میرزا محمد شیروانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در سال ۱۰۳۳ه.ق در خطه شیروان، عده ای زادگاه وی را شیروان استان خراسان دانسته اند و برخی شروان کشور آذربایجان و منطقه قفقاز؛ که در هر صورت، در آن زمان جو شهر های ایران بزرگ شمرده می شدند. در خانواده ای متدین متولد شد. وی پس از گذراندن خردسالی، پای به مکتب نهاده و به فراگیری قرآن و دانش های آن روزگار پرداخت. از آن جا که از هوش سرشاری برخوردار بود، مورد تشویق استاد و خانواده اش قرار گرفت و تحصیل را به خوبی پشت سر نهاد؛ به همین علت، با راهنمایی پدرش راهی حوزه علمیه شیروان شده و شروع به تحصیل علوم اسلامی نمود.
نوجوان شیروانی پس از فراگیری مقدمات، برای تکمیل دانش خود چاره ای جز هجرت نمی دید. در آن زمان، حوزه علمیه اصفهان پذیرای عالمان و طلاب فراوانی بود؛ زیرا تأسیس اولین حکومت گسترده شیعه (صفویه)، پایتخت شدن اصفهان و حمایت پادشاهان صفویه از اهل علم، باعث رونق گرفتن مباحث و محافل علمی شده و حوزه علمیه اصفهان مورد توجه فرهیختگان قرار گرفت. محمد نیز چون بسیاری از طلاب، زادگاهش را ترک کرد و به این شهر دانش پرور سفر نمود. وی در این مسیر، از شهر های متعددی عبور کرد و از محضر برخی از دانشوران آن شهر ها بهره مند شد.او پس از ورود به اصفهان و مشاهده عظمت دینی و علمی آنجا، گویا گمشده خود را یافته بود. بنابر این، بیش از پیش در راه تحصیل معارف اسلامی و شیعی، تلاش می نمود؛ به طوری که پس از گذشت چند سال، فقه، اصول، تفسیر، حدیث، کلام، فلسفه، ریاضیات و نجوم را فرا گرفت.وی در اولین روزی که به مدرسه محقق خوانساری وارد شد، استاد به تدریس شرح اشارات شیخ ابو علی سینا مشغول بود؛ میرزای شیروانی پس از دقایقی، اشکالاتی مطرح ساخته و توجه همگان را به خود جلب کرد.طلاب که تا آن روز ایشان را در جمع خود ندیده بودند، چشم به استادشان دوخته تا پاسخ وی را بشنوند. آقا حسین خوانساری خودش را معرفی کرد، استاد چنین فرمود:«من در سطح معلومات تو مطالعه نکرده ام؛ امشب برای تو کتاب را مطالعه می کنم تا پاسخگوی سؤالات تو باشم.» آزاد اندیشی استاد و میدان دادن به وی شاگرد، سبب شد ملا میرزا (که خود در فلسفه پرمایه بود) نزد آقا حسین بماند و شاگردی کند. میرزای شیروانی به دلیل ژرف نگری و تلاش شبانه روزی، در مدت کوتاهی به مدارج عالی علمی راه یافت و با برگزاری جلسات پرسش و پاسخ و نگارش آثار علمی و تحقیقی، به عنوان «اندیشمندی صاحب نظر» شناخته شد؛ از این رو با لقب «مدقق شیروانی» زبان زد محافل دینی و مذهبی شده و طلاب زیادی در حوزه درسی وی شرکت نمودند. مجتهد شیروانی در سال ۱۰۹۱ هـ . ق. به اصفهان مراجعت کرده و از سوی حکومت صفویه، دانشمندان و مردم، مورد تجلیل و احترام شایانی قرار گرفت.
استادان
۱. ملا محمد تقی مجلسی، (۱۰۰۳ ـ ۱۰۷۰ هـ . ق)۲. آقا حسین بن جمال الدین
شاگردان
۱. ملا محمد باقر مجلسی (۱۰۳۷ ـ ۱۱۱۰ هـ . ق)۲. امیر محمد صالح خاتون آبادی.۳. آقا محمد اکمل اصفهانی،۴. میرزا عبدالله افندی اصفهانی.۵. شیخ حسن بلاغی نجفی.۶. سید صدرالدین رضوی قمی همدانی.۷. مولی محمد بن عبدالفتاح تنکابنی.۸. سید محمد باقر گیلانی.
آثار
...

[ویکی اهل البیت] کلیدواژه: میرزا محمد شیروانی، آثار میرزا محمد شیروانی
خطه شیروان، در سال 1033 هـ.ق شاهد تولد کودکی بود که خانواده متدینش نام نیکوی «محمد» را برایش برگزیدند. وی پس از گذراندن خردسالی، پای به مکتب نهاده و به فراگیری قرآن و دانش های آن روزگار پرداخت. از آن جا که از هوش سرشاری برخوردار بود، مورد تشویق استاد و خانواده اش قرار گرفت و تحصیل را به خوبی پشت سر نهاد؛ به همین علت، با راهنمایی پدرش راهی حوزه علمیه شیروان شده و شروع به تحصیل علوم اسلامی نمود.
نوجوان شیروانی پس از فراگیری مقدمات، برای تکمیل دانش خود چاره ای جز هجرت نمی دید. در آن زمان، حوزه علمیه اصفهان پذیرای عالمان و طلاب فراوانی بود؛ زیرا تأسیس اولین حکومت گسترده شیعه (صفویه)، پایتخت شدن اصفهان و حمایت پادشاهان صفویه از اهل علم، باعث رونق گرفتن مباحث و محافل علمی شده و حوزه علمیه اصفهان مورد توجه فرهیختگان قرار گرفت.
محمد نیز چون بسیاری از طلاب، زادگاهش را ترک کرد و به این شهر دانش پرور سفر نمود. وی در این مسیر، از شهرهای متعددی عبور کرد و از محضر برخی از دانشوران آن شهرها بهره مند شد.
او پس از ورود به اصفهان و مشاهده عظمت دینی و علمی آنجا، گویا گمشده خود را یافته بود. بنابراین، بیش از پیش در راه تحصیل معارف اسلامی و شیعی، تلاش می نمود؛ به طوری که پس از گذشت چند سال، فقه، اصول، تفسیر، حدیث، کلام، فلسفه، ریاضیات و نجوم را فراگرفت.
وی در اولین روزی که به مدرسه محقق خوانساری وارد شد، استاد به تدریس شرح اشارات شیخ ابوعلی سینا مشغول بود؛ میرزای شیروانی پس از دقایقی، اشکالاتی مطرح ساخته و توجه همگان را به خود جلب کرد.
طلاب که تا آن روز ایشان را در جمع خود ندیده بودند، چشم به استادشان دوخته تا پاسخ وی را بشنوند. آقا حسین خوانساری خودش را معرفی کرد، استاد چنین فرمود: «من در سطح معلومات تو مطالعه نکرده ام؛ امشب برای تو کتاب را مطالعه می کنم تا پاسخگوی سؤالات تو باشم». آزاداندیشی استاد و میدان دادن به وی شاگرد، سبب شد ملا میرزا (که خود در فلسفه پرمایه بود) نزد آقا حسین بماند و شاگردی کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس