هرم

/heram/

مترادف هرم: تاب، تابش، حرارت، دمه

معنی انگلیسی:
pyramid, fume

لغت نامه دهخدا

هرم. [ هََ / هَِ رَ ] ( ع اِ ) ( در اصطلاح هندسه ) حجمی که قاعده آن چندضلعی باشد و وجوه جانبی اش مثلثهایی باشند که همه به یک رأس مشترک ( رأس هرم ) منتهی شوند.
- هرم منتظم ؛ هرمی است که قاعده اش چندضلعی منتظم و وجوه جانبیش مثلثهای متساوی الساقین متساوی باشند.
- هرم ناقص ؛ جسمی که از قطع کردن یک هرم با صفحه ای موازی قاعده بوجود می آید.
|| بنایی که به شکل هرم ( معنی اول )باشد. ج ، اَهْرام. ( از فرهنگ فارسی معین ).

هرم. [ هََ رَ ] ( ع مص ) سخت پیر و کلانسال گردیدن. ( منتهی الارب ). سخت پیر شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). رسیدن به نهایت پیری. ( اقرب الموارد ) :
همیشه تا نشود خوشتر از بهار خزان
همیشه تا نبود خوشتراز شباب هرم.
فرخی.
دست بخشنده او از دل پیران ببرد
غم بریانی و بیچارگی و ضعف هرم.
فرخی.
گر او را هرم دست خدمت ببست
ترا همچنان بر کرم دست هست.
سعدی.
|| ضعیف گردیدن. ( اقرب الموارد ).

هرم. [ هََ ] ( ع اِ ) گیاهی است شور. ( منتهی الارب ). نوعی از حمض است که شورمزه است و بیش از انواع دیگر بر زمین گسترده شود و پهن گردد. ( اقرب الموارد ). || نام درختی است. || بقلةالحمقاء. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِخ ) یوم الهرم از ایام عرب است. ( اقرب الموارد ). || ذوالهرم ؛ مالی از آن عبدالمطلب یا ابوسفیان در طائف.( اقرب الموارد ). رجوع به هرم در ردیف اسم خاص شود.

هرم. [ هََ رِ ] ( ع ص ) نیک پیر خرف. ج ، هرمون ، هَرمی ̍. || ( اِ ) خرد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). عقل. ( اقرب الموارد ). || هوش. || دل. ( منتهی الارب ).

هرم. [ هََ رَ ] ( اِخ ) جایی است به یمن که بناهای عجیب دارد از ملوک حمیر. ( منتهی الارب ).

هرم. [ هََ رَ ] ( اِخ ) قریه ای است در هفت فرسنگی میان شمال و مشرق بیدشهر. ( فارسنامه ناصری ). از اعمال کارزین. ( فارسنامه ابن بلخی ).

هرم. [ هََ ] ( اِخ ) جایی است در طایف از اموال عبدالمطلب و نیز گویند متعلق به ابوسفیان بن حرب بوده و هنگامی که او از جانب پیامبر مأمور هدم بت لات شد در این مکان اقامت کرد و به ذوالهرم معروف شد. ( از معجم البلدان ).

هرم. [ هََ ] ( اِخ )نام ابوالعجفاء سلمی است. ( یادداشت به خط مؤلف ).

هرم. [ هََ ] ( اِخ ) نام ابوزرعةبن عمروبن جریر است. ( یادداشت به خط مؤلف ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

(اسم ) حجمی که قاعد. آن چندضلعی باشد ووجوه جانبی اش مثلثهایی باشندکه همه بیک راس مشترک ( راس هرم ) منتهی شوند. یا هرم منتظم . هرمی است که قاعدهاش چندضلعی منتظم ووجوه جانبیش مثلثهای متساوی السالقین متساوی باشند. یا هرم ناقص . جسمی که ازقطع کردن یک هرم باصفحهای موازی قاعدهبوجود آید. ۲- بنایی که بشکل هرم باشد
گیاهی است شور نوعی از حمض است که شور مزه است و بیش از انواع دیگر بر زمین گسترده شود و پهن گردد .

