هادی
/hAdi/
مترادف هادی: پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم، رسانا
متضاد هادی: عایق
برابر پارسی: رهبر، رهنما، پیشوا
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: راهنما، رهبر، هدایت کننده، از نام های پروردگار، لقب امام دهم شیعیان، ) هادی، در لغت به معنای راهنماست، هادی از القاب امام علی النقی امام دهم شیعیان است ) « نقی» به معنای پاک و با طهارت از القاب دیگر اوست، ) روزی پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) در عظمت و برکات «صلوات» سخن می گفت یکی از حضار عرضه داشت: ای کاش من آل محمد ( ص ) بودم رسول گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمود «کل تقی و نقی آلی» هرکس که پاک و پرهیزکار باشد آن من است، ) امام هادی ( علیه السلام ) در دوران کوتاه امامت خود و فشارهای خلفای عباسی همواره در نشر حکمت علوی تلاش می نمود و قلوب پاک و مستعد را به نور امامت و ولایت میزین می ساخت و یاران خود را به سلوک باطنی و طهارت درونی سفارش می کرد و فرمودند: «الحکمه لاتنجع فی الطباغ القاسده»، ) حکمت در نهادهای فاسد اثری نخواهد داشت، هر کس را نام «هادی» یا «تقی» باشد و با این نیت در سلک طریق هدایت او قرار گیرد و بر این توجه مداومت کند، بزودی امام هادی ( علیه السلام ) مزد تلاش های او را می دهد و علائم هدایت خود را به او نشان می دهد و در مراقیه بیشتر و بهره مندی از فیوضات سحر فرمود «اسهر الذللمنام و الجوع یزید فی طیب العام»، ) بیداری سحر لذت خواب را بیشتر می کند و گرسنگی به لذت غذا می افزاید، یعنی توجه به تعالیم اخلاقی و عرفانی لذت ها و زیبائی های همین دنیا را نیز به ایشان می دهند، هر که در راه امام هادی است غرق در شور و نشاط و شادی است فارغ از بند هواو بندگی چون که او را از خدا آزادی است، از نام ها و صفات خداوند، ( در قدیم ) دست آموز، آموخته، ( در عرفان ) در ادب عرفانی قطب و مرشد را هادی گویند و گاه کنایه از فیض حق است، ( در اعلام ) هادی از القاب امام علی النقی ( ع ) امام دهم است، از نامهای خداوند، از القاب پیامبر ( ص ) و امام علی نقی ( ع )
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
- امثال :
هادی ! اسمت را به ما نهادی ! از چه عیب و رسوایی خود را به من نسبت کنی. ( امثال و حکم ج 4 ص 1899 ).
هادی. ( ع ص ، اِ ) راهنما. راهنماینده. ( برهان ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). راهنمای. ( دهار ). مرشد. هدایت کننده. ج ، هادون ، هادین ، هداة. ( اقرب الموارد ) : بعثه سراجاً منیراً و مبشراً و نذیراً و هادیاً و مهدیاً. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 2 ). || ( اصطلاح فیزیک ) رسانا. در اصطلاح فیزیک ، جسمی که الکتریسته یا حرارت در آن به خوبی منتشر شود. فلزات به طور کلی هادی هستند و غیر فلزات معمولاً هادی نیستند و یا عایق میباشند. سیم مسی را هادی یا رسانای الکتریسته گوییم ، در صورتی که نخ ابریشم یا نوار لاستیکی الکتریسته را منتقل نمی کنند. نخ ابریشم و نوار لاستیک را جسم عایق یا نارسانا می نامیم. اجسام عایق را «دی الکتریک » نیز می نامند. از این رومیتوان اجسام را به دو دسته تقسیم کرد: 1- اجسام هادی ( رساناها )، اجسامی هستند که میگذارند بار الکتریکی از آنها عبور کند. 2- اجسام غیرهادی ( نارساناها )، اجسامی هستند که نمی گذارند الکتریسته از آنها عبور کند. گازها و پاره ای از مایعات در شرایط خاصی ممکن است هادی شوند. ولی هادی شدن فلزات بدینگونه است که اتم های اغلب آنها به آسانی یک یا چند الکترون از مدار خارجی خود را از دست میدهند از این رو در داخل یک جسم هادی فلزی مانند مس از هر اتمی یک یا چند الکترون جدا میشود این الکترونها که به الکترونهای آزاد موسومند میتوانند به آزادی در فلز حرکت کنند و همین آزادی حرکت الکترونهاست که باعث انتقال الکتریسته میشود. در یک جسم عایق الکترون آزاد وجود ندارد و یا عده الکترونهای آزاد آن خیلی کم و محدود است و در نتیجه این اجسام نمی توانند وسیله انتقال الکتریسته باشند.پیدایش بار الکتریکی در نتیجه اصطکاک منحصر به اجسام عایق نیست. هر نوع جسم غیرمشابهی که بهم مالیده شود الکتریسته ظاهر میشود منتها باید توجه داشت که اگر جسم مورد استفاده هادی باشد هنگامی که آن را در دست میگیریم و به جسم دیگر می مالیم بارهایی که ظاهر می شود روی جسم مذکور نمی ماند و بلافاصله منتقل می گردد وداخل دست ما می شود. در حالی که اگر جسم مورد استفاده عایق باشد بارهائی که در محل اصطکاک ظاهر میشود روی آن می ماند، پس اگر بخواهیم یک جسم هادی را با اصطکاک الکتریزه کنیم نخست باید آن را روی یک پایه عایق از قبیل شیشه نصب کنیم. ( فیزیک عمومی الکتریسته ج 1الکترواستاتیک و الکتروسینستیک تألیف روشن صص 27-29 ). || متقدم. ( اقرب الموارد ). پیشوا. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پیشرو. || پیکان تیر. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یقال : اصابه هادی السهم ؛ ای نصله. ( اقرب الموارد ). || گردن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ، هَواد. یقال : انتصب هادی الفلق. ( اقرب الموارد ). || مقدم گردن. ( ناظم الاطباء ). || اسد. ( از اقرب الموارد ). شیر بیشه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || گاوی که در مرکز خرمن بندند تا گاوان دیگر در وقت خرمن کوبی گرد آن گردند. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). گاوی که وقت خرمن کوبی او را در مرکز خرمن بندند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، هوادی. ( ناظم الاطباء ). || اول از گله شتران پیش رو که نمایان شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اول از شب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اول شب. ( ناظم الاطباء ). || در تداول حکمت اشراق «فیض اول ». رجوع به گنجینه نوشته های ایرانی ، مجموعه دوم مصنفات شیخ اشراق چ هانری کربن ص 276 شود.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
هدایت کننده، راه راست نماینده، رهنما، پیشوا
(اسم ) ۱- راهنمایی کننده راهنما راهبر. ۲- جسمی که الکتریسیته یا حرارت در آن بخوبی منتشر شود رسانا. توضیح فلزات بطور کلی هادی هستند و غیر فلزات معمولا هادی نیستند و یا عایق میباشند. سیم مسی را هادی یا رسانای الکتریسیته گویند در صورتیکه نخ ابریشم یا نوار لاستیکی الکتریسیته را منتقل نمیکنندنخ ابریشم و نوار لاستیک را جسم عایق یا رسانا مینامیم . بنابراین اجسام را بدو دسته نقسیم کنند : ۱- اجسام هادی ( رساناها ) که اجسامی هستند که میگذارند بار الکتریکی از آنها عبور کند. ۲ - اجسام غیر هادی ( نارساناها ) که اجسامی هستند که نمیگذارند که الکتریسیته از آنها عبور کند.۳- در حکمت اشراق (( فیض اول ) ) را گویند. ۴- نامی است از نامهای خدای تعالی .۵- از القاب محمد ابن عبدالله رسول الله صلی الله علیه و آله است . یا هادی مهدی غلم . محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله : (( هادی مهدی غلم امی صادق کلام خسروهشتم بهشت شحن. چارم کتاب . ) ) ( خاقانی ) ۶ - تریاق فاروق .
نامی یکی از طبقات چهارگانه که بواسطه پستی نژاد مشهورند و به ترتیب عبارتند از هادی دوم چندال بدهتو و آنان بکار هائی از قبیل پاکیزه کردن قرائ و دیگر کار های پست اشتغال میورزند و بزعم هندوان این طبقان بپدری بنام شودر و مادری بنام برهمن منسوبند و بز نامتولد شده اند.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پیشوا.
* هادی الکتریسیته: اجسامی که الکتریسیته را منتشر و هدایت می کنند، مانند فلزات، بدن انسان، حیوان، و آب.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی هَادِی: هدایت کننده - هادی (اصل در معنی این کلمه بازگشتن است .کلمه هدی به معنای راهنمائی به سوی مطلوب به نرمی و لطف است و اهتدا پذیرفتن هدایت و ایستادگی در راه کسب آن است)
معنی هُدًی: هادی یا هر چیزی است که مایه هدایت باشد - هدایت
معنی هَادٍ: هدایت کننده - هادی (اصل در معنی این کلمه بازگشتن است .کلمه هدی به معنای راهنمائی به سوی مطلوب به نرمی و لطف است و اهتدا پذیرفتن هدایت و ایستادگی در راه کسب آن است)
معنی کهیعص: از حروف مقطعه و رموز قرآن ((در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " کهیعص " معنایش این است که" منم کافی و هادی و ولی و عالم و صادق الوعد "و بر همین اساسدعایی از امیر المؤمنین (علیهالسلام) نقل شده که حضرت دعا را با این عبارت آغاز می کنند : "ای ...
معنی کَثِیرٍ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی کَثِیرَةٌ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
ریشه کلمه:
هدی (۳۱۶ بار)
معنی هُدًی: هادی یا هر چیزی است که مایه هدایت باشد - هدایت
معنی هَادٍ: هدایت کننده - هادی (اصل در معنی این کلمه بازگشتن است .کلمه هدی به معنای راهنمائی به سوی مطلوب به نرمی و لطف است و اهتدا پذیرفتن هدایت و ایستادگی در راه کسب آن است)
معنی کهیعص: از حروف مقطعه و رموز قرآن ((در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " کهیعص " معنایش این است که" منم کافی و هادی و ولی و عالم و صادق الوعد "و بر همین اساسدعایی از امیر المؤمنین (علیهالسلام) نقل شده که حضرت دعا را با این عبارت آغاز می کنند : "ای ...
