نعیم
/na~im/
مترادف نعیم: خوشگذرانی، خوشی، شادکامی، ارم، بهشت، پردیس، جنان، جنت، خلد، فردوس
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: نعمت، نرم و لطیف، از نامهای بهشت، پرنعمت ( بهشت )، نرم، لطیف، ( اَعلام ) نام چندین تن از افراد مشهور در تاریخ از جمله صحابه
برچسب ها: اسم، اسم با ن، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
شادمان باد همه ساله و با ناز و نعیم
دشمن و حاسد او مانده به تیمار و ندم.
فرخی.
از آن چندان نعیم این جهانی که ماند از آل ساسان وآل سامان.
مجلدی.
پرهیز کن از کسی که نشناسددنیا و نعیم بی قرارش را.
ناصرخسرو.
از ملک دنیا به نعیم آخرت پیوست. ( کلیله و دمنه ).بیوفتادم از پای و کار رفت از دست
ز کامرانی ماندم جدا و ناز و نعیم.
سوزنی.
تا از جمال مهد تو شروان جمال یافت قحطش همه نعیم و نیازش تنعم است.
خاقانی.
نعیم خطه شیراز ولعبتان بهشتی ز هر دریچه نگه کن که حور بینی و عین را.
سعدی.
با تویاران همه در ناز و نعیم من گنه کارم از آن می سوزم.
سعدی.
سرای دولت باقی نعیم آخرت است زمین سخت نگه کن چو می نهی بنیاد.
سعدی.
حافظ دگرچه می طلبی از نعیم دهرمی می خوری و طره دلدار می کشی.
حافظ.
|| دهش. عطیه. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) : نعیم دوست تو بی زوال است
شراب نعمت تو بی خمار است.
مسعودسعد.
- نعیم اﷲ ؛ دهش و عطیه او تعالی. ( منتهی الارب ). عطیه بسیار و فراوان خدا. ( از متن اللغة ).|| نامی است از نام های بهشت. ( یادداشت مؤلف از تفسیرابوالفتوح ج 2 ص 189 چ 1 تهران ). بهشت. ( آنندراج ) :
مسکن و مستقر خواجه نعیم دگر است
یک دو سال است که من دور بماندم ز نعیم.
فرخی.
ای سرای تو نعیم دگر و زائر توسال و مه بی غم و دلشاد نشسته به نعیم.
فرخی.
یکی را نعیمی یکی را جحیمی. ( تاریخ بیهقی ص 384 ).دیدی اندر صفای خود کونین
شد دلت فارغ از جحیم و نعیم.
ناصرخسرو.
- اهل نعیم ؛ بهشتی. اهل بهشت : امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم
خواب در روضه رضوان نکند اهل نعیم.
سعدی.
- بهشت نعیم : بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) وسیله خوشی و شادکامی در زندگانی نعمت : هرگاه که متقی در کارهای این جهان فانی و نعیم گذرنده تاملی کند... ۲ - مال خواسته . ۳ - خوشگذرانی . ۴ - ( صفت ) نرم و صاف و نازک و لطیف : چون بزمین آمد اگر دست نرم و نعیم بدو رسد یا نسیم خوش خنک برو گذرد درد آن برابر پوست باز کردن باشد در حق بزرگان . ۵ - ( صفت ) پر نعمت : بهشت ( جنات ) نعیم .
محمد نعیم پنجایی از پارسی گویان هندوستان است ٠
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) پرنعمت.
۳. (اسم ) از نام های بهشت.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی نَعِیمٍ: نعمت بسیار - پر نعمت(نعمت :هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش)
ریشه کلمه:
نعم (۱۴۴ بار)
«نَعِیْم» که از مادّه «نعمت» است، معنای گسترده ای دارد که همه انواع نعمت های مادی و معنوی را شامل می شود، حتی نعمت هایی که برای ما محبوسان زندان تن در این دنیا قابل درک نیست «راغب» در «مفردات» می گوید: «نَعِیْم» به معنای «نعمت بسیار» است (النَّعِیْمُ النِّعْمَةُ الْکَثِیْرَةُ).
«نَعِیم» در سوره «انفطار» به معنای بهشت جاودانی است و این که به صورت «نکره» ذکر شده، برای بیان اهمیت، گستردگی و عظمت این نعمت است که هیچ کس جز خدا وسعت و عظمت آن را به درستی نمی داند، و انتخاب «نَعِیم» که صفت مشبّهه است در اینجا تأکیدی است بر بقاء و استمرار این نعمت; زیرا این مفهوم معمولاً در صفت مشبّهه نهفته شده است.
ریشه کلمه:
نعم (۱۴۴ بار)
«نَعِیْم» که از مادّه «نعمت» است، معنای گسترده ای دارد که همه انواع نعمت های مادی و معنوی را شامل می شود، حتی نعمت هایی که برای ما محبوسان زندان تن در این دنیا قابل درک نیست «راغب» در «مفردات» می گوید: «نَعِیْم» به معنای «نعمت بسیار» است (النَّعِیْمُ النِّعْمَةُ الْکَثِیْرَةُ).
«نَعِیم» در سوره «انفطار» به معنای بهشت جاودانی است و این که به صورت «نکره» ذکر شده، برای بیان اهمیت، گستردگی و عظمت این نعمت است که هیچ کس جز خدا وسعت و عظمت آن را به درستی نمی داند، و انتخاب «نَعِیم» که صفت مشبّهه است در اینجا تأکیدی است بر بقاء و استمرار این نعمت; زیرا این مفهوم معمولاً در صفت مشبّهه نهفته شده است.
wikialkb: نَعِیم
[ویکی فقه] نعیم (قرآن). از ویژگیها و نامهای بهشت، نعیم است.
نعیم، از ویژگیها و نامهای بهشت است.
← باغهای پرنعمت
۱. ↑ مائده/سوره۵، آیه۶۵.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «نعیم».
...
نعیم، از ویژگیها و نامهای بهشت است.
← باغهای پرنعمت
۱. ↑ مائده/سوره۵، آیه۶۵.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «نعیم».
...
wikifeqh: نعیم_(قرآن)
پیشنهاد کاربران
نعیم به معنایی پر نعمت واسم خودمم نعیم است
سلیم
نعیم: واژه ای اربی و در فارسی با فراوانی ها برابری دارد از سوی دیگر یکی از نام های پردیس ست.
وقتی که می گوییم فراوانی یعنی همه چیز از خوشی و خوشگذرانی گرفته تا همه ی نیازهای سازنده و نیکی آدمی در پردیس.
نعیم: واژه ای اربی و در فارسی با فراوانی ها برابری دارد از سوی دیگر یکی از نام های پردیس ست.
وقتی که می گوییم فراوانی یعنی همه چیز از خوشی و خوشگذرانی گرفته تا همه ی نیازهای سازنده و نیکی آدمی در پردیس.
گل نعمتی ست هدیه فرستاده از بهشت
مردم کریم تر شود اندر نعیم گل
ای گلفروش گل چه فروشی برای سیم
وز گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل ؟
( کسایی )
مردم کریم تر شود اندر نعیم گل
ای گلفروش گل چه فروشی برای سیم
وز گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل ؟
( کسایی )
ب نظر من اسم به قشنگی نعیم نیست
واژه نعیم در لغت به معنی نعمتهاى فراوان است .
پیش از قیام امام حسین ( علیه السّلام ) و حرکت آن حضرت ( علیه السّلام ) به سوی کوفه، نضر و نعمان وفات کرده بودند و تنها نعیم از میان این برادران باقی مانده بود. زمانی که امام حسین ( علیه السّلام ) به سوی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
عراق حرکت کرد نعیم بن عجلان از کوفه خارج شد و خود را به امام ( علیه السّلام ) رساند. او پیوسته همراه امام ( علیه السّلام ) بود تا این که سرانجام به مراد خود رسید و در رکاب آقا و مولای خویش به شهادت رسید. شهادت او نیز به مانند بسیاری از یاران امام حسین ( علیه السّلام ) در جریان حمله نخست رقم خورد.