[ویکی فقه]
ازدواج و همسرداری همپای پیدایش انسانها در زمین بوده است. هرگز نمی توان برهه ای از تاریخ زندگی بشر را یافت که ازدواج به گونه های مختلف آن در میان انسانها نبوده باشد؛ چرا که برقراری آرامش، داشتن زندگی بسامان و هماهنگ با نهاد بشری و پایدار ماندن نسل، همگی در گرو این بنیاد پاک و ارزشمند است. در یک نگاه باید گفت همه انسانها با گوناگونی نژادها، باورها، فرهنگ ها و خواسته ها، همواره ازدواج را بنیادی مقدس و ضروری می شمرده اند. این نهاد، از همه نهادهای اجتماعی دیگر بشر، چون قبیله ، حکومت و… کهن تر است، گرچه در فرهنگها و سرزمینهای گوناگون، ازدواج نیز شیوه ها و آداب متفاوتی داشته است.دین نیز، آن را بنیادی پاک و خدایی به شمار آورده و مهر همسران را از نشانه های خداوند مهربان می داندآیه ۲۱ از سوره روم، به روشنی و رسایی این پیام را می رساند، چنانکه آیات و روایات بسیار دیگری نیز در این باره داریم.و ازدواج را سنت پیامبران، بویژه، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) می انگارد. شاید بتوان گفت، کم تر مسأله ای در قرآن به اندازه زناشویی و احکام آن، با گستردگی و پرداختن به ریزه کاریهای گوناگونش، مطرح گردیده است؛ چرا که استواری بنیاد خانواده و فراهم آمدن آرامش روانی همسران و فرزندان، سلامت و امنیت همگانی را در پی خواهد داشت و هرگز نمی توان به جامعه ای سالم رسید، مگر آن که افراد آن جامعه در خانواده هایی سالم پرورش یابند.ازدواج و زناشویی، همان گونه که از بهترین نمودهای زیبایی آفرینش و دل انگیزترین جلوه های هنرمندی دست توانای آفریننده مهربان است، اگر به ناکامی و ناسازگاری انجامد، از تلخ ترین و جانفرساترین مشکلات انسانها خواهد بود، زناشویی، همراه با درگیری و ناسازگاری، دوزخی است که بسیاری از همسران، کم وبیش با آن دست به گریبانند؛ از این روی، بررسی حقوق دو سویه زن و شوهر و احکام ازدواج از دیرباز، همواره، مهم بوده و در شرع نیز بدان بسیار توجه شده است.در این نوشته بر آنیم تا مسأله ای فقهی را در این باره بررسی کنیم. بسیاری از فقیهان متأخر و نیز صاحبان رساله های عملیه در روزگار ما چنین نگاشته اند که : زن، اگر در عقد دائم کسی باشد، نمی تواند بی اجازه شوهرش از خانه بیرون رود. از نگاه اینان، شوهر حق دارد همسر دائم خویش را از بیرون رفتن باز دارد و زن نیز، باید فرمان او را در این باره گردن نهد.
توضیح موضوع بحث
برای بررسی این مسأله، نخست، باید مقصود این فقیهان را نیک دریابیم و سپس دلیلهای آنان را بکاویم. آنچه در این مسأله مهم می نماید این است که : آیا زن می تواند بی اجازه شوهر دائم خویش، حتی در صورتی که با حق کامجویی شوهر برخوردی پیش نیاید، از خانه بیرون رود یا خیر؟ این که هم زن و هم شوهر حق بهره جویی زناشویی از یکدیگر دارند، امر پذیرفته شده ای است و یکی از بنیادی ترین حقوق همسران پس از پیمان ازدواج به شمار می آید. چه شوهر و چه زن، نمی توانند از ادای این حق سرباز زنند. البته برای هر کدام از همسران مرزهایی در این حق وجود دارد که می توانند در چارچوب آن، خواستار حق خویش باشند. بدین سان، نه شوهر می تواند مدتی همسر خویش را تنها رها کند که از حق کامجویی خود بازماند و نه زن می تواند از پذیرش خواست شویش در چارچوب حق او، سرباز زند. بنابراین، هرگاه بیرون رفتن زن از خانه، شوهر را از حق زناشویی محروم سازد، بی تردید باید با اجازه شوهر باشد، چنانکه مسافرت یا بیرون رفتن شوهر نیز، اگر با حق کامجویی همسرش ناسازگار باشد، باید با اجازه زن باشد. پس حق به رهوری جنسی همسران، امری است دو سویه و سرباز زدن از آن، از هیچ سوی روا نیست. آری، معنای این سخن آن نیست که حق زن و شوهر در این باره، همانند یکدیگر است، بلکه با توجه به ساختار بدنی و روانی زن و مرد و نیازهای این دو جنس، حق هر کدام متناسب با خودش مقرر گردیده است.سخن در این مسأله آن است که آیا افزون بر حق کامجویی جنسی، مرد را حق دیگری است و زن باید برای بیرون رفتن از خانه، جز در چیزهای واجب، مانند سفر حج، از او اجازه بگیرد یا خیر؟ به بیان دیگر، این که زن باید برای بیرون رفتن از خانه، در جایی که با حق زناشویی همسرش برخورد دارد، از او اجازه بگیرد، امر پذیرفته شده ای است و به زبان فقیهان، قدر متیقن در حق شوهر است. اما آیا در جایی که حق او، پایمال نمی شود، باز هم به همین گونه است؟ اگر شوهری بخواهد به مسافرت برود و چند روز از شهر خود دور باشد، می تواند به همسرش بگوید که نباید از خانه بیرون رود؟ یا هر روز که برای رفتن به سر کار خویش از خانه بیرون می رود، می تواند زن را از بیرون رفتن باز دارد؟ بسیاری از فقیهان چنین حقی را برای مرد پذیرفته اند.
نظر فقها
مرحوم شهید ثانی در (مسالک) می نویسد: (ومنه عدم الخروج من منزله بغیر إذنه ولو إلی بیت أهلها، حتی عیادة مرضاهم و حضور میّتهم و تعزیتهم.) یکی از حقوق مرد بر همسرش، این است که زن بی اجازه او از خانه اش بیرون نرود، هر چند نزد کسان خود باشد، حتی اگر بخواهد به عیادت بیماری از کسان خویش، یا در تشییع، یا سوگواری مرده ای از آنان برود.گزینش این عبارت از آن روست که در آن آمده است: زن، حتی پس برای دیدار پدری بیمار، یا سوگواری او نیز نباید بی اجازه شوهرش از خانه بیرون رود. این مطلب، برگرفته از روایتی است که در بخش بررسی روایات، از آن سخن خواهیم گفت.اگر استناد به این روایت، درست باشد، حق شوهر در مورد بیرون نرفتن زن از خانه، جز با اجازه او، تنها در جایی نخواهد بود که با حق کامجویی او برخوردی داشته باشد؛ چرا که این شوهر در مسافرت است و بود و نبود زن در خانه اش از این جهت، یکسان است. بدین سان، فقیهانی که چنین عبارتی را در نوشته های خود آورده اند، اجازه خواستن زن را در بیرون رفتن از خانه، تنها در جایی که با حق کامجویی شوهر ناسازگار باشد، نمی دانند. فقیهانی چون سبزواری در (کفایة الأحکام) و صاحب جواهر نیز همین گونه نوشته اند، بلکه مرحوم صاحب جواهر این نکته را آشکارا گوشزد می کند. او، پس از آوردن روایت عبداللّه بن سنان، که از آن سخن خواهیم گفت، می نویسد: (بل منه یستفاد أنّ له منعها عن الخروج لغیر الحق الواجب وإن لم یکن منافیاً لاستمتاعه المفروض امتناعه علیه بسفر أو غیره.)بلکه از این روایت می توان دریافت که شوهر می تواند همسرش را از بیرون رفتن، در جایی که حق واجبی بر عهده زن نباشد، باز دارد، هر چند با حق کامجویی شوهر هم ناسازگار نباشد، چرا که در فرض روایت، شوهر به خاطر مسافر بودن نمی تواند از این حق بهره جوید.پیش از پرداختن به دلیلهای فقیهانی که چنین حقی را برای شوهر پذیرفته اند، خوب است بدانیم که این مسأله به گونه ای که گفته ایم و به این روشنی در نوشته های فقیهان پیشین نیامده است. تا آن جا که ما جست و جو کرده ایم، فقیهان گذشته که نوشته هایشان نشانگر اجماعی بودن یا نبودن مسائل فقهی است، از این حق نامی نبرده اند. بدین سان، نمی توان آن را اجماعی و پذیرفته شده و یا حتی مشهور درمیان فقیهان پیشین دانست، بلکه این گونه مسائل، فرعهایی است که در پی گسترش بررسیها و موشکافیهای بیش تر در گذر تاریخ پر نشیب و فراز فقه، پدیدار گشته و برگزیدن دیدگاهی جز آنچه در نوشته های پسینیان آمده، با اجماع یا شهرتی ناسازگار نخواهد بود.
بررسی دلیلها
...
