن از کاخ سفید به مخفیگاهش می رود و منتظر نابودی اجناب ناپذیرش توسط فرنچایز می شود. به هر حال دایانا به ۴۷ می رسد و به او هشدار می دهد که محاصره شده است و هر گونه مقاومت بی فایده است. دایانا از پشت به ۴۷ یک سرنگ تزریق می کند و ۴۷ روی زمین می افتد و پس از مبارزه ای مختصر می رود. تیم پزشکی به سرعت وارد اتاق می شود و قبل از این که ۴۷ سرد شود از مغز استخوان او نمونه برداری می کنند. دایانا آرام به طبقه بالا می رود و به کِین می گوید که هرگز کسی را نکشته بوده است. کِین دایانا را مطمئن می سازد که دایانا هم اکنون مورد اعتماد او است. روز بعد کِین یک خبر نگار به اسم Rick Hendersonفرا می خواند که راجع به مسائل کنونی با او صحبت کند. به هر حال این روشی برای کِین است که داستانی دربارهٔ ۴۷ منتشر کند. کِین دربارهٔ وقایع زیادی و همچنین دروغ های دربارهٔ جنبه های مأموریت های ۴۷ صحبت می کند. کِین از خبرنگار استفاده می کند تا بتواند تبلیغ کند. با دروغ های در مورد ۴۷ به مردم نشان بدهد که چقدر یک کلون می تواند خطرناک باشد. ( در واقع از ابتدای داستان هدف گروه فرنچایز جلوگیری از قانونی شدن شبیه سازی انسان بوده است تا کلون ها فقط برای آن ها باشد ) کِین تصمیم می گیرد که خبرنگار را به مراسم دفن ۴۷ ببرد. دایانا ( پرستار جدید کِین ) آن ها را در مراسم همراهی می کند. در آنجا دایانا یک سرم زنده کننده با ماتیک لب خود مخلوط می کند و ۴۷ را می بوسد. به علاوه تفنگ های اصلی اش، یعنی همان AMT HARDBALLERS یا SILVERBALERS را روی سینه او قرار می دهد. در واقع ۴۷ به طور کامل نمرده بود. او در مرگ کاذب بود. یعنی همان وضعیتی که برای ایجنت اسمیت پیش آمد. حال او با سرم زنده کننده ای که دایانا به او منتقل کرده دوباره بر می خیزد. این نقشه دایانا بوده است. ۴۷ در حالی بیدار می شود که انبوهی از افراد گروه فرنچایز را می بیند. پس از کشتن همه افراد حاضر از جمله کِین و خبرنگار و، کشیش از کلیسا می گریزد. سپس ما یک دفتر در کپنهاگ می بینم که دایانا یک تماس تلفنی دریافت می کند و به تماس گیرنده می گوید که همه منابع آژانس برگردانده شده اند. او می گوید که ارتباطش به ۴۷ قطع شده است. پس از این، ۴۷ را در یک فاحشه خانه می بینیم. [ ۱]
wiki: هیتمن خون بها