معنی کَثِیرٍ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی کَثِیرَةٌ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
ریشه کلمه:
هدی (۳۱۶ بار)
wikialkb: هَادِی
[ویکی اهل البیت] هادی (خلیفه عباسی). "موسی" فرزند "مهدی بن منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس" ملقب به "هادی" در سال 159 ه.ق به عنوان ولیعهد اول پدرش مهدی برگزیده شد. وی در 25 سالگی به خلافت رسید و کسی کوچکتر از او در بنی عباس به خلافت نرسیده است. "خیزران" مادر "هادی" و "هارون" به جهت علاقه بیشتری که به هارون داشت مصرانه از مهدی میخواست که هارون را بر هادی مقدم گرداند. خیزران کنیزی بود که پس از تولد هادی و هارون آزاد شد و به ازدواج مهدی درآمد. مهدی در اثر پافشاری خیزران در صدد برآمد که هارون را بر هادی مقدم دارد و در سال 169 ه.ق از هادی خواست که از ولیعهدی استعفا دهد، هادی که با ترکان برای انجام نبردی به گرگان رفته بود، نپذیرفت پس مهدی جهت اقناع او راهی آن دیار شد و در اثر حادثه ای در "ماسبندان" درگذشت.
با این وجود هارون که فردی با سیاست بود به محض آن که مرگ پدرش را شنید با برادرش هادی بیعت کرد و انگشتری و شمشیر و ردای پیامبر صلی الله علیه و آله را که به عنوان میراث خلیفه بعدی بود با پیکی نزد هادی فرستاد و پیام تعزیتی به مناسبت درگذشت مهدی همراه با پیام تهنیتی به مناسبت مقام خلافت و بیعت خود با او برای هادی ارسال کرد.
این پیک هشت روز پس از مرگ پدرش نزد او رسید در بغداد سپاهیان با شنیدن خبر مرگ مهدی شورش کردند و اعلام کردند که تا دو سال مقرری شان را نگیرند بیعت نمی کنند و به خانه "ربیع" حاجب مهدی حمله کردند و اموالش را غارت کردند و قصد جان ربیع را کرده بودند که وی پنهان شد. "یحیی بن خالد برمکی" برای آرام کردن شورش سپاهیان به آنان مقرری هجده ماهه داد و از آنان برای هادی بیعت گرفت.
هادی از طبرستان با سرعت به سمت بغداد حرکت کرد و با استفاده از شتران "برید" (نامه رسان) پس از بیست روز به بغداد رسید. هادی، ربیع حاجب مهدی را به عنوان وزیر خود برگزید و سرزمین های آفریقیه (شمال آفریقای کنونی) و شهرهای مغرب را که پدرش به هارون بخشیده بود در اختیار او قرار داد. هادی، "علی بن عیسی بن ماهان" را به عنوان "صاحب شرطه" و "فضل بن ربیع" را به عنوان وزیر برگزید و دایی اش "غطریف بن عطا" را به ولایت خراسان گماشت و دست مادرش خیزران را که به هارون متمایل بود از دخالت در امور کوتاه کرد و خود بر کارها تسلط یافت.
سیاست هادی در قبال "زنادقه" پیرو سیاست های پدرش بود و بنابر نقل برخی از منابع وی دو تن از هاشمیان بنام "یعقوب بن فضل" و "ابن عباس، عبدالله بن داوود" را که به زندقه متهم بودند و مهدی آنان را به بند کشیده بود و نکشته بود به دار آویخت.
هادی علویان را تحت فشار قرار داد، آنان را ترسانید، مقرری ها و بخشش هایی را که مهدی برای آنان تعیین کرده بود، قطع کرد و به والیان اطراف و اکناف نوشت که آنان را تعقیب کنند و نزد او بفرستند. در این دوران علویان منطقه حجاز به پیشوایی "حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی علیه السلام" (صاحب فخ) قیام کردند.
بعد از کشته شدن حسین بن علی دایی او "ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی" گریخت و رهسپار مغرب شد و در ناحیه ای بنام "فاس" در نزدیکی اندلس دست یافت و گروهی از مردم آنجا را گرد خود جمع کرد پس از مرگ او نیز "ادریس بن ادریس" جای او را گرفت و سلسله شیعی «ادریسیان» در آن سرزمین به صورت یک حکومت مستقل شکل گرفت.
با این وجود هارون که فردی با سیاست بود به محض آن که مرگ پدرش را شنید با برادرش هادی بیعت کرد و انگشتری و شمشیر و ردای پیامبر صلی الله علیه و آله را که به عنوان میراث خلیفه بعدی بود با پیکی نزد هادی فرستاد و پیام تعزیتی به مناسبت درگذشت مهدی همراه با پیام تهنیتی به مناسبت مقام خلافت و بیعت خود با او برای هادی ارسال کرد.
این پیک هشت روز پس از مرگ پدرش نزد او رسید در بغداد سپاهیان با شنیدن خبر مرگ مهدی شورش کردند و اعلام کردند که تا دو سال مقرری شان را نگیرند بیعت نمی کنند و به خانه "ربیع" حاجب مهدی حمله کردند و اموالش را غارت کردند و قصد جان ربیع را کرده بودند که وی پنهان شد. "یحیی بن خالد برمکی" برای آرام کردن شورش سپاهیان به آنان مقرری هجده ماهه داد و از آنان برای هادی بیعت گرفت.
هادی از طبرستان با سرعت به سمت بغداد حرکت کرد و با استفاده از شتران "برید" (نامه رسان) پس از بیست روز به بغداد رسید. هادی، ربیع حاجب مهدی را به عنوان وزیر خود برگزید و سرزمین های آفریقیه (شمال آفریقای کنونی) و شهرهای مغرب را که پدرش به هارون بخشیده بود در اختیار او قرار داد. هادی، "علی بن عیسی بن ماهان" را به عنوان "صاحب شرطه" و "فضل بن ربیع" را به عنوان وزیر برگزید و دایی اش "غطریف بن عطا" را به ولایت خراسان گماشت و دست مادرش خیزران را که به هارون متمایل بود از دخالت در امور کوتاه کرد و خود بر کارها تسلط یافت.