ازدواج و همسرداری همپای پیدایش انسانها در زمین بوده است. هرگز نمی توان برهه ای از تاریخ زندگی بشر را یافت که ازدواج به گونه های مختلف آن در میان انسانها نبوده باشد؛ چرا که برقراری آرامش، داشتن زندگی بسامان و هماهنگ با نهاد بشری و پایدار ماندن نسل، همگی در گرو این بنیاد پاک و ارزشمند است. در یک نگاه باید گفت همه انسانها با گوناگونی نژادها، باورها، فرهنگ ها و خواسته ها، همواره ازدواج را بنیادی مقدس و ضروری می شمرده اند. این نهاد، از همه نهادهای اجتماعی دیگر بشر، چون قبیله ، حکومت و… کهن تر است، گرچه در فرهنگها و سرزمینهای گوناگون، ازدواج نیز شیوه ها و آداب متفاوتی داشته است.دین نیز، آن را بنیادی پاک و خدایی به شمار آورده و مهر همسران را از نشانه های خداوند مهربان می داندآیه ۲۱ از سوره روم، به روشنی و رسایی این پیام را می رساند، چنانکه آیات و روایات بسیار دیگری نیز در این باره داریم.و ازدواج را سنت پیامبران، بویژه، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) می انگارد. شاید بتوان گفت، کم تر مسأله ای در قرآن به اندازه زناشویی و احکام آن، با گستردگی و پرداختن به ریزه کاریهای گوناگونش، مطرح گردیده است؛ چرا که استواری بنیاد خانواده و فراهم آمدن آرامش روانی همسران و فرزندان، سلامت و امنیت همگانی را در پی خواهد داشت و هرگز نمی توان به جامعه ای سالم رسید، مگر آن که افراد آن جامعه در خانواده هایی سالم پرورش یابند.ازدواج و زناشویی، همان گونه که از بهترین نمودهای زیبایی آفرینش و دل انگیزترین جلوه های هنرمندی دست توانای آفریننده مهربان است، اگر به ناکامی و ناسازگاری انجامد، از تلخ ترین و جانفرساترین مشکلات انسانها خواهد بود، زناشویی، همراه با درگیری و ناسازگاری، دوزخی است که بسیاری از همسران، کم وبیش با آن دست به گریبانند؛ از این روی، بررسی حقوق دو سویه زن و شوهر و احکام ازدواج از دیرباز، همواره، مهم بوده و در شرع نیز بدان بسیار توجه شده است.در این نوشته بر آنیم تا مسأله ای فقهی را در این باره بررسی کنیم. بسیاری از فقیهان متأخر و نیز صاحبان رساله های عملیه در روزگار ما چنین نگاشته اند که : زن، اگر در عقد دائم کسی باشد، نمی تواند بی اجازه شوهرش از خانه بیرون رود. از نگاه اینان، شوهر حق دارد همسر دائم خویش را از بیرون رفتن باز دارد و زن نیز، باید فرمان او را در این باره گردن نهد.
توضیح موضوع بحث
برای بررسی این مسأله، نخست، باید مقصود این فقیهان را نیک دریابیم و سپس دلیلهای آنان را بکاویم. آنچه در این مسأله مهم می نماید این است که : آیا زن می تواند بی اجازه شوهر دائم خویش، حتی در صورتی که با حق کامجویی شوهر برخوردی پیش نیاید، از خانه بیرون رود یا خیر؟ این که هم زن و هم شوهر حق بهره جویی زناشویی از یکدیگر دارند، امر پذیرفته شده ای است و یکی از بنیادی ترین حقوق همسران پس از پیمان ازدواج به شمار می آید. چه شوهر و چه زن، نمی توانند از ادای این حق سرباز زنند. البته برای هر کدام از همسران مرزهایی در این حق وجود دارد که می توانند در چارچوب آن، خواستار حق خویش باشند. بدین سان، نه شوهر می تواند مدتی همسر خویش را تنها رها کند که از حق کامجویی خود بازماند و نه زن می تواند از پذیرش خواست شویش در چارچوب حق او، سرباز زند. بنابراین، هرگاه بیرون رفتن زن از خانه، شوهر را از حق زناشویی محروم سازد، بی تردید باید با اجازه شوهر باشد، چنانکه مسافرت یا بیرون رفتن شوهر نیز، اگر با حق کامجویی همسرش ناسازگار باشد، باید با اجازه زن باشد. پس حق به رهوری جنسی همسران، امری است دو سویه و سرباز زدن از آن، از هیچ سوی روا نیست. آری، معنای این سخن آن نیست که حق زن و شوهر در این باره، همانند یکدیگر است، بلکه با توجه به ساختار بدنی و روانی زن و مرد و نیازهای این دو جنس، حق هر کدام متناسب با خودش مقرر گردیده است.سخن در این مسأله آن است که آیا افزون بر حق کامجویی جنسی، مرد را حق دیگری است و زن باید برای بیرون رفتن از خانه، جز در چیزهای واجب، مانند سفر حج، از او اجازه بگیرد یا خیر؟ به بیان دیگر، این که زن باید برای بیرون رفتن از خانه، در جایی که با حق زناشویی همسرش برخورد دارد، از او اجازه بگیرد، امر پذیرفته شده ای است و به زبان فقیهان، قدر متیقن در حق شوهر است. اما آیا در جایی که حق او، پایمال نمی شود، باز هم به همین گونه است؟ اگر شوهری بخواهد به مسافرت برود و چند روز از شهر خود دور باشد، می تواند به همسرش بگوید که نباید از خانه بیرون رود؟ یا هر روز که برای رفتن به سر کار خویش از خانه بیرون می رود، می تواند زن را از بیرون رفتن باز دارد؟ بسیاری از فقیهان چنین حقی را برای مرد پذیرفته اند.
نظر فقها
مرحوم شهید ثانی در (مسالک) می نویسد: (ومنه عدم الخروج من منزله بغیر إذنه ولو إلی بیت أهلها، حتی عیادة مرضاهم و حضور میّتهم و تعزیتهم.) یکی از حقوق مرد بر همسرش، این است که زن بی اجازه او از خانه اش بیرون نرود، هر چند نزد کسان خود باشد، حتی اگر بخواهد به عیادت بیماری از کسان خویش، یا در تشییع، یا سوگواری مرده ای از آنان برود.گزینش این عبارت از آن روست که در آن آمده است: زن، حتی پس برای دیدار پدری بیمار، یا سوگواری او نیز نباید بی اجازه شوهرش از خانه بیرون رود. این مطلب، برگرفته از روایتی است که در بخش بررسی روایات، از آن سخن خواهیم گفت.اگر استناد به این روایت، درست باشد، حق شوهر در مورد بیرون نرفتن زن از خانه، جز با اجازه او، تنها در جایی نخواهد بود که با حق کامجویی او برخوردی داشته باشد؛ چرا که این شوهر در مسافرت است و بود و نبود زن در خانه اش از این جهت، یکسان است. بدین سان، فقیهانی که چنین عبارتی را در نوشته های خود آورده اند، اجازه خواستن زن را در بیرون رفتن از خانه، تنها در جایی که با حق کامجویی شوهر ناسازگار باشد، نمی دانند. فقیهانی چون سبزواری در (کفایة الأحکام) و صاحب جواهر نیز همین گونه نوشته اند، بلکه مرحوم صاحب جواهر این نکته را آشکارا گوشزد می کند. او، پس از آوردن روایت عبداللّه بن سنان، که از آن سخن خواهیم گفت، می نویسد: (بل منه یستفاد أنّ له منعها عن الخروج لغیر الحق الواجب وإن لم یکن منافیاً لاستمتاعه المفروض امتناعه علیه بسفر أو غیره.)بلکه از این روایت می توان دریافت که شوهر می تواند همسرش را از بیرون رفتن، در جایی که حق واجبی بر عهده زن نباشد، باز دارد، هر چند با حق کامجویی شوهر هم ناسازگار نباشد، چرا که در فرض روایت، شوهر به خاطر مسافر بودن نمی تواند از این حق بهره جوید.پیش از پرداختن به دلیلهای فقیهانی که چنین حقی را برای شوهر پذیرفته اند، خوب است بدانیم که این مسأله به گونه ای که گفته ایم و به این روشنی در نوشته های فقیهان پیشین نیامده است. تا آن جا که ما جست و جو کرده ایم، فقیهان گذشته که نوشته هایشان نشانگر اجماعی بودن یا نبودن مسائل فقهی است، از این حق نامی نبرده اند. بدین سان، نمی توان آن را اجماعی و پذیرفته شده و یا حتی مشهور درمیان فقیهان پیشین دانست، بلکه این گونه مسائل، فرعهایی است که در پی گسترش بررسیها و موشکافیهای بیش تر در گذر تاریخ پر نشیب و فراز فقه، پدیدار گشته و برگزیدن دیدگاهی جز آنچه در نوشته های پسینیان آمده، با اجماع یا شهرتی ناسازگار نخواهد بود.
بررسی دلیلها
...
wikifeqh: همسر_در_منزل_شوهر