هفت کلاغ ( به آلمانی: Die sieben Raben ) یک افسانه آلمانی است، که توسط برادران گریم گردآوری شده است. [ ۱]
دهقانی هفت پسر دارد و دختر ندارد. بالاخره دختری به دنیا می آید، اما بیمار است. پدر پسرانش را می فرستد تا برای او آب بیاورند، در نسخه آلمانی برای غسل تعمید، در نسخه یونانی برای برداشتن آب از چشمه شفابخش. با عجله، کوزه را در چاه می اندازد. وقتی بر نمی گردند، پدرشان فکر می کند که برای بازی رفته اند و به آنها فحش می دهد و به این ترتیب تبدیل به کلاغ می شوند.
وقتی خواهر بزرگ شد، به دنبال برادرانش می رود. او سعی می کند ابتدا از خورشید، که خیلی داغ است، سپس ماه، که بدن انسان را می خواهد، و سپس ستاره صبح کمک بگیرد. ستاره با دادن استخوان مرغ ( به آلمانی ) یا پای خفاش ( به یونانی ) به او کمک می کند و به او می گوید که برای نجات برادرانش به آن نیاز دارد. او آنها را در کوه شیشه ای پیدا می کند. در نسخه یونانی، او آن را با پای خفاش باز می کند، در آلمانی، استخوانش را از دست داده است، و انگشتی را برای استفاده به عنوان کلید برش می دهد ( یا با استخوان مرغ باز می کند ) . او به کوه می رود، جایی که یک کوتوله است به او می گوید که برادرانش برمی گردند. او مقداری از غذا و نوشیدنی آن ها را بر می دارد و در آخرین فنجان حلقه ای از خانه می گذارد.
وقتی برادرانش برمی گردند، او پنهان می شود. آنها به شکل انسان در می آیند و می پرسند چه کسی در غذای آنها بوده است. کوچکترین برادر حلقه را پیدا می کند و امیدوار است که خواهرشان باشد، در این صورت آنها نجات می یابند. او ظاهر می شود و آنها به خانه باز می گردند
این داستان، مانند دوازده برادر، شش قو و برادر و خواهر، زنی را نشان می دهد که برادرانش را نجات می دهد. در عصر و منطقه ای که در آن جمع آوری شد، مردان بسیاری توسط پادشاهان برای سربازان فرستاده شدند تا به عنوان مزدور فرستاده شوند. در نتیجه، بسیاری از مردان، دختران خود را وارث خود کردند. با این حال، آنها همچنین کنترل بیشتری بر آن ها و ازدواجشان داشتند. این داستان ها به عنوان آرزوی زنان برای بازگشت برادرانشان و رهایی آنها از این کنترل تعبیر شده است. [ ۲] با این حال، مسائل مربوط به زمان جمع آوری داستان ها نامشخص است و داستان هایی از این نوع در بسیاری از فرهنگ های دیگر یافت شده است که این موضوع نمی تواند الهام بخش آنها باشد. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدهقانی هفت پسر دارد و دختر ندارد. بالاخره دختری به دنیا می آید، اما بیمار است. پدر پسرانش را می فرستد تا برای او آب بیاورند، در نسخه آلمانی برای غسل تعمید، در نسخه یونانی برای برداشتن آب از چشمه شفابخش. با عجله، کوزه را در چاه می اندازد. وقتی بر نمی گردند، پدرشان فکر می کند که برای بازی رفته اند و به آنها فحش می دهد و به این ترتیب تبدیل به کلاغ می شوند.
وقتی خواهر بزرگ شد، به دنبال برادرانش می رود. او سعی می کند ابتدا از خورشید، که خیلی داغ است، سپس ماه، که بدن انسان را می خواهد، و سپس ستاره صبح کمک بگیرد. ستاره با دادن استخوان مرغ ( به آلمانی ) یا پای خفاش ( به یونانی ) به او کمک می کند و به او می گوید که برای نجات برادرانش به آن نیاز دارد. او آنها را در کوه شیشه ای پیدا می کند. در نسخه یونانی، او آن را با پای خفاش باز می کند، در آلمانی، استخوانش را از دست داده است، و انگشتی را برای استفاده به عنوان کلید برش می دهد ( یا با استخوان مرغ باز می کند ) . او به کوه می رود، جایی که یک کوتوله است به او می گوید که برادرانش برمی گردند. او مقداری از غذا و نوشیدنی آن ها را بر می دارد و در آخرین فنجان حلقه ای از خانه می گذارد.
وقتی برادرانش برمی گردند، او پنهان می شود. آنها به شکل انسان در می آیند و می پرسند چه کسی در غذای آنها بوده است. کوچکترین برادر حلقه را پیدا می کند و امیدوار است که خواهرشان باشد، در این صورت آنها نجات می یابند. او ظاهر می شود و آنها به خانه باز می گردند
این داستان، مانند دوازده برادر، شش قو و برادر و خواهر، زنی را نشان می دهد که برادرانش را نجات می دهد. در عصر و منطقه ای که در آن جمع آوری شد، مردان بسیاری توسط پادشاهان برای سربازان فرستاده شدند تا به عنوان مزدور فرستاده شوند. در نتیجه، بسیاری از مردان، دختران خود را وارث خود کردند. با این حال، آنها همچنین کنترل بیشتری بر آن ها و ازدواجشان داشتند. این داستان ها به عنوان آرزوی زنان برای بازگشت برادرانشان و رهایی آنها از این کنترل تعبیر شده است. [ ۲] با این حال، مسائل مربوط به زمان جمع آوری داستان ها نامشخص است و داستان هایی از این نوع در بسیاری از فرهنگ های دیگر یافت شده است که این موضوع نمی تواند الهام بخش آنها باشد. [ ۳]
wiki: هفت کلاغ