سیاست هادی در قبال "زنادقه" پیرو سیاست های پدرش بود و بنابر نقل برخی از منابع وی دو تن از هاشمیان بنام "یعقوب بن فضل" و "ابن عباس، عبدالله بن داوود" را که به زندقه متهم بودند و مهدی آنان را به بند کشیده بود و نکشته بود به دار آویخت.
هادی علویان را تحت فشار قرار داد، آنان را ترسانید، مقرری ها و بخشش هایی را که مهدی برای آنان تعیین کرده بود، قطع کرد و به والیان اطراف و اکناف نوشت که آنان را تعقیب کنند و نزد او بفرستند. در این دوران علویان منطقه حجاز به پیشوایی "حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی علیه السلام" (صاحب فخ) قیام کردند.
بعد از کشته شدن حسین بن علی دایی او "ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی" گریخت و رهسپار مغرب شد و در ناحیه ای بنام "فاس" در نزدیکی اندلس دست یافت و گروهی از مردم آنجا را گرد خود جمع کرد پس از مرگ او نیز "ادریس بن ادریس" جای او را گرفت و سلسله شیعی «ادریسیان» در آن سرزمین به صورت یک حکومت مستقل شکل گرفت.
wikiahlb: هادی_(خلیفه_عباسی)
[ویکی فقه] هادی (قرآن). یکی از صفات قرآن هادی است.
«هادی» یکی از اسامی و صفات قرآن است: (اِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ اَقْوَمُ)؛ «این قرآن به راهی هدایت می کند که استوارترین راه ها است». آیات :۲ سوره جن و ۳۰ سوره احقاف نیز بر این مطلب دلالت دارند.
تعریف
قرآن از این جهت که هدایتگر به راه راست است و انسان را از گمراهی و ضلالت برحذر می دارد و به سرمنزل سعادت و کمال می رساند، «هادی» نامیده شده است.
«هادی» یکی از اسامی و صفات قرآن است: (اِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ اَقْوَمُ)؛ «این قرآن به راهی هدایت می کند که استوارترین راه ها است». آیات :۲ سوره جن و ۳۰ سوره احقاف نیز بر این مطلب دلالت دارند.
تعریف
قرآن از این جهت که هدایتگر به راه راست است و انسان را از گمراهی و ضلالت برحذر می دارد و به سرمنزل سعادت و کمال می رساند، «هادی» نامیده شده است.
wikifeqh: هادی_(قرآن)
دانشنامه عمومی
هادی (خلیفه). ابومحمد موسی هادی ( نام کامل وی: أبو محمد موسی الهادی بن محمد المهدی بن أبی جعفر المنصور ) ( ۱۶۹–۱۷۰ ه. ق ) چهارمین خلیفه عباسی در بغداد بود؛ او در سال ۷۶۶ میلادی در ری، ایران زاده شد. پس از مرگ پدرش در سال ۷۸۶ میلادی، هادی خلافت را برعهده گرفت ولی حکمرانی وی شدیداً تحت تأثیر قدرت و نفوذ خیزران ملکه پرنفوذ خلافت عباسیان و مادر هادی بود. هادی بنا به وصیت پدرش، به جنگ با زنادقه پرداخت. او فرزند بزرگ مهدی و ولیعهد وی بود. برخی از مورخان بر این باورند که هادی به مرگ طبیعی درگذشت و برخی او را کشته شده می دانند. هادی در سال ۷۸۷ میلادی درگذشت و به اعتقاد مورخان وی به دست مادرش خیزران مسموم شد چرا که هادی نمی خواست مادرش بر امور سیاسی دخالت مستقیم کند و تمام دستگاه خلافت عباسی را اداره کند و در نبودش حکمرانی به صورت مستقل کند به همین خاطر خیزران با کودتایی که در دربار انجام داد، تمام افراد وابسته به هادی را قتل عام کرد و در شبی که قرار بود یحیی برمکی به دستور هادی کشته شود، به دستور خیزران، هادی کشته شد و برادرش هارون الرشید به سلطنت رسید.
• قیام صاحب فخ: در سال ۱۶۹هجری حسین بن علی که یکی از نوادگان حسن بود در مدینه بر ضد خلیفه قیام نمود و در همین سال به دست عمال خلیفه در نزدیکی مکه به قتل رسید.
• در دوران خلافت هادی ویدوکیند سردار ساکی تسلیم فرانک ها شد و از دین عیسی پیروی کرد.
• در دوران خلافت هادی در سال ۱۶۸ هجری جماعتی از طرفداران آل علی در مدینه قیام کردند و در میان ایشان کسی بود به نام ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب. چون عمال خلفا شورش را خواباندند، ادریس به مصر فرار کرد از آنجا به مراکش رفت و در ناحیه سته سلسله علوی را تحت نام ادارسه ادریسیان تأسیس کرد.
• قیام صاحب فخ: در سال ۱۶۹هجری حسین بن علی که یکی از نوادگان حسن بود در مدینه بر ضد خلیفه قیام نمود و در همین سال به دست عمال خلیفه در نزدیکی مکه به قتل رسید.
• در دوران خلافت هادی ویدوکیند سردار ساکی تسلیم فرانک ها شد و از دین عیسی پیروی کرد.
• در دوران خلافت هادی در سال ۱۶۸ هجری جماعتی از طرفداران آل علی در مدینه قیام کردند و در میان ایشان کسی بود به نام ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب. چون عمال خلفا شورش را خواباندند، ادریس به مصر فرار کرد از آنجا به مراکش رفت و در ناحیه سته سلسله علوی را تحت نام ادارسه ادریسیان تأسیس کرد.
wiki: هادی (خلیفه)
هادی (فیلم). هادی ( عنوان اصلی به Error: {{Lang - xx}}: متن دارای نشانه گذاری ایتالیک است ( راهنما ) ، برگردان به فارسی: Error: {{Lang}}: متن دارای نشانه گذاری ایتالیک است ( راهنما ) ، به Error: {{Lang - xx}}: متن دارای نشانه گذاری ایتالیک است ( راهنما ) ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی محمد بن عطیه و محصول کشور تونس است که در سال ۲۰۱۶ میلادی منتشر شد. فیلم در بین ۲۳ فیلم بخش رقابتی برای کسب جایزهٔ خرس طلایی در شصت و ششمین دورهٔ جشنواره بین المللی فیلم برلین جای گرفت، [ ۱] و در پایان، جایزه بهترین فیلم اول به «محمد بن عطیه» سازنده فیلم، اهدا شد و خرس نقره ای برای بهترین بازیگر مرد را «مجد مستوره» بازیگر تونسی از سوی هیئت داوران جشنواره برای بازی در این فیلم، دریافت کرد. [ ۲] [ ۳]
فیلم روایتی است از زندگیِ جوانی در میانهٔ دههٔ سومِ زندگی در تونسِ امروز، که همواره به حکمِ مادرش زندگی کرده و حالا به انتخاب او در آستانهٔ ازدواج است اما ناگهان آشنایی با دختری رها و جذاب، باعث شورش او بر مناسبات سنتی می شود. [ ۴]
هادی ( مجد مستوره ) که زندگی اش توسط افراد دیگری اداره می شود ناگهان در مأموریت کاری خود با دختری آشنا می شود . . . [ ۵]
فیلم به داستان شخصیت خجالتی و ساکت جوانی به نام «هادی» و مواجهه با خواست های مادر اقتدارگرا، خانواده و افراد پیرامون او پس از انقلاب تونس در سال ۲۰۱۱ میلادی می پردازد. [ ۶]
• مجد مستوره در نقش هادی
• ریم بن مسعود در نقش ریم
• صباح بوزید در نقش Baya
• امنیه بن قالی در نقش خدیجه
• حکیم بوم سعودی در نقش احمد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففیلم روایتی است از زندگیِ جوانی در میانهٔ دههٔ سومِ زندگی در تونسِ امروز، که همواره به حکمِ مادرش زندگی کرده و حالا به انتخاب او در آستانهٔ ازدواج است اما ناگهان آشنایی با دختری رها و جذاب، باعث شورش او بر مناسبات سنتی می شود. [ ۴]
هادی ( مجد مستوره ) که زندگی اش توسط افراد دیگری اداره می شود ناگهان در مأموریت کاری خود با دختری آشنا می شود . . . [ ۵]
فیلم به داستان شخصیت خجالتی و ساکت جوانی به نام «هادی» و مواجهه با خواست های مادر اقتدارگرا، خانواده و افراد پیرامون او پس از انقلاب تونس در سال ۲۰۱۱ میلادی می پردازد. [ ۶]
• مجد مستوره در نقش هادی
• ریم بن مسعود در نقش ریم
• صباح بوزید در نقش Baya
• امنیه بن قالی در نقش خدیجه
• حکیم بوم سعودی در نقش احمد
wiki: هادی (فیلم)
جدول کلمات
مترادف ها
راهنما، رهبر، هادی، کتاب راهنما
راهنما، رهبر ارکستر، رسانا، هادی، مسئول بلیط
سهمی، هادی، مدیره، خط راهنما
رهبر، هادی، شراعبان
هادی، مدیره
هادی، هدایتی، مربوط به کارگردان، دستوری، مدیریتی
هادی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
میتوان از واژه های "راهنمایی، راهگشایی، پَرَوی" به جای "هدایت، هدایت کردن" و "راهنما، رهگشا، پَرَوی کننده" به جای "هادی" بکار برد.
دو واژه نخستین برای هر دو واژه "هدایت، هادی" آشکار هستند ولی من درباره واژه سوم باید چیزی را عرض کنم:
... [مشاهده متن کامل]
ما در زبان انگلیسی، واژه "transduction" را داریم که از دو بخش زیر ساخته شده است:
1 - trans:برابر "ترا" در پارسی امروزه و همچنین "پَر" در اوستایی. ( ما از اوستایی اش بکار بردیم )
2 - duction:در انگلیسی کهن برابر "رفتن، جنبیدن" است.
پس ما واژه "پَرَرفتن" و برای اینکه دو تا "ر" پشت هم آمده اند برای اینگه گویش بسیار سخت است یکی شان پاک می شود:
"تَرَفتَن"
می توانیم به جای "رفتن" واژه "روی" را برای آسانی بیشتر بیاوریم ( برابر هستند ) :
"تَرَوی"
پس این برای "هِدایت" است.
"هادی" هم برابر "هدایت کننده" است که برابر "پَرَوی کننده" می باشد.
بِدرود!
دو واژه نخستین برای هر دو واژه "هدایت، هادی" آشکار هستند ولی من درباره واژه سوم باید چیزی را عرض کنم:
... [مشاهده متن کامل]
ما در زبان انگلیسی، واژه "transduction" را داریم که از دو بخش زیر ساخته شده است:
1 - trans:برابر "ترا" در پارسی امروزه و همچنین "پَر" در اوستایی. ( ما از اوستایی اش بکار بردیم )
2 - duction:در انگلیسی کهن برابر "رفتن، جنبیدن" است.
پس ما واژه "پَرَرفتن" و برای اینکه دو تا "ر" پشت هم آمده اند برای اینگه گویش بسیار سخت است یکی شان پاک می شود:
"تَرَفتَن"
می توانیم به جای "رفتن" واژه "روی" را برای آسانی بیشتر بیاوریم ( برابر هستند ) :
"تَرَوی"
پس این برای "هِدایت" است.
"هادی" هم برابر "هدایت کننده" است که برابر "پَرَوی کننده" می باشد.
بِدرود!
من اسمم هادی است اسم هادی پادشاه است پادشاه شهر
راهنما کننده اقا جانم خواهشمندم بزن رای بده👍
راهنما کننده اقا جانم خواهشمندم بزن رای بده👍
من اسمم هادیه نمیدونم چرادرموردهمه چیزمیدانم
اسم من هادی من نمیدونم ازکجا درموردهمه چیزاگاهم خودمم تعجب میکنم
مرشد
برابر پارسی هادی : رَهران
متضاد: غاوی
هادی واقعا اسم قشنگی هس این اسمو خیلی دوس دارم معنی خوبی هم داره
.
.
راهنما_هدایت کننده_معلم
خیلی خوبه اسمش
.
.
راهنما_هدایت کننده_معلم
خیلی خوبه اسمش
هدایت کننده
راهنماگر
راهنماگر
پادشاه
هادی از القاب امام علی النقی ( ع ) امام دهم است .
هادی : هدایت کننده، پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم
هادی : کسی که به سوی خیر هدایت می کند
الهادى
اسم �الهادى� در قرآن ده بار آمده و در دو مورد، وصف خدا قرار گرفته است، چنان که مىفرماید: ( و ان الله لهاد الذین آمنوا الی صراط مستقیم ) ( حج: 54 ) . : �خدا افراد با ایمان را به راه راست هدایت می کند�.
... [مشاهده متن کامل]
و نیز مىفرماید: ( و کفی بربک هادیا و نصیرا ) ( فرقان: 319: �کافی است که پروردگارت راهنما و کمک تو است�.
اسم �الهادى� در قرآن ده بار آمده و در دو مورد، وصف خدا قرار گرفته است، چنان که مىفرماید: ( و ان الله لهاد الذین آمنوا الی صراط مستقیم ) ( حج: 54 ) . : �خدا افراد با ایمان را به راه راست هدایت می کند�.
... [مشاهده متن کامل]
و نیز مىفرماید: ( و کفی بربک هادیا و نصیرا ) ( فرقان: 319: �کافی است که پروردگارت راهنما و کمک تو است�.
بَلَد
مهدی جان دوست گرامی هادی واژه ای ایرانیست که از ریشه هد به مینوی سر میاد و نمونه های دیگر آن هدف است و کلاهخود ( کلاههود ) که در این واژه برای اینکه دو ه به هم رسیدند برای آسانی خ گفته شده
شاید کنون برایتان سوال باشد که چرا هد شد هاد به این مایه است که در زبانهای ایرانی سدا ها در مینوی واژگان هناینده نیستند و به همین مایه هد میتواند هاد، هود، هید، هُد و هِد شود
... [مشاهده متن کامل]
همانگونه که در انگلیسی هِد به مینوی سر است و واژه فرهاد، فرهود ( حقیقت ) ، شهود و. . . اینها همگی از ریشه هد استند
شهود = ش ( بیرون، نمونه ی دیگر این پیشوند آشغال ( آشگال = آش گال ) ) هود ( سر )
شاید کنون برایتان سوال باشد که چرا هد شد هاد به این مایه است که در زبانهای ایرانی سدا ها در مینوی واژگان هناینده نیستند و به همین مایه هد میتواند هاد، هود، هید، هُد و هِد شود
... [مشاهده متن کامل]
همانگونه که در انگلیسی هِد به مینوی سر است و واژه فرهاد، فرهود ( حقیقت ) ، شهود و. . . اینها همگی از ریشه هد استند
شهود = ش ( بیرون، نمونه ی دیگر این پیشوند آشغال ( آشگال = آش گال ) ) هود ( سر )
اسم داداشم هادی است به معنی هدایت کننده رهبر
چه اسمی داری داداشی خوش بحالت
چه اسمی داری داداشی خوش بحالت
پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم، رسانا، رهنما
هادی در اصل عربی است و از ریشه هَدَیَ یعنی راهنمائی نمود است.
نام یا وزن فاعل ( انجام دهنده ) آن میشود=هادِی که به مرور زمان شده هادی
درود بر نوه امام هادی ( ع )
نام یا وزن فاعل ( انجام دهنده ) آن میشود=هادِی که به مرور زمان شده هادی
درود بر نوه امام هادی ( ع )
در زبان استامبولی:زود باش
هدایت کننده ، رهبر ، پیر عرفانی و . . .
اسم هادی دارای رنگ بنفش است
خصوصیات : او فردی است که همیشه اطرافیان را امر ونهی کند و زیبا چهره وتند خو و آتشی مزاج و طبع او گرم میباشد.
رمز موفقیت در زندگی هفتها گشاده دلی و خود اعتمادی خواهد بود. این افراد زیاد حساس و خوش بین بوده به همه اعتماد میکنند. از آنجایی که رازدار و محافظه کار نیستند، گاه احساس فریب خوردگی میکنند و نسبت به خود و دیگران بی اعتماد میشوند. این افراد اگر به خود بیایند و استعدادهای خود را پیدا کنند، معلمین و استادان خوبی خواهند بود .
... [مشاهده متن کامل]
این افراد به ظاهر خود را مستقل و خودمتکی نشان میدهند، لذا گاه تصمیمات تحمیلی و بدون مشورت می گیرند و این خود بازتاب عدم اعتماد به نفس واقعی در هفتهاست .
انرژی هفتها بیشتر متوجه درون است تا بیرون. بیشترین امکان پیشرفت برای آنان، در زمینه علوم روانی – فرهنگی و هنری است. هرگاه هفتها در این نوارد علاقه نشان دهند و تحصیل کنند به توفیقات خوبی دست خواهند یافت .
هفتها وقتی به احساسات و افکار و الهامات خود توجه و اعتماد کنند و به این حقیقت که فطرت الهی در ذات همه انسانها و بلکه جمع مخلوقات هستی، جریان دارد، برسند. آن وقت به نوعی عشق الهی و خود درونی نزدیک میشوند، و گاه میتوانند راهنمایان خوبی برای دیگران باشند .
هفتها قبل از هر چیز باید به خود اعتماد کنند. باید نه زیاده خواه، بلکه واقع بین باشند. اعتماد به نفس آنها بایستی شامل همه امور باشد. از آنجایی که رسیدن به اهداف زندگی، مشکلات و چالشهای مربوط به خود را دارند، لذا هفتها قبل از رسیدن به خود اعتمادی، لازم است از اطلاعات و نصایح دیگران در زندگی بهره بگیرند تا کم کم به خود اتکایی و اعتماد به نفس لازم برسند .
اعتماد به احساسات و الهامات درونی، برای هفتها یک مبارزه تلقی میشود. زیرا ذهن عقلگرای آنان اغلب راه را به سوی ادراکات و الهامات درونی میبندد. این افراد برای آن که از این سد بگذرند و راه را برای بصیرت درون باز کنند، بایستی ناخودآگاه خود را نظم دهند و با ایجاد نظم در ناخودآگاه، راه همکاری را با آن بگشایند .
هفتها با اعتماد به خود و اعتماد به فطرت الهی، میتوانند به نظم درونی برسند و از این طریق قوای روانی و حیاتی خود را آزاد سازند. اینان لازم است اعتماد به خود را از طریق تجربیات شخصی، کار و روابط اجتماعی به دست بیاورند. آنان بایستی از مشکلات و چالشها، به عنوان پلی برای رسیدن به درک عمیقتر زندگی بهتر و تکامل و آموختن استفاده کنند .
هفتها گاه خود را از واقعیات فیزیکی زندگی دور ساخته و به مسائل متافیزیکی روی میآورند. بدین منظور بعضی از این افراد مانند خانه بهدوشان، به دنبال استاد روحانی میگردند. اما این افراد باید بدانند تا وقتی که نتوانند به درون خود نگاه کنند و دریابند که هر چه به آن محتاجند، از جمله ایمان به خداوند، در درون خودشان است، از این سرگردانی و سردرگمی نجات نمییابند .
بیشتر هفتها به طبیعت علاقمند بوده و اغلب مایلند در طبیعت و محیطی آرام زندگی کنند. یا حداقل گاه به دامان طبیعت پناهنده شوند. این عمل تا حد زیادی روحیه آنان را متعادل میکند .
هفتها عموماً نیاز به شریک و همدم دارند تا در زندگی به تعادل برسند. ولی یا در این مورد وابسته و فریب خوار میشوند، یا سرد و محتاط عمل میکنند. لذا کمتر به این تعادل و هماهنگی دست پیدا میکنند .
بسیاری از هفتها استعداد آن را دارند که به صورت متفکران – نویسندگان – عرفا یا محققین برجسته درآیند. آنان قادرند در زمینههای فلسفه – ریاضیات – فیزیک – الهیات – متافیزیک و روانشناسی، تحقیق یا تدریس کنند .
بعضی از هفتها اگر چه در ابتدا نسبت به متافیزیک بی اعتنا و گاه بی اعتقاد هستند، اما در نهایت به گرایش روی می آورد و کم و بیش راه خودشناسی را پیش میگیرند .
کودکان معمولاً هفتها را دوست دارند و این محبت متقابل است. زیرا هفتها عموماً قلبی رئوف و کودکانه دارند و در عمیقترین سطح با خداوند مرتبط هستند. آنان به گونه ای خرد و دانش باطنی را درک و احساس میکنند و از آن بهره می برند .
اسم هادی دارای رنگ بنفش است
خصوصیات : او فردی است که همیشه اطرافیان را امر ونهی کند و زیبا چهره وتند خو و آتشی مزاج و طبع او گرم میباشد.
رمز موفقیت در زندگی هفتها گشاده دلی و خود اعتمادی خواهد بود. این افراد زیاد حساس و خوش بین بوده به همه اعتماد میکنند. از آنجایی که رازدار و محافظه کار نیستند، گاه احساس فریب خوردگی میکنند و نسبت به خود و دیگران بی اعتماد میشوند. این افراد اگر به خود بیایند و استعدادهای خود را پیدا کنند، معلمین و استادان خوبی خواهند بود .
... [مشاهده متن کامل]
این افراد به ظاهر خود را مستقل و خودمتکی نشان میدهند، لذا گاه تصمیمات تحمیلی و بدون مشورت می گیرند و این خود بازتاب عدم اعتماد به نفس واقعی در هفتهاست .
انرژی هفتها بیشتر متوجه درون است تا بیرون. بیشترین امکان پیشرفت برای آنان، در زمینه علوم روانی – فرهنگی و هنری است. هرگاه هفتها در این نوارد علاقه نشان دهند و تحصیل کنند به توفیقات خوبی دست خواهند یافت .
هفتها وقتی به احساسات و افکار و الهامات خود توجه و اعتماد کنند و به این حقیقت که فطرت الهی در ذات همه انسانها و بلکه جمع مخلوقات هستی، جریان دارد، برسند. آن وقت به نوعی عشق الهی و خود درونی نزدیک میشوند، و گاه میتوانند راهنمایان خوبی برای دیگران باشند .
هفتها قبل از هر چیز باید به خود اعتماد کنند. باید نه زیاده خواه، بلکه واقع بین باشند. اعتماد به نفس آنها بایستی شامل همه امور باشد. از آنجایی که رسیدن به اهداف زندگی، مشکلات و چالشهای مربوط به خود را دارند، لذا هفتها قبل از رسیدن به خود اعتمادی، لازم است از اطلاعات و نصایح دیگران در زندگی بهره بگیرند تا کم کم به خود اتکایی و اعتماد به نفس لازم برسند .
اعتماد به احساسات و الهامات درونی، برای هفتها یک مبارزه تلقی میشود. زیرا ذهن عقلگرای آنان اغلب راه را به سوی ادراکات و الهامات درونی میبندد. این افراد برای آن که از این سد بگذرند و راه را برای بصیرت درون باز کنند، بایستی ناخودآگاه خود را نظم دهند و با ایجاد نظم در ناخودآگاه، راه همکاری را با آن بگشایند .
هفتها با اعتماد به خود و اعتماد به فطرت الهی، میتوانند به نظم درونی برسند و از این طریق قوای روانی و حیاتی خود را آزاد سازند. اینان لازم است اعتماد به خود را از طریق تجربیات شخصی، کار و روابط اجتماعی به دست بیاورند. آنان بایستی از مشکلات و چالشها، به عنوان پلی برای رسیدن به درک عمیقتر زندگی بهتر و تکامل و آموختن استفاده کنند .
هفتها گاه خود را از واقعیات فیزیکی زندگی دور ساخته و به مسائل متافیزیکی روی میآورند. بدین منظور بعضی از این افراد مانند خانه بهدوشان، به دنبال استاد روحانی میگردند. اما این افراد باید بدانند تا وقتی که نتوانند به درون خود نگاه کنند و دریابند که هر چه به آن محتاجند، از جمله ایمان به خداوند، در درون خودشان است، از این سرگردانی و سردرگمی نجات نمییابند .
بیشتر هفتها به طبیعت علاقمند بوده و اغلب مایلند در طبیعت و محیطی آرام زندگی کنند. یا حداقل گاه به دامان طبیعت پناهنده شوند. این عمل تا حد زیادی روحیه آنان را متعادل میکند .
هفتها عموماً نیاز به شریک و همدم دارند تا در زندگی به تعادل برسند. ولی یا در این مورد وابسته و فریب خوار میشوند، یا سرد و محتاط عمل میکنند. لذا کمتر به این تعادل و هماهنگی دست پیدا میکنند .
بسیاری از هفتها استعداد آن را دارند که به صورت متفکران – نویسندگان – عرفا یا محققین برجسته درآیند. آنان قادرند در زمینههای فلسفه – ریاضیات – فیزیک – الهیات – متافیزیک و روانشناسی، تحقیق یا تدریس کنند .
بعضی از هفتها اگر چه در ابتدا نسبت به متافیزیک بی اعتنا و گاه بی اعتقاد هستند، اما در نهایت به گرایش روی می آورد و کم و بیش راه خودشناسی را پیش میگیرند .
کودکان معمولاً هفتها را دوست دارند و این محبت متقابل است. زیرا هفتها عموماً قلبی رئوف و کودکانه دارند و در عمیقترین سطح با خداوند مرتبط هستند. آنان به گونه ای خرد و دانش باطنی را درک و احساس میکنند و از آن بهره می برند .
هادی یعنی هدایت کننده, یعنی پسر گل من ک عزیزتر از جونمه, امیدوارم ادامه دهنده راه امام هادی ( ع ) باشه
ونورایمان به خدا , هرگز در دلش خاموش نشه,
هادی جونم دوستت دارم
ونورایمان به خدا , هرگز در دلش خاموش نشه,
هادی جونم دوستت دارم
رهنمون
یعنی هدایت کننده ی عاشق
یعنی هدایت کننده ی عاشق
های یعنی هدایت کننده
هادی یعنی راهنما و از القاب امام علی نقی هست
هدایت کننده
هادی یعنی تنها
رسانا، شدار
هدایت کننده ی واز ریشهی ه - د - ی عربی است بر وزن فاعل یعنی انجام دهنده
در زبان بندری هادی به معنای بده/می دهی
در زبان لری بختیاری به معنی
ها::جواب
دی::می دهی
Ha di
وختی بنگت اکنوم هادی::وقتی صدایت می کنم جواب بده
بنگ::بانگ. صدا
وختی ::وقتی
ها::بله. آری.
ها::جواب
دی::می دهی
وختی بنگت اکنوم هادی::وقتی صدایت می کنم جواب بده
بنگ::بانگ. صدا
وختی ::وقتی
ها::بله. آری.
راهنما واموخته
هدایت کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)