[ویکی اهل البیت] خاندان قاضی طباطبایی از خاندان های پُرخیر و برکت بوده و از ارزش فوق العاده ای در مجامع علمی شیعه برخوردار است. این خاندان، با پرورش ده ها عالم، مجتهد، فقیه و عارف، خدمات شایانی به جامعه مسلمانان تقدیم داشته است.
در سال 1250 ق. در خانواده حاج میرزا علی اصغر مستوفی، در شهر تبریز پسری قدم به عالم خاکی گذاشت که محمدرفیع (رفیع) نام گرفت. پدران و نیاکان او، همه از افراد نیکوکار و صاحب منصب و در دیانت، شهره آفاق بوده اند. پدرش، حاج میرزا علی اصغر مستوفی، از بزرگان و ثروتمندان شهر بود. وی در اثر تعلق به یک خاندان قدیمی، علمی و بانفوذ در بین مردم شناخته شد و در حل گرفتاری ها و مشکلات مردم، انسانی جدی و فعال بود.
حاج میرزا محمدرفیع طباطبایی یکی دیگر از ستارگان فروزانی است که از این طایفه علمی برخاسته اند. وی از دانشمندان علوم اسلامی در سده های سیزده و چهارده هجری بوده و صاحب تألیفات سودمندی است.
نظام العلماء دوران کودکی، هوش و استعداد فراونی که داشت علاقه بسیاری به فراگیری علوم دینی نشان داد و به رسم نیاکان خویش، آموختن علوم اسلامی را آغاز نمود. او با عشق و علاقه وافر، در محضر درس استادان بزرگ حوزه علمیه تبریز، زانوی ادب زد و از دریای علم و دانش آن ها خوشه ها چید. نتیجه زحمات این مرد بزرگ در راه تحصیل، به یادگار ماندن ده ها اثر ارزشمند است.
محمدرفیع از شاعران چیره دست و از فرزانگان بنامی است که شعر و ادب را به خدمت دانش و حکمت گرفت و بر زیبایی شعر خویش افزود. شعر او غالباً در مدایح و مراثی اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله سروده شده. وی با اصطلاحات عرفانی و فلسفی، جان تازه ای به شعر خویش بخشیده است. نظم او معمولاً در قالب غزل و قصیده گنجانده شده و از تکلف و سنگینی به دور است. او در شعر، به «نظام» تخلص می کند و در کتاب های رجالی و تذکره ها به «نظام تبریزی» و «نظام العلما» معروف است. نمونه ای از اشعار او چنین است:
گر یار به صد پرده ز اغیار نهان است × در دیده عشاق به صد جلوه عیان است
عاشق به یقین دم زند از جلوه دیدار × اغیار در این دعوی عاشق به گمان است
ای دوست مکن عیب من دلشده زنهار × تا عشق نداری ز تو این قصه نهان است
در سال 1250 ق. در خانواده حاج میرزا علی اصغر مستوفی، در شهر تبریز پسری قدم به عالم خاکی گذاشت که محمدرفیع (رفیع) نام گرفت. پدران و نیاکان او، همه از افراد نیکوکار و صاحب منصب و در دیانت، شهره آفاق بوده اند. پدرش، حاج میرزا علی اصغر مستوفی، از بزرگان و ثروتمندان شهر بود. وی در اثر تعلق به یک خاندان قدیمی، علمی و بانفوذ در بین مردم شناخته شد و در حل گرفتاری ها و مشکلات مردم، انسانی جدی و فعال بود.
حاج میرزا محمدرفیع طباطبایی یکی دیگر از ستارگان فروزانی است که از این طایفه علمی برخاسته اند. وی از دانشمندان علوم اسلامی در سده های سیزده و چهارده هجری بوده و صاحب تألیفات سودمندی است.
نظام العلماء دوران کودکی، هوش و استعداد فراونی که داشت علاقه بسیاری به فراگیری علوم دینی نشان داد و به رسم نیاکان خویش، آموختن علوم اسلامی را آغاز نمود. او با عشق و علاقه وافر، در محضر درس استادان بزرگ حوزه علمیه تبریز، زانوی ادب زد و از دریای علم و دانش آن ها خوشه ها چید. نتیجه زحمات این مرد بزرگ در راه تحصیل، به یادگار ماندن ده ها اثر ارزشمند است.
محمدرفیع از شاعران چیره دست و از فرزانگان بنامی است که شعر و ادب را به خدمت دانش و حکمت گرفت و بر زیبایی شعر خویش افزود. شعر او غالباً در مدایح و مراثی اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله سروده شده. وی با اصطلاحات عرفانی و فلسفی، جان تازه ای به شعر خویش بخشیده است. نظم او معمولاً در قالب غزل و قصیده گنجانده شده و از تکلف و سنگینی به دور است. او در شعر، به «نظام» تخلص می کند و در کتاب های رجالی و تذکره ها به «نظام تبریزی» و «نظام العلما» معروف است. نمونه ای از اشعار او چنین است:
گر یار به صد پرده ز اغیار نهان است × در دیده عشاق به صد جلوه عیان است
عاشق به یقین دم زند از جلوه دیدار × اغیار در این دعوی عاشق به گمان است
ای دوست مکن عیب من دلشده زنهار × تا عشق نداری ز تو این قصه نهان است
wikiahlb: میرزا_محمد_رفیع_طباطبایی