[ویکی فقه] این مقاله روش سید شرف الدین در نقد فقه سنی را بررسی می کند.
فقه تطبیقی میان مذاهب اسلامی ، سابقه ای به درازای سابقه فقه دارد. امامان شیعه ، و به تبع آنان اصحاب ایشان، گاه آرای فقهای اهل سنت را در کنار آرای خود بیان می کردند. و حتی در دوره هایی، فقهای شیعه، کرسی درسی در فقه مذاهب مخالف داشتند. در سده اخیر نیز با تلاش های فراوانی که از سوی آیةالله بروجردی و علمای الازهر صورت گرفت، فقه تطبیقی گسترش بیشتری یافت و با پیروزی انقلاب اسلامی از یک سو و قدرت گرفتن وهابیان از سوی دیگر، فضای جدیدی در لزوم گسترش بیش تر آن به وجود آمد.فقه تطبیقی به فراخور اهدافی که دنبال می کند، گرایش های متفاوتی، و به تبع، روش های ویژه ای پیدا می کند. از بین این اهداف، می توان به امور زیر اشاره کرد:
← فقه تطبیقی به هدف استنباط حکم واقعی
سید شرف الدین از کسانی است که ناگزیر بود فقه تطبیقی را به هدف سوم و چهارم دنبال کند. تعبیر به ناگزیر، برای آن است که غالب آثار فقهی او در این زمینه به کسانی پاسخ می دهد که در برابر فقه شیعه، با همین هدف موضع گرفته اند و به زعم خود، آرای شیعه را ابطال کرده اند. این آثار چه با نام پاسخ به سؤال تدوین شده باشد، مانند:(اجوبة مسائل موسی جارالله)، (الی المجمع العلمی العربی) و (المراجعات)، و چه با این نام نباشد، مانند: (مسائل فقهیه) و مقدمه (المجالس الفاخرة) همه در برابر حملات اهل سنت به فقه شیعه نوشته شده است. البته او آثاری نیز دارد که در آن ها نخست به نقد فقه سنی پرداخته است، مانند: (النص والاجتهاد) و (ابوهریرة).و همچنین او در بسیاری از این آثار تأکید می کند که اگر چنین حملاتی به مکتب تشیع نمی شد، هرگز چنین مطالبی را علیه فقه سنی بیان نمی کرد. برای نمونه: در آخرین جمله ای که به رئیس مجمع علمی عربی می نویسد، می گوید:(ولعل النواصب یضطرّوننا إلی هذا فیثیروا بذلک عواناً من المعارک الفکریّة التی لا تحمد عقباها لکنإذ لم یکن إلاّ الأسنّة مرکباً فما حیلة المضطرّ إلا رکوبها… وقد أعذر من أنذر ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العلی العظیم)؛ شاید ناصبی ها ما را به این کار مجبور کرده اند و این نزاع ها خاستگاه جنگ های دامنه دار فکری شده است جنگ هایی که عاقبت پسندیده ای ندارد اما:اگر جز چهار پای پیر مرکب دیگری نباشدچاره انسان مضطر جز سوار شدن آن چیست… همانا آن کس که هشدار داد عذر آورده است و توانی جز به خداوند بزرگ و عظیم نیست.و در پاسخ به یکی از سؤال های موسی جارالله، آن گاه که مجبور می شود ردّیّات علمای سنی را درباره ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد بن حنبل نقل کند، می گوید:(انّا لم نقصد إلی شیء من نشر هذه الصفحات، لولا ما اضطرّنا هذا الرجل إلی ذلک)؛ اگر این مرد ما را مجبور نمی کرد هرگز تصمیم به انتشار این صفحات نمی گرفتیم.
← اثبات رأی و ابطال نظرات همدیگر
سالم سازی فضای بحث در فقه تطبیقی، به ویژه با گرایش نقد فقه سنی، از مهم ترین ابزار روانی است. اگر ناقد با تحریک احساسات خواننده، غیرت مذهبی او را به خروش آورد، هرچند سخنانی مطابق حق بگوید، نمی تواند مخاطب خود را اقناع کند و ناخودآگاه مخاطب خود را در مقام دفاع احساسی قرار می دهد. اما با سالم کردن فضای بحث از تشنجات و تعصبات کور مذهبی، امکان فکر سالم را به مخاطب خود می دهد.سید شرف الدین در مباحث فقهی خود، از این روش بهره برده است. او در پایان بحث از آن دسته از روایات سنی که می تواند نظر شیعه را درباره (بسمله) اثبات کند، می نویسد:(إنّ هذه لایجرؤ علی القول به برّ ولا فاجر، لکن الائمة البررة، مالکاً والأوزاعی وأبا حنیفة، رضی الله عنهم، ذهلوا عن هذه اللوازم، وکلّ مجتهد فی الاستنباط من الأدلة الشرعیة معذور ومأجور، إن أصاب وإن أخطأ)، هیچ نیکوکار و فاجری جرأت گفتن چنین سخنانی را ندارد اما مالک، اوزاعی و ابوحنیفه-خدا از آنان راضی باشد-از این لوازم غفلت کرده اند؛ و هر مجتهدی در استنباط از ادله شرعی معذور و مأجور است؛ چه به حقیقت برسد چه خطا کند.
← شیوه تکریم سید از بزرگان اهل سنت
...
فقه تطبیقی میان مذاهب اسلامی ، سابقه ای به درازای سابقه فقه دارد. امامان شیعه ، و به تبع آنان اصحاب ایشان، گاه آرای فقهای اهل سنت را در کنار آرای خود بیان می کردند. و حتی در دوره هایی، فقهای شیعه، کرسی درسی در فقه مذاهب مخالف داشتند. در سده اخیر نیز با تلاش های فراوانی که از سوی آیةالله بروجردی و علمای الازهر صورت گرفت، فقه تطبیقی گسترش بیشتری یافت و با پیروزی انقلاب اسلامی از یک سو و قدرت گرفتن وهابیان از سوی دیگر، فضای جدیدی در لزوم گسترش بیش تر آن به وجود آمد.فقه تطبیقی به فراخور اهدافی که دنبال می کند، گرایش های متفاوتی، و به تبع، روش های ویژه ای پیدا می کند. از بین این اهداف، می توان به امور زیر اشاره کرد:
← فقه تطبیقی به هدف استنباط حکم واقعی
سید شرف الدین از کسانی است که ناگزیر بود فقه تطبیقی را به هدف سوم و چهارم دنبال کند. تعبیر به ناگزیر، برای آن است که غالب آثار فقهی او در این زمینه به کسانی پاسخ می دهد که در برابر فقه شیعه، با همین هدف موضع گرفته اند و به زعم خود، آرای شیعه را ابطال کرده اند. این آثار چه با نام پاسخ به سؤال تدوین شده باشد، مانند:(اجوبة مسائل موسی جارالله)، (الی المجمع العلمی العربی) و (المراجعات)، و چه با این نام نباشد، مانند: (مسائل فقهیه) و مقدمه (المجالس الفاخرة) همه در برابر حملات اهل سنت به فقه شیعه نوشته شده است. البته او آثاری نیز دارد که در آن ها نخست به نقد فقه سنی پرداخته است، مانند: (النص والاجتهاد) و (ابوهریرة).و همچنین او در بسیاری از این آثار تأکید می کند که اگر چنین حملاتی به مکتب تشیع نمی شد، هرگز چنین مطالبی را علیه فقه سنی بیان نمی کرد. برای نمونه: در آخرین جمله ای که به رئیس مجمع علمی عربی می نویسد، می گوید:(ولعل النواصب یضطرّوننا إلی هذا فیثیروا بذلک عواناً من المعارک الفکریّة التی لا تحمد عقباها لکنإذ لم یکن إلاّ الأسنّة مرکباً فما حیلة المضطرّ إلا رکوبها… وقد أعذر من أنذر ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العلی العظیم)؛ شاید ناصبی ها ما را به این کار مجبور کرده اند و این نزاع ها خاستگاه جنگ های دامنه دار فکری شده است جنگ هایی که عاقبت پسندیده ای ندارد اما:اگر جز چهار پای پیر مرکب دیگری نباشدچاره انسان مضطر جز سوار شدن آن چیست… همانا آن کس که هشدار داد عذر آورده است و توانی جز به خداوند بزرگ و عظیم نیست.و در پاسخ به یکی از سؤال های موسی جارالله، آن گاه که مجبور می شود ردّیّات علمای سنی را درباره ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد بن حنبل نقل کند، می گوید:(انّا لم نقصد إلی شیء من نشر هذه الصفحات، لولا ما اضطرّنا هذا الرجل إلی ذلک)؛ اگر این مرد ما را مجبور نمی کرد هرگز تصمیم به انتشار این صفحات نمی گرفتیم.
← اثبات رأی و ابطال نظرات همدیگر
سالم سازی فضای بحث در فقه تطبیقی، به ویژه با گرایش نقد فقه سنی، از مهم ترین ابزار روانی است. اگر ناقد با تحریک احساسات خواننده، غیرت مذهبی او را به خروش آورد، هرچند سخنانی مطابق حق بگوید، نمی تواند مخاطب خود را اقناع کند و ناخودآگاه مخاطب خود را در مقام دفاع احساسی قرار می دهد. اما با سالم کردن فضای بحث از تشنجات و تعصبات کور مذهبی، امکان فکر سالم را به مخاطب خود می دهد.سید شرف الدین در مباحث فقهی خود، از این روش بهره برده است. او در پایان بحث از آن دسته از روایات سنی که می تواند نظر شیعه را درباره (بسمله) اثبات کند، می نویسد:(إنّ هذه لایجرؤ علی القول به برّ ولا فاجر، لکن الائمة البررة، مالکاً والأوزاعی وأبا حنیفة، رضی الله عنهم، ذهلوا عن هذه اللوازم، وکلّ مجتهد فی الاستنباط من الأدلة الشرعیة معذور ومأجور، إن أصاب وإن أخطأ)، هیچ نیکوکار و فاجری جرأت گفتن چنین سخنانی را ندارد اما مالک، اوزاعی و ابوحنیفه-خدا از آنان راضی باشد-از این لوازم غفلت کرده اند؛ و هر مجتهدی در استنباط از ادله شرعی معذور و مأجور است؛ چه به حقیقت برسد چه خطا کند.
← شیوه تکریم سید از بزرگان اهل سنت
...
wikifeqh: نقد_فقه_سنی