[ویکی فقه] کتاب «بسط تجربه ی نبوی» نوشته ی آقای عبدالکریم سروش مشتمل بر مباحثی در حوزه ی دین شناسی است. ذاتی و عرضی در ادیان، دین اقلی و اکثری، خاتمیت، ولایت باطنی و ولایت سیاسی بخشی از مباحث این کتاب است. بسط تجربه نبوی، در واقع سخن از بشریت و تاریخیت خود دین و تجربه ی دینی است.
قضاوت عمده ی میان این کتاب و «قبض و بسط تئوریک شـریعت» (به نـقل از پیش گـفتار) این است کـه «در قبض و بسط تئوریک شریعت، سخن از بشری بودن و تاریخی بودن و زمینی بودن معرفت دینی می رفت و اینک در بسط تجربه ی نبوی، سخن از بشریت و تاریخیت خود دین و تجربه ی دینی می رود. پیام اصلی این کتاب، بشری، تاریخی و زمینی خواندن وحی و دیانت است و با تفکیک ذاتیات دین از عرضیات آن و پذیرش دین اقلی، به قبض دین و وحی (نه بسط آن) حکم می راند. وحی را تابع شخصیت پیامبر می شمارد و تمام اوصاف انسان زمینی و اقتضائات آن را بر شخصیت پیامبر بار می کند. نوشتار حاضر، به جهت محدودیت، تنها مقاله ی «ذاتی و عرضی در ادیان» را معرفی و نقد می نماید.
معرفی مقاله
این مقاله در پنج مقام شکل گرفته است: مقام اوّل: چیستی ذاتی و عرضی: عرضی ها آن ها هستند که می توانستند به گونه ای دیگر باشند، بر خلاف ذات ها. عرضی ها، اصالت محلی و دوره ای دارند، نه اصالت جهانی و تاریخی، گر چه عملاً هیچ گاه ذات از عرضی ها جدا نیست، ولی تفکیک نظری آن ها، قطعی است. با توجه به این که ادیان موجود، وجود تاریخی دارند و وجود ذات و روح مشترک در میان همه ی آن ها مسلّم نیست و به قول ویتگنشتاین، شباهت خانوادگی میان آن ها برقرار است، بنابراین، نمی توان به نحو پیشینی به سراغ ذاتیات و عرضیات دین رفت. مقام دوّم: بیان تمایز و تفاوت بحث گوهر و صدف دین با بحث قشر و لب یا شریعت و طریقت و حقیقت است. مقام سوم: مقاله، زبان پارسی و نظم مثنوی و بهره گرفتن آن از ادبیات عرب و کلمات ترکی و حوادث و اتفاقات دوران مولوی و فرهنگ عصر او را به عنوان عرضیات مثنوی معرفی می کند. مقام چهارم: مقاله ی ذاتی و عرضی در ادیان، نوعی روش شناسی و ارایه ی معیار جهت تفکیک ذاتی و عرضی دین را ارایه می کند. نویسنده ی این مقاله، تکون تدریجی و تاریخی دین و متون دینی، شرطیات کاذبة المقدم و خلاف واقع، استنباط علل الشرایع، کشف وسایل و وسایط و حوادث دوران تکون دین و آزمودن جانشین پذیری عناصر دین را راه کارهای عمده ی شناخت عرضیات و استقرای مقاصد شارع، تنقیح و تدوین انتظارات خویش از دین و آزمودن جانشین ناپذیری عناصر شریعت را شیوه های شناخت ذاتیات دین معرفی می کند. مقام پنجم: به تبیین و شمارش عرضیات و ذاتیات دین اسلام اختصاص دارد.
عرضیات اسلام
عرضیات اسلام عبارت اند از: ۱. عربی بودن زبان اسلام؛ ۲. فرهنگ قرآن (واژگان حوران بهشتی، شتر، خرما، انار، انگور، موز، زیتون، انجیر، تقویم قمری، زنده به گور کردن دختران، تشبیه شراره های آتش جهنم به شتران زرد مایل به سیاه و... نشانه ی فرهنگ عربی قرآن است)؛ ۳. واژگان غیر عربی به کار رفته در قرآن (عبری، حبشی، فارسی، یونانی، سریانی و...) که عددشان از دویست تجاوز نمی کند؛ ۴. واژگانی که در قرآن به کار رفته، به طور عمده از گفتمان بازرگانی و کاروانی عرب آن روزگار گرفته شده است؛ مانند: صراط، سبیل، برج، تجارت، قرض، ربا؛ ۵. با توجه به این که دین، تصورات تازه ی نمی آورد، تصدیقات و ترکیبات تازه ی آن نیز اسیر چنگال تصورات و مفاهیم است. پس تصدیقات و تئوری های آن نیز عرضی است؛ ۶. پرسش ها و پاسخ های در قرآن و سنت؛ ۷. حوادث تاریخی وارد در قرآن و سنت مانند: جنگ بدر، احزاب، ابولهب و...؛ ۸. احکام فقهی و شرایع دینی که محصول پرسش های تصادفی اند، عرضی اند و از آن رو که به رفع خصومت ها و استقرار نظم در جامعه می پردازد نیز عرضی است؛ زیرا اگر مردم به عدالت و انصاف رفتار کنند، به فقه حاجتی ندارند. تمام امور مذکور، عرضیات دین اسلام اند، زیرا جانشین پذیرند؛ اما ذاتیات دین اسلام، همان مقاصد شارع اند.
ذاتیات اسلام
...
قضاوت عمده ی میان این کتاب و «قبض و بسط تئوریک شـریعت» (به نـقل از پیش گـفتار) این است کـه «در قبض و بسط تئوریک شریعت، سخن از بشری بودن و تاریخی بودن و زمینی بودن معرفت دینی می رفت و اینک در بسط تجربه ی نبوی، سخن از بشریت و تاریخیت خود دین و تجربه ی دینی می رود. پیام اصلی این کتاب، بشری، تاریخی و زمینی خواندن وحی و دیانت است و با تفکیک ذاتیات دین از عرضیات آن و پذیرش دین اقلی، به قبض دین و وحی (نه بسط آن) حکم می راند. وحی را تابع شخصیت پیامبر می شمارد و تمام اوصاف انسان زمینی و اقتضائات آن را بر شخصیت پیامبر بار می کند. نوشتار حاضر، به جهت محدودیت، تنها مقاله ی «ذاتی و عرضی در ادیان» را معرفی و نقد می نماید.
معرفی مقاله
این مقاله در پنج مقام شکل گرفته است: مقام اوّل: چیستی ذاتی و عرضی: عرضی ها آن ها هستند که می توانستند به گونه ای دیگر باشند، بر خلاف ذات ها. عرضی ها، اصالت محلی و دوره ای دارند، نه اصالت جهانی و تاریخی، گر چه عملاً هیچ گاه ذات از عرضی ها جدا نیست، ولی تفکیک نظری آن ها، قطعی است. با توجه به این که ادیان موجود، وجود تاریخی دارند و وجود ذات و روح مشترک در میان همه ی آن ها مسلّم نیست و به قول ویتگنشتاین، شباهت خانوادگی میان آن ها برقرار است، بنابراین، نمی توان به نحو پیشینی به سراغ ذاتیات و عرضیات دین رفت. مقام دوّم: بیان تمایز و تفاوت بحث گوهر و صدف دین با بحث قشر و لب یا شریعت و طریقت و حقیقت است. مقام سوم: مقاله، زبان پارسی و نظم مثنوی و بهره گرفتن آن از ادبیات عرب و کلمات ترکی و حوادث و اتفاقات دوران مولوی و فرهنگ عصر او را به عنوان عرضیات مثنوی معرفی می کند. مقام چهارم: مقاله ی ذاتی و عرضی در ادیان، نوعی روش شناسی و ارایه ی معیار جهت تفکیک ذاتی و عرضی دین را ارایه می کند. نویسنده ی این مقاله، تکون تدریجی و تاریخی دین و متون دینی، شرطیات کاذبة المقدم و خلاف واقع، استنباط علل الشرایع، کشف وسایل و وسایط و حوادث دوران تکون دین و آزمودن جانشین پذیری عناصر دین را راه کارهای عمده ی شناخت عرضیات و استقرای مقاصد شارع، تنقیح و تدوین انتظارات خویش از دین و آزمودن جانشین ناپذیری عناصر شریعت را شیوه های شناخت ذاتیات دین معرفی می کند. مقام پنجم: به تبیین و شمارش عرضیات و ذاتیات دین اسلام اختصاص دارد.
عرضیات اسلام
عرضیات اسلام عبارت اند از: ۱. عربی بودن زبان اسلام؛ ۲. فرهنگ قرآن (واژگان حوران بهشتی، شتر، خرما، انار، انگور، موز، زیتون، انجیر، تقویم قمری، زنده به گور کردن دختران، تشبیه شراره های آتش جهنم به شتران زرد مایل به سیاه و... نشانه ی فرهنگ عربی قرآن است)؛ ۳. واژگان غیر عربی به کار رفته در قرآن (عبری، حبشی، فارسی، یونانی، سریانی و...) که عددشان از دویست تجاوز نمی کند؛ ۴. واژگانی که در قرآن به کار رفته، به طور عمده از گفتمان بازرگانی و کاروانی عرب آن روزگار گرفته شده است؛ مانند: صراط، سبیل، برج، تجارت، قرض، ربا؛ ۵. با توجه به این که دین، تصورات تازه ی نمی آورد، تصدیقات و ترکیبات تازه ی آن نیز اسیر چنگال تصورات و مفاهیم است. پس تصدیقات و تئوری های آن نیز عرضی است؛ ۶. پرسش ها و پاسخ های در قرآن و سنت؛ ۷. حوادث تاریخی وارد در قرآن و سنت مانند: جنگ بدر، احزاب، ابولهب و...؛ ۸. احکام فقهی و شرایع دینی که محصول پرسش های تصادفی اند، عرضی اند و از آن رو که به رفع خصومت ها و استقرار نظم در جامعه می پردازد نیز عرضی است؛ زیرا اگر مردم به عدالت و انصاف رفتار کنند، به فقه حاجتی ندارند. تمام امور مذکور، عرضیات دین اسلام اند، زیرا جانشین پذیرند؛ اما ذاتیات دین اسلام، همان مقاصد شارع اند.
ذاتیات اسلام
...
wikifeqh: نقد_بسط_تجربه_نبوی