فرهنگ معین

(هَ رَ ) [ ع . ] (اِ مص . ) پیری ، کهنسالی .
(هَ رَ ) [ ع . ] (اِ. ) جسمی مخروطی شکل که قاعده اش مربع یا چندضلعی باشد و وجوه جانبی آن مثلث هایی باشند که همه به یک رأس مشترک منتهی شوند.
(هُ ) (اِ. ) (عا. ) گرمی آتش .
(هَ رِ ) [ ع . ] (ص . ) سخت پیر و خرف .

فرهنگ عمید

۱. گرمی آتش.
۲. شعلۀ آتش.
جسم مخروطی شکل که قاعدۀ آن مثلث یا مربع یا کثیرالاضلاع باشد و وجوه جانبی آن مثلث هایی باشند که همه به یک رٲس مشترک منتهی شوند.
۱. بسیار پیر و کهن سال شدن.
۲. پیری، فرتوتی.
پیر، فرتوت، کهن سال.

فرهنگستان زبان و ادب

{pyramid} [باستان شناسی] 1. بنایی هرمی با قاعده ای مربع از جنس سنگ یا خشت 2. بنایی هِرمی از خشت با قاعده ای مربع که، در دورۀ پادشاهی کهن و میانه در مصر، متداول ترین گونۀ آرامگاه های سلطنتی بوده است

گویش مازنی

/herm/

دانشنامه عمومی

هِرَم ( از عربی، جمع: اَهْرام ) یک چندوجهی است که همه وجه های آن به جز یکی در یک راس مشترکند. ارتفاع هرم پاره خطی است که از راس هرم بر قاعده آن عمود می شود. وجهی از هرم که راس هرم در آن قرار ندارد قاعده و وجه های دیگر وجه های جانبی نامیده می شوند. وجه های جانبی همواره به شکل مثلث هستند. قاعده های اهرام مصر چهارضلعی های منتظم هستند. گرچه اهرام مصر قاعده هایی مربع دارد ولی چندضلعی های دیگر نیز می توانند قاعده یک هرم باشند.
عکس هرمعکس هرمعکس هرمعکس هرمعکس هرمعکس هرم

هرم (جزیره). هرم ( انگلیسی: Herm ) یکی از جزیره های مانش و بخشی از گرنزی است که، در کانال مانش واقع شده است، در شمال غربی فرانسه و جنوبی انگلستان قرار دارد. طول آن ۱٫۵ مایل ( ۲٫۴ کیلومتر ) و عرض آن کمتر از ۰٫۵ مایل ( ۰٫۸۰ کیلومتر ) است. جهت قرارگیری آن شمالی جنوبی است. گرنزی در غرب جرزی واقع شده است.
عکس هرم (جزیره)عکس هرم (جزیره)

هرم (جویم). هرم، روستایی در دهستان هرم بخش هرم شهرستان جویم در استان فارس ایران است. این روستا، مرکز دهستان هرم است. [ ۱]
مردم این روستا کشاورزی هستند. پیشهٔ عمده مردم این روستا کشاورزی و دامداری است. تعداد چند حلقه چاه در روستا وجود دارد. آب چاه ها حداکثر قابلیت کشت گندم, جو، و به صورت نادر برخی دیگر از صیفی جات و خرما و گز را دارند. دریاچه فصلی به نام دریاچه هرم در کنار این روستا یکی از جاذبه های گردشگری در منطقه جویم و جنوب استان فارس می باشد واقع شده در دامنه کوه از سلسله جبال زاگرس. تنها روستای منطقه که آب بسیار گوارا و شیرین دارد. باغستانهای مرکبات از جمله لیموشیرین، لیموترش، پرتقال و نخلستان های هرم مشهور و معروف جنوب فارس بوده. عمده آب شرب روستاهای دهستان هرم از طریق چاهای حفاری شده در دامنه کوههای روستای هرم تامین میشود.
هنگام حملهٔ مسلمانان به لارستان، ناحیه کاریان نخستین حمله را متحمل شد چون در این ناحیه سه آتشکده به چشم می خورد و مسلمانان عرب قصد خاموش کردن آن را داشتند. نخستین حمله در سال ۲۹ هجری قمری به فرماندهی هرم بن حیان و عبدالله بن عامر بن کریز صورت گرفت. محاصره قلعه کاریان که بر فراز تپه ای بلند و غیرقابل نفوذ ساخته شده بود برای مدتی زیاد به طول انجامید و سپاهیان مسلمانان عرب که ناگزیر به محاصره بودند در نزدیکی شهر کاریان در دشتی روبروی قلعه آن چادرهای خود را برافراشته و منزلگاهی ساختند که بعدها به نام فرمانده سپاهیان عرب به «هرم» مشهور شد و شهرک «هرم» کنونی در آن جا واقع شده است. [ ۲]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۸۳۷ نفر ( ۴۶۱ خانوار ) بوده است. [ ۳]
عکس هرم (جویم)

