نامه های محمد به سران کشورها به مجموعه نامه هایی گفته می شود که مطابق گفتهٔ منابع اسلامی توسط محمد پس از صلح حدیبیه، در سال هفتم هجرت، برای پادشاهان و سران ممالک هم عصر با او ارسال گشته اند. [ ۱] [ ۲] [ ۳] در منابع اسلامی نامه هایی از محمد به هراکلیوس ( هرقل ) ، نجاشی یا آرماه، خسرو پرویز، مقوقس قبطی و منذر بن ساوی التمیمی گزارش شده است. قدیمی ترین شاهدی که از چنین نامه هایی وجود دارد، نه از منابع اسلامی، بلکه از منابع مسیحی می آید و ابن شهاب زهری—اولین راوی اسلامی نامه های محمد—هم منبعش را «اسقف النصارا» معرفی کرده است. داستان نامهٔ محمد به هراکلیوس، امپراتور روم، در واقع بخشی از داستانی بزرگ تر دربارهٔ پیشگویی نابودی روم است که در آن هراکلیوس با تعبیر نشانه های سماوی پیش بینی می کند که «پادشاه/مملکت[ الف] مختونان» به زودی ظهور خواهد کرد. هراکلیوس آنان را با یهودیان—که ختنه نزد ایشان هم رایج است—اشتباه می گیرد اما در ادامه داستان مشخص می شود منظور محمد است. داستان نامهٔ محمد احتمالاً توسط آن دسته از مسیحیانی جعل شده که به دلیل باورهای آخرالزمانی خود با هراکلیوس و امپراتوری روم مخالفت می کردند. ( بنگرید به محمد#باورهای آخرالزمانی در قرون ششم و هفتم میلادی ) . [ ۴]
داستان پیشگویی هراکلیوس و نامهٔ محمد به او، به طرق مختلف در منابع اسلامی روایت شده اما قدیمی ترین آن ها متعلق به ابن شهاب زهری، محدث دربار بنی امیه، است. اصل روایت زهری از بین رفته اما شاگردش معمر بن راشد و چند منبع دیگر آن را حفظ کرده اند. [ ۵] داستان بلافاصله پس از پایان جنگ رومی ها با ساسانیان آغاز می شود و هراکلیوس در سوریه حضور دارد. آنجا او به ستارگان می نگرد و نشانه های ظهور «الملک الخیتان» ( پادشاه/مملکت مختونان ) را می یابد. اخترشناسان هراکلیوس خطر را متوجه یهودیان—که ختنه نزدشان رایج است—می دانند اما به زودی یکی از فرمانداران هراکلیوس مردی عرب را نزد او می فرستد که تا از پیامبری که تازه ظهور کرده خبر دهد. رومیان این مرد عرب را بررسی می کنند و می بینند که او هم مانند یهودیان ختنه شده است. سپس هراکلیوس اعلام می کند این پیامبر عرب، همان است که پادشاه مختونان خواهد شد. سپس هراکلیوس ابوسفیان ( که از طایفهٔ اموی بود ) را نزد خود می آورد تا از محمد برایش بگوید. لحظاتی قبل از اینکه هراکلیوس ابوسفیان را مرخص کند، نامه ای از خود محمد می رسد و او را به اسلام دعوت می کند. هراکلیوس ابتدا تظاهر به اسلام آوردن می کند، اما نهایتاً دعوت را رد می کند. [ ۶]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفداستان پیشگویی هراکلیوس و نامهٔ محمد به او، به طرق مختلف در منابع اسلامی روایت شده اما قدیمی ترین آن ها متعلق به ابن شهاب زهری، محدث دربار بنی امیه، است. اصل روایت زهری از بین رفته اما شاگردش معمر بن راشد و چند منبع دیگر آن را حفظ کرده اند. [ ۵] داستان بلافاصله پس از پایان جنگ رومی ها با ساسانیان آغاز می شود و هراکلیوس در سوریه حضور دارد. آنجا او به ستارگان می نگرد و نشانه های ظهور «الملک الخیتان» ( پادشاه/مملکت مختونان ) را می یابد. اخترشناسان هراکلیوس خطر را متوجه یهودیان—که ختنه نزدشان رایج است—می دانند اما به زودی یکی از فرمانداران هراکلیوس مردی عرب را نزد او می فرستد که تا از پیامبری که تازه ظهور کرده خبر دهد. رومیان این مرد عرب را بررسی می کنند و می بینند که او هم مانند یهودیان ختنه شده است. سپس هراکلیوس اعلام می کند این پیامبر عرب، همان است که پادشاه مختونان خواهد شد. سپس هراکلیوس ابوسفیان ( که از طایفهٔ اموی بود ) را نزد خود می آورد تا از محمد برایش بگوید. لحظاتی قبل از اینکه هراکلیوس ابوسفیان را مرخص کند، نامه ای از خود محمد می رسد و او را به اسلام دعوت می کند. هراکلیوس ابتدا تظاهر به اسلام آوردن می کند، اما نهایتاً دعوت را رد می کند. [ ۶]