نقطه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
خجک xajak، دیل dil ( دری )
بیندو bindu ( سنسکریت )
کنزاک kenzāk ( سغدی: kernzāk )
واژه نقطه
معادل ابجد 164
تعداد حروف 4
تلفظ noqte
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: نُقْطَة، جمع: نُقَط و نِقاط]
مختصات ( نُ ط ) [ ع . نقطة ] ( اِ. )
آواشناسی noqte
الگوی تکیه WS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
نُخته = نقطه
نُخته ریخت دیگری از نکته است
هولک. [ هََ ل َ ] ( اِ ) آبله دست و پا. || هلاکت. ( آنندراج ) . || مویز که انگور خشک باشد. ( آنندراج ) ( فرهنگ اسدی ) :
چو روشن شد انگور همچون چراغ
بکردند انگور هولک به باغ.
صیدلانی ( از حاشیه فرهنگ اسدی ) .
... [مشاهده متن کامل]
|| نقطه. ( حاشیه فرهنگ اسدی ) . لک :
چو هولک بر دو چشم دلبر افتاد
درون آمد ز پا آن سرو آزاد.
؟ ( از حاشیه فرهنگ اسدی ) .
یک جایی دیده بودم که همسنگ پارسی آورده لود
نقطه: هیچک
خط: سیخک
سطح: هامن
حجم: ستبرا
علائم نگارشی به انگلیسی:
full stop ( British ) / full point ( British ) /stop ( British ) / period ( American ) = نقطه ( . )
question mark = علامت سوال ( ❓️ )
exclamation mark ( British ) / exclamation point ( American ) = علامت تعجب ( ❗️ )
... [مشاهده متن کامل]
comma = ویرگول ( , )
colon = دونقطه ( : )
semicolon = نقطه ویرگول ( ; )
hyphen = خط پیوند، خط ربط ( - )
em dash = خط تیره ( — )
en dash = خط تیره ( – )
* نکته: تفاوت این دو dash در این موارد است:
em dash
۱: برای اضافه کردن اطلاعات بیشتر مثال: There has been an increase—though opposed by many people—in the education system.
۲: گاهی به جای comma, colon و پرانتز و همچنین برای تاکید می آید
en dash
۱: برای نوشتن فواصل زمانی استفاده می شود مثال: July 5th–9th
۲: برای نشان دادن یک relationship بین دو چیز استفاده می شود مثال: Tehran–Los Angeles flight
brackets ( American ) / square brackets ( British ) = کروشه ( [ ] )
parentheses ( American ) / round bracket ( British ) / brackets ( British ) = پرانتز ( )
* نکته: brackets در انگلیسی بریتیش می تواند پرانتز معنا دهد اما در انگلیسی امریکن فقط به معنای کروشه است
braces = آکولاد ( { } )
apostrophe ( ʼ ) = آپاستروفی
quotation marks / quotes / speech marks / inverted commas ( British ) = نشان نقل قول ( ʼ ‘ ) و ( ” “ )
slash / oblique ( British ) = اسلش ( / )
backslash = ( \ )
hash ( British ) / hash sign ( British ) / pound sign ( American ) = ( # )
asterisk = ستاره ( * )
ampersand = ( & )
guillemets = گیومه
* نکته: این کلمه فرانسوی است و تلفظ آن ( گیمِی ) می باشد
tilde = ( ~ )
ellipsis = سه نقطه ( . . . )
نقطه
پیوستِ شماره یِ 1 از دیدگاهِ پیشین:
در زبانِ پارسی ما واژگانِ "نکته، نوک" و همچنین"نقطه ( عربی شده یِ "نکته" ) " را داریم و می دانیم در زبانهای آریایی - اروپایی واژگانی که به چمِ ( نکته ) و ( نقطه ) هستند، همریشه یا یکی می باشند؛برای نمونه واژگانِ point، Punkt در زبانهای اروپایی هم به چمِ "نکته" و هم به چمِ " نقطه" هستند. واژه یِ ( tip ) هم به چمِ ( نکته ) و هم به چمِ ( نقطه ) است. پس "نکته" و " نقطه" همریشه هستند.
... [مشاهده متن کامل]
پرسش اینجاست که واژگانِ همریشه با "نوک" در زبانهایِ دیگرِ آریایی - اروپایی چیست؟
در زبانِ ( Dutch ) واژه یِ ( nocke ) به چمِ " نوک، tip، point"
در زبانِ انگلیسی ( nick، nock )
در زبانِ فرانسوی ( notch ) به چمِ "سوراخ، سوراخ زدن، سوفار"
و. . . .