هرم (ساختمان داده). در علوم رایانه، هرم ( Heap ) داده ساختاری است که بر اساس درخت ها پیاده سازی می شود. هرم یک داده ساختار بهینه برای پیاده سازی یک داده گونه انتزاعی ( abstract data type ) به نام صف اولویت دار است. هرم ها می توانند به شکل های مختلفی پیاده سازی شوند. یکی از رایج ترین پیاده سازی ها، هرم دودویی است که با استفاده از درخت دودویی مدل می شود.
هرم دودویی دو نوع دارد:
• هرم بیشینه ( Max heap )
• هرم کمینه ( Min heap )
برای الگوریتم مرتب سازی هرمی از هرم بیشینه و برای پیاده سازی صف اولویت دار معمولاً از هرم کمینه استفاده می شود. [ ۱]
در هر دو نوع، مقادیر گره ها از خاصیت هرم پیروی می کنند. خاصیت هرم بیشینه این است که به ازای هر گره، مقدار موجود در والدش ( parent ) در صورت وجود بزرگتر مساوی با مقدار آن گره است؛ بنابراین عنصر بیشینه در ریشه درخت ( root ) قرار دارد.
خاصیت هرم کمینه، برعکس هرم بیشینه است به این صورت که به ازای هر گره، مقدار موجود در والدش ( parent ) در صورت وجود کوچکتر مساوی با مقدار آن گره است؛ بنابراین عنصر کمینه در ریشه درخت ( root ) قرار دارد.
در هرم های دودویی روابطی بین اندیس هر گره ( i ) ، والد ( ( parent ( i ) ، فرزند چپ ( ( left ( i ) و فرزند راست ( ( right ( i ) آن در آرایه مرتب شده وجود دارد:
• [ Parent ( i ) = arr[ ( i - 1 ) / 2
• [ Left ( i ) = arr[ ( 2*i ) + 1
• [ Right ( i ) = arr[ ( 2*i ) + 2
اگر هرم را به چشم یک درخت ببینیم ارتفاع ( height ) برای هر گره ، اندازه طولانی ترین مسیر نزولی از آن گره تا یکی از برگ ها و ارتفاع هرم معادل با ارتفاع گره ی ریشه خواهد بود . بنابراین در هرمی دودویی متشکل از n عنصر ، ارتفاع هرم ( Θ ( log n است. [ ۲] همچنین عمق ( depth ) هر گره برابر با طول مسیر از آن گره تا گرهٔ ریشه و عمق هرم معادل با عمق آخرین لایه از برگ ها خواهد بود.
توابعی که بر روی هرم ها پیاده سازی می شوند عبارتند از:
• find - max و find - min: بیشترین عنصر هرم بیشینه یا کمترین عنصر هرم کمینه را برمی گرداند.
• insert: یک گرهٔ جدید را به هرم اضافه می کند.
• extract - max یا extract - min: پس از حذف عنصر کمینه در هرم کمینه ( یا حذف عنصر بیشینه از هرم بیشینه ) از هرم، آن را برمی گرداند.
• delete - max یا delete - min: ریشهٔ هرم ( عنصر بیشینه در هرم بیشینه یا عنصر کمینه در هرم کمینه ) را پاک می کند.
• replace: عنصر ریشه را pop می کند و به جای آن یک گره جدید push می کند.
عکس هرم (ساختمان داده)عکس هرم (ساختمان داده)عکس هرم (ساختمان داده)عکس هرم (ساختمان داده)عکس هرم (ساختمان داده)عکس هرم (ساختمان داده)

