نجیب زادگی، بزرگ زادگی یا اشراف زادگی[ ۱] یک طبقه اجتماعی و یک جایگاه ویژه برای بخشی از مردم برخی کشورها است. نجیب زادگی می تواند امتیازهای بیشتری برای فرد در برابر سایر مردمان ایجاد کند یا صرفا تشریفاتی باشد. این امر معمولا به صورت توارثی در طی نسل های مختلف انتقال میابد.
با این که نجیب زادگی بیشتر در دستگاه های حکومتی پادشاهی رواج داشته و یا همچنان دارد، اما در مواردی در برخی از جمهوری ها مانند جمهوری هلند، جنوا و ونیز نیز کاربرد داشته و هنوز یکی از بخش های ساختار اجتماعی سان مارینو به حساب می آید. [ نیازمند منبع] امروزه دیگر در بیشتر کشورها این جایگاه و سایر موارد مشابه آن، نشان بزرگ زادگی به شمار نمی آیند.
واژه معادل این جایگاه در زبان لاتین برابر با شناخته شده، سرشناس، چشمگیر است. در روم باستان به عنوان یک جایگاه اجتماعی برای سردمداران ( پاتریسین ها و پلبین ها ) به کار می رفت.
در اروپای سده های میانه نجیب زادگی از بدو تولد و به صورت آبا و اجدادی از والدینی نجیب زاده منتقل می گردید اما «منش اشرافی» که معمولاً به کمک شمشیر حاصل می شد، لازمه آن بود. از این رو یک نجیب زاده به جهت هویت خود، به شمشیرش متصل بود. به شکلی که در یکی از اشعار حماسی فرانسوی از سده سیزدهم میلادی یک شوالیه نجیب زاده مدعی می شود که «هیچ یک از پدران ما در خانه نمرده است و همگی در نبرد فولاد سرد، جان سپرده اند». بدین شکل نشیمنگاه پشت اسب به کرسی بدل شده بود که موجب ترفیع آن ها در مقابل دیگران می شد. این نجیب زادگان اصرار داشتند سایر طبقات اجتماعی، از تاجران گرفته تا عوامل مذهبی و پیشه وران، را یکجا در یک طبقه اجتماعی غیر نجیب زاده و از نسل عوام دسته بندی کنند و حق اعمال حاکمیت خود بر تمامی این غیر نجیب زادگان درون اراضی خود ( بجز روحانیون و تاجران شهرهای آزاد ) را از مالکیتشان بر زمین و درآمدهای آن، اخذ می کردند. [ ۲]
برای این نجیب زادگان دو کارکرد اصلی دفاع از سایر طبقات و برقراری عدالت و نظم مطرح بود. انتظار می رفت آن ها با پرورش فضائل در خود، مردم را در مقابل سرکوب و ستمگری حافظت نمایند. «دهقان نادان لجن آلود» ناتوان از دستیابی به این «خصوصیات والای انسانی» تلقی می شد. نجیب زادگان اروپایی سده های میانه، در جایگاه حافظ دیگران، معافیت از پرداخت مالیات مستقیم سرانه و املاک یافته بودند. البته مالیات بر فروش همچنان شامل حال آن ها نیز می شد که به هر صورت نسبت به فقرا کمتر بود چرا که پرداخت مالیات درخور شان آن ها فرض نمی شد. این شرایط با بهانه ارائه خدمات نظامی و مورد تهدید واقع بودن جان و اموال آن ها در صورت وقوع جنگ، توجیه می شد اما در عمل این قوانین با اضافات یک بار مصرفِ در هم و برهم متغیر و پراکنده بودند به وجهی که برآورد دقیق عواید حاصل از آن را غیرممکن می کردند. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبا این که نجیب زادگی بیشتر در دستگاه های حکومتی پادشاهی رواج داشته و یا همچنان دارد، اما در مواردی در برخی از جمهوری ها مانند جمهوری هلند، جنوا و ونیز نیز کاربرد داشته و هنوز یکی از بخش های ساختار اجتماعی سان مارینو به حساب می آید. [ نیازمند منبع] امروزه دیگر در بیشتر کشورها این جایگاه و سایر موارد مشابه آن، نشان بزرگ زادگی به شمار نمی آیند.
واژه معادل این جایگاه در زبان لاتین برابر با شناخته شده، سرشناس، چشمگیر است. در روم باستان به عنوان یک جایگاه اجتماعی برای سردمداران ( پاتریسین ها و پلبین ها ) به کار می رفت.
در اروپای سده های میانه نجیب زادگی از بدو تولد و به صورت آبا و اجدادی از والدینی نجیب زاده منتقل می گردید اما «منش اشرافی» که معمولاً به کمک شمشیر حاصل می شد، لازمه آن بود. از این رو یک نجیب زاده به جهت هویت خود، به شمشیرش متصل بود. به شکلی که در یکی از اشعار حماسی فرانسوی از سده سیزدهم میلادی یک شوالیه نجیب زاده مدعی می شود که «هیچ یک از پدران ما در خانه نمرده است و همگی در نبرد فولاد سرد، جان سپرده اند». بدین شکل نشیمنگاه پشت اسب به کرسی بدل شده بود که موجب ترفیع آن ها در مقابل دیگران می شد. این نجیب زادگان اصرار داشتند سایر طبقات اجتماعی، از تاجران گرفته تا عوامل مذهبی و پیشه وران، را یکجا در یک طبقه اجتماعی غیر نجیب زاده و از نسل عوام دسته بندی کنند و حق اعمال حاکمیت خود بر تمامی این غیر نجیب زادگان درون اراضی خود ( بجز روحانیون و تاجران شهرهای آزاد ) را از مالکیتشان بر زمین و درآمدهای آن، اخذ می کردند. [ ۲]
برای این نجیب زادگان دو کارکرد اصلی دفاع از سایر طبقات و برقراری عدالت و نظم مطرح بود. انتظار می رفت آن ها با پرورش فضائل در خود، مردم را در مقابل سرکوب و ستمگری حافظت نمایند. «دهقان نادان لجن آلود» ناتوان از دستیابی به این «خصوصیات والای انسانی» تلقی می شد. نجیب زادگان اروپایی سده های میانه، در جایگاه حافظ دیگران، معافیت از پرداخت مالیات مستقیم سرانه و املاک یافته بودند. البته مالیات بر فروش همچنان شامل حال آن ها نیز می شد که به هر صورت نسبت به فقرا کمتر بود چرا که پرداخت مالیات درخور شان آن ها فرض نمی شد. این شرایط با بهانه ارائه خدمات نظامی و مورد تهدید واقع بودن جان و اموال آن ها در صورت وقوع جنگ، توجیه می شد اما در عمل این قوانین با اضافات یک بار مصرفِ در هم و برهم متغیر و پراکنده بودند به وجهی که برآورد دقیق عواید حاصل از آن را غیرممکن می کردند. [ ۳]
wiki: نجیب زادگی