سه گمانه درباره واژه ( نکته، نقطه ) :
1 - واژگانِ ( نکته، نقطه ) با واژه ( نوک ) همبسته و مرتبط هستند.
2 - واژگانِ ( نکته، نقطه ) با واژگانِ ( punkt ) در زبان آلمانی و ( punctum ) در لاتین خویشاوندی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
3 - واژگانِ ( نکته، نقطه ) با واژه یِ ( ni - keta ) در زبانِ خویشاوندِ سانسکریت به چمِ ( نشان، علامت، نشانه ) از یک بُن و ریشه هستند.
درباره یِ گمانه یِ 3 باید گفت که واژه یِ "نی کِتَ" در زبانِ سانسکریت از یک تکواژِ پیشوندیِ "نی" ساخته شده که با پیشوندِ "نِ" در زبانِ پارسی کنونی یکی است؛مانند: نِشان، نِوشتن، نِگاشتن و. . .
( این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی - سانسکریت به دیسه یِ "نی ni" بوده است. )
واژه یِ ( keta ) در زبانِ سانسکریت به چمِ ( نشانه، نشان، علامت، شکل، ترکیب، منظر، خانه، منزل ) بوده است ( ن. ک. رویه یِ 496 از نبیگِ "فرهنگِ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه یکم ) که یکی از چمهایِ آن با واژه یِ ( کَده ) به چمِ ( خانه، سرا، منزل ) در پارسی خویشاوندی دارد.
یادآوری:جدای از سه گمانه یِ بالا، آنچه روشن و بدیهی است، این است که
1 - دو واژه "نکته و نقطه" از یک ریشه هستند؛چراکه در میان زبانهای اروپایی نیز این دو واژه با یک ریخت و به هر دو معنا می باشند.
2 - واژه "نکته" ریختِ کهن ترِ واژه یِ "نقطه" می باشد.
پَسگشت ( reference ) :
در رویه یِ 427 از نبیگِ "فرهنگِ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه دوم چنین آمده است:
Period = Point
هر دو به معنی نقطه
نوژ، نقطه هندسی
نوژ ، اثر،
نقطه و نکته هر دو از واژه پارسی نک ساخته شده است.
Punkt در زبان آلمانی هم ریشه ی نک در زبان پارسی است که در انگلیسی به point دگرگون شده
نقطه = نک
منطقه ای
( نکته ) واژه ای ایرانی است که با واژگان ( نوک، نقطه ( معربِ واژه یِ نکته ) ) همخانواده است.
واژه آلمانیِ Punkt ( پونکت ) نیز با واژه پارسیِ نکته از یک بُن و ریشه می باشد. همین واژه Punkt ، در زبان انگلیسی به دیسه یِ point نگاشته می شود. این واژه در همه زبانهای هندواروپایی هم به معنای ( نکته ) و هم به معنای ( نقطه ) در هندسه بکار برده می شود.
... [مشاهده متن کامل] بر بنیاد آنچه مهرداد اشکانی بگونه ای باریک یادآور شده و با سپاس از وی، آمیخته واژه ی �نوکچه� می تواند به �نکته� دگردیسیده باشد؛ درست بسان واژه ی �مژه� که در بنیاد خود، آمیخته واژه ی �مویچه� بوده و چنین کوتاه و کاربردی تر شده است.
برای برساختنِ پارسیِ سَرِه، چند واژه را در نگر بگیریم که پنداره ( مفهوم ) واژهٔ "نقطه" را تا اندازه ای برسانند:
* نشان
* لکه
* خال
* ریز
*خرده
*نوک
سپس پسوندهای همیشگیِ کوچک سازی را بیفزاییم:
... [مشاهده متن کامل]
* نشانک، نشانچه
* لک، لکچه، لکَک
*خالَک، خالچه
*ریزَک، ریزچه، ریزو
*نوکَک، نوکچه
ووو
بگمان من، این واژه ا ز پارسی به عربی رفته و دوباره بازگردانده شده است. آیا در بنیاد خود، �نکته� نبوده است؟ آیا کاری درخور در این زمینه انجام شده است؟
ناهیه
نُخته همانند نخود که گرد و ریز است
این واژه عربی است و پارسی آن بیندو bindu می باشد که واژه ای سنسکریت است
تیل - خجک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)