هرم (فیلم). «هرم» ( انگلیسی: The Pyramid ) فیلمی در ژانر ترسناک و ماجرایی است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
عکس هرم (فیلم)

هرم (هندسه). هرم شکلی سه بعدی است که از اتصال نقطه ای در فضا به تمام نقاط شکلی بسته در صفحه به وجود می آید. به آن نقطه، رأس هرم و به آن شکل مسطح، قاعده هرم گفته می شود. قاعده هرم، چندضلعی دلخواه است و سایر وجه ها مثلث هایی همرس هستند که در رأس به یکدیگر متصل می شوند. خط قائمی که رأس را به قاعده متصل می کند، ارتفاع هرم نامیده می شود. [ ۱] از معروف ترین سازه های جهان به شکل هرم، می توان به اهرام ثلاثه مصر اشاره کرد.
«هرم» از گونه های شناخته شدهٔ چندوجهی است. قاعدهٔ هر کدام از اهرام مصر معمولاً مربع است و چهار وجه دیگر مثلث هستند. هرم به طور کلی از یک قاعدهٔ چندضلعی B واقع در صفحهٔ P تشکیل می شود که رئوس آن به وسیلهٔ وجه های مثلثی شکل به نقطهٔ v که روی صفحهٔ P نیست متصل شده اند. با این حساب یال M هر هرم، سطحی چندوجهی با وجوه مثلثی خواهد بود. [ ۲] برای ساختن یک هرم می توان از اکستروژن مرکزی بهره برد. در اکستروژن مرکزی رئوس چندضلعی B در صفحهٔ p در راستای خطوط متصل کننده به سوی یک نقطه ( v ) کشیده می شوند و شکل نهایی هرم به شکل چندضلعی B و جای نقطهٔ v وابسته است. [ ۳]
با برش زدن هرم توسط صفحهٔ E موازی با صفحهٔ P «بریدهٔ هرمی»[ الف] ایجاد می شود. پایهٔ ابلیسک نمونهٔ یک بریدهٔ هرمی است. [ ۲]
اگر قاعده هرم مثلث یا مربع باشد به آن، به ترتیب، هرم مثلث القاعده و هرم مربع القاعده می گویند. اگر قاعده هرم ( یا شکل هرمی ) دایره باشد به آن مخروط گفته می شود.
حجم درون یک هرم برابر یک سوم مساحت قاعده، ضرب در ارتفاع هرم است که منظور از ارتفاع هرم فاصله رأس تا صفحه ای است که قاعده در آن قرار دارد؛ بنابراین:
1 3 S h
که در آن S مساحت قاعده و h ارتفاع هرم هستند.
اگر یک منشور را به سه هرم تجزیه کنیم، حجم هر سه هرم با هم برابر خواهد بود. پس می توان نتیجه گرفت که حجم هر هرم برابر با یک سوم حجم منشوری است که با همان قاعده و همان ارتفاع ساخته خواهد شد. [ ۴]
↑ pyramidal frustums
عکس هرم (هندسه)عکس هرم (هندسه)عکس هرم (هندسه)عکس هرم (هندسه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

هرم (تاریخ). هِرْم (تاریخ)(herm)
هِرْم
در یونان و روم باستان، ستونی چهارگوش که سر و اندام های هِرمِس، رب النوع پیام رسانی، را روی آن حکاکی می کردند. احتمالاً در ابتدا از هرم ها به صورت سنگ های مرزبندی استفاده می کردند؛ اما بعداً در گوشه های خیابان ها، تقاطع ها، و راه ها به منزلۀ فرسخ شمار نصب شدند. از هرم ها در مراسم مذهبی باروری نیز استفاده می کردند. در قرن ۵پ م از شکل هرم در تصاویر نیم تنۀ حکاکی شده نیز استفاده می کردند.

هرم (ریاضیات). هِرَم (ریاضیات)(pyramid)
هِرَم
در هندسه، یک چندوجهیکه وجوه جانبی آن مثلث هایی متقاطع در یک نقطه به نام رأسو قاعدهاش یک چندضلعیاست. حجم هرم برابر است با یک سوم حاصل ضرب مساحت قاعده در ارتفاعآن. هرم ها را معمولاً برحسب شکل قاعدۀ آن ها دسته بندی می کنند. مثلاً، اهرام مصر قاعده ای به شکل مربع دارند و این نوع هرم ها را مربع القاعده گویند. هرم های با قاعدۀ مثلثی را مثلث القاعده یا چهاروجهیمی نامند.

هرم (معماری). هِرَم (معماری)(pyramid)
معبد هرمی شکل مایاها، مکزیک
بنایی با چهار وجه مثلثی. سازۀ هرم به معنای واقعی فقط در مصر یافت می شود، هرچند سازه های مشابه در کشورهای دیگر را نیز هرم می نامند. قاعدۀ اهرام مصر مربع است و وجوه مثلثی آن ها، که رو به جهات اربعه دارند، با شیبی حدود ۵۰ درجه به طرف بالا می روند و در رأس هرم به هم می رسند. پیش نمونۀ این اهرام مصطبه های دوران پادشاهی باستان (۲۶۸۰ـ۲۵۶۵پ م) است. این مصطبه ها پلان مستطیلی شکل دارند و فقط دو وجه آن ها شیب دار است. پس از این مصطبه ها، در حدود ۲۶۲۰پ م، هرم پلکانی در سقاره ساخته شد و اندکی بعد به هرم واقعی با سطوح مسطح بدل شد. این سازۀ یادمان در دوران حکومت سلسلۀ چهارم فراعنه بنا شد و طی دوران حکومت سلسلۀ ششم فراعنه، به مطلوب ترین شکل مقبرۀ فراعنه بدل شد. هر فرعونی هرمی خاص خود می ساخت تا پس از مرگ جسد مومیایی شده اش را در آن قرار دهند که تا ابد باقی بماند و از دید انسان ها دور باشد و به آن بی حرمتی نشود. به سبب فقدان ماشین آلات پیشرفته، بنای هر هرم سال ها طول می کشید و به مصالح و کارگر بسیاری نیاز داشت. ورود به هرم از راه گشودگی واقع در دیوار شمالی صورت می گیرد: با عبور از دهلیزی کوچک که به تالار تدفین منتهی می شود و در اعماق زمین است. اگرچه هرم را معمولاً با قطعه سنگ های نتراشیده می ساختند که در رج های افقی چیده می شدند، بسیاری از آن ها را نیز با خشت خام و نمای سنگ ساخته بودند. سه هرم واقع در جیزه (اهرام ثلاثه) در نزدیکی قاهره، که هر سه به دوران سلسلۀ چهارم فراعنه تعلق دارند، بزرگ ترین و بهترین هرم ها در نوع خود به شمار می روند. این اهرام، به ویژه هرم بزرگ خوفو یا خئوپس (آغاز بنا در حدود ۲۶۸۰پ م) یکی از عجایب هفتگانۀ جهان و بزرگ ترین هرمی است که تاکنون ساخته شده است. در این بنا، تودۀ عظیمی از قطعات سنگ آهک زمینی را به وسعت ۳.۵هکتار پوشانده است. طول اولیۀ هر ضلع آن ۲۳۰ متر و ارتفاع آن ۱۴۷ متر بود. این هرم چندین دهلیز، دو تالار وسیع، علاوه بر تالار زیرزمینی، و دو تالار کوچک برای تهویه دارد. مردم بین النهرین و اقوام مایا در مکزیک و امریکای مرکزی نیز سازه هایی هرمی می ساختند؛ هرچند این ها هرم به معنای واقعی نبودند. زیگورات بین النهرین بنایی با پلان مربعی بود که به صورت پلکانی تورفتگی داشت. هرم های مایایی، که با سطوحی پلکانی با شیب تند بنا می شدند، در رأس خود تالاری برای برگزاری مراسم آیینی داشتند و گاه نیز سردابی داخلی در آن ها ساخته می شد. در دهۀ ۱۹۹۰، در ناحیۀ آلتایی، واقع در سیبری، مقبره های هرمی پلکانی کشف شد که در قرن ۴پ م ساخته شده بودند. رومی ها مقبره های هرمی کوچکی می ساختند که هرم کستیوس (۶۲ـ۱۲پ م) در رم از همه معروف تر است. این بنای بتنی با روکار مرمر ۳۵ متر ارتفاع و مقبره ای در داخل دارد. بسیاری از معماران مدرن هرم را به سبب شکل هندسی ناب آن ستوده اند. نیز ← اهرام_مصر

مترادف ها

pyramid (اسم)
هرم، اهرام

فارسی به عربی

هرم

پیشنهاد کاربران

♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #pyramid به معنای یک چندوجهی با وجه های جانبیِ سه گوش که به شکلِ شیب دار بالا رفته و دارای رأسِ مشترک هستند؛ هرم
ا↙️
#دیماس ( dimās ) 👈 دیم ( رویه، وجه، رخساره ) اس ( ستاکِ برگرفته از ریشه ی نیاایرانیِ - as به معنای تیز، نوک تیز، سنگ )
...
[مشاهده متن کامل]

( هم ریشه ها را پایینِ صفحه ببینید. )
🔺 نکته:
برای فهمِ بهترِ واژه ی دیماس آن را به صورتِ چندوجهیِ با وجه های ( دیم های ) جانبیِ نوک تیز مجسم کنید.
یا:
#کژدیم ( kazhdim ) 👈 کژ ( ناراست ) دیم ( رویه، وجه، رخساره )
🔺نکته:
برای فهمِ واژه ی کژدیم آن را به صورتِ چندوجهی با وجه های ( دیم های ) جانبیِ کج یا ناراست در ذهن تجسم کنید.
▪️مثال:
۱ - دیماسِ ( هرمِ ) جیزه بزرگ ترین دیماسِ مصر است که زاویه ی وجه های جانبیِ آن با زمین ۵۱ درجه است.
۲ - گروهی از بندبازها با ایستادن بر روی شانه های همدیگر یک دیماس ( هرم ) با ارتفاع ده متر ساختند و مردم نیز چند دقیقه برایشان کف زدند.
۳ - قاعده ی دیماس می تواند هر چندضلعی ای که می خواهد باشد ولی وجه های جانبیِ دیماس باید حتماً مثلث باشند.
🔺 توجه:
🔹 #pyramidal
or: #pyramidic
or: #pyramidate
🔹 #دیماسی
یا: #دیماس گون
▪️مثال:
۱ - شکلِ دیماسیِ ( هرمیِ ) درخت باعث می شد گردشگران از دور آن را با درختِ کاج اشتباه بگیرند.

۲ - قله ی دیماس گونِ ( هرمی شکل ) دماوند از صدکیلومتریِ آن مانندِ الماسی سپید در زمستان سر به آسمان کشیده است.
🔸 #pyrsmidalis دانش واژه ی زیست شناسی و جانورشناسی
🔸 #دیماسین
🔹 #pyramidalist هرم شناس
or: #pyramidologist
🔹 #دیماس شناس
🔸 #bipyramidal
🔸 #دودیماسی ( دودیماسی )
▪️مثال:
پژوهشِ دیسه شناختی نشان داد که شکل های گوناگونِ آن بلور سه تا هستند: کره ای، کاب دیس ( مکعبی شکل ) و دودیماسی ( دوهرمی )
🔹 #extrapyramidal خارجِ هرمی، دانش واژه ی پزشکی، زیست شناسی
🔹 #زتردیماسی ( زُتَردیماسی )
یا: #برون دیماسی ( بُرون دیماسی )
🔺 نکته:
برای دیدنِ توضیحِ پیشوندِ زُتَر بروید به: #پیشوندستان .
🔸 #to_pyramid به شکلِ هرم ساختن
🔸 #دیماستن
یا: #دیماسیدن
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ دیماستَن می شود: دیماس . ( بسنجید با: ریستن ( ریسیدن ) —� ریس . )
🔹 #pyramidally
🔹 #دیماسی وار
یا: #دیماسیانه
🔸 #pyramidoid
or: #pyramoid
🔸 #دیماس سان
یا: #دیماس وار
🔹 هم ریشه های دیگرِ جزءِ دومِ دیماس در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 آسمان ➖ - asan
فارسی باستان 👈 سنگ ➖ - asan
فارسی میانه 👈 آسمان ➖ asmān
بلخی 👈 صخره، سنگ ➖ asagge
آسی 👈 سنگِ بلور، کوارتز ➖ z�nqa
فارسی 👈 آسمان، سنگ، سنگک ( تگرگ )
سانسکریت 👈 لبه، گوشه، انتها ➖ - acri
سانسکریت 👈 لبه، انتهای چیزی ➖ asrih
یونانی 👈 در انتها، در بالاترین نقطه ➖ akros
یونانی 👈 قله، ستیغ ➖ akme
لاتینی 👈 تیز، تلخ ➖ acer
ولزی 👈 گوشه، لبه، مرز، انتها ➖ ochr
آلمانی 👈 گوشه ➖ eck
پورواهندواروپایی 👈 تیز ، نوکدار، سنگ ➖ - ak
🔺نکته:
برای دیدنِ فعل هایی دیگر از این ریشه بروید به:
#to_become_acute , #to_finish , #to_finalize
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

هرم: بسیار پیر شدن
( ( گرو را هرم دست خدمت ببست
ترا بر کرم همچنان دست هست ) )
اگر او آن قدر پیر شد که دیگر نمی توانست خدمتی انجام دهد، ولی از تو هنوز بزرگی و کریمی برمی آید.
پیر
گویش تهرانی هُرم
حرارت، گرمی، تابش، تابش گرما
در فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : اَهرافتَن، اَهرافت، اَهرامیدَن
ahrāftan، ahrām
واژه "هِرَم" از این واژه وام گرفته شده است!
( ( گرچه واژه "هرم" برگرفته شده از: اسطوره یونان"هِرمِس" هم هست و بخاطر تندیس هایی که از او درست می کردند! ) )
...
[مشاهده متن کامل]

معنی: بالا رفتن، صعود، ارتقا، پیشرفت، یکه تازی، جولان دادن، پیشرو، پیشگام - رشد، نمو، گُوالِش -
به آرامش رسیدن، آرامیدن -
رحلت، مردن، هجرت کردن، به جهانی دیگر و پسین رفتن
بُن مایه: فرهنگ کوچک زبان پهلوی:
نویسنده: دیوید نیل مکنزی - برگداننده: مهشید میرفخرایی

تتلو
گله سرخه لبایه تویه دمنوشه و اروم می کنه هرمه هوایه تو منو
هرم�حرارت
فرتوت
پیشنهاد من :
� کوهه � ؛ مانند کوه
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

درود بر همه دوستان و به ویژه دوست گرامی ای که واژهٔ زیبای همچکاد را برای هِرَم پیشنهاد داد. نکته ای که می خواستم بگویم این است شاید خود واژه هِرَم از اصلی ایرانی گرفته شده باشد. از این رو چنین می گویم که در پارسی میانه کارواژه ای داریم به نام ‹اهرامیدن/اهرافتن› که به معنای بالا بردن و بلند کردن است. شاید واژه هِرَم هم با این واژه، همریشه باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

بن مایه: فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی

هرم
هُرم/horm : ( ا. ) ۱ - توده ای از هوای گرم که از چیزی یا جایی منتشر شود: هرم آه فتاب حتی مرغ های دریا. . . را به سایه ی کشتی ها کشانده بود. ( فصیح ) . ۲ - آتش، شعله : مرد سلمانی. . . ته سیگار را با هُرم چراغ روشن کرد. ( گلاب دره ای )
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ بزرگ سخن
حسن انوری
انتشارات سخن
هُرم/ horm ( ا. ) : بُخار
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
تالیف: محمد جعفر یاحقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی

هُرم / Horn : ( ا. ) بخار
واژه نامه ی گویش تون ( فردوس )
تالیف: محمد جعفر یاحقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
هُرم/Horm : بُخار
مانند: ( ( من که پرنده نیستم. چگونه است بس، که دارم خشکنایی خود را در هُرم وامی هلم؟ دارم ترم می شوم. برف و آفتاب. دارم آب می شوم . آب می شوم. چه نیرویی! ) )
کلیدر
محمود دولت آبادی
سه تیغ=ستیغ= هِرَم
پیشنهاد میکنم از واژه ایرانی پیرامید و پیرامیدونه بهره ببرید
پیرامید=هرم
پیرامیدونه =اهرام

هرم horm ( اِ ) توده ای از هوای گرم که از چیزی یاجایی منتشر شود: آش داغ که هُرم از آن بر می خاست.
فرهنگ سخن ( حسن انوری )
هُرم گرما به زبان تهرانی
هوالعلیم
هُرم : حرارت ؛ گرمی ؛ تَف
هُرمِ هوا : گرمای هوا
هِرَم
گُمان میکنم که هِرَم واژه ای پارسی باشد با فَرنود زیر:
هِرَم دیسه ای اَندازِگانی است که سه بَر یا پَل یا پَهلو دارد
در گویش سمنانی هنوز به شماره ۳ که در گذشته سِرِه بوده و با گُذشت زمان وات"ر" می افتد ، هِره می گویند برای نمونه به سه شنبه : هِره شومبه گفته میشود .
...
[مشاهده متن کامل]

با نگرش به شناسانش ( تعریف ) این دیسه ی اندازگانی و واژه ی هِره و پسوند نام ساز "اَم" که در لاتین برای نمونه um میگویند مانند : forum میتوان برآیند گرفت که این واژه پارسی است.
هر چند میتوان با واگویی سه هم واژه ای نو ساخت :
سه اَم ، سِرَم ، سه پَل ، سه وَر . . .

کوهگونه
هُرم، در گویش شهرستان بهاباد به معنای حرارت و گرمی است و مختص گرمای خورشید و آتش ندارد هرم بدن انسان یا سایر حیوانات خونگرم، هرم آب و غیره البته در مثال آب، هرم دارد یعنی آب خیلی کم گرم است به نحوی که از آب ولرم خنک تر است.
کوهوار
واژه هِرم . . . . ریشه ناپیدا
اقای بهرام سین . . . . واژه خوبی برای جایگزینی هِرم پیشنهاد دادید درد و بلایت بخوره توو سره فرهنگستان . . . . . واژه هم چَ یا چُکاد=همچکاد
اما واژه ���هُرم���هرم یا هرمیدن مانند و سونیک تابیدن . . . . . در چم گرما داشتن . . . . تابیدن است و یک واژه پارسی ریشه دار و کهن است و کم و بیش فراموش شده . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

نیاز به بازگویی است که واژه دگرگون شده ���حرمت ���نیز از همین واژه است گر چه پارسی نویسان چیره دست گذشته انرا به فرنودهای روشنی انرا با حای جیمی نوشته اند . . . . . وقتی یا وختی گفته میشود به حرمت وجودت . . . . . در چمار اینست که :به گرما یا به گرمی وجودت . . . . .
سپاس کوروش هو شیراز ادینه هفتم دیماه 2577پادمنش

هم تارک، همچکاد
از آنجا که تارک ها ( رئوس ) رویه های هرم در یک نقطه به هم می رسند، بنابراین واژه های "هم تارک" یا "همچکاد" برای هرم پیشنهاد می شود.
هرم . [ هُ ] گرمی ، گرمی آتش ، گرمی آفتاب
آسیای صغیر. نک هروم.
بر گرفته از ساینو ایرانیکا بر گردان مهرداد وحدتی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس