[ویکی فقه] میرزا ابوالقاسم کلانترتهرانی، از علماء ربانی و اهل تقوا، و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری ، متوفای ۱۲۹۲ هـ ق.
حاج ملا هادی نوری در یکی از محلات شهرستان نور زندگی می کرد وی مردی نیکوکار، نکونام و از تاجران معتبر و آبرومند این منطقه به شمار می رفت که نه تنها در بین اهل محله، بلکه در سطح منطقه نور، توابع و برخی نواحی شمالی و حتی تهران شهرت داشت و درستی و صدق گفتارش زبانزد خاص و عام بود وی در اواسط حکومت آغا محمدخان قاجار از شهرستان نور به تهران کوچ کرد و در آن جا سکونت گزیدیکی از فرزندان این تاجر نیکومنش، حاج محمدعلی نام داشت که به امانت داری و صداقت در تجارت آراسته بود وی به دلیل استفاده از کسب حلال و تربیت صحیح خانوادگی و نیز با توجه به ذوق و میل درونی، به فراگیری معارف دینی و شرکت در مجالس علمی اصحاب بصیرت و معرفت روی آورد او در این مسیر شایستگی های خود را به خوبی نشان داد و تحسین استادانش را در یادگیری علوم اسلامی برانگیخت و بین همگنان به پاکی مزیت یافت او از خاندانی اهل تقوا و دانش دختری را به همسری برگزید.
← تاریخ ولادت
وی در سنین بیست سالگی مراحل ترقی علمی و رشد فکری را به نحو شگفت انگیزی طی می کرد لذا علمای تهران وی و پدرش را مورد ترغیب قرار دادند که با چنین خلاقیتی، شایسته نیست میرزا ابوالقاسم درس را نیمه کاره رها کند و باید برای تکمیل دروس فقه و اصول به عتبات برود و در حوزه های علمیه عراق از محضر استادان برجسته بهره مند شود.ابوالقاسم جوان، توصیه های علما را به گوش جان پذیرفت و مجددا به عتبات عالیات مهاجرت کرد و در کربلای معلی مقیم شد و به مجلس پرفیض آقا سید ابراهیم قزوینی رسید و مدتی از بیانات و مراتب علمی و کمالات آن مدرس عالی مقام استفاده کرد.
نامه دانشوران ناصری، ج۱، ص۴۷۲.
میرزا ابوالقاسم کلانتر در سال ۱۲۷۷ ق با کوله باری از علم و تقوا، از نجف اشرف به تهران آمده، مرجع خاص و عام گردید علما و فقها به مجلس تدریس او حاضر می شدند و از بیاناتش بهره ها می بردند وقتی آیة الله حاج ملا علی کنی تولیت مدرسه حاج محمدحسین خان مروی، معروف به «مدرسه فخرالدوله» را به دست آورد، از میرزا ابوالقاسم درخواست کرد تا در این مکان به تربیت و پرورش طلاب مبادرت ورزد او نیز با پذیرش این مسئولیت، مدت هفت سال در این مدرسه به تدریس فقه و اصول پرداخت.
همان لغت نامه دهخدا، ج۱، ص۵۲۰.
...
حاج ملا هادی نوری در یکی از محلات شهرستان نور زندگی می کرد وی مردی نیکوکار، نکونام و از تاجران معتبر و آبرومند این منطقه به شمار می رفت که نه تنها در بین اهل محله، بلکه در سطح منطقه نور، توابع و برخی نواحی شمالی و حتی تهران شهرت داشت و درستی و صدق گفتارش زبانزد خاص و عام بود وی در اواسط حکومت آغا محمدخان قاجار از شهرستان نور به تهران کوچ کرد و در آن جا سکونت گزیدیکی از فرزندان این تاجر نیکومنش، حاج محمدعلی نام داشت که به امانت داری و صداقت در تجارت آراسته بود وی به دلیل استفاده از کسب حلال و تربیت صحیح خانوادگی و نیز با توجه به ذوق و میل درونی، به فراگیری معارف دینی و شرکت در مجالس علمی اصحاب بصیرت و معرفت روی آورد او در این مسیر شایستگی های خود را به خوبی نشان داد و تحسین استادانش را در یادگیری علوم اسلامی برانگیخت و بین همگنان به پاکی مزیت یافت او از خاندانی اهل تقوا و دانش دختری را به همسری برگزید.
← تاریخ ولادت
وی در سنین بیست سالگی مراحل ترقی علمی و رشد فکری را به نحو شگفت انگیزی طی می کرد لذا علمای تهران وی و پدرش را مورد ترغیب قرار دادند که با چنین خلاقیتی، شایسته نیست میرزا ابوالقاسم درس را نیمه کاره رها کند و باید برای تکمیل دروس فقه و اصول به عتبات برود و در حوزه های علمیه عراق از محضر استادان برجسته بهره مند شود.ابوالقاسم جوان، توصیه های علما را به گوش جان پذیرفت و مجددا به عتبات عالیات مهاجرت کرد و در کربلای معلی مقیم شد و به مجلس پرفیض آقا سید ابراهیم قزوینی رسید و مدتی از بیانات و مراتب علمی و کمالات آن مدرس عالی مقام استفاده کرد.
نامه دانشوران ناصری، ج۱، ص۴۷۲.
میرزا ابوالقاسم کلانتر در سال ۱۲۷۷ ق با کوله باری از علم و تقوا، از نجف اشرف به تهران آمده، مرجع خاص و عام گردید علما و فقها به مجلس تدریس او حاضر می شدند و از بیاناتش بهره ها می بردند وقتی آیة الله حاج ملا علی کنی تولیت مدرسه حاج محمدحسین خان مروی، معروف به «مدرسه فخرالدوله» را به دست آورد، از میرزا ابوالقاسم درخواست کرد تا در این مکان به تربیت و پرورش طلاب مبادرت ورزد او نیز با پذیرش این مسئولیت، مدت هفت سال در این مدرسه به تدریس فقه و اصول پرداخت.
همان لغت نامه دهخدا، ج۱، ص۵۲۰.
...
wikifeqh: آیة الله_میرزا_ابوالقاسم_